یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

عدالت مهدوی در قرآن


عدالت مهدوی در قرآن
مقصود از عدالت اجتماعی، ایجاد توازن در جامعه است. منظور از توازن هم همان تناسب است. تناسب به معنای این است که هر چیزی در جای خودش و در محدوده مناسب جای بگیرد.
وظیفه حضرت ولی‌عصر «عج» این است که عدالت را در روی زمین بگستراند؛ یعنی همه بتوانند از حقوق خود استفاده کنند
● اشاره:
مرحوم آیت‌الله محمدهادی معرفت در سال ۱۳۰۹ ه-ش در خانواده‌ای روحانی در شهر کربلا متولد شد، پدرش شیخ علی فرزند میرزا محمدعلی از نوادگان شیخ عبدالعالی میسی اصفهانی از خطبای بنام کربلا در آن دوران بود.
پدرش به اتفاق خانواده‌اش در سال ۱۲۹۰ ه-ش در سن پانزده سالگی از سده اصفهان به کربلا مهاجرت و در سن ۶۳ سالگی در کربلا وفات یافت و در حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) به خاک سپرده شد.
آیت‌الله معرفت در سن پنج سالگی برای سوادآموزی به مکتب رفت و شروع به فراگیری علم نمود. پس از آن مقدمات را نزد استاد حاج شیخ علی‌اکبر نایینی و سپس نزد پدرش آموخت. ادبیات و منطق را نزد دیگر اساتید حوزه کربلا فرا گرفت و مقداری نیز علوم فلکی و ریاضی را در نزد اساتید آموخت.
ایشان در همان دوران در کنار تحصیل به تدریس و تحقیق نیز اشتغال داشت و هفته‌ای یکبار جلسات دینی برای جوانان برگزار می‌کرد که این جلسات از اقبال خوبی برخوردار بود. همچنین برای پاسخگویی به سوالات دینی مردم به همراه گروهی از فضلای حوزه دست به تاسیس و نشر ماهنامه‌ای تحت عنوان اجوبه‌المسائل الدینیه زد که آن نیز از سوی مردم و دانشگاهیان عراق و خارج از عراق با استقبال چشمگیری مواجه گردید.
ایشان در حوزه عراق از محضر اساتیدی همچون حضرت امام، سیدمحسن حکیم، سیدابوالقاسم خویی، شیخ حسین حلی و تعدادی دیگر از اساتید برجسته بهره‌مند گردید.
علل روی‌آوری استاد به مباحث علوم قرآنی طبق فرموده خودش عدم وجود مباحث زنده پیرامون مسائل قرآنی، در کتاب‌‌های فعلی تشیع بود و این فقر علمی در زمینه بحث‌های قرآنی سبب گردید آیت‌الله معرفت به‌طور گسترده در زمینه مسائل قرآنی، دیدگاه‌های دانشمندان گذشته و حال را روشن سازد که نتیجه آن تلاش مستمر تالیف ۷ جلد التمهید و ۲ جلد التفسیر و المفسرون گردید.
مرحوم استاد معرفت در سال ۱۳۵۱ه-ش که حکومت بعث عراق دستور مهاجرت ایرانیان را صادر نمود به اتفاق همسر و فرزندانش، رهسپار حوزه علمیه قم گشت و از همان بدو ورود به قم فعالیتش را به همان سبک و سیاق در دو حوزه علمی کربلا و نجف ادامه داد.
ایشان در زمینه علوم قرآنی دارای آثار فراوانی بودند که برخی از آنها با رحلتشان ناتمام ماند. آنچه در ذیل می‌آید گفتگویی است که قبلا با آن مرحوم در خصوص «عدالت مهدوی در قرآن» انجام شده که تقدیم حضورتان می‌شود؛
▪ با توجه به اینکه شما از معدود عالمانی هستید که در کنار فقه و اصول و درسهای متداول حوزه، عمر خویش را در تفسیر و علوم قرآنی گذرانده‌اید. بنابراین خواهشمند است بفرمایید عدالت در قرآن چه مفهومی دارد؟ فرق آن با قسط چیست؟‌ابعاد عدالت را نیز تبیین فرمایید.
ـ مقصود از عدالت اجتماعی، ایجاد توازن در جامعه است. منظور از توازن هم همان تناسب است. تناسب به معنای این است که هر چیزی در جای خودش و در محدوده مناسب جای بگیرد. امیرالمومنین فرمود: «علیکم بتقوی الله و نظم امرکم» در این کلام «نظم» به همین معناست؛ یعنی هر چیزی باید طبق معیارهای خاص خود ارزیابی شود. این تناسب باید در همه امور رعایت شود. ما مکرر این نکته را گفته‌ایم که اصلا زیبایی همان نظم است. برخی گفته‌اند:‌«زیبایی را نمی‌توان تعریف کرد» ولی به نظر ما تعریف زیبایی این است: «وجود تناسب میان اموری که در کنار هم قرار گرفته‌اند» صورتی زیباست که ابرو و چشم و... آن متناسب باشد. اگر بینی کسی دراز باشد آن صورت دیگر زیبا نخواهد بود.
انبیا همه آمده‌اند تا در جامعه توازن برقرار کنند. توازن هم به این معناست که هرکس به حق خود برسد. هدف امام زمان هم همان هدف انبیاست؛ او تلاش می‌کند تا هر حق‌داری به حقش برسد.یکی از معانی آزادی، بهره و نصیب بردن از حقوق مشروع است. اگر افزون برحقوق خودش حق دیگری را هم استفاده کرد، آزادی را زیرپا گذاشته است. معنای آزادی این است که در محدوده قانون حرکت شود. قانون هم به معنای مرزبندی است؛ یعنی مشخص شود که هرکس چه حقوقی دارد. یکی از این حقوق، حق تعلیم و تربیت است. اگر کسی بگوید:‌«فلان کس به خاطر اینکه از فلان نژاد است، پس حق ندارد آموزش ببیند»، آزادی او را سلب کرده است.
▪ اینکه برخی آزادی را «رهایی از هر قیدی»‌معنا کرده‌اند، درست نیست.
ـ در تاریخ طبری آمده است: وقتی مسلمانان به ایران لشکر کشیدند، فرمانده لشکر ایران از فرمانده لشکر اسلام پرسید: «برای چه آمده‌اید؟» او پاسخ داد: «ما برای اینکه سرزمینی را به سرزمینمان بیفزاییم، به ایران لشکر نکشیده‌ایم. ما برای گسترش عدالت آمده‌ایم.» از او می‌پرسند: «گسترش عدالت یعنی چه؟»‌پاسخ می‌دهد: «پادشاهانتان از شما آزادی را سلب کرده‌اند و شما حق انتخاب ندارید. ما آمده‌ایم تا شما را آزاد کنیم و کاری کنیم که بتوانید حقوقتان را استیفا کنید.»
می‌خواهم بگویم عدل و آزادی و زیبایی و... به گونه‌ای هم معنا و هم مفهومند.
▪ رابطه قسط وعدل چیست؟
ـ قسط یک نوع خاصی از عدالت است؛ نه اینکه چیزی باشد در مقابل عدل، قسط هم به معنای این است که هرکس به سهم خودش برسد.
در آن صورت عامی است که بعد از خاص می‌آید.
ابن‌عربی یک بیان خوبی دارد. می‌گوید از این سخن حضرت رسول‌ که فرمود: «یملا به الارض عدلا و قسطا» معصومیت امام زمان به دست می‌آید.
▪ یعنی فقط معصوم می‌تواند مجری عدالت باشد؟
ـ او می‌گوید ما از این سخن، عصمت حضرت را می‌فهمیم. وی می‌گوید عصمت پیامبر را با عقل اثبات می‌کنیم ولی عصمت امام زمان را با نقل. دلیل او این است که غیرمعصوم نمی‌تواند عدالت اینچنینی را برپا کند.
آیا از اینکه مجری آن عدالت باید معصوم باشد، نمی‌توان فهمید که معنای آن عدالت، چیزی فراتر از نظم و توازن و... است؟‌در قرآن آمده است: «ان الشرک لظلم عظیم.» از این آیه می‌فهمیم تنها توحید است که عدالت است.
من در ابتدا گفتم قاعدتا منظور شما عدالت اجتماعی است و سپس عدالت را آن گونه معنا کردم.
من نگفتم عدالت به طور مطلق این است. عدالت امام جماعت با عدالت قاضی و ... تفاوت دارد. هر کدام معنای خود را دارند. عدالت در ولی فقیه معنایی فوق این دو عدالت دارد. عدالت مراتب دارد.
آیا می‌شود عدالت حضرت را در یک زمینه برجسته کنیم؟ مثلا بگوییم حضرت عدالت اعتقادی را گسترش می‌دهد؟
اساس هم همین جا است. این همه ظلم، برای این است که خدا فراموش شده است.
شروع کار حضرت از همین جا است . رسول الله هم از اعتقاد مردم شروع کرد. به آنان گفت: «قولوا لا اله الا الله تفلحوا»
شما عدالت را به معنای تناسب و زیبایی و توازن و ... دانستید. این واژه‌ها تفسیرهای مختلفی دارد.
من تناسب را این گونه می‌دانم و دیگری طوری دیگر.
اینکه آزادی را معنا کردم برای جلوگیری از این گونه مسائل بود. برای اجرای عدالت، به یک قانون جهانی نیاز است. حقوق بشر را که نوشتند برای پاسخ داد ن به همین نیاز بود. باید مشخص شود که چه چیزهایی حقوق طبیعی انسان است. وقتی اینها مشخص شد، می‌توان گفت دولتی که حاکم است، عادل است یا نه. اگر انسان‌ها در بهره‌گیری از حقوق خود با مانع و مشکلی برنخوردند و حقشان ضایع نشد، آن نظام، نظام عادلی است؛ اما اگر در جامعه تبعیض بود، معلوم می‌شود که آن حکومت عادل نیست؛ زیرا، «کل شی فی موضعه» تحقق نیافته است. از عبارت «بعد ما ملئت ظلما و جورا» می‌فهمیم تا پیش از ظهور حضرت، آزادی کامل و جهانی نیست؛ توازن کامل و جهانی نیست؛ زیبایی کامل و جهانی نیست.
▪ آیا در نظام عدل علوی، این اتفاق افتاد؟
ـ حضرت تلاش خود را کرد؛ اما به طور کامل نتوانست آن را پیاده کند؛ چون نگذاشتند حضرت این کار را بکنند. مردم آن زمان رشد کافی برای اجرای چنین عدالتی نداشتند.
▪ چه تضمینی هست که امام زمان بتواند؟
ـ یکی از حرف‌های اساسی که من درباره حضرت دارم، این است که آن حضرت آن قدر در ظهورش تاخیر می‌کند تا مردم آماده ظهور شوند. باید سطح فکر مردم به این حد برسد. اگر نرسد، حضرت هم ظهور نخواهد کرد.
الان، این حاصل نشده است. شما ببینید، کسی آمده و به من آخوند چیزی گفته است. برخی می‌گویند: «او مشرک شده است و یجب ذبحه من القفا!»
این نشان می‌دهد که ما برای خودمان امتیازی را معتقد هستیم! تا وقتی این طور است، زمینه برای ظهور حضرت آماده نیست.
▪ آیا بشر می‌تواند آن قانون جامع جهانی را بنویسد؟
ـ نه، نمی‌تواند، آن قانون جهانی را باید کسانی بنویسند که از همه تعلقات حزبی و گروهی و نژادی و ... رها باشند. بشر این گونه نیست. تعلقات او زیاد است . بنابراین شارع مقدس برای بشر قانون فرستاده است. دین آمده است تا مرز حقوق را مشخص کند تا در سایه آن، مردمان آسوده زندگی کنند.
آیا حضرت، عدالت را در همه زمینه‌ها گسترش می‌دهد یا فقط در زمینه عدالت اجتماعی؟
وظیفه حضرت این است که عدالت را در زمین بگستراند؛ یعنی همه می‌توانند از حقوق خود استفاده کنند. حضرت این زمینه را فراهم می‌کند که کسی به کسی ظلم نکند، اما اینکه در جایی اصلا ظلم نشود، معلوم نیست که وظیفه حضرت باشد. آری، اگر کسی شکایت بکند، حقش از ظالم گرفته می‌شود.
اینکه گفتم حضرت جلوی ظلم‌های فردی را نمی‌تواند بگیرد، برای این است که او کسی را نمی‌تواند مجبور کند. انسان هم موجودی است مختار. اگر بحث اجبار بود، با این همه این کار پیامبر ممکن بود.
درروایت است: «حضرت ترازوی عدالت رامی‌گذارد و لا یظلم احدا احدا.»
این روایت، معنایش این است که مقتضی ظلم را برمی‌دارد. گناهانی که می‌شود، از رشوه‌خواری و فساد و قتل و دزدی و ... به سبب این است که زمینه این کارها وجود دارد. چون حقوق کارمند به اندازه نیازش نیست، زمینه برای رشوه‌خواری فراهم است. حضرت کاری می‌‌کند که کارمند نیازش برطرف شود. پس زمینه رشوه‌خواری را از او گرفته است، ولی اگر زمینه گناه برداشته شد، نمی‌توانیم بگوییم دیگر اصلا گناه نمی‌شود!
در انگلستان، پس از استخدام یک کارمند بلافاصله به او خانه می‌دهند و پول آن را کم‌کم از حقوقش برمی‌دارند، حضرت امیر، سلام الله علیه، به مالک می‌گوید به کارمندانش پنهانی رسیدگی کند تا گرفتار نباشند.
▪ مثلا زیاده ‌خواهی‌ها سبب ظلم می‌شود؛
ـ بله.
▪ اینکه در روایات داریم عقل بشر کامل می‌شود، به گونه اعجاز است یا نه؟
ـ به اعجاز نیست. اگر می‌خواست به اعجاز باشد، از روز اول این کار می‌شد.
▪ آیا اکنون حضرت برای زمینه‌سازی کاری انجام می‌دهد؟
ـ بله، یکی از کارهای حضرت دعا کردن است. ایشان هم برای ظهور دعا می‌کند. به نظر من، الان زمینه دارد کم‌کم آماده می‌شود. با اینکه این همه علیه اسلام دارند تبلیغ می‌کنند، ولی اسلام دومین دین رسمی در اروپاست!
سبب رشد اسلام، انقلاب اسلامی است. بزرگترین کاری که امام- رضوان الله علیه- کرد، این بود که چهره حقیقی اسلام را به جهانیان نشان داد. چهره حقیقی اسلام، مردم خسته از همه مکاتب را به این سو آورد.
در برخی از روایات آمده است که وقتی حضرت تشریف می‌آورد، جوی خون راه می‌اندازد.
اینها خیالات همان کسانی است که اینها را نوشته‌اند. اینها درست نیست. حضرت وقتی می‌آید که زمینه آماده باشد. وقتی زمینه آماده بود، نیاز به خونریزی‌های اینچنینی نیست.
▪ انقلاب اسلامی چرا پیروز شد؟ آیا برای پیروزی‌اش خونریزی آن چنانی شد؟ آمار شهدایی را که برای پیروزی این انقلاب داده شد، با کشته‌گان دیگر انقلاب‌ها بسنجید! مردم از ظلم آن رژیم سفاک به ستوه آمده بودند و دیدند امام حرف دل آنان را می‌زند و در ادعایش هم که نجات مردم بود، راستگوست؛ لذا تبعیت کردند و با کمترین تلفات پیروز شدند. مردم آن زمان هم چون به این درجه از تبعیت رسیده‌اند، با کمترین تلفات به پیروزی می‌رسند.
ـ حضرت را باید به عنوان «رحمت الهی» مطرح کرد، ایشان مانند پیامبر - صلی الله علیه و آله- است. او رحمه للعالمین بود؛ ایشان هم اینچنین می‌باشد.
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید