چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مولداوی در آستانه انقلاب رنگی


مولداوی در آستانه انقلاب رنگی
در انتخابات ۵ آوریل ۲۰۰۹ مولداوی، حزب حاکم کمونیست که از ۸ سال پیش حاکمیت را در دست دارد، با کسب ۵۰ درصد آراء به پیروزی دست یافت. پس از این بود که مخالفان دولت، گروه های مختلف به ویژه دانشجویان و دانش آموزان را از کیشینف و مناطق اطراف پایتخت در مرکز شهر جمع کرده و با استفاده از سپر انسانی به کاخ ریاست جمهوری و ساختمان پارلمان کشور حمله ور شدند. بخشهایی از این ساختمان ها را به آتش کشیده و برفراز بام آنها پرچم رومانی و اتحادیه اروپا را بر افراشتند. نا گفته نماند که مدت ها پیش از برگزاری انتخابات، شایع شده بود که بزودی در این کشور، انقلاب رنگی با نام انقلاب سبز روی خواهد داد.
● انتخابات و آغاز اعتراضات
به تأکید مقامات دولت مولداوی و حزب کمونیست تحولات تحریک آمیز کیشینف با پرچم های رومانی و اتحادیه اروپا مفهومی جز حمله به استقلال و آزادی این کشور ندارد. به اعتقاد آنها، دولت رومانی و نهادهای رهبری اتحادیه اروپا با پشتیبانی از افراطیون داخلی، عوامل خارجی را بعنوان عاملان اصلی ایجاد تشنج در مولداوی و تغییر حاکمیت به کار گرفتند. شایان توجه اینکه، این همه در حالی روی داد که اتحادیه اروپا انتخابات پارلمانی مولداوی را مطابق موازین دموکراتیک خود دانست. ولادیمیر وارونین، رئیس جمهور این کشور، حوادث خشونت بار کیشینف را تلاش برای انجام کودتا علیه دولت خواند و با موضع گیری معقولانه، با باز شماری آراء انتخابات پارلمانی موافقت کرد. نباید فراموش کرد که راه اندازی انقلاب های رنگی که از سالهای پایانی قرن گذشته در دستور برخی کشورهای غربی قرار گرفته، به یکی از مؤثرترین ابزارهای دخالت در امور داخلی سایر کشورها و گسترش حوزه نفوذ غرب در نقاط مختلف، بخصوص بلوک سوسیالیستی سابق و جمهوری های پیشین عضو اتحاد شوروی تبدیل شده است.
● ویژگی های انقلاب های رنگی
کارشناسان تعریف واحدی از انقلاب های رنگی ارائه نمی دهند ولی، این مفهوم بیش از هر چیز به اعتراضات گسترده توده ای، بدون توسل به عملیات نظامی که منجر به تغییر حاکمیت می شود، اطلاق می گردد. با این همه، تقریبا همه کارشناسان بر این باروند که اولین انقلاب رنگی غرب در یوگسلاوی با نام اختصاری «بولدوزر» و یا «مشت گره کرده» بوقوع پیوست، که حاصل آن بمباران این کشور بوسیله ناتو و تکه تکه شدن جمهوری فدرال آن گردید. بعد از یوگسلاوی، «انقلاب پیروزی» در بلغارستان، «انقلاب مخملی» در جمهوری گرجستان و «انقلاب نارنجی» در اوکراین با دخالت های پنهان و پیدای کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا انجام شد و به «پیروزی» رسید. در آذربایجان، بلاروس، ازبکستان و قرقیزستان نیز تلاش هایی برای راه اندازی انقلاب های مشابه بعمل آمد، اما دولتهای آذربایجان و بلاروس با پیش بینی وضعیت و به کارگیری سیاست های مهار، این تلاش ها را بی نتیجه گذاشتند. دولت ازبکستان نیز با سرکوبی شدید تظاهرکنندگان به مسأله فیصله داد و در قرقیزستان نیز تحولات محدودی زیر عنوان انقلاب لاله به وقوع پیوست که تنها جابجایی نخبگان حاکم پیامد آن بود. در همط این «انقلاب ها»، مسأله تخلف از قوانین انتخاباتی، تقلب در انتخابات، شائبه دستکاری در نتایج انتخابات و درخواست مخالفین به برگزاری مجدد انتخابات موضوع محوری بود که به عبارتی نقطه عزیمت اعتراضات ضد دولتی نیز محسوب می شود. پیامد این اعتراضات وقوع انقلاب های رنگی بود که به شکل برگزاری تجمعات اعتراضی، تظاهرات گسترده، اعتصابات عمومی و اعتصاب غذا آغاز و با حمله سازمان یافته توده ای به مراکز دولتی همانند آنچه در بلغارستان، آلبانی، گرجستان، اوکراین و... حادث شد منجر به ساقط شدن دولت های وقت شد. در این انقلاب های رنگی، از رنگ های تند از جمله، سرخ و سیاه استفاده نمی شود و مهمتر اینکه، در مواردی که نیروهای نظامی و پلیس بمنظور احتراز از خونریزی، اعلام بیطرفی می کنند، «پیروزی انقلاب» قطعیت می یابد. انقلاب های رنگی عموما با شعارهای شدیداظ رادیکال، مبتنی بر اصول دموکراسی و مدنی غربی شروع می شود، اصولی که غرب خود را اصلاً ملزم به رعایت آنها، حداقل در کشورهای اشغال شده از سوی خود و حاشیه ای نمی دانند. بسیاری از تحلیلگران جریان یابی انقلاب های رنگی را با تلاش های صورت گرفته از سوی بنیاد صهیونیستی جورج سورس زیر عنوان «جامعه باز»، دانشگاه هاروارد، بنیاد آلبرت انشتین، نهاد بین المللی جمهوری خواهان، انستیتوی ملی دموکراتیک آمریکا، مرکز بین المللی مناقشات مسالمت آمیز، انستیتوی بین المللی تحقیقات استراتژیک لندن و دیگر نهادهای غربی مرتبط می دانند. این نهادها، رهبران انقلاب های رنگی را آموزش می دهند و نیازهای مالی آن را تأمین می کنند. مثلا، «آکادمی سیاسی اروپای مرکزی و جنوب شرقی» در بلغارستان، که از طرف چند کشور غربی تأمین مالی می شد، برنامه آموزش مخالفان صربستان را تدوین و اجرا کرد. یک نهاد دیگر بلغاری بنام «آکادمی گزارشگران بزرگ»، تمام نیازمند ی های مالی، فنی و کمک های کارشناسی رسانه های یوگسلاوی را پیش از انتخابات تأمین کرد. سازمان «فوروم صربستان نوین»، تمام هزینه و امکانات سفر متخصصان و دانشجویان صرب به مجارستان برای «مذاکره و مشورت» با کارشناسان غربی را فراهم ساخت. «بنیاد ملی حمایت از دموکراسی» آمریکا، همزمان دو سازمان غیر دولتی آمریکا در منطقه، یعنی، «نهاد بین المللی جمهوری خواهان» که با احزاب مخالف دولت یوگسلاوی همکاری داشت و «سازمان ملی دموکراتیک» که از سال ۱۹۹۷ تا سال ،۱۹۹۹ بیش از ۹۰۰ نفر از رهبران و فعالان احزاب راستگرای یوگسلاوی را آموزش می داد، را سرپرستی و حمایت می کرد. بخش مالی «انقلاب های رنگی» را عمدتا بنیاد آمریکایی «پشتیبانی از دموکراسی در اروپای شرقی» (Support for East European Democracy) تأمین می کند. مجموع کل هزینه های این بنیاد فقط در صربستان، شامل ۳/۱۵میلیون دلار در سال ۱۹۹۸ ، ۳/۲۴ میلیون دلار در سال ۱۹۹۹و ۵۵ میلیون دلار در سال ۲۰۰۰ بود. سازمان «ابتکار بالکان» و بنیاد «صلح» آمریکا، بر نحوه تقسیم این پولها نظارت می کردند که نمود این دست و دلبازی ها را از زبان مردم منطقه بهتر می توان فهمید. قبل از شروع انقلاب نارنجی در اوکراین کارگرانی بودند که برای هر روز شرکت در تظاهرات ۱۰۰ دلار و برای هر شب ماندن در میدان، ۱۵۰ دلار دریافت می کردند. با این ملاحظه، آنان تا «پیروزی» انقلاب در آنجا کاسبی می کردند و بعد از انقلاب دوباره به سر کار خود باز گشتند. یکی دیگر از ملزومات انجام انقلابهای رنگی تولید خوراک تبلیغاتی مؤثر است. گردانندگان انقلاب به این منظور، گروه های نوجوان و جوان، بخصوص دختران ملبس به بلوز سفید را در پیشاپیش تظاهرات حرکت می دادند. طبیعتاّ، دسته های پلیس برای متوقف کردن آنها، ابتدا با این نوجوانان روبرو می شدند و در همین حال، گروههای آموزش دیده آشوبگر، از پشت به صف تظاهر کنندگان فشار می آورند که باعث ازدحام و افتادن ردیف های جلو، زخمی و خون آلود شدن لباس های سفید آنها می شد. این همان خوراکی است که رسانه های جمعی منتظر آن بودند. البته نباید از نظر دور داشت که آمریکایییها با این کار در واقع با یک تیر دو نشان می زدند. یعنی؛ با پرداخت پول های بی پشتوانه به مردم فریب خورده، هم جلو تورم داخلی خود را می گرفتند و هم اقتصاد کشورهای حاشیه ای را به ورشکستگی می کشاندند.
● جمع بندی
جای بسی خرسندی است که غرب هر قدر که به چنین شیوه ها و همچنین اقدامات نظامی برای تغییر حاکمیت ها متوسل می شود، بیشتر از دستاوردهای مثبت، چهره خود و حاکمیت های دست نشانده خود را افشاء می کند. امروز، جمهوری های گرجستان و اکراین به مثابه سمبل انقلاب های رنگی در میان جمهوری های پساشوروی با چنان شکست سخت و مفتضحانه ای مواجه شده اند که کشور های آنها در ورطه ورشکستگی کامل و قطعی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی قرار گرفته است. هرچند همزمان با آغاز تجمعات اعتراضی، اعتراضات و اعتصابات وسیع توده ای در مولداوی، دولتمردان این کشور همانند دولت های گرجستان و اوکراین خود را در محذور کناره گیری از قدرت دیدند، اما امید می رود دولت این کشور با استفاده از تجارب دیگر کشورها در این زمینه، بتواند مشکلاتی را که غرب مسبب اصلی آنهاست را به نحو مقتضی حل نموده و این حمله را دفع کند.
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید