سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


به مناسبت سالگرد تولد شیلر، شاعر آلمانی و از قدرت انسان ها نترسیم


به مناسبت سالگرد تولد شیلر، شاعر آلمانی و از قدرت انسان ها نترسیم
فریدریش شیلر ۱۰ نوامبر ۱۷۵۹ در مارباخ متولد شد و ۹ ماه مه ۱۸۰۵ در وایمار از دنیا رفت. وی همراه گوته سبك «كلاسیك وایماری» را پایه گذاری كرد. از آنجا كه شیلر معیارهای تازه ای برای درام نویسی وارد زبان آلمانی كرد، امروزه یكی از چهره های مهم تاریخ ادبیات آلمان محسوب می شود.
•••
به دستور دوك كارل آگوست فریدریش شیلر مجبور بود از سال ۱۷۷۳ به مدرسه نظامی برود كه در آنجا كارآموزی جوانان را با جدیت و سختگیری هرچه تمام تر برعهده داشتند. اما ابتدا در همان سال وارد دانشكده حقوق شد و در سال ۱۷۷۵ تحصیل در رشته پزشكی را آغاز كرد. در این دوران و تحت تاثیر كلوپ اشتوك و لسینگ اولین كارهای شعرگونه و درام اش را خلق كرد. شیلر در سال ۱۷۷۷ تحت تاثیر افكار روشنگرانه و طرد استبداد، درام سارقین خود را نوشت. شیلر در سال ۱۷۸۰ رساله دكتری خود را نوشت، با نام كوششی در مورد ارتباط خوی حیوانی انسان با روح اش كه تاثیر متقابل جسم و روح را بررسی می كرد. از همان سال و ضمن فعالیت در سمت پزشك گردان در اشتوتگارت زندگی بی بند و باری را می گذراند. هنگامی كه دوك نوشتن هر گونه مطلبی را برای او ممنوع اعلام كرد، ابتدا به مانهایم سپس به فرانكفورتِ ماین و از آنجا به اوگرزهایم گریخت. بالاخره كارولینه فون وولسوگن كه نویسنده بود، شیلر را كه به لحاظ اقتصادی و روحی در وضعیت بدی قرار داشت، در ملك خود به نام باوئرباخ واقع در ماینینگن پذیرفت.شیلر در آنجا نمایشنامه دسیسه و عشق را نوشت. سپس به مانهایم بازگشت و در پاییز ۱۷۸۳ به مدت یك سال نمایشنامه نویس تئاتر ملی دالبرگ شد. برعكس نمایشنامه رذایل، دسیسه و عشق، مورد تحسین و توجه تماشاگران مانهایمی قرار گرفت. از آنجا كه دیگر قرارداد شیلر در آن تئاتر تمدید نشد، مجدداً سفرهای خود را آغاز كرد. طی مدتی كه در منزل كارمندی به نام كریستیان گاتفرید كورنر در لوشویتس واقع در ایالت زاكسن اقامت داشت، سرودی با نام به شادی نوشت كه در سال ۱۸۲۳ بتهوون آهنگی روی آن گذاشت. در همان دوره (۱۷۸۶) نامه های فلسفی را براساس عقیده وحدت وجود نوشت. عشق ناكام او به هنریته فون آرنیم، تصمیم شیلر را مبنی بر سفر به وایمار راسخ تر كرد. او در ۲۱ جولای ۱۷۸۷ وارد این شهر شد، با آشنای قدیمی خود، شارلوته فون كالب كه او هم نویسنده بود، مجدداً ارتباط برقرار كرد و با هردر و ویلاند آشنا شد. بررسی موضوعات تاریخی و مقاله تحقیقی برخاسته از آن به نام تاریخ سقوط هلند متحد در مقابل دولت اسپانیا (۱۷۸۸) كه براساس سنت های روسو و ولتر نوشته شده بود كه پایان فشار و استبداد را حق طبیعی مردم می دانستند، موجب شد كه شیلر در سال ۱۷۸۹ و با پادرمیانی گوته به درجه پروفسوری تاریخ در ینا برسد. به علاوه شیلر، تاریخ جنگ سی ساله را در سه مجلد و طی سال های ۱۷۹۲ _ ۱۷۹۰ نوشت. در همین دوران بود كه شیلر بررسی و اندیشه در مورد فلسفه ایده آلیستی كانت را آغاز كرد. شیلر در ۲۲ فوریه ۱۷۹۰ با خواهر كارولینه فون وولسوگن، به نام شارلوته فون لانگه فِلد ازدواج كرد. سال بعد مبتلا به بیماری بسیار شدیدی شد كه وادارش كرد، از تدریس چشم پوشی كند. طی دهه نود قرن هجدهم آشنایی شیلر با گوته، كه ابتدا به نظر بسیار پیچیده و مشكل ساز می رسید، به دوستی صمیمانه و سودمندی مبدل شد. این واقعیت كه اتمام كار بخش اول فاوست گوته، براساس تشویق های شیلر بوده و در مقابل گوته هم شیلر را در سرودن قصایدش تشویق می كرده است، نشان می دهد كه این دو شاعر متقابلاً برای یكدیگر الهام بخش بوده اند. گفت وگوها، پروژه ها، نظریه ها و كارهای مشترك انجام شده، سبك «كلاسیك وایماری» را به وجود آورد كه براساس الگوهای عهد عتیق و دوران رنسانس بود. سپس نمایشنامه های ماریا استوارت (۱۸۰۰)، باكره اورلئان (۱۸۰۱) و ویلهلم تل (۱۸۰۳) پشت سر هم و به سرعت زیاد نوشته شد. شیلر در ۹ ماه مه ۱۸۰۵ در وایمار و در اثر عوارض بیماری شدیدی كه سال ها پیش مبتلا به آن شده بود، از دنیا رفت.شیلر در دوران حیات و پس از مرگ هم - به خصوص به دلیل دوستی با گوته _ مورد احترام و تحسین قرار داشت و دارد. آثارش به عنوان آثار «كلاسیك» شناخته شده و به ندرت مورد انتقاد قرار گرفته است. از جمله تحسین كنندگان شیلر می توان از توماس مان، برشت و داستایوفسكی نام برد.
• خلاصه ای از تراژدی ماریا استوارت
در قرن شانزدهم انگلستان دائماً در تلاش است كه اسكاتلند را وادار به وابستگی سیاسی كند. این سرزمین زمانی در تصرف فرانسه قرار می گیرد كه دشمن قدیمی انگلستان است و زمانی توسط انگلستان تصرف می شود. بنابراین مانند توپی بین این دو قدرت خارجی قرار دارد. اشراف زادگان كوشش می كنند از این هرج و مرج سیاسی به نفع خود بهره ببرند. همین موضوع موجب تضعیف قدرت پادشاهی می شود. به علاوه تقریباً در تمام طول قرن شانزدهم، افرادی به تاج و تخت می رسند كه به سن قانونی نرسیده اند. برای مثال ژاكوب پنجم (۴۲- ۱۵۱۳) هجده ماهه است كه پدرش، ژاكوب چهارم (۱۵۱۳ -۱۴۸۸) به قتل می رسد. وقتی او در سن ۳۱ سالگی از دنیا می رود، دخترش ماریا (۱۵۶۷- ۱۵۴۲) پنج روزه است. هنگامی كه پسر ماریا به نام ژاكوب ششم (۱۶۲۵-۱۵۶۷) پس از كناره گیری اجباری ماریا تاج گذاری می كند، یك سال دارد. این دو موضوع وقتی اصلاحات به شمال سرایت می كند و انگلستان پروتستان به پادشاهی هاینریش هشتم و فرانسه كاتولیك به پادشاهی هاینریش دوم، مبدل به قدرت های مذهبی می شوند، تاثیر زیادی در وضعیت اسكاتلند می گذارد. ماریا بهای حمایت از فرانسه را در جنگ با انگلستان به این ترتیب می پردازد كه برای تعلیم و تربیت به فرانسه فرستاده می شود. در سال ۱۵۴۸ با داوفین ازدواج می كند كه در سال ۱۵۵۹ با نام فرانس دوم به پادشاهی می رسد و در سال ۱۵۶۰ از دنیا می رود. ماریا به دلیل تربیت فرانسوی مبدل به یك كاتولیك متعصب می شود و تحت تاثیر پادشاهان فرانسوی، در سال ۱۵۵۸ الیزابت را به عنوان ملكه انگلستان به رسمیت نمی شناسد، بلكه ادعا می كند كه خود، ملكه قانونی انگلستان است. زیرا مادربزرگش مارگارت تودور، خواهر هاینریش هشتم بود و الیزابت از دید كلیسای كاتولیك دختر نامشروع او به حساب می آمد. به این ترتیب ماریا تهدیدی دائمی برای الیزابت محسوب می شد.الیزابت با به قدرت رسیدن، پس از دوران كوتاه حكومت كاتولیك خواهرش ماریا (۵۸-۱۵۵۳)، مجدداً پروتستانتیسم را رواج داد. هدف اصلی سیاسی او این بود كه در اروپای ابرقدرت های كاتولیك، خود را سر پا نگه دارد. از آنجا كه در سال ۱۵۶۰ پروتستانتیسم به عنوان مذهب اصلی رسماً مورد تائید قرار گرفت و الیزابت با همسایگان شمالی خود عهدنامه ادینبورگ را بست (براساس این عهدنامه او به عنوان ملكه رسمی انگلستان به رسمیت شناخته شد و تمام نیروهای خارجی باید خاك اسكاتلند را ترك می كردند)، بازگشت ماریای بیوه و كاتولیك و فرانسوی كه عهدنامه ادینبورگ را به رسمیت نشناخته بود، موجب ناآرامی سیاسی می شد.ماریا در ماه اوت مجدداً وارد اسكاتلند شد و ابتدا وضعیت را به شكل تحسین برانگیزی سر و سامان داد. در سال ۱۵۶۵ وضعیت بحرانی شد. اتفاقات این سال ها كه به ضرر ماریا بوده، توسط شیلر در بخش نخست تحلیل شده است. ازدواج ماریا (در ۲۹ جولای ۱۵۶۵) با هنری دارنلی كه از خویشاوندان او بود، ظاهراً انگیزه های شخصی و خانوادگی را با هم یكی كرد. به نظر می رسید كه ملكه عاشق پسر نوزده ساله ای بوده كه البته به عنوان نوه خواهر هاینریش هشتم در قلمرو پادشاهی انگلستان نقش مهمی بازی می كرده است. به این ترتیب ماریا با ازدواج با این شخص، او را از حالت رقیب خارج و به نوعی همدست خود كرد. خیلی زود معلوم شد كه این زناشویی موفق نیست. دارنلی كه خودخواه، اكثراً مست و احتمالاً مبتلا به سیفلیس بوده است، سریعاً به لحاظ سیاسی منزوی شد، زیرا دائم در حال تعویض متحدان سیاسی خود بود. در سال ۱۵۶۱ مردی به نام دیوید ریكو به اسكاتلند فرستاده شد و در سال ۱۵۶۴ ماریا او را به عنوان منشی استخدام كرد. او كه از اشراف نبود و رشوه هم می گرفت، خیلی زود حسادت اشراف اسكاتلند و پادشاه را بر انگیخت. این شخص در داستان شیلر هم آمده است. سخن از ماجرای عاشقانه ماریا و ریكو در بین است. (بخش ۱ و ). ریكو در ۹ مارس ۱۵۶۶ و در حضور ملكه باردار، توسط دارنلی و چند تن از اشراف اسكاتلند به قتل رسید. همان شب دارنلی به جمع هواداران ملكه پیوست و با او از ادینبورگ گریخت. اما هنگام تولد پسر آنها (در ۱۹ جولای ۱۵۶۶) باز هم بین این زن و شوهر فاصله افتاده بود. هنگامی كه دارنلی در ۱۰ فوریه ۱۵۶۷ به قتل رسید، برخی ماریا را مقصر دانستند. احتمالاً بعضی از اشراف اسكاتلند تحت فرماندهی گراف فون بوتول با هم متحد شده بودند كه پادشاه را به قتل برسانند. ضمناً بوتول رهبر جنبش ضدانگلیسی هم بود. ماریا طی سال های ۶۷-۱۵۶۶ او را بیشتر و بیشتر وارد تصمیم گیری های سیاسی كرد. اواخر آوریل همان سال، هنگامی كه ماریا از لسترلینگ به طرف ادینبورگ می رفت، توسط بوتول ربوده شد. هنوز معلوم نیست كه این موضوع با موافقت خود ماریا بوده است یا نه. در هر صورت او در ۱۵ ماه مه ۱۵۶۷ با بوتول ازدواج كرد. این واقعه بسیار جنجالی بود، زیرا هنوز سه ماه از مرگ دارنلی نگذشته و بوتول ظاهراً در مرگ او دست داشته و به سرعت هم از همسر خود طلاق گرفته بود. ازدواج سوم ماریا كه احتمالاً انگیزه های سیاسی داشته است، به دلیل وجود نامه های خاصی به عنوان یك ماجرای عشقی رذیلانه مطرح شده است. این مجموعه شامل ده نامه (كه احتمالاً جعلی هستند) می شد كه ظاهراً ماریا برای بوتول نوشته و در آنها همدستی در قتل دارنلی هم ذكر شده بود، كمی پس از فرار ماریا به انگلستان پیدا و به عنوان مدرك جرمی علیه او به كار گرفته شد. پس از این ازدواج، اشراف اسكاتلند اعتراض كردند. ماریا در نبرد كاربری هیل (۱۵ ژوئن ۱۵۶۷) مغلوب شد، در قصر لوش لون زندانی گردید و او را وادار به كناره گیری به نفع پسرش كردند. ماریا استوارت در دوم ماه مه ۱۵۶۸ موفق به فرار شد. در نبردی علیه اشراف اسكاتلند شكست خورد.به جنوب گریخت. امیدوار بود كه الیزابت به او كمك كند. ولی الیزابت علاقه ای به حمایت از ملكه كاتولیك نداشت. ماریا عاقلانه ترین كار را انجام داد. صبر كرد. خیلی زود الیزابت متوجه شد كه باید ماریا را از این بازی خارج كرد. از ماریای زندانی به خوبی مراقبت می شد. دائم دسیسه هایی علیه الیزابت كشف می گردید. ماریا گور خود را می كند. بالاخره در پاییز ۱۵۸۶ ماریا را محاكمه و محكوم به اعدام كردند. دلایل سیاسی مانع الیزابت بودند كه حكم اعدام را فوراً اجرا كنند. در ۸ فوریه ۱۵۸۷ و پس از نوزده سال حبس، سر ملكه اسكاتلند از بدن جدا شد. او در كمال آرامش، به آغوش مرگ شتافت.• درام شیلر
درام شیلر وضعیت روحی و تاریخی دو شخصیت اصلی را در خلوت و در انظار عمومی تشریح می كند و به طور موازی و قرینه پیش می برد. شیلر متعجب و در عین حال غمگین بود كه چرا ماجرای ماریا استوارت طی دو قرن هیچ كس را جذب نكرده است كه روی آن تحقیق كند. به همین دلیل در سال ۱۷۹۹ تصمیم گرفت كه به این موضوع بپردازد. البته گاهی فراموش می شود كه شیلر سه موضوع اصلی را از تاریخ برگرفته است:
برخورد دو ملكه،
شخصیت ناجی (مورتیمر).
شخصیت یك فرد درباری به نام لایچستر كه طرفدار استوارت بوده است. الیزابت و ماریا دو «شخصیت مخلوط» هستند كه هر دو تحت تاثیر اختلافات تاریخی و یك زندگی شكست خورده قرار دارند. شیلر این دو رقیب را در مقابل تاریخ جوان تر كرده و به این ترتیب اختلافات سیاسی آنها را به شكل انسانی درآورده است.اگر شیلر داستان ماریا استوارت را به صورت درام درنمی آورد و آن را آهنگین نمی ساخت، تا این اندازه تاثیربرانگیز نمی شد.
• زبان شیلر
مهیج، واضح، دقیق، مصور و انعطاف پذیر،
موجز، مشخص كننده مسائل اصلی،
وجوه وصفی بسیار،
با تضادهای موازی و مؤثر،
نظم در كلمات و جملات (حتی در تكرارها)،
با استعاره ها، تصاویر، تشبیهات و تجانس حروف،
تمایل به مبالغه،
جسارت در وارونگی، اشارات و
نتیجه گیری
حالت فاعلیت و مالكیت.
شیلر تحت تاثیر كانت فیلسوف قرار داشته است: «انسان در حال اندیشه به هیچ چیز مطلقی نمی رسد.»
• قصیده به شادی
بتهوون موسیقیدان آلمانی در پایان سمفونی نهم خود از قصیده «به شادی» شیلر استفاده كرد. برای اولین مرتبه در تاریخ این گونه موسیقی، خواننده ای آن را همراهی كرد. البته فقط از بخشی از قصیده شیلر در این قطعه استفاده شد. بند ۱ و ۳ و بخش اول بند ۲ و بخش دوم بند ۴. این «آهنگ» از مدت ها پیش، سرود اروپای متحد است.
ای شادی، این لحن نه!
بگذار دلپذیرتر و شادتر
بخوانیم!
شادی، ای جرقه ی زیبای خداوند،
دختر بهشتی،
مست از شادی،
وارد حرم مقدس آسمانی تو می شویم!
جادوی تو باز هم چیزی را به هم می پیوندد
كه از هم جدا شده بود؛
جایی كه بال های نرم تو آرام گیرد،
تمام انسان ها برادر می شوند؛
وقتی شاهكار به انجام می رسد
كه برای دوست، دوست بود،
و كسی كه زنی دوست داشتنی را به دست می آورد،
شادی كند!
بله، كاش روی كره ی زمین،
فقط یك شخص پیدا می شد كه روح داشت!
و اگر كسی هرگز نتوانست،
پنهانی و گریان از این محفل خارج شود.
تمام موجودات از سینه ی طبیعت
شادی را می نوشند؛
تمام خوبی ها، تمام بدی ها
در پی رد سرخ فام آن هستند.
طبیعت به ما بوسه و تاك داد،
و یك دوست را با مرگ آزمایش كرد؛
شهوت به كرم داده شد،
و تولد در محضر خداوند ایستاد!
شاد، مانند حشرات آفتابی آن
در میان آسمان زیبا
برادران، راه خود را بروید،
شاد، مانند قهرمانی كه برای پیروزی می رود.
در آغوش گرفته و میلیونی باشید.
از این بوسه ی تمام جهان!
برادران! پدری مهربان
حتماً در بالای چادر ستارگان زندگی می كند.
بر زمین می خورید، میلیون ها؟
ای دنیا، او را می شناسی؟
او را در بالای چادر ستارگان جستجو كنید!
حتماً در آنجا زندگی می كند!
• نقل قول های مشهور شیلر
سیاست و آزادی
«انسان آزاد متولد شده است و آزاد است. چه می شد اگر با زنجیر به دنیا می آمد؟»
«یك شهر خوب را از كجا تشخیص می دهم؟ بهترین زن را از كجا تشخیص می دهم؟ دوست من، از آنجا كه در مورد هیچ یك صحبتی نمی شود.»
• زندگی
«فردا دیگر نمی توانیم. پس بگذار امروز زندگی كنیم.»
«زندگی فقط یك لحظه است. مرگ هم همین طور.»
«آه كاش دوران زیبای عشق جوان، تا ابد سبز می ماند!»
• نقل قول های مشهور از كتاب ویلهلم تل
«مرد شجاع، همیشه آخر از همه به خود می اندیشد.»
«ما فقط خلقی متشكل از برادران می خواهیم،
كه هیچ نیاز و خطری ما را از هم جدا نكند.
ترجیح می دهیم بمیریم تا در بردگی زندگی كنیم.
می خواهیم همچون پدران، آزاد باشیم.
می خواهیم به خداوند اعتقاد داشته باشیم
و از قدرت انسان ها نترسیم.»
«كسی كه زیاد تردید كند، كارایی زیادی نخواهد داشت.»
«زندگی تازه از خرابه ها شكوفا می شود.»
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید