شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نظام نوین جهانی، اسلام و عملیات روانی


نظام نوین جهانی، اسلام و عملیات روانی
انسان كنونی در جوامع مختلف با بحران‌های متعددی مواجه است. یكی از مهم‌ترین این بحران‌ها، بحران هویت یا مشكل ثبات و استقرار است. پایه و اساس این بحران، جنگی است كه میان گروهی از قدرتمندان از یك سو و گروه دیگری از قدرتمندان از سوی دیگر و یا میان قدرتمندان از یك سو و مستضعفان از سوی دیگر و یا میان خود مستضعفان درگیر است. بی‌شك پیامد این جنگ‌ها و خصومت‌ها، بحران‌های مستمر و مصایبی است كه روان‌شناسان و جامعه‌شناسان در مورد بافت، ماهیت، دلایل وقوع، ابعاد زیرساختی و دلایل اولیه وقوع آنها یا به عبارت بهتر ریشه‌های تاریخی آنها با یكدیگر اختلاف نظر دارند. این اختلاف نظرها در گستره، اهداف و شیوه‌های مورد استفاده در این بحران‌ها و پیچیدگی‌های روانی انسان ریشه دارد كه باعث می‌شود تناقض‌های عمیقی در دیدگاه‌ها و برخورد با بحران‌ها یا رهایی از آنها به وجود آید.
مقدمه
با مراجعه به تاریخ منطقه اسلامی ملاحظه می‌شود، بحرانهایی كه در این منطقه به وجود آمده است یا در آینده شاهد آن خواهیم بود، نتیجه مستقیم حضور غربیها در منطقه و به دنبال آن حاكمیت بر سرنوشت منطقه در دوره‌های مختلف تاریخی است.۱ شاهد این مدعا، مبارزات مستمر و مداوم ملل مسلمان برای تحقق استقلال خویش و مقاومت فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مقابل اشغالگران است. همچنین می‌توان از تمایل بسیاری از شهروندان این كشورها به ارتقای سطح آموزش، تحصیل و فرهنگ خویش یاد كرد كه می‌كوشند به انواع و اقسام وسایل مبارزه و مقاومت مجهز شده و برای جهادی بلندمدت علیه استعمارگران و اشغالگران و بیرون راندن آنها آماده باشند، حتی اگر لازم باشد در این راه بهای بسیار سنگینی بپردازند، همانند آنچه، در بعضی كشورهای اسلامی به وقوع پیوست و پس از سالها مبارزه با مقاومت مستمر فرزندان خویش، استقلال خود را محقق ساختند. با این حال باز كسانی وجود دارند كه دید متفاوتی نسبت به استعمارگران و اشغالگران دارند و این دیدگاهی است كه از حمایتهای لازم علمی برخوردار نیست، تا به رسمیت شناخته شود، در شرایطی كه درهای تحقیق هم برای دستیابی به علل و انگیزه‌های واقعی اشغالگری و تجاوز، مقابل محققان و كارشناسان گشوده است و آنها می‌توانند به تحقیق دریابند كه چرا بخشی از ساكنان این كره خاكی در صدد غارت و چپاول بخشی دیگر برمی‌آیند. این در حالی است كه كشورهای تحت اشغال در رویارویی با غارت نوین كه با برخورداری از دستگاه‌ها و فنون نظامی ـ تبلیغاتی مدرن صورت می‌گیرد توانایی واكنش و یا مقاومت با سلاحهای سنتی و كلاسیك را ندارند؛ مگر راههایی كه نفوذ و تأثیر ایمان به ادیان آسمانی و یا افكار منطقی در آن مشهود بود، به ویژه پس از اینكه اشغالگریها و تجاوزات در جهان كنونی به جنگی فكری و نبردی روانی كه سلاح آن تبلیغات و ادوات آن تمام وسایل دیداری و شنیداری و نوشتاری است، تبدیل شد.۲
●نظام نوین جهانی
۱- نظام نوین جهانی اصطلاحی سیاسی است كه استفاده از آن به شكل گسترده از اواخر دهه هشتاد و اوایل دهه نود قرن بیستم و به طور قطع از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق آغاز و با جهانی شدن همراه شد تا بیانگر عملیات انتقال آزاد و بی‌قید و بند كالاهای تجاری، سرمایه، فناوری، تولید، افراد و اطلاعات بین جوامع بشری باشد، اما عملاً بیانگر حاكمیت یك كشور (امریكا) كه یك قطب نامیده می‌شود، بر سرنوشت جهان است.
به طور كلی اصطلاح نظام نوین جهانی در سطح دانشگاهی و علمی، نخستین‌بار در دهه شصت پای به عرصه وجود گذاشت، هنگامی كه گرنونیك كلارك، وكیل بازنشسته امریكایی و مشاور بسیار فعال و تأثیرگذار چندین وزیر امور خارجه كاخ سفید در دهه‌های سی و چهل قرن بیستم، از آن استفاده كرد، اما با وجودی كه این اصطلاح توسط كلارك مورد استفاده قرار گرفت، در اندیشه‌های سیاسی جای خود را باز نكرد، مگر تقریباً سی سال پس از آن و نخستین كسی كه از این اصطلاح در معنای كنونی آن استفاده كرد گورباچف در سال ۱۹۸۹ و پس از آن بوش در سال ۱۹۹۰ و بالاخره سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۱ بود.۳ به طور خلاصه می‌توان گفت، این اصطلاح در خود معنا و مفهوم جدیدی ندارد، مگر تلاش امریكا برای سوء استفاده‌ از فروپاشی اتحاد شوروی تا بدان وسیله قدرت و توان خویش را در این نبرد افزایش دهد، همچنین سوء استفاده از خلاء حاصله از اوضاع و احوال بین‌المللی آن زمان برای افزایش قدرت خویش تا در صورت سربرآوردن اتحاد جماهیر شوروی دیگری در جهان امكان مقابله با آن را داشته باشد. از بعد روان‌شناسی سیاسی، نظام نوین جهانی، با توجه به اهداف و گرایشهایش واقعیتی جدید و نوین به شمار نمی‌آید، چون تلاش برای ادامه اداره و حاكمیت بر نبرد است و این چیز جدیدی نیست؛ آنچه در نظم نوین به نظر می‌رسد، وسایل و ابزاری است كه امریكاییها ابداع و از آنها بهره‌برداری كرده‌اند تا دستاوردهای ویژه و مورد نظر خویش را ایجاد نمایند و این خواسته‌ها را در جوامع هدف به سوی اهداف استراتژیكشان سوق دهند، چرا كه در این زمینه دارای توانایی‌ نیز می‌باشند، به دلیل:
الف. پیشرفت تكنیكی جامعه امریكا، به ویژه در وسایل ارتباطی و انتقال اطلاعات؛
ب. اقتصاد قدرتمند و با نفوذ امریكا كه به این كشور اجازه می‌دهد با اقتصاد كشورهای غربی و شرقی به یكسان رقابت كند؛
ج. قدرت بازدارندگی امریكا در زمینه سلاحهای كشتار جمعی و در برخی موارد سلاحهای سنتی.
۲- با توجه به امتیاز یاد شده امریكا از تمام توان خویش استفاده كرد تا هر جای جهان كه بخواهد، بر كشورها فشار آورد، به ویژه آنكه نیمی از كشورهای جهان در نتیجه بحرانهای اقتصادی نیاز به سرمایه‌گذاریها و كمكهای اقتصادی و یا برای حفظ امنیت و ثبات خویش نیاز به حضور نظامی امریكا دارند. بعضی كشورها برای حفظ مشروعیت خویش نیاز به حمایت سیاسی امریكا دارند و یا برخی از كشورهای پیشرفته برای حفظ برتری فناوری خویش نیاز به فناوری پیشرفته امریكا داشتند.۴
۳- روند رو به فزاینده نیاز كشورهای ضعیف به كشورهای قدرتمند، برای افزایش و سرعت بخشیدن به نقل و انتقال كالاها، فناوری، اطلاعات و فرهنگ و اندیشه‌، باعث شده است مفهوم مرزها و حاكمیت ملی در جوامع سست و ضعیف؛ صرفاً به مفاهیمی سمبلیك تبدیل شوند و این جوامع تحت تأثیر جوامع قدرتمند قرار گیرند. بالطبع پیامد این نفوذها تغییر و تحول نظام منطقه‌ای، شیوه‌ها و روشهای فرهنگی و سیستم سیاسی است و فقط یك راهكار مقابل جوامع اسلامی كه مورد هدف امریكا قرار می‌گیرند وجود دارد تا خود را برای دفاع مهیا كنند و آن تقویت مصونیت روانی۵ علیه ابزار و وسایل تأثیرگذاری است كه در اختیار نظام نوین جهانی است و به تمام منازل و مدارس و كارخانه‌ها و غیره راه یافته است (دستگاههای اطلاع‌رسانی و ارتباط جمعی).
●عملیات روانی
۱- جنگ در مفهوم نظامی و سنتی آن، یكی از مهم‌ترین وسایلی است كه در اختیار بشر قرار دارد تا به خصومتها و اختلافات موجود میان افراد یا دولتها خاتمه دهد و تا این اواخر متغیرهای چندی در آن دخالت داشته است كه بر گرایشهای سیاسی در جنگهای رودررو یا منازعات مسلحانه به عنوان یكی از عوامل تأثیرگذار جهت دستیابی به اهداف مورد نظر تأثیر می‌گذاشت، از میان این متغیرها می‌توان به موارد ذیل اشاره كرد:
الف. ظهور سلاحهای پیشرفته در میان بسیاری از كشورها، جهان را وارد عصر استراتژیهای فراگیر كرد، به گونه‌ای كه در این عصر احتمالات موجود در جنگ سنتی به یكی از شیوه‌ها و وسایل بی‌اهمیت دوره نبرد تبدیل شد. استفاده از سلاحهای پیشرفته و از جمله سلاحهای كشتارجمعی این احتمال را كه یكی از طرفهای جنگ از این جنگ پیروز بیرون آید، از بین برد.
ب. با وجود توانایی ارتشهای مدرن و در اختیار داشتن سلاحهای پیشرفته و قدرت انجام مانورهای بزرگ، علی‌رغم برتری موجود به تنهایی از تحقق پیروزیهای نظامی به طور معمول و عادی ناتوان بوده‌اند، چون ممكن بود با مقاومتهایی مواجه شوند كه بعدی مذهبی و ایمانی داشت كه در آن پیشرفته‌ترین سلاح نیز قادر به شكستن سد مقاومت نبود.
ج. تغییر و تحول شگرفی كه در وسایل ارتباط و انتقال اطلاعات به وجود آمده باعث شده است، جهان امروز آن قدر كوچك به نظر آید كه انسان بتواند، در حالی كه در منزل نشسته است، حوادث در حال وقوع در جای دیگر جهان را ببیند. ابزار ارتباطی نقش به‌سزایی در شكل‌گیری افكار و تمایلات ایفا می‌كنند به گونه‌ای كه بتوان از تمام موارد فوق‌ بدون وارد آمدن كمترین خسارتی بهره‌برداری كرد.
۲- داده‌های یاد شده به ویژه بر دیدگاه امریكا و غرب تأثیر گذاشت و این كشورها را واداشت به وسایل جدیدی توجه كنند كه توانایی ایجاد تحولات شگرف در افكار عمومی و ایجاد رفتارهای مناسب و پاسخ مطلوب را نمایند كه با منافع آنها در تضاد نباشد و در نهایت این كشورها بتوانند به صورت مناسب امكان بروز هرگونه مقاومتی را از بین ببرند و به چپاول و غارت ‌كشورهای دیگر بپردازند، این تاكتیك كه برخلاف جنگهای سنتی كه هزینه‌های گزاف و قدرت تخریبی كمتری در برداشتند، مورد استفاده قرار می‌گرفت.
به همین دلیل عامل روانی همچنان مهم‌ترین عامل در میان سلاحهای مورد استفاده در نظام نوین جهانی است تا بر آگاهی و بیداری افراد و كشورهای آماج تأثیر بگذارد، به گونه‌ای كه عملیات روانی بیش از هر جنگ دیگری فراگیر و تبلیغات در آن به یكی از مهم‌ترین وسایل و ابزار مورد استفاده تبدیل شده است. بدین ترتیب می‌توان عملیات روانی را به طور دقیق چنین تعریف كرد: استفاده از داده‌های پنهان و آشكار ذهنی و روانی برای ایجاد رفتار، دیدگاه، نظرات و تمایلاتی كه تأمین منافع را تسهیل و اداره و تحلیل جنگ را امكان‌پذیر نماید.
اما گسترش عملیات روانی، ارتباطی به توسعه فناوری تبلیغات و ارتباطات و گسترش نظام نوین جهانی ندارد، بلكه اساساً پیدایش آن با تاریخ جنگها پیوند می‌خورد. هنگامی كه برخی از فرماندهان میدانهای جنگ دریافتند، سربازان آنها زمانی بسیار قدرتمندانه و با شجاعت می‌جنگند و زمانی دیگر به ترسوهایی بزدل تبدیل می‌شوند؛ همچنین وقتی پی بردند سربازان دشمن گاهی با تمام قدرت از مواضع و سنگرهای خویش دفاع می‌كنند و زمانی دیگر بدون اندك مقاومتی عقب‌نشینی می‌كنند، توانستند این تناقضات را به عامل ذهنی و روانی ارتباط داده و به تحقیق در این باره بپردازند تا عوامل تأثیرگذار ذهنی و روانی را شناسایی كرده و ضمن تقویت عوامل تأثیرگذار مثبت نزد سربازان خویش، عوامل منفی را در میان سربازان دشمن گسترش دهند. از این‌رو اقدامات عملی كشورها در این‌باره بسیار فراگیر شده و وسایل و ابزار بسیاری را در برگرفت. همه چیز در چارچوب و عنوان عملیات روانی قرار گرفت و به طور گسترده و پس از جنگ جهانی دوم استفاده از برنامه‌ها و طرحهایی ویژه از سوی دولتها در هنگام جنگ یا در زمان بحرانها شایع گردید تا با اجرای آنها بر افكار، هیجانات و رفتار گروههای دشمن، بی‌طرف یا دوست تأثیر بگذارند و بدین وسیله به تحقق سیاست و اهداف مورد نظر خود كمك كنند.
با گذشت زمان، عملیات روانی به حمله‌ای گسترده معروف شد كه در آن همه ابزار، وسایل و دستگاهها مورد استفاده قرار می‌گرفتند تا بر افكار و اندیشه‌های گروهی خاص تأثیر بگذارند. هدف از آن از بین بردن مواضع و دیدگاههای خاص بود تا جای آن را نگرشها و دیدگاههایی بگیرند كه با منافع طرف مهاجم مطابقت داشته باشد.۶
با این حال، این تعریفها با تغییر و تحولات فناوری و فكری در زمینه عملیات روانی مجدداً متحول شدند تا عملیات روانی معنای استفاده منظم و پیوسته از داده‌های علم روان‌شناسی تطبیقی در تحلیل و اداره جنگها را بدهد و ما در بند ۲ به آن اشاره كردیم.۳- برداشت یاد شده از عملیات روانی و تكیه به این رشته در تحلیل و اداره جنگها به آن اهمیت به‌سزایی بخشید و جهان غرب به ویژه امریكا را در نظام نوین جهانی واداشت، از این سلاح به مثابه بهترین و مؤثرترین سلاح استفاده كند، بی‌شك مهم‌ترین دلایل استفاده از این سلاح توسط كشورهای یاد شده را می‌توان در موارد ذیل خلاصه كرد:
الف. سلاحی غیرمستقیم است كه بر شناخت روانی و ذهنی و درك چگونگی برخورد با آگاهی و بیداری انسان استوار است و به وسیله آن، كشورهای یاد شده توانستند از دور به اهداف خویش دست یابند و با ادامه استفاده از آن تفوق و برتری مطلوب خویش را در بسیاری از كشورهای جهان محقق نمایند.
ب. امریكا در نظام نوین جهانی بر دستگاههای قانون‌گذاری و اجرایی بین‌المللی حاكمیت دارد و به موجب آن برای نمونه از ایجاد هرگونه محدودیت در فرستنده‌های دیداری و شنیداری برخلاف میل خود یا از نظارت دیگران بر مطبوعات و سینما و سایر دستگاههای ارتباط جمعی جلوگیری می‌كند و با وضع قوانین و مقررات مورد نیاز این سیطره فرهنگی، بدون هرگونه مقاومتی دروازه كشورهای درگیر با امریكا را می‌گشاید.
ج. در عملیات روانی نیازی به دخالت مستقیم و استفاده از نیروهای مسلح، كه به طور معمول در حركتهای سنتی استعماری قابل توجه است، وجود ندارد، این فرصت مناسبی به استعمارگران می‌دهد تا چهره كریه و منفور خویش را كه تمام جهانیان با آن آشنا هستند، زیبا جلوه دهند. شاید اگر در گذشته می‌خواستند چنین چهره‌ای از خویش به نمایش بگذارند، حركتهای استعماری ایشان بسیار محدود می‌شد و خسارتهای جبران‌ناپذیری به منافع آنها وارد می‌شد، اما عملیات روانی بدون هرگونه عوارض جانبی آن اهداف استعمارگران را برآورده می‌سازد.
د. امریكا و سایر كشورهای قدرتمند كشورهایی سرمایه‌داری هستند و بیشتر تصمیمات، توافقات و به ویژه قراردادهای نظامی را سرمایه‌داران مطابق سیستم سود و زیان اتخاذ می‌كنند؛ از این‌رو با مقایسه‌ای ساده در می‌یابیم جنگ سنتی یا هسته‌ای هزینه‌های گزافی برای این كشورها به همراه دارد، در حالی كه عملیات روانی از هزینه‌ای كمتر و ظاهری مناسب برخوردار است. بنابراین رهبران این‌‌گونه كشورها به انجام عملیات روانی تمایل بیشتری نشان می‌دهند.
هـ . در مقایسه با جنگهای سنتی عملیات روانی از امكان مانور زیادی برخوردار است كه با توجه به شرایط و دیدگاهها و مواضع تغییر می‌كند، همچنین اهداف آن آشكار نیست و گرایشهای آن به طور كلی غیرمستقیم است. عملیاتی با این خصوصیات دارای قدرت تأثیرگذاری بسیار است بی‌آنكه كشور آماج، مقاومت یا ممانعتی از خود نشان دهد.
و. استفاده از ارتش و نیروی نظامی در جنگها در تمام دوران‌ بر تحمیل اراده و خواست یكی از طرفهای درگیر در جنگ كه از طرف دیگر قدرتمندتر است، استوار است، اما این اقتدار همیشگی و بلندمدت نیست و همیشه نمی‌تواند توانایی ضربه وارد كردن را حفظ كند، چون آسیبها و خسارتهایی كه طرف پیروز بر طرف شكست‌خورده در جنگ وارد می‌كند باعث خلق احساسات كینه‌توزانه و تقویت حس مقاومت نزد شهروندان طرف مقابل می‌شود و این به افزایش تلاش و كوشش آنها به منظور رودررویی با اشغالگران می‌انجامد، اما تأثیرات عملیات روانی محدود به برهه زمانی خاص یا حالت ویژه‌ای نیست، بلكه وجه تمایز این عملیات در قابلیت تداوم، سهولت و انعطاف در استفاده، امكان انتخاب زمان، وسیله و انجام مانورهای متعدد است و این همه فرصت مناسبی برای طرف استفاده كننده فراهم می‌آورد تا میزان تأثیرگذاری خود را با شدت بیشتر و در مدت زمان طولانی‌تری ادامه دهد.
ز. جنگهای سنتی در واقع رودرروییهای خشونت‌بار میان طرفهای درگیر جنگ است كه آثار آن نه فقط نظامیان كه غیرنظامیان را نیز در بر ‌می‌گیرد، هر چه عمق استراتژیك كمتر و وسعت جغرافیایی بیشتر باشد، میزان خسارات وارده به غیرنظامیان بیشتر است، این باعث می‌شود تا فرماندهان نظامی در تصمیم‌گیریهای خویش تصمیماتی را مدنظر داشته باشند كه از غیرنظامیان نیز حمایت كند یا از میزان تأثیرات جنگ بر آنها بكاهد. در حالی كه در عملیات روانی مرزها و فاصله‌ها از بین می‌رود و میدان جنگ به طور كلی تمام جامعه مورد هدف است. به عبارت دیگر آثار سلبی و منفی‌ آن تنها محدود به جبهه جنگ نبوده و بار سنگین جنگ فقط بر دوش نظامیان نیست و این چیزیست كه طرفهای درگیر در حال حاضر میل به تحقق آن دارند.
ح. شیوه‌های مورد استفاده در عملیات روانی در بیشتر مواقع به گونه‌ای طراحی و برنامه‌ریزی شده‌اند كه مخالفتی با آرزوها، گرایشها، نیازها و تمایلات بشری نداشته باشند. به عبارت دیگر از شیوه‌ای مورد پسند در این جنگ استفاده می‌شود تا افراد آماج را به خود جلب كند، به همین دلیل ملاحظه می‌كنیم، دستیابی به هدف در عملیات روانی در هر مكان و زمانی امكان‌پذیر است.
۴- به این ترتیب عملیات روانی بنابر آنچه در سطور بالا گذشت جنگی نیست كه فقط از سوی سازمانها و مراكز نظامی به راه انداخته شود، چون همان طور كه می‌دانیم استفاده از ارتش یا قدرت نظامی فقط توسط سیاستمداران و با هدف تحمیل اراده و ایجاد رفتارهای مطابق میل طرف پیروز جنگ امكان‌پذیر است و سرانجام اینكه ارتشها طی جنگ یا قبل و بعد از آن به یكی از ابزار عملیات روانی تبدیل شده‌اند. عملیات روانی فقط ویژه فعالیتهای دیپلماتیك برای ادامه فشار، تحریم یا قطع روابط نیست، یا صرفاً شامل روابط اقتصادی، تجاری، عملیات جاسوسی و اطلاعاتی نمی‌شود؛ بلكه تمام تلاشها و فعالیتهای غیرنظامی، نظامی، اقتصادی، اجتماعی و اطلاعاتی را در بر می‌گیرد. هر فعالیتی كه به نوعی بتوان از آن در تحكیم اراده و كنترل اوضاع جنگ استفاده كرد:
الف. برای نمونه اگر یكی از طرفهای درگیر در جنگ دارای قدرت نظامی بسیار خوبی باشد، می‌تواند از آن علیه دشمن خویش استفاده كند تا رفتار یا نگرشهای مورد پذیرش جدیدی خلق كند و ایجاد پذیرش و رضایتمندی مسئله‌ای روانی است.
ب. اگر طرف یاد شده از لحاظ اقتصادی قدرتمند باشد، می‌تواند از این عامل به شكل انعقاد معاهده‌ها و موافقتنامه‌های تجاری ویژه و جلوگیری از صادرات و محاصره دشمن استفاده كند و بدین طریق افكار و تصورات و اندیشه‌های جدید خلق كند، در این بین خلق تصورات، افكار و اندیشه‌ها مسئله‌ای روانی است.
ج. اگر وسایل ارتباطی و فناوری پیشرفته اطلاعات را در اختیار دارد، از آن استفاده می‌كند تا بر شكل‌گیری گرایشها و امیال، تأثیر بگذارد و این نیز از نشانه‌های روان‌شناختی است.
۵- بر این اساس بیشتر اقداماتی كه طرف اداره‌كننده جنگ در مقابل طرف دیگر اتخاذ می‌كند، دارای ابعاد و جنبه‌های روان‌شناختی است به همین دلیل می‌توان گفت عملیات روانی بر اساس مفهوم كنونی آن كه تحلیل و اداره جنگ است، ‌تلاش دارد از داده‌های حاصله در بیش از یك موضع و جنبه استفاده كند، از جمله:
الف. هر یك از طرفهای جنگ در عملیات روانی سعی‌ می‌كند در ذهنیت طرف دیگر، افكار، اندیشه‌ها و تصورات خویش را القا كند تا طرف مقابل به انجام كاری تشویق یا از انجام كاری منع شود.
ب. در این عملیات هر یك از دو طرف سعی می‌كند طرف دیگر را به صورت عملی و عقلی شكست دهد،‌ اگر خود را در این كار ناتوان ببیند تلاشهایش به سمت كاهش خصومت و یا بی‌طرفی سوق پیدا می‌كند.
ج. در این عملیات همچنین هر یك از دو طرف سعی می‌كند گروهها و كشورهای بی‌طرف‌ را به سمت كشور خود ترغیب كند تا در آینده این بی‌طرفها به سمت طرف دیگر جنگ سوق نیابند، همچنین تلاش می‌كند روابط خویش را با دوستان تقویت كند. به این ترتیب عملیات روانی، عملیاتی دائمی و مستمر است كه فقط محدود به جنگها و بحرانها یا زمان و مكان خاصی نیست و این برداشت بیش از هر مفهوم دیگری در حال حاضر با تعریف عملیات روانی مناسبت دارد.۷
۶- به طور كلی عملیات روانی، عملیاتی تمام‌عیار و همه‌جانبه است كه در آن راهها و روشهای گوناگون مورد استفاده قرار می‌گیرد. از جمله:
الف. مستقیم
ـ فعالیت دیپلماتیك: موافقت‌نامه‌ها، معاهدات، دخالت در امور دیگران، جناح‌بندیها، تحریم‌ و غیره؛
ـ فعالیت نظامی: حملات همه‌جانبه، ضربات مهلك، درگیریهای مرزی، مانورهای نظامی، بمباران اهداف استراتژیك، اشغال مناطق استراتژیك یا تهدید به انجام فعالیتهای نظامی؛
ـ تلاشهای اقتصادی: محاصره، تحریم، تورم، لغو موافقت‌نامه‌ها، ‌وام، كمك، چاپ پول تقلبی و غیره.
ب. غیرمستقیم (روانی) كه به دو بخش پنهان و آشكار تقسیم می‌شود و شامل:
ـ فعالیتهای تبلیغاتی با هدف ایجاد انحراف فكری، ایجاد شكاف در ارزشها، ایجاد تغییر در امیال و گرایشها؛
ـ عملیات تجسسی و اطلاعاتی با هدف جوسازی سیاسی، افزایش اطلاعات، ایجاد ترس و هراس و یا بلوا و آشوب؛
ـ به نمایش‌ گذاشتن قدرت، خرید افراد، توطئه‌چینی، تخریب روانی و ارزشی، دستكاری احساسات، سوءاستفاده از احساسات بشردوستانه و غیره.
۷- بر اساس مطالب مطرح شده می‌توان نتیجه گرفت:
الف. داده‌های جنگ، بافت و ماهیت آن كه شكل و ماهیت نظامهای سیاسی را در جهان امروزی شكل می‌دهد، تأكید می‌كند تلاشهای صورت گرفته برای استیلا و تأمین منافع و احتمال رودررویی حالتی است كه میان هم‌پیمانان و دوستان نیز وجود دارد. دقیقاً همانند آنچه در میان دشمنان وجود دارد، تنها فرق موجود، در ادامه بقا و استمرار و حفظ موجودیت آن نیست، بلكه در وسیله اجرایی و راه رسیدن و زمان شروع آن نهفته است كه به طور معمول محكوم شرایط محیطی و وسایل موجود و در دسترس است. به همین دلیل در جهان كنونی بیشتر نظامها و سیستمها تمایل دارند ارتش، اقتصاد و حمایتهای دیپلماتیك خویش را تقویت و وسایل روان‌شناختی خویش را مدرنیزه كنند. همچنین از یك سو ملت خود را از لحاظ مادی و معنوی آماده دفاع كنند و از سوی دیگر فرصت هجوم و حمله یا بهترین شرایط تأثیرگذاری بر اندیشه‌ها و افكار طرف مقابل را هر جا كه منافع ایجاب كند و لازمه بقای آنها باشد از دست ندهند.
ب. بر همین اساس هیچ راهی برای كشورهای اسلامی باقی نمی‌ماند جز اینكه تمام تلاش خویش را به كار برند تا توانایی خود را در تحلیل و اداره جنگها افزایش دهند. همچنین تا آنجا كه ممكن است در برخورد با كشورهای تأثیرگذار بر افكار و اندیشه‌های شهروندانشان انعطاف نشان دهند و با سیاستهای خودشان به مقابله با آن كشورها بروند.
ج. از بعد اجرایی ملاحظه می‌كنیم عملیات روانی در مضمون نوین آن، كاربردهای فراوان و اقدامات بسیاری را در بر می‌گیرد كه هر یك تكمیل‌كننده دیگری است. برای نمونه فعالیتهای صورت پذیرفته در بخش سیاست خارجی با روابط، كنفرانس، نامه‌ها، سخنرانیها، ارتباطات و یادداشتهای تفاهم ارتباط دارد و در برخی مواقع رفتارهایی را می‌طلبد كه نتیجه آن كسب دوستی و حمایت بیش از پیش دوستان و جذب كشورهای بی‌طرف‌ به حوزه دوستان و كاهش میزان خصومت دشمنان و هدایت آنها به دایره بی‌طرفها می‌شود و همه اینها از داده‌های روان‌شناختی سرچشمه می‌گیرد. در صورتی كه این داده‌ها در اختیار مسئولان امر قرار داده شود و تبلیغات با تمام وسایل و ادوات و فعالیتهایش به كمك آن بیاید، می‌توان به اهداف مورد نظر خویش رسید.
همچنین می‌توان از تحریم اقتصادی و كمكهای مالی برای دستیابی به هدف فوق استفاده كرد. غیر از آن برای دستیابی به بندهای دیگر هدف، به فعالیتهای سری تجسسی اقدام كرد و این تصورات و برداشتها با سایر متغیرهای دیگر اهداف قدرتهای سیاسی در نظام نوین جهانی قابل انطباق است.●تبلیغات و عملیات روانی در نظام نوین جهانی
۱- در سایه تعریف ارائه شده از عملیات روانی كه در صفحات قبل به آن اشاره داشتیم تبلیغات به یكی از مهم‌ترین وسایل مورد استفاده در عملیات روانی تبدیل می‌شود، به گونه‌ای كه به كارگیری مستمر و منظم از این وسیله برای تأثیر بر رفتار طرف مقابل مورد استفاده قرار می‌گیرد، بی‌آنكه نیازی به استفاده از نیروی نظامی یا امكانات اقتصادی یا تحركات سیاسی و غیره باشد. تبلیغات با آنكه در همه ابعاد و جنبه‌های اقتصادی، نظامی و سیاسی مورد استفاده قرار می‌گیرد و بر طرف دیگر تأثیرگذار است، اما دارای وجه تمایزاتی نیز می‌باشد كه قابل ملاحظه است
الف. تبلیغات، انتقال‌دهنده اخبار و اطلاعات نظامی و جنگی است، حال اگر تبلیغات مناسب باشد باعث تقویت روحیه و اگر نامناسب باشد باعث تضعیف روحیه خواهد شد.
ب. تبلیغات، می‌تواند ارزش یك پیروزی نظامی بزرگ را كاهش دهد و یا خسارتهای وارده را بزرگ‌تر جلوه دهد.
ج. تبلیغات، می‌تواند آثار محاصره اقتصادی بر یك كشور را آن قدر ترسناك و هولناك جلوه دهد تا آن كشور را به انجام اقداماتی هر چند محدود وادار كند.
د. همچنین می‌تواند قدرت دیپلماتیك یك كشور را آنقدر بزرگ و توانمند جلوه دهد تا دیگران را وادار سازد در راستای دیپلماسی آن كشور گام بردارند.
افزون بر تمام موارد یاد شده یعنی اهمیت تبلیغات در انتقال افكار، اندیشه‌ها‌، اخبار، اطلاعات، توانمندی و همه‌گیر بودن آن و نیاز مردم به آن، می‌توان گفت تبلیغات بیش از هر عامل دیگر مورد استفاده در عملیات روانی به ویژه پس از تحولات فناوری و روی كارآمدن نظام نوین جهانی كاربرد دارد.
۲- اگر به مسئله تبلیغات به عنوان یكی از ادوات مورد استفاده در عملیات روانی در نظام نوین جهانی بازگردیم، برای ما حقایق چندی آشكار می‌شود كه نشان می‌دهد این سلاح در دست یك قدرت یا یك قطب جهان است، چرا كه
الف. بیشتر شركتهای بزرگ و چند ملیتی مطبوعاتی و پخش تلویزیونی و ماهواره‌ای و پخش فضایی همه در دست امریكاست كه نظام نوین جهانی را روی كار آورد.
ب. اساس كار شبكه‌های اطلاعاتی، اینترنتی، سرمایه آنها و مراكز‌ آنها در سراسر جهان امریكایی و صاحبان آنها نیز امریكایی هستند كه تلاش دارند نظام نوین جهانی را تعمیم و گسترش دهند.
ج. ۸۰% اخباری كه در سطح جهان توسط آژانسهای خبری پخش می‌شود منبعی امریكایی ـ غربی دارند كه دست به تجزیه و تحلیل و ساخت مجدد داده‌ها بر حسب گرایشها و توجهات نظام نوین جهانی می‌زنند.
د. پانزده شركت تبلیغاتی امریكایی ـ غربی بر مواد، وسایل، مؤسسات، فناوریهای تبلیغاتی و اطلاعاتی جهان حاكم است. ۷۰% تمام برنامه‌های تلویزیونی تولید شده در جهان، ۹۰% اخبار دیداری، ۸۲% تجهیزات الكترونیكی و اطلاعاتی و ۹۰% اطلاعات ذخیره شده در كامپیوترها امریكایی است.
ه‍ . بیشتر ۴۸۹ میلیارد دلار سرمایه‌ای كه در بازار فناوری تبلیغات در حال گردش است، امریكایی است و صاحبان آن تلاش دارند این سرمایه‌ها را در جایی سرمایه‌گذاری كنند كه بازار جهانی را به دفاع از نظام نوین جهانی وادارد.۸
۳- بررسی مختصر تبلیغات، عملیات روانی و رابطه آنها با نظام نوین جهانی نتایج چندی را در بر دارد كه مهم‌ترین آنها عبارت است از:
الف. كشورهای در حال رشد از جمله كشورهای عربی و اسلامی باید در بسیاری از روابط و شیوه‌های برخورد خویش با ملت خود و دیگران بازنگری كنند.
ب. فناوری ارتباطات كه در حال حاضر به سرعت در حال تغییر و تحول و پیشرفت است، نه تنها امكان جلوگیری و یا ایجاد پارازیت در ارسال فركانسها را به عنوان راهكارهای پیشگیرانه سلب كرده، بلكه ضرورت توجه به واقعیتها و ایجاد مصونیت و پیشگیری در خود را گوشزد می‌كند كه آن را مصونیت روانی نیز می‌نامند. مهم‌ترین جنبه‌های مصونیت روانی عبارت است از:
ـ حفظ نظام ارزشی؛
ـ بالا بردن میزان و سطح تحصیلات علمی و فرهنگی عمومی جامعه؛
ـ بالابردن سطح معنویات و روح ملی‌گرایی در جامعه.
ج. نظام نوین جهانی پس از اینكه بر جهان حاكم گردید، دیگر مانند سابق به جنگهای نظامی سنتی اهمیت نمی‌دهد با اینكه به طور كامل و نهایی از آن بی‌نیاز نیست چون همان‌طور كه می‌دانیم این جنگها علاوه بر اینكه بسیار هزینه‌بر است، خسارتهای انسانی بالایی نیز بر جای می‌گذارد. به همین دلیل باید به عملیات روانی روی آورد، چون تأثیر بیشتری دارد و از بعد مادی و بشری، خسارتهای كمتری به بار می‌آورد و در این راستا تبلیغات و وسایل ارتباطی مدرن ابزار بسیار مؤثری تلقی می‌شوند.
●كشورهای اسلامی و عربی و نظام نوین جهانی
۱- تاریخ معاصر جهان در صفحات خویش، مطالب بسیاری پیرامون رقابتها و سوءاستفاده‌ها دارد كه به سرعت، شكل و نحوه تعبیر و تفسیر آن مطابق شرایط محیطی پیش آمده تغییر كرده است. در حالی كه پیش از جنگ جهانی دوم، اشكال استعمار به صورت نظامی، اقتصادی و سیاسی مستقیم خود را نشان می‌داد. پس از جنگ و با توجه به شرایط آن جنگها شیوه‌ها و راهكارهای آن تغییر كرد و به استعمار غیرمستقیم تبدیل شد. گذشته از آن شاهد تقسیم جهان به دو حوزه نفوذ بودیم، این باعث شد تا جهان به دو بلوك غرب و شرق تقسیم شود، اما در آغاز دهه نود بلوك شرق به سرعت از صفحه روزگار محو شد تا جای خود را به بلوك غرب بدهد كه رهبری آن را ایالات متحده بر عهده داشت. فروپاشی اتحاد شوروی باعث شد امریكا به سرعت وارد صحنه جهانی شود تا جای خالی شوروی را پر كند و تلاش خویش را دو چندان كرد تا مناطق نفوذ خود را با برنامه‌ها و طرحهای از پیش ریخته شده توسعه دهد كه به نظام نوین جهانی معروف شد.
۲- علی‌رغم تلاشهای امریكا و موفقیتهایی كه به دست آورده؛ خواسته‌ها و نظام جهانی مورد نظر امریكا كاملاً در جهان حاكم نشده است، چون ماهیت و بافت جهان از گذر مطالعه تاریخ كهن آن نشان می‌دهد كه جهان نمی‌تواند در اختیار یك قدرت باشد. این بدین معناست كه مانند گذشته جنگ میان یك طرف و طرفهای دیگر كه با نظرات طرف مقابل موافق نیستند، درگیر است. از جمله این طرفها مسلمانان و اعراب هستند كه به چند دلیل مورد هدف طرفداران نظام نوین جهانی می‌باشند:
الف. بسیاری از داده‌ها نشان می‌دهند مقاومت و ایستادگی در برابر نظام نوین جهانی در میان كشورهای اسلامی و عربی خواهد بود كه درك كرده‌اند، تمركز نظام و بقای آن در گرو استعمار این كشورهاست و این موضوعی است كه حامیان نظام نوین جهانی نیز از آن بی‌اطلاع نیستند به همین دلیل تمام سعی و تلاش خویش را به كار می‌برند تا بر این مقاومتها و ایستادگیها فائق آیند.
ب. تحولات و تغییرات و نحوه مبارزه و ماهیت و بافت آن در جهان اسلام و عرب به گونه‌ای است كه مطابق میل و خواسته طرفداران نظام نوین جهانی نیست، به همین دلیل طرفداران نظام نوین جهانی در برخورد با منطقه، محدویتهای موجود را نیز در نظر می‌گیرند.
ج. بسیاری از كشورهای اسلامی و عربی و بیشتر ملل آن، آرا و دیدگاههای موافق و همراهی در قبال مسئله فلسطین؛ مهم‌ترین مسئله منطقه، دارند كه با موجودیت صهیونیستها و گرایشهای نظام نوین جهانی در تضاد است و آرا و نظراتی است كه به دشمنی و ستیز با صهیونیستها و طرفداران نظام نوین جهانی می‌پردازد.
۳- بنابر آنچه در سطرهای بالا پیرامون مواضع ملل اسلامی و عربی گفته شده، می‌توان نتیجه گرفت همه این داده‌ها جایی برای شك و تردید باقی نمی‌گذارد كه طرفداران نظام نوین جهانی مقابل زیانهای احتمالی كه ممكن است به آنها و طرفدارانشان در سرزمینهای اسلامی و عربی وارد ‌شود، دست بسته عمل نمی‌كنند و اگر این احتمال را هم در نظر بگیریم كه در صورتی كه این ضررها كلان و هنگفت باشد، این كشورها از گزینه عملیات نظامی در برخورد با این كشورها استفاده خواهند كرد و نمونه كاملاً بارز آن در حال حاضر سناریوی اشغال كویت توسط عراق و نتایج جنگ دوم خلیج‌فارس بود كه باعث شد امریكا به محض به خطر افتادن منافعش در منطقه وارد عمل نظامی شود. حضور نظامی امریكا در منطقه اگرچه منافع این كشور را تأمین می‌كند، اما آثار منفی و سلبی بسیاری بر ملل اسلامی و عربی برجای می‌گذارد. شاید یكی از دلایل آن عدم تمایل نظام سیاسی منطقه به حضور نیروهای نظامی بیگانه در سرزمینهایش باشد. دلیل دیگر اعتراضاتی است كه از جهان غرب علیه سیاست یكه‌تازی امریكا در نظام نوین بین‌المللی به گوش می‌رسد. این عامل یكه‌تازی باعث می‌شود تا امریكا هرگاه و هرجا منافعش به خطر بیفتد، مستقیماً نیروهای نظامی خویش را وارد عمل كند و از آنجا كه گزینه استفاده مستقیم از نیروهای نظامی و زور در منطقه اسلامی و عربی مورد قبول و پذیرش نیست و یا این اعتقاد وجود دارد كه استفاده از آن آثار زیان‌باری خلق خواهد كرد كه بسیار بیشتر از آثار مثبت آن است، بنابراین لازم است طرفداران نظام نوین جهانی به راهها و وسایل دیگری بیندیشند كه از میزان برخوردها بكاهد و در این میان سلاحهای روان‌شناختی جایگاه ویژه‌ای از آغاز قرن جدید و در فلسفه جدید و نظام نوین جهانی پیدا كرده‌اند. سلاحی كه در آن استعمار فكری شخص تاكتیك حاكم بر آن است.۹
●اهداف مورد نظر از عملیات روانی در منطقه
از خلال بررسی بافت و هویت جنگها در نظام نوین بین‌المللی و مطالعه خواسته‌های طرفداران این نظام، نقش جوامع اسلامی و عربی، اهداف احتمالی كه ممكن است طرفداران این نظام به دنبال دستیابی به آن باشند، عبارت است از:
الف. حضور روانی رهبران
شخصیت رهبران در جوامع اسلامی اهمیت به‌سزایی دارد چرا كه رهبر جامعه‌ای اگر شخصیتی ثابت و مستحكم داشته باشد، تأثیر بسیاری بر ملت خویش دارد و به همین دلیل نیروهای تأثیرگذار در نظام نوین جهانی به اهمیت برخورد و نفوذ در شخصیت رهبران جوامع واقف هستند و سعی دارند از طریق نفوذ در افكار، اندیشه‌ها، آرا، نظرات و رفتار رهبران و از راه تحریف حقایق، میان رهبران و ملتها فاصله بیندازند.
ب. ماهیت اندیشه‌های ناب اسلامی
پس از فروپاشی بلوك شرق و سوسیالیزم به عنوان فلسفه اداره جوامع بشری، در غرب و در مناسبتهای مختلف اعلام شد خطری كه جایگزین سوسیالیزم شده است، اسلام است كه تلاش بسیاری دارد، همزیستی مسالمت‌آمیز خویش با تمام ملل جهان را به اثبات برساند. به همین دلیل برای مقابله با این جریان گامهایی برای تحریف قوانین و آرا و نظرات اسلامی برداشته شد و در این راه انگشت اتهام افراط‌گرایی و تندرویی به سوی اسلام نشانه رفت علاوه بر آن طرفداران نظام نوین جهانی سعی كردند با تعمیق اختلافات داخلی و قبیله‌‌گرایی و حمایت از جریانهای قومی كه اغلب تصویر نادرست و تحریف‌شده‌ای از اسلام و مسلمانان ارائه می‌دهد، ماهیت واقعی اندیشه‌های اسلامی را پنهان سازند.
ج. ایجاد شكاف و جدا نمودن جوامع عربی از جوامع مسلمان
جوامع عربی عمق استراتژیكی جهان اسلام به شمار می‌آیند. عكس این مطلب نیز درست است، چون اكثر كشورهای مسلمان عمق استراتژیك برای جهان عرب به شمار می‌آیند. در صورتی كه احساسات و آرا و نظرات و اهداف این دو جامعه به یكدیگر نزدیك شود بی‌شك قدرت بزرگی را تشكیل خواهند داد كه چندان مطلوب طرفداران نظام نوین جهانی نیست، به همین دلیل تمام تلاشها بر ایجاد اختلاف میان این دو جامعه متمركز شده است.د. تلقین عدم توانایی در ادای وظایف
انسان در هر جامعه‌ای اساس و پایه موفقیت آن است. انجام دادن یا انجام ندادن وظایف، معیار پیشرفت یا عقب‌ماندگی یك نظام است. به همین دلیل انجام وظایف و احساس وظیفه در انجام این وظایف و توجه به آنها به عنوان یك واجب و فریضه ملی در میان مسلمانان و اعراب از جمله اهداف روانی‌ای است كه دشمنان تلاش می‌كنند با نفوذ در شخصیت اعراب و مسلمانان حس عدم اعتماد و احساس نقص و ناتوانی در انجام و ادای الزامات و ویژگیهای شهروندی را به آنها القا كنند و بدین وسیله آنها را از ساخت كشوری جدید و داشتن حضوری فعال در جامعه دور سازند.
هـ . در بی‌خبری نگه‌داشتن جوامع عربی و اسلامی
تحصیلكردگان به طور كلی توانایی بیشتری در فهم مسئولیت ملی خویش دارند و بیش از دیگران می‌توانند خود و دیگران را درك كنند و بهتر از دیگران توانایی فهم اهداف دیگران را دارند و در دفاع از میهن و دستاوردهای كشور خود تلاش بیشتری به خرج می‌دهند. اینها نكاتی است كه طرفداران نظام نوین جهانی از همان اول در برخورد با مسلمانان به آن توجه بسیار داشته و دارند. به همین دلیل تمام تلاشهای خود را متمركز كرده‌اند تا تحصیلكردگان و اندیشمندان جوامع اسلامی و عربی را از توجه به مسائل اساسی دور سازند، همچنین تلاش می‌كنند افكار و اندیشه‌های غربی را جایگزین افكار و اندیشه‌های اسلامی نمایند و با فراهم ساختن شرایطی بهتر و مناسب‌تر به فرار مغزها بیش از پیش دامن بزنند.
و. ایجاد بلوا و آشوب و بی‌ثباتی در منطقه
فشار عبارت است از حوادث محیطی و روانی كه فرد آنها را تهدیدی علیه موجودیت خویش تلقی می‌كند. این فشارها باعث افزایش میزان شكست در برخورد با مسائل، نقصان عملكرد انسان، ایجاد احساس نگرانی، اضطراب، ترس و عدم اعتماد به نفس است. این فشارها سبب رفتارهای نابهنجار و ناتوانی در حل ابتدایی‌ترین مشكلات می‌گردد. بی‌شك فشار روانی از جمله مواردی است كه طرفداران نظام نوین جهانی به آن روی می‌آورند تا جوامع منطقه را در ابعاد سیاسی، اقتصادی در منگنه بگذارند. سلاح مورد استفاده در این راه، تبلیغات و دستگاههای اطلاع‌رسانی ماهواره‌ای و برنامه‌های تحریف شده است.
ز. هدف قراردادن عقل سازنده جوانان
جوانان امید و‌ آرزوی هر جامعه و وسیله قدرتمند و توانمند آن برای دفاع از دستاوردهایش به شمار می‌آیند، به همین دلیل سلامت فیزیكی و روانی جوانان باعث قدرتمندتر شدن جوامع اسلامی است و این نكته‌ایست كه طرفداران نظام نوین جهانی به آن توجه دارند، بنابراین با استفاده از وسایل متعدد و راههای گوناگون از جمله پخش مواد مخدر، زمینه را برای غارت فكری آنان فراهم و جوانان را از احساس ادای وظیفه در مقابل میهن و جامعه خویش دور می‌كنند.
ج. حمایت از افراط‌گرایی سیاسی ـ مذهبی
بسیاری از مناطق جهان به ویژه جهان عرب شاهد حوادث و چالشهایی در پایان دهه ۹۰ بوده‌اند كه تا حال حاضر به چشم می‌خورد و این احساس را در میان برخی از مردم این نقطه از جهان به وجود آورده است كه نظامهای سیاسی حاكم بر آن كشورها توانایی حل مشكلات آنها را ندارند و نمی‌توانند آنها را به آرزوها و خواسته‌هایش برسانند. این شكاف روانی، بسیاری از سرخوردگان را به سمت افراطی‌گری سوق داد و این افراد با روی‌آوردن افراطی به مذهب به دنبال یافتن راه‌حلهایی جایگزین برای مشكلات خویش بودند. این موضوعی است كه غرب تلاش دارد با بهره‌بردن و تحریف آن منافع خویش را تأمین كند كه متأسفانه موفقیتهایی نیز به دست آورده است.
ط. از بین بردن نظام ارزشها
به طور كلی جوامع بشری و به طور خاص در جوامع اسلامی نوعی همزیستی و ثبات نسبی ملاحظه می‌شود كه نتیجه حاكمیت نظام ارزشی و حفظ ضوابط اجتماعی است. از جمله راستی، درستی، حفظ امانت، ایثار، احساس شهروندی، اخلاص در كار و غیره. بی‌شك زیرپا گذاشته شدن هر یك از این ارزشها باعث ایجاد بلوا و آشوب در جامعه و تضعیف قدرت ایستادگی و مقاومت و جنگندگی آن می‌شود و این موضوعی است كه همیشه مورد توجه برنامه‌ریزان و طراحان عملیات روانی بوده است.
ی. انتشار احساس بیهودگی و پوچی در جامعه
ناكامیهایی كه انسان هنگام برآوردن نیازهای ضروری مادی و معنوی‌اش با آنها روبه‌رو می‌شود و تداوم و تكرار آنها احساس پوچی و بیهودگی را در فرد دامن می‌زند، از آن دسته حالات روانی‌ای است كه حس كینه و دشمنی را در فرد برمی‌انگیزد. به همین دلیل گاهی فرد اقدام به خودآزاری یا آزار دیگران می‌كند و این دیگران ممكن است فرد، مؤسسه، دوایر دولتی و یا هر چیز دیگر باشد. تخریب روانی ناشی از ناكامیها ممكن است مستقیم یا غیرمستقیم باشد. در حالت مستقیم فرد آشكارا به املاك و اموال عمومی دست‌اندازی می‌كند و در حالت غیرمستقیم فرد سعی می‌كند با عدم احساس مسئولیت در كار و دوری از تحمل مسئولیت و ایجاد مانع در قبال پیشرفت دیگران به آزار و اذیت همنوعان خویش بپردازد.
●●نتیجه‌گیری
۱- عملیات روانی همان‌گونه كه اشاره شد دارای اهدافی فراگیر، وسایل و شیوه‌هایی متعدد در برنامه‌ریزی برای دستیابی به اهداف دقیق است. این اصول را می‌توان با شیوه‌ها، وسایل و دستگاههای مورد استفاده در عملیات روانی علیه جوامع مورد نظر به كار برد. تخریب فكری و ارزشی از جمله روشهایی است كه طرف مقابل می‌تواند آن را هدف عملیات روانی خویش قرار دهد، برای نمونه ما برای مقابله، نیازمند پاسخگویی به این تخریب و یا جلوگیری از وقوع آن طی برنامه‌ریزیهای متعدد هستیم كه نخستین آن مشخص كردن اشكال و انواع عملیات روانی، سپس مقایسه شدت و گرایشهای آن و تعریف ابزار و وسایل مورد استفاده آن است. تلاشهایی كه در درجه اول بر پیگیری، تحلیل و بررسیهای علمی استوار است و با توجه به داده‌های علم روان‌شناسی و جامعه‌شناسی صورت می‌گیرد. این عامل جهان اسلام و عرب را موظف می‌كند تلاشهای خاص و ویژه‌ای انجام دهند تا بتوانند به تحلیل علمی نبرد و پیگیری گرایشها و جریانهای عملیات روانی دشمنان بپردازند و در مقابل آن ایستادگی كنند.
۲- رهبران جهان اسلام و عرب باید تمام توان خویش را صرف افزایش بیداری و آگاهی جامعه خویش كنند تا از یك سو خود را در مقابل حملات و برنامه‌های طرفداران نظام نوین جهانی آماده كنند و توان پاسخگویی به آن را داشته باشند و از سوی دیگر از میزان شكاف موجود میان جوامع پیشرفته و در حال پیشرفت بكاهند تا فهم و درك مشتركی حاصل شود كه تعامل این جوامع با یكدیگر را به دور از هرگونه ترس و هراس و توطئه‌چینی تسهیل كند.
۳- مراجع مذهبی باید اسلام را آن‌گونه كه هست به مردم نشان دهند و عنوان كنند اسلام دین دوستی، صلح و همكاری است و اگر در این راه با مشكلات چندی مواجه می‌شوند، آن مشكلات را از بین ببرند و از طریق پخش برنامه‌ها و فیلمهای آموزشی و تفریحی نحوه برخورد با دیگران را یاد داده و تسهیل كنند.
۴- توجه و تلاش بیشتر برای ترویج و گسترش آگاهی مذهبی در خارج از جهان اسلام و جهان عرب یا به عبارت دیگر در كشورهای غربی و امریكا و تلاش جهت افزایش حمایت و پشتیبانی از مهاجران مسلمان ساكن این كشورها تا تبلیغ‌كننده و معرفی‌كننده اصول و مبادی دین اسلام بوده و از این راه امكان گفت‌وگوی ادیان را فراهم آورند.
۵- برخی از مسلمانان ثروتمند می‌توانند شیوه‌‌های حمایت مالی خویش را با توجه به مقتضیات عصر تغییر دهند و بخشی از كمكهای خویش را به گسترش آگاهی و بیداری اسلامی، تعمیم فرهنگ اسلام، حمایتهای علمی و مذهبی، تأسیس مدارس و مؤسسات علمی و مراكز تحقیقات اسلامی در منطقه و كشورهای غربی اختصاص دهند.
۶- دستگاههای اطلاعاتی، تبلیغاتی و تربیتی بومی تلاش بیشتری را بر تحكیم ارزشها، معیارها، آداب و رسوم اسلامی مبذول دارند تا مسلمانان منطقه از تأثیرات نفوذ بیگانگان مصون بمانند.
۷- كشورهای عربی و اسلامی و رهبران آن باید مسئله برخورد بر اساس واكنش متقابل با حوادث و جریانها را به كناری نهند، چون مثلاً در زمینه عملیات روانی امكان منع و جلوگیری و تحریم مستقیم را كه نیازمند فناوری پیشرفته است، ندارند. به جای آن باید بر تقویت مصونیت ذهنی و روانی افراد جامعه و بیدار ساختن وجدان اسلامی تمركز كنند كه بهترین وسیله و مطمئن‌ترین راه در مقابله با حملات تبلیغاتی و روانی خارجی است.
۸- در پایان باید تأكید كرد عملیات روانی همچنان مهم‌ترین سلاحی است كه بسیاری از كشورها و نظامهای سیاسی در عصر كنونی به آن پناه می‌برند تا بر جوامع مورد هدفشان، حال چه دوست و چه دشمن تأثیر بگذارند تا با ایجاد افكار، اندیشه‌هایی نوین و رفتار مورد نظرشان، منافع خویش را تأمین كنند. عملیات روانی استفاده مداوم و مستمر داده‌های علم روان‌شناسی تطبیقی است كه كشورهای بزرگ با بهره‌بردن از آن، نوع جدیدی از انواع استعمار را ابداع كرده‌اند و به واسطه آن ذهن، روان و فكر انسانها را به خدمت می‌گیرند. بدین ترتیب عملیات روانی تبدیل به شاخه علمی دقیق و سلاح كاملاً سری شده است كه ما مسلمانان جز اندكی از آن نمی‌دانیم و در اختیار نداریم. بر این اساس باید همه سعی و تلاش خویش را به كار ببریم و امكاناتی تدارك ببینیم كه بتواند تجزیه و تحلیل گرایشهای عملیات روانی دشمن را برای ما فراهم آورد.
یادداشت
۱ـ السید سعید، محمد، مجله العربی الكویتیه، العدد ۴۹۴ ینایر ۲۰۰۰ ص ۷۳.
۲ـ الشیخ، رأفت، تطور التعلیم فی لیبیا فی العصور الحدیثه، دار التنمیه للنشر و التوزیع.
۳ـ العظم، صادق جلال (۱۹۹۶) ما هی العولمه، ورقه بحث مقدمه للمنظمه العربیه للتربیه و الثقافه و العلوم، تونس، ۱۹۹۶ م.
۴ـ حنوش، زكی: مستقبل حقوق الانسان

منبع: فصلنامه عملیات روانی ، شماره ۷
نویسنده:سعد العبیدی
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید