چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


پیر من، فردوسی والا تبار


پیر من، فردوسی والا تبار
کشف پنهانی ها یا درونمایه های یک نگاشته بی شک خواننده را به مسیری رهنمون خواهد کرد که نگارنده یا نویسنده آن مطالب به هنگام خلق اثر، در مخیله و اندیشه خویش می‌پرورانیده و یگانه امری که وی را در طی دشواری های این پویه یاری می رسانیده ، کشف و دریافت آن مطالب نگاشته شده توسط مخاطبان وی بوده است .
سنت نیک پرداختن به آثار بزرگان و ابرتوانمندان زبان و ادبیات فارسی که از آنان به عنوان قله های زبان و ادبیات فارسی یاد می شود، کشف نمادها، ویژگی ها و خصایص موجود در متون، جستجوی تاویل ها و تفاسیر ممکن برای آن نمادها و نشان ها، نویسنده را قادر به برقراری ارتباطی ملموس میان مخاطب با صاحب اثر و نیز نکات ارزنده آن اثر می سازد. در چنین حالتی ، خواننده علاوه بر آن که قادر به درک نکات کلیدی و برجسته گنجانده شده در اصل اثر خواهد بود، که این امر خود امتیاز لذت و فایده را تواما به خواننده القا خواهد کرد، در پاره ای موارد ، او را به کشف نکاتی تازه رهنمون خواهد شد که به نوبه خود می تواند دریچه ای تازه گشوده باشد به فراخنای بی امتداد علم ، آگاهی، بینش و اندیشه که این همه نیز مرهون بازخوانی ها ، کشف و ارایه اندیشه های پنهانی است که در درونمایه های آثار ارجمند و گرانبهای ما نهفته است.
با باور به این نکته که ادبیات امکان عمیق ترین نگرش های ممکن را به ماهیت انسان و شرایط انسان به ما عرضه می کند و می توان از آن برای تقویت وحدت ملی و یا حفظ هویت ملی استفاده کرد، ضرورت بهره جستن از متون ادبی بر همگان هویداست؛ چرا که قادر خواهیم بود از این رهگذر زندگی فکری همه طبقات جامعه را به هم پیوند زنیم، اما بی شک در رویارویی با متون کلاسیک که برخی به جهت برخورداری از زبان های دشوار برای تمامی مخاطبان قابل دریافت نمی باشد و یا به دلیل عدم آشنایی خواننده با ویژگی های دوران نویسنده، سبک نگارش وی و یا اندیشه نهایی نویسنده از خلق اثر، نیاز به متون مقدماتی ، یعنی متونی که به زبانی کم و بیش ساده و روان به بیان مباحث نظری پیرامون اصل اثر بپردازد و زمینه ورود به متون دشوارتر و پیچیده تر را فراهم کند و یا کشفیاتی نوین را به داشته های مخاطبان بیافزاید ، در طول تاریخچه دانش اندوزی پیوسته محسوس و ملموس بوده و در بسیاری موارد ناگزیر از آنیم.
بر این اساس، ساختن پایه هایی قابل اعتماد در جهت شناخت متون اصیل و کلاسیک زبان وادبیات فارسی، ضرورتی انکار ناپذیر است.
برای دستیابی بدین مهم، باید تار و پود متون کلاسیک را از نو بازشناخت، مبانی و مبادی فلسفی‌شان را بازیافت، ذهنیت و جهان بینی مستتر در آنها را دریافت و رابطه این ذهنیت را با ویژگی‌های دوران خالق اثر تشخیص داد و کاربردهای نظری و عملی آن را در دنیای معاصر خویش باز جست.
بر این اساس کتاب فردوسی و شاعران دیگر اثر دکتر منصور رستگار فسایی دربرگیرنده مقالاتی در مقایسه منش ها و روش های فردوسی و چند شاعر دیگر در سال ۱۳۸۴ توسط انتشارات طرح نو با همکاری مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها به چاپ رسیده است.
این کتاب دربرگیرنده پیشگفتار، شعر " فردوسی والاتبار " سروده مولف و فصول: فردوسی و معاصرانش، فردوسی و نظامی، فردوسی و سعدی ، فردوسی و خواجو، فردوسی و حافظ و فردوسی و اخوان و نمایه کتاب است.
در پیشگفتار کتاب، مولف پس از پرداختن به گفتار تاریخ سیستان، مبنی بر" اندر یافتن زبان فارسی" در دربار یعقوب لیث صفاری و " تولد شعرفارسی" در صدد آن است تا با تجزیه و تحلیل این گفتار، اهمیت آن را بازنموده، سهم توده مردم را در رسمیت بخشیدن به زبان مادری خود و استفاده از آن به عنوان قائمه فرهنگی و ملی استقلال سیاسی و اجتماعی ایران که حدود یک قرن بعد به وسیله فردوسی به کمال می رسد، مورد بحث و گفتگو قرار دهد. در این زمینه مولفه هایی چون: براندازی سلطه سیاسی و فرهنگی اعراب بر ایران توسط یعقوب لیث، بریدن از حاکمیت اعراب و " آغاز شعر پارسی" ،دستیابی به استقلال که خود دربرگیرنده احیای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی تازه در ایران است، تاسیس حکومتی مردمی توسط یعقوب در ایران و پیوند آن با زبان مردم خویش، برآمدن و اعتلای زبان فارسی و به کمال رسیدن آن با ظهور فردوسی را در نظر داشته، بدان پرداخته است.
به باور مولف : " کاری را که یعقوب آغاز کرد و شاعران را به پارسی گویی برانگیخت، وقتی به هدف‌های واقعی خود رسید که فردوسی ظهور کرد و شاهنامه را ارائه داد و معنای واقعی و کمال مطلوب در استقلال سیاسی- فرهنگی و نظامی را به مردم آموخت".
دکتر رستگار در ادامه اظهارات خویش در دیگر بخش ها به دیگر زوایایی از شخصیت و هنر فردوسی اشاره می نماید که خود بیانگر توانمندی ها و برترهای وی بر دیگر شاعران است : " فردوسی در بحران اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی حاکم بر ایران قرن چهارم و پنجم هجری که معلول تغییر و تبدیل حکوت ها و نفوذهای سیاسی و فکری تازیان و ترکان و اصطکاک با ریشه های فرهنگی و علاقه‌های ملی ایرانی بود، ازپیوستن به قدرت های حاکم سر باز زد و در انزاوای توس به شاعری پرداخت".
در اوج رواج قصیده سرایی، او مثنوی سرایی را برگزید ، اما نه در ستایش معشوق و صاحبان قدرت، که در جهت سرایش شعری مستند، توام با نرمی کلام و سادگی بیان و در جهت عشق به تاریخ و ارزش‌های دیرین قوم خود و این امر فردوسی را از اغلب شاعران همزمان خویش که متملق، فردگرا، سودجو و تکرو بودند، متمایز می ساخت.
در مقایسه ای که مولف میان فردوسی و دیگر شاعران همچون نظامی، سعدی ، خواجو، حافظ و اخوان انجام می دهد، بر مجموعه ای از اشتراکات و تضادهای مبتنی بر جهان بینی ها و آفرینش های هنری تاکید می ورزد که با ژرف اندیشی پیرامون آثار آنان باز یافتنی است.
به واسطه تبیین این وجوه اشتراک و اختلاف ، مولف خواننده را به درک هنری و علمی دقیق تر پیرامون آثار این شاعران ره می نماید. نقاط قوت و ضعف هر یک را بر اساس ویژگی های دورانی و تاثیرات اجتماعی و فرهنگی برمی شمارد، تمایز هر یک را به جهت خصایص هنرمندانه خاطر نشان می‌سازد و خواننده را با کلیات تاریخی و هنری هر اثر آشنا می سازد. در این میان با تکیه بر شواهد موجود، نکاتی ارزنده و در خور تامل را پیرامون هر یک باز می نماید. دلایل محبوبیت شاعران در عصر خویش و دیگر دوران ها، مفاهیم و معانی غالب در آثار شاعران، تعیین خط سیر اندیشگی آنها، قالب شعری، سفرها و حضرها، نوع بیان و گفتار آنان، تبیین شخصیت فردی و جایگاه اجتماعی آنان، بهره‌جویی از مدارک مستند و شواهد موجود در خلق آثار، توجه به اخلاقیات و اهمیت مسایل دینی و مذهبی، برداشت های فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی آنان، شیوه سرایش ادبی به گونه های حماسی و غنایی، به کار جستن صنایع ادبی در آثار خویش، تبیین دیدگاه فلسفی و جهان بینی هر یک و.... از شاخص هایی است که نویسنده در مقایسه منش ها و روش های فردوسی با دیگر شاعران بزرگ بدان پرداخته است.
بی شک چنان که مولف نیز اذعان می دارد ، با شناخت توانمندی های یک فرهنگ استوار و سرشار، سرمایه ای کلان از ذهنیتی معتبر فراهم خواهیم آورد تا با اتکا بدان و شناخت ماهیت حوزه ادب و حدود آن، به خلق آثاری دست یازیم که در نوع خود و دوران خود، ویژگی جاودانگی را به خود اختصاص دهد.
فرح نیازکار
منبع : آتی بان


همچنین مشاهده کنید