سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

ابوبکر محمد بن زکریای رازی


ابوبکر محمد بن زکریای رازی
‌● نام و نسب و سال تولد استاد
ابوبکر محمد بن‌ زکریا بن یحیی الرازی یکی از دانشمندان و پزشکان ایران‌زمین که مردم عرب او را طبیب‌المسلمین می‌نامند و به مناسبت تألیف کتاب‌های متعدد به زبان عربی (در آن زمان زبان علمی عالم اسلام بوده است) او را جالینوس‌العرب نیز می‌نامند.
اروپائیان او را Rhazesl و یا ArRazi می‌نامند.
او نه‌تنها طبیبی بزرگ بود بلکه در ریاضیات، فلسفه، الهیات و فیزیک و ... تألیفاتی بسیار داشته است.
گویند رازی در شعبان سال ۲۵۱ در ری به دنیا آمد. در باب تولد رازی بین مورخان و تذکره‌نویسان مانند ابوریحان بیرونی و دیگر مورخان اختلاف وجود دارد. چنان‌چه بیرونی تاریخ تولد رازی را ۲۵۱ هـ.ق برابر با ۸۶۵ میلادی دانسته ولی دیگر مورخان سال ۲۴۹ هـ.ق را بیان کرده‌اند.
اضافه بر آن ابوریحان بیرونی سن رازی را به سال قمری ۶۲ سال و ۵ روز و به سال شمسی ۶۰ سال و ۲ ماه و یک روز به‌دست آورده است.
● تحصیل علوم و علت گرایش
پدر رازی معلوم نیست اهل علم بوده است یا نه ولی به مناسبت شغلی، محمد را به کسب کار زرگری مشغول می‌نماید. به علت تاریک بودن زندگی‌نامه رازی برخلاف شیخ‌الرئیس، معلوم نیست وی در چه سالی و به چه صورتی به علم، طب و فلسفه گرایش پیدا کرده است، در این رابطه جز اطلاعاتی که اصحاب تراجم نوشته‌اند موجود نیست.
گویند رازی در جوانی به کار زرگری و صیرفی (صرافی) و علاوه‌بر آن به نواختن عود و سرودن شعر مشغول بوده است.
پیشه زرگری و صرافی و علاقه او به امر عزائم طبیعیه او را به‌سوی علم کیمیا هدایت کرد که به وسیله آن گوهر فلزات را دگرگون سازد.
در لغت‌نامه دهخدا آمده است در نتیجه ممارست در این حرفه و تماس با آتش و بوهای تند چشم او دچار آفات شد و او برای آن‌که درد چشم خود را درمان کند نزد کحالی (چشم‌پزشک) رفت و کحال جهت درمان چشم رازی از او طلب پانصد دینار کرد و رازی به‌ناچار مجبور به پرداخت پانصد دینار شد و در آن زمان با خود گفت کیمیا علم طب است نه آن‌که تو بدان مشغولی.
به گفته برخی، رازی در سن ۳۹ـ ۳۵ـ۳۰ـ ۲۲ـ۲۰ و حتی چهل سالگی به تحصیل علم طب پرداخته است، ولی همه مورخان اتفاق دارند وی تحصیل را در دوران جوانی آغاز کرده است.
از ابوسعید زاهد العلما در کتاب فی‌البیمارستانات منقول است که علت گرایش رازی به طب چنین است که وقتی وارد بیمارستان عضدی (بیمارستان معتضدی می‌باشد ولی به مرور ایام به عضدی مشتبه گردیده است) شد و با مردی که رئیس داروخانه بود (شیخ صدلانی) مواجه شد و از او پرسید اولین کسی که داروها را شناخت چه کسی بود؟ شیخ در جواب رازی گفت: اولین داروئی که به‌دست آمد به حی‌العلم (همیشه بهار) معروف است و اولین شخصی که آن را شناخت افلولن از نوادگان اسقلبیوس بود. بدین‌صورت که افلولن در بازوی خود ورم دردی را احساس می‌کرد و روزی غلامانش افلولن را به کنار نهری بردند و او برای آن‌که دستش خنک شود بازویش را بر روی گیاهی که کنار نهر بود گذاشت و چون چنین کرد درد آرام گرفت و بدین‌جهت دست خود را بیشتر روی گیاه قرار داد تا آرام‌تر شود و تا چند روز این کار را تکرار کرد تا این‌که ورم و درد دست افلولن از بین رفت و مردم درمان درد دست افلولن را از تأثیر آن گیاه دانستند. از این‌رو نام آن را حی‌العالم نامیدند و این اسم در زبان‌ها باقی ماند. علاوه‌بر آن رازی مسائل دیگری در بیمارستان مشاهده کرد و سئوالاتی جدید برایش پیش آمد و جواب‌هائی نیز گرفت و این مسائل عجیب باعث گرایش رازی به طب شد.
رازی پس از آن‌که به اوج علمی خود رسید به وسیله امرا و حکام دعوت شد و رساله و کتاب‌هائی نیز به نام آنان نوشت.
روایتی از مورخان غرب است که رازی پس از تکمیل معلومات طبی عازم شام، مصر و آندلس (اسپانیا) شد و در قربطه (از شهرهای اسپانیا) شهرت به‌سزائی یافت و پس از آن دوباره به بغداد بازگشت. مدتی نیز به زادگاه خود ری رفت و تصدی بیمارستان آن‌جا را عهده‌دار شد و او در مواضع بسیار از کتاب‌های خود اشاره به بیمارستان‌ ری کرده است.
● هم عصران استاد
رازی هم‌زمان با اوج درخشش حکومت صفاریان و آغاز تلألو حکومت سامانیان همراه بوده و با ابوالقاسم عبیدالله وزیر معتضد و پسرش قاسم ‌بن عبیدالله نیز هم‌عصر بوده است.
از اطباء می‌توان احمد بن طیب سرخسی و اسحق‌ بن حنین و جریر طبیب و ثابت‌ بن قره و قبدوس و دیلم و چند طبیب دیگر را نام برد و در حقیقت آنان همکاران رازی بوده‌اند و ابوالفضل ‌بن عمید استاد و صاحب ‌بن عماد که به روایت مشهور کتاب رازی در زمان خود با افرادی نیز مشاجره داشته است که می‌توان ابوالحسن‌ علی‌ بن عبدالله، محمد بن شداد بن عیسی مسمعی، ابوالقاسم عبدالله ‌بن احمد بن محمود بلخی کعبی، ابوالحسن شهید بن الحسن بلخی و ابو یوسف‌ بن اسحق کندی فیلسوف بزرگ اسلام و محمد بن اللیث الرسائلی که رسالاتی بر علیه هم در صنعت کیمیا نوشته‌اند را نام برد.
● استادان و شاگردان رازی
دربارهٔ استادان رازی میان تذکره‌نویسان اتفاق نظر وجود دارد. گروهی او را در طب شاگرد علی‌ بن ربن طبری و در فلسفه شاگرد ابوزید احمد بن سلخ بلخی می‌دانند و گروهی دیگر آن را به دلایلی انکار می‌نمایند و ناصرخسرو در کتاب زادالمسافرین نام ایرانشهری را به‌عنوان استاد و مقدم رازی نام برده است و در مورد ایرانشهری مطالبی دقیق وجود ندارد. رازی خود جابر بن ‌حیان را استاد خویش می‌داند و البته قبل از تولد رازی جابر فوت کرده است و نمی‌تواند استاد مستقیم وی باشد و به علت استفاده از کتب وی رازی او را استاد خود نامیده است.
یوسف فرزند یعقوب که رازی کتاب الادویه‌العین و علاج‌ها را به نام او نوشته است. ابوبکر بن قارون رازی، علی ‌بن حسین اصفهانی، ابوغانم طبیب، یحیی‌ بن عدی منطقی و ابوالقاسم مقانعی و محمد بن یونس را نیز از شاگردان رازی می‌دانند.
● اکتشافات رازی
رازی در طب و شیمی و کیمیا ید طولانی داشته و علاوه‌بر طب، شیمیست بزرگی نیز بوده است و در داروسازی و شیمی مواد بسیاری را وارد ساخته است و مضاف بر این‌ها الکل Alcool - Alcohol و نیز جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) Acid Sulfurique به ظن قوی و نزدیک به یقین به وی منسوب است.
معروف است رازی الکل را از تقطیر مواد قندی و نشاسته‌ای و جوهر گوگرد را از تجزیه سولفات فرو (زاج سبز) به‌دست آورده است.
از آن گذشته رازی در حین تحقیقات برای یافتن حجرالفلسفی (حجرالفلاسفه) Pierre Philosophale و نیز اکسیر اعظم Elexir که اولی تبدیل فلزات کم قیمت به طلا و نقره و دومی مایه حیاتی که پیری را به جوانی تبدیل می‌کند توانست تعداد زیادی مواد شیمیائی را کشف کند.
● مزایای پزشکی رازی
۱) رازی تجربه را در طب بسیار معتبر می‌داند و از این‌رو وی را مجرب لقب داده‌اند.
۲) وی روزانه در مطب و بیمارستان از بیماران خود یادداشت‌هائی را تهیه می‌کرد.
۳) رازی درباره سکته اطلاعاتی بسیار مفید از خود به‌جا گذاشته است و نیز درمان آن را به وسیله حجامت و فصد می‌داند.
۴) رازی در درمان اکثر بیماری‌ها پادزهر استعمال می‌نموده است که در کتاب قرابادین تریاقی به نام او آمده است. (تریاق محمد زکریا)
۵) رازی در درمان بیماری‌ها به تلقین بسیار اعتقاد داشته است و بدین‌وسیله بسیاری از بیماران خود را درمان کرده است.
۶) در روانپزشکی رازی تأثیرات روحی روانی را در درمان بسیار مفید می‌دانسته و در این‌باره گفته است: مزاج جسم تابع اخلاق نفس است و طبیب جسم باید طبیب نفس نیز باشد.
۷) از قول محمد بن حسن الوراق گویند رازی در کلاس‌های درس خود در صدر نشسته و شاگردان برحسب مراتب قرار می‌گرفتند و هنگامی که بیمار جدیدی وارد می‌شد، ابتدا بیمار را شاگردان درجه آخر معاینه می‌کردند و اگر در درمان عاجز می‌شدند مرتبه بالاتر و به همین منوال تا آن‌که خود استاد بیمار را معاینه و معالجه می‌کرد.
● نظرات طبی رازی
رازی تنها طبیبی بوده است که در تشخیص آبستنی از دیدن قاروره (ظرف ادرار)، که اطباء و حکما پیشین خود ذکر کرده بودند را رد کرده و گفته است به وسیله دیدن ظاهر و قاروره نمی‌توان تشخیص آبستنی داد و باید آزمایشات خاصی را نیز انجام دهند.
رازی اول کسی بود که تشخیص اختلاف مابین آبله و سرخک را مطرح کرد و در کتاب الجدری والحصبه از آبله‌مرغان صحبت می‌کند و این مطلب را دانشمندانه شرح می‌دهد.
● کتب استاد
از رازی کتب و مقالات بسیاری به یادگار مانده است. نخستین صورت از تألیفات رازی فهرستی است که خود او برای کتاب‌هایش نوشته که ابن الندیم آن را در الفهرست نقل کرده و قفطی هم در اخبار‌الحکما از روی آن نقل نموده است. پس از او ابوریحان بیرونی کتابی درباره آثار و تألیفات رازی نوشت که پول کرواس آن را در پاریس تحت عنوان (رساله ابی‌ریحان فی فهرست کتب محمد بن زکریا رازی) چاپ کرده است.
کتاب‌های رازی طبق فهرست بیرونی بدین صورت است:
۵۶ کتاب در طب، ۳۳ کتاب در طبیعیات، ۷ کتاب در منطق، ۱۰ کتاب در ریاضیات و نجوم، ۷ کتاب در تفسیر و تلخیص و اختصار کتب فلسفی و یا طبی دیگران، ۱۷ کتاب در علوم فلسفی و تخمینی، ۶ کتاب در مافوق‌الطبیعه، ۱۴ کتاب در کیمیا، ۲ کتاب در کفریات و ۱۰ کتاب در فنون مختلف که جمعاً بالغ بر یکصد و هشتاد و چهار جلد می‌شود.
ابن اصیبه در عیون‌الانباء فی‌ طبقات الاطباء دویست و سی و هشت کتاب از برای رازی برمی‌شمارد.
دکتر محمود نجم‌آبادی استاد دانشگاه تهران کتابی به‌عنوان مؤلفات و مصنفات ابوبکر محمد بن زکریای رازی نوشته است که در این کتاب آن‌چه از ابن الندیم و بیرونی و قفطی و ابن اصیبه دربارهٔ آثار رازی گفته‌اند را با یکدیگر تطبیق داده و مجموعاً دویست و هفتاد و یک کتاب از برای رازی ذکر گردیده است. اینک به قسمتی از کتاب‌های رازی اشاره می‌شود: الجامع‌الکبیر معروف به الحاوی عظیم‌ترین و مهم‌ترین اثر رازی در طب است. الحاوی در زبان عربی به معنای دربرگیرنده همه جانبه می‌باشد. کتاب الحاوی مجموعه‌ای از همه یادداشت‌های روزانه او در مورد معالجه هزاران بیمار می‌باشد و در سال ۱۲۹۷ خرج ‌بن سالم از بزرگ‌ترین پزشکان اسپانیا ترجمه شده آن را به شارل پادشاه آنژو تقدیم کرد.
کتاب الجدری و الحصبه که برجسته‌ترین اثر و خدمت فرهنگی به علم پزشکی به‌شمار می‌رود.
در طبیعیات: سمع الکیان (سماع طبیعی)، در منطق: المدخل الی‌المنطق، در ریاضیات: فی‌الهیئه، در فلسفه: نقض کتاب فرفوریوس الی انا بو المصری، در مافوق‌الطبیعه: النفس‌الصغیر، در الهیات: طب روحانی، در کیمیا: طب‌الحجر و ... کتاب‌هائی را نیز رازی برای معاصران خود نگاشته است، هم‌چون:
کتاب فصد: یوسف ‌بن ابی الساج و امیر ابو علی احمد بن اسمعیل سامانی
کتاب برءالساعه: ابوالقاسم عبیدالله وزیر و پسرش قاسم ‌بن عبیدالله
کتاب منصوری: منصور بن اسحق حاکم ری
کتاب منافع‌الاغذیه و دفع مضارها: ابوالعباس احمد بن علی صعلوک
● داستان درمان
گویند رازی به آندلس سفر کرده بود و خلیفه اموی آندلس وی را حضور خواست و مدتی مدید با او به گفتگو پرداخت همان روز هنگامی که رازی از قصر خلیفه بازمی‌گشت مردی را دید که بیهوش بر زمین افتاده و مردم به خیال آن‌که او مرده وسائل حمل او به گورستان را فراهم می‌کنند. رازی با دیدن آن شخص دستور داد تا چند ترکه آورند و بر بدن و مخصوصاً پاهای او ضربه زنند.
مردم با دیدن این صحنه به شرطه مراجعه کردند و گفتند مردی دیوانه به جنازه میتی مسلمان بی‌احترامی می‌کند و او را با ترکه می‌زند. شرطه که رازی را نمی‌شناخت خود را به جمعیت رساند و دستور داد تا رازی کار خود را متوقف کند و او را به زندان براند.
رازی در مقابل دستور شرطه به او گفت: من میهمان خلیفه هستم می‌توانی به حاجب خلیفه مراجعه کنی و از او بپرسی که من که هستم و شرطه در جواب گفت: تو دیوانه هستی و باید به دارالمجانین برده شوی. در همان زمان یکی از ندیمان خلیفه از آن‌جا عبور می‌کرد و از آن‌جا که او رازی را می‌شناخت شرطه را از ایجاد مزاحمت بازداشت و رازی در کنار میت نشست و با ترکه شروع به ضربه زدن بر کف پای او کرد.
بعد گذشت زمانی بیمار چشم گشود و به‌تدریج به‌ حال آمد و از زمین برخاست و در همان لحظه رازی دستور داد وسائل فصد آورند و در همان‌جا او را فصد کرد و مقداری خون از بدنش گرفت.
● نابینا شدن استاد
به گفته برخی تذکره‌نویسان رازی ۵ الی ۷ سال آخر عمر خود را نابینا شده است. در مورد نابینا شدن رازی سه گفته نقل شده است:
ـ گفته اول: ابن جلیل آندلسی در تاریخ‌الحکما گوید رازی کتابی در باب رشته کیمیا و تبدیل مواد به طلا برای منصور بن اسحق حاکم ری تألیف نموده است و منصور دستور داد تا محمد ادعاهای خود را به اثبات برساند و منصور به او گفت برای طبیبی چون تو شایسته نیست کتابش به دروغ آلوده شود و دستور داد تا با کتاب خود آن‌قدر به سرش کوفتند تا نابینا شد.
ـ گفته دوم: آن‌که پاره‌ای از تذکره‌نویسان به‌مانند ابن الندیم در الفهرست و نیز دیگر مورخان نابینائی رازی را به خوردن باقلا و رطوبات حاصله از این ماده در چشم او دانسته‌اند.
ـ گفته سوم: گویند در نتیجه ممارست در این حرفه و تماس با آتش و بوهای تند چشم رازی دچار آفات شد و کم‌کم باعث نابینا شدن وی گردید.
درباره قول اول در صورت صحت موضوع احتمال دارد که رازی مبتلا به آبشار (آب مروارید cataracte) شده باشد. قول دوم بسیار بعید به نظر می‌رسد و با موازین طبی تطبیق نمی‌نماید. در مورد قول سوم نیز نمی‌توان قانع شد که رازی به آن علت نابینا شده است.
اما تنها نظری که مورد اعتماد است این است که رازی مانند تمام مردم دچار آب مروارید ناشی از پیری شده است.
● مرگ رازی
در مورد وفات رازی نیز مانند تولد آن بین مورخان و تذکره‌نویسان اختلاف وجود دارد و ابوریحان بر آن است که محمد در ۵ شعبان ۳۱۳ مطابق با ۱۵ اکتبر ۹۲۵ میلادی در ری وفات یافت و برخی دیگر سال وفات وی را ۳۱۸،۳۱۱،۳۲۰ می‌گویند.
می‌دانیم رازی کتاب برءالساعه را در سال‌های ۳۱۲ یا ۳۱۳ تألیف نموده و وفات در قبل از این سال‌ها بی‌معناست علاوه‌بر آن بعد از تألیف کتاب برءالساعه وی نابینا شده است و در بین سال‌های ۳۱۱ تا ۳۱۶ کتاب‌هائی برای ابن ابی الساج و فاتک و ... نگاشته و در سال ۳۱۸ با ابوحاتم در مجلس مرداویج مناظره کرده است و سال وفات وی به سال ۳۲۰ هـ.ق برابر با ۹۳۱/۲ میلادی قابل اعتمادتر می‌باشد.
● شعری از استاد
لعمرک ما ادری و قد آذن البلی
بعاجل تر حال الی این تر حالی؟
و این محل الروح بعد خروجه
من الهیکل المنحل و الجسد البابی؟
ترجمه: به خدا سوگند، اکنون که فرسودگی و پیری خبر مرگ مرا می‌دهد نمی‌دانم به کجا خواهم رفت و محل و مکان روح پس از خروج از این بدن فرسوده و پوسیده کجاست؟
امین عطارنژاد، عضو مؤسسه مطالعاتی و ترویج گیاهان داروئی ریحانه
منبع : فصلنامه عطارنامه


همچنین مشاهده کنید