یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آمدن و نیامدن


آمدن و نیامدن
چند هفته‌ای است که بحث انتخابات ریاست‌جمهوری دهم و کاندیدا شدن افراد و چهره‌ها در این انتخابات باب روز شده و کالای پر زرق و برق. یا بهتر است بگویم این مسئله همزمان با انتخابات دوره هشتم مجلس آغاز شد. بسیاری از چهره‌ها در باب اینکه به عنوان کاندیدا حضور خواهند یافت و یا خیر مورد پرسش واقع می‌شوند و طبیعی است که پاسخ اغلب آنان این است که هنوز تصمیمی نگرفته‌ام و یا اینکه هنوز صحبت کردن در این‌باره زود است. اما شکی نیست که بسیاری از این افراد در فکر و تلاش برای رسیدن به کرسی ریاست‌جمهوری هستند. دور نیست روزی را ببینیم که صف طویلی از شخصیت‌های نظام احساس تکلیف و وظیفه کرده و خود را به عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری به ستاد انتخابات وزارت کشور می‌رسانند و ثبت نام می‌کنند. تاکنون افرادی همچون کروبی، عارف و قالیباف به‌طور تلویحی و گاهی نیز در جمع‌های خصوصی به صراحت اعلام کرده‌اند که به عنوان کاندیدا حضور خواهند یافت. کروبی زمانی پیش از این گفته بود که یک تیر دارم و آن را گذاشته‌ام برای انتخابات ریاست‌جمهوری. به نظرم سراسر کار سیاست در ایران را می‌توان با همین جمله سر راست کرد.
همه یک تیر دارند که گذاشته‌اند برای روز مبادا و بعد هم دیگر هیچ. کار سیاست در ایران این‌گونه است. سیاستمداران به دنبال خواهش و بفرما و چه عجب یاد ما کردی، هستند در حالی‌که نمی‌بینند در همین کشور همسایه ما، روسیه که دیرگاهی نیست بساط استالینیسم از آنجا رخت بربسته روراست و بدون ایما و اشاره حرف خود را می‌زنند. در همین روسیه کاندیدا شدن برای انتخابات پیش‌شرطی دارد که نه به شورای نگهبان بستگی دارد و نه به اذن مراد، در آنجا هر کسی که بتواند طی سفر‌های استانی خود یک میلیون امضا جمع کند، می‌تواند به عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری مطرح شده و در رقابت‌ها حضور داشته باشد. از این رو همه چیز از همان اول در بستری شفاف دنبال می‌شود و جای هیچ ایما و اشاره‌ای نیست.
در آنجا کسی که می‌خواهد رئیس‌جمهور شود دیگر ناز نمی‌کند. اما در مملکت ما همه چیز به همین مسائل بستگی دارد. همه چیز باید در لفافه گفته شود و به‌طور کاملا مخفیانه‌ای دنبال شود. در حالی‌که برخی ستاد تشکیل داده و مثلا سفرهای استانی خود را آغازیده‌اند اما همچنان اعلام می‌کنند که هنوز تصمیمی نگرفته‌اند. چرا چنین امری در ایران اینگونه پیش می‌رود. شاید به خاطر دور ماندن از تخریب و هجوم رسانه‌ای رقیب است. اما در هر حال هر چه که باشد نشان از آن دارد که هنوز در کشور ما آداب سیاست‌ورزی درست و حسابی نشده و آنگونه نیست که همه چیز از ابتدا صاف و روشن باشد و این در مملکتی است که در مردانگی و جنگ مردانه شهره است. ترس از سند دادن و گذاشتن اثر در مملکت ما دیرگاهی است که پا گرفته و به سیاست هم رسیده است و از همین روست که می‌گویند سیاست پدرسوخته‌بازی است و امروز شهردار بزرگ‌ترین شهر خاورمیانه، تهران می‌گوید: «کثیف‌تر از سیاست وجود ندارد». نمی‌توان گفت که فضای سیاسی در ایران کاملا روشن و به دور از سمپاشی است. البته سیاست در همه جای دنیا اینگونه است اما یقینا در هیچ جای دنیا به این بدی نیست.
سیاست و فضای سیاسی را سیاستمداران، احزاب و نهادهای مدنی می‌آفرینند اما در کشور ما و در نبود نهادهای مدنی همواره این سیاستمداران بوده‌اند که فضای سیاسی را دستخوش تغییر و سمت‌وسودهی قرار داده‌اند.
این است که سیاستمداران هریک برای خود حزبی دارند و سیاهی لشکری! هریک حرف خود می‌زنند و سپس طرفداران خود را در دفاع از این امر به میدان کارزار سیاسی می‌فرستند و در نهایت باز هم سیاستمداران با هم آشتی می‌کنند و طرفداران اما همچنان خط‌کشی‌های خود را دارند. این فضا، فضای نرمالی نیست. هیچکس در این فضا جای خود را نمی‌داند. از این رو بی‌جهت نیست که هنوز نمی‌دانیم چه کسی در انتخابات به عنوان کاندیدای ریاست‌جمهوری مطرح خواهد شد. بنابراین آمدن و نیامدن سیاستمداران به عرصه انتخابات هم ناز دارد و هم دلیل. کار آنها آمدن و نیامدن دارد.
فرشاد قربانپور
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید