یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

اشغال بیت المقدس


اشغال بیت المقدس
در چنین روزی در سال ۶۲۶ ه ق امپراطور فردریک دوم شهر بیت المقدس را در عوض صلح ، از سلطان ایوبی گرفت . این امر با انعقاد قرار دادی میان آنها با نام قرار داد یافا شکل گرفت . بیت المقدس در سال۶۳۶میلادی سرزمین بیت المقدس بدست مسلمانان فتح شد.
منطقه شامات که شمول آن فلسطین را نیز در بر می گرفت پیش از آن که تحت‏سلطه مسلمانان درآید، تحت‏سلطه امپراتوری روم شرقی بود. از قرنها پیش از اسلام، قبایل بزرگ عربی از جزیرهٔ العرب و بیشتر از جنوب آن، به این دیار کوچیده بودند. مهمترین این قبایل که نامشان در تحولات صدر اسلام یاد شده، عبارتند از: قضاعه، سلیح، غساسنه، جذام، لخم، کلب، تنوخ و بهراء. قبایل مزبور در سرزمین آباد شامات پراکنده بوده و هر کدام در شهر و منطقه‏ای زندگی می‏کردند. اعراب مزبور، به دلیل زندگی طولانی در جوار رومیان، به مرور آداب و رسوم عربی خویش را فراموش کرده، بیشترشان کیش نصرانیت را پذیرفته بودند. با این حال آن گونه نبود که ماهیت عربی خویش را از دست داده باشند. یکی از تبعات پذیرش فرهنگ نصرانی، آن بود که زبان عربی آنان با لغات سریانی آمیخته شده و اساسا زبان علمی آنان همان زبان سریانی شده بود. به همین دلیل بعدها توصیه می‏شد که نباید زبان عربی را از «قضاعه و غسان‏» فرا گرفت زیرا کتابهایی به زبان سریانی می‏خواندند. و طبعا زبانشان آلوده شده بوده است. به هر روی، در سالهای نزدیک به ظهور اسلام، اعراب این دیار، همپیمان رومیان بوده و در جنگ با ایرانیان در کنار رومیان به سپاه ایران و اعراب متحد آن از سرزمین عراق می‏جنگیدند. در این سالها سپاه رومیان بخشی از سربازان خود آنها، و دسته‏ای از اعراب قبایل مذکور بودند. افزون بر آن که اعراب شام در دین با اعراب جزیره اختلاف نظر داشتند، از نظر اجتماعی نیز تفاوت آشکاری میان آنان وجود داشت. اعراب شام، به دلیل آبادی و آبادانی موجود در شامات، زندگی بدوی را رها کرده و شهرنشین شده بودند. شهرهایی چون دمشق، حلب، حمص و نقاط دیگر محل سکونت این اعراب شده بود. سنخیت قبایل مزبور با فرهنگ نصرانی، سبب شد تا پس از فتح اسلام، عده زیادی از آنان به سرزمین روم کوچ کردند. البته، رومیان در طی جنگهای خود با مسلمانان، همواره گرفتار این دغدغه بودند که اشتراک نژادی، قبایل عربی شام را به سوی اسلام سوق دهد. مشکل مهمتر آن بود که از نظر مذهبی نیز بین مسیحیان شام و کلیسای قسطنطنیه اختلاف نظر وجود داشت‏بطوری که باعث آزار و اذیت فراوان آنان از سوی کلیسای شرق شده بود. مسیحیان شام «یعقوبی مذهب‏» بودند و این مذهب از نظر کلیسای شرق، بدعت‏به شمار می‏آمد. گفته شده است که از نظر آنان، نصرانیت‏شام در بدعتگذاری ممتاز بوده است! اختلاف مذهبی مسیحیان عرب شام با کلیسای روم شرقی، به اعتقاد بسیاری، یکی از دلایل سرعت فتوحات اسلامی در شامات بوده است. غیر از سکنه عرب شامات، نبطیان فراوانی نیز که بقایای اقوام پیشین ساکن و حاکم در این دیار بودند در منطقه مزبور زندگی می‏کردند. یهودیان فراوانی که شمار آنان را بین صد تا دویست هزار دانسته‏اند در شامات پراکنده بوده‏اند. گذشت که شامات در زمان ظهور اسلام، تحت‏سلطه امپراتوری روم شرقی بود. با این حال از قرنها قبل، حاکمان محلی در این دیار فرمانروایی داشتند. در مرحله اول از دولت «نبطیها» سخن گفته شده، پس از آن دولت «تدمریها» و در نهایت از دولت «غسانیها» که برخاسته از قبیله عربی غساسنه بوده‏اند. قبیله مزبور، از جمله قبایل یمنی است که گویا به دنبال خرابی سد مارب در یمن به سوی شمال کوچ کردند. این قبیله در قرن چهارم میلادی به مسیحیت گرویدند. در فاصله سالهای ۶۱۱ تا ۶۱۴ میلادی این مناطق زیر حملات شدید ایرانیها بود و اورشلیم به تصرف آنان در آمد. بعدها هرقل توانست آن را از ایرانیها باز ستاند. از نام شاهزادگان غسانی حاکم بر برخی شهرها و نیز فرماندهی آنان در جنگ رومی- عربی شام با طلیعه سپاه اسلام، چنین بر می‏آید که هنوز غساسنه، نفوذ فراوانی در شام و قسطنطنیه داشته‏اند. جبلهٔ بن ایهم غسانی فرمانده سپاه روم در یرموک در شمار همین شاهزادگان متنفذ بود که به اسلام گروید و به دلیلی که در جای دیگر به آن اشاره کرده‏ایم مرتد شد و نزد امپراتور روم رفت. اکنون که از هرقل یادی شد مناسب است اشاره کنیم که وی هراکلیتوس HERAKLEIOS فرزند هراکلیتوس است که پدرش از طرف امپراتور روم بر افریقای مسیحی حکومت می‏کرد. در سالهای پایانی قرن ششم میلادی و نخستین سالهای قرن هفتم، امپراتوری روم شرقی، دچار مشکلات بزرگی شده بود. حملات آوارها و اسلاوها از غرب، این سرزمین پهناور را گرفتار مشکل کرده بود. اما مهمتر از اینها، انقلابات داخلی بود که سبب شد گروهبانی به نام فوکاس مردم را علیه حکومت اشراف بشوراند و ماوریکیوس امپراتور را همراه با تمام فرزندانش به قتل برساند. این هرج و مرج سبب شد تا خسرو پرویز بر سرزمین شامات حمله برده و در سال ۶۱۴ موفق به تسخیر اورشلیم شد. او حملات خود را به سرزمین آسیای صغیر ادامه داد. اشراف قسطنطنیه که وضع را تا به این حد نابسامان دیدند دست‏به دامان هراکلیتوس حاکم افریقیه شدند. وی از طرف امپراتور والی آن سرزمین بود. هراکلیتوس فرزند خود را که همان نام پدر را داشت همراه آنان کرد. وی که فردی شجاع بود توانست فوکاس را شکست داده و تاج امپراتوری را بر سر بگذارد. تسخیر اورشلیم بهانه خوبی برای تحریک مسیحیان بر ضد ایرانیان بود. هراکلیتوس پس از آرام کردن اوضاع، در سال ۶۲۲ به جنگ ایرانیان رفت و طی شش سال پس از تحمیل شکستهای متوالی توانست ایرانیان را تا پشت دروازه تیسفون دنبال کند و آنان را مجبور به پذیرش صلح نماید. این وقایع مصادف با سالهای هفتم و هشتم هجرت بود. در حالی که هراکلیتوس سرگرم نظام دادن به امور کشور بود، به سال ۶۳۴ مسلمانان نخستین حملات خود را به دمشق آغاز کرده و پس از مدتی دمشق را به تصرف در آوردند. آخرین روزهای عمر امپراتوری، مصادف با فتح مصر در سال ۶۴۰ میلادی بود. برای مسلمانان که توانسته بودند پس از سالها قریش را به امضای صلح حدیبیه وادارند و خود را آماده برای نشر اسلام به خارج از جزیرهٔ العرب کنند، شام از بسیاری جهات اولویت داشت. رسول خدا (ص) رسولان چندی را به این نواحی گسیل داشت. یکی از این رسولان، حارث بن عمیر بود که نامه‏ای برای حاکم شهر بصری می‏برد. وی به دست‏شرحبیل بن عمرو غسانی به شهادت رسید. به دنبال آن بود که رسول خدا (ص) ، سپاه سه هزار نفری خود را به فرماندهی جعفر بن ابی طالب، زید بن حارثه، و عبد الله بن رواحه، به سوی موته در جنوب شام فرستاد. سپاهی که در شام بر ضد مسلمانان آماده شده بود، بنا به نقل ابن اسحاق، ترکیبی از سپاه روم و قبایل عربی همچون لخم، جذام، بلقی، بهراء و بلی بود. (۱۲) مسلمانان راه به جایی نبردند و تنها توانستند پس از شهادت فرماندهان خود و عده‏ای دیگر به سوی مدینه بازگردند در این جنگ جعفر بن ابی‏طالب به شهادت رسید که قبر او الآن یکی از مزارهای مهم در اردن هاشمی است. اقدام بعدی رسول خدا (ص) به سوی این منطقه عملیات تبوک بود. این اقدام نیز جز چند قرارداد با برخی قبایل عربی، درگیری خاصی با رومیان در بر نداشت. رسول خدا (ص) در آخرین روزهای حیات خود نیز سپاه دیگری را به فرماندهی اسامهٔ بن زید سامان داد که تنها پس از رحلت آن حضرت عازم شام شد و بدون نتیجه خاصی بازگشت. همه این رخدادها نشانگر اهمیت‏شام در نگاه رسول خداست. طبیعی نیز چنین بود، زیرا منطقه شامات به مدینه نزدیک بوده، مسلمانان با آن آشنایی داشتند و فی حد نفسه نیز از اهمیت‏بالایی برخوردار بود. بعدها معلوم شد که برای تشکیلات خلافت نیز شام، اهمیتی بیش از عراق دارد.
( ماخذ : حجه الاسلام والمسلمین جعفریان ، رسول ، تاریخ خلفا ء )
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید