چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

دانستن حق من است


دانستن حق من است
خیلی فرق می‌کند که بیمار شما به یک سرماخوردگی ساده مبتلا شده یا با سرطانی جدی مواجه است. سرماخوردگی بیماری رایجی است که بیمار با گذشت زمان و مصرف دارو، بهبود می‌یابد، اما سرطان به این سادگی‌ها معالجه نمی‌شود؛ اگر بدخیم هم باشد که دیگر هیچ. در مواردی نیز حتی بیمار چند قدمی ‌بیشتر با مرگ فاصله نخواهد داشت. قبول این واقعیات برای بیمار بسیار سخت و دردناک است، به طوری که بیمار باید علاوه بر درد بیماری خود، رنج اسم بیماری را نیز به دوش بکشد. این رنج برای اطرافیان و همراهان گاهی تا چند برابر افزایش می‌یابد.
فرض کنید بیمار وارد مطب شما شده است و طرح درد می‌کند. شما با توجه به علایم اولیه، حدس سرطان را می‌زنید. پس از انجام آزمایش‌ها و نمونه برداری‌های متعدد، از حدس خود مطمئن می‌شوید. حال اگر با او مطرح کنید، ممکن است علاوه بر بیماری جسمی‌اش، دچار بیماری‌های روحی نیز شود و با تلقین، روز به روز حالش بدتر و بدتر شود. از طرف دیگر، در صورتی که بیماریش را از او پنهان کنید، ممکن است به فرض این که خطری جدی او را تهدید نمی‌کند، برای درمان خود پیگیری‌هایی با جدیت انجام ندهد. این تصمیم‌گیری در مواقعی که بیماری قابل درمان باشد، قدری آسان‌تر است نسبت به مواردی که بیمار ممکن است دیگر فرصت زیادی برای زنده ماندن نداشته باشد. اکنون این پزشک است که در مقام تصمیم‌گیری قرار می‌گیرد، البته این نکته بدیهی است که بیمار باید در جریان بیماری خود قرار گیرد، اما این نکته که چگونه و در چه زمانی این کار انجام شود اهمیت زیادی دارد. در این گزارش سعی شده است با مراجعه به خود بیماران، از آنها در مورد چگونگی صحیح مطلع کردن بیمار از بیماری سوال کنیم، زیرا بهترین کسانی که می‌توانند چگونگی اطلاع‌دهی را بگویند، خود بیماران‌اند. به همین منظور به سراغ بیماران انستیتو کانسر بیمارستان امام خمینی (ره) رفتیم...
● گاهی مواقع اگر نگویند، بهتر است
غ. ح دنیا‌دیده، ۴۷ ساله درباره خبر و تشخیص بیماری این‌گونه می‌گوید: «من دو سال پیش با زخم شدن صورتم به پزشک مراجعه کردم. در ابتدا فکر می‌کردم مشکل دندان به ورم گونه‌ام منجر شده، اما با انجام آزمایش‌های بیشتر و نمونه‌برداری‌های متعدد، پزشکان تشخیص دادند که من به سرطان گونه دچار شده‌ام و توده‌ای در صورتم رشد کرده است. وقتی پزشک این مشکل را با من در میان گذاشت، به راحتی با آن کنار آمدم؛ اما قضیه را تا دو ماه از خانواده‌ام پنهان می‌کردم، چون می‌دانستم آنها به این راحتی نمی‌توانند این مشکل را قبول کنند و همین طور هم شد. هنگامی‌که همسر و فرزندانم از قضیه مطلع شدند، تا مدت‌ها بی‌قراری می‌کردند.»
آقای دنیادیده در حال حاظر تحت درمان و مداوا است. ایشان درباره در جریان گذاشتن بیماری با بیماران معتقد است: «یک موقع است که اگر نگویند، بهتر است، زیرا ممکن است بیمار طاقت دانستن بیماری خود را نداشته باشد و یا بیماری به زودی رو به بهبود باشد، اما در مواردی که ممکن است بیماری به درازا بکشد، بهتر است بیماری را با خود بیمار مطرح کنند. در هر صورت بیمار چون با بیماری مواجه است، راحت‌تر می‌تواند با موضوع کنار بیاید تا خانواده و اطرافیانش، البته در مواردی نگفتن سریع و صریح بیماری به این منجر می‌شود که بیمار به صورت جدی به دنبال درمان نرود و بیماری‌اش شدت یابد.»
● بیماری افراد را خیلی راحت با آنها در میان بگذارید
آقای ا. کارآموز، ۷۱ ساله است. وی به دلیل سرطان معده و مری تحت مداوا است. ایشان نیز درباره خبر بیماری این‌گونه می‌گویند: «در ابتدا هنگام غذا خوردن در ناحیه شکم بسیار احساس سوزش می‌کردم. پس از مراجعه به پزشک و انجام آزمایش‌ها و نمونه‌برداری، تشخیص سرطان دادند، اما این خبر را به من دیر دادند. دیر مطلع شدن از بیماری، مرا بسیار اذیت کرد، زیرا دایم تحت آزمایش بودم و بسیار درد می‌کشیدم، اما نمی‌دانستم با چه مشکلی مواجه‌ام.»
اکنون یک سال است که از بیماری آقای کارآموز می‌گذرد و با عمل جراحی و رادیوتراپی، بهبودی نسبی برایشان حاصل شده است. ایشان به پزشکان توصیه می‌کنند که: «بیماری افراد را خیلی راحت با آنها در میان بگذارید. زیرا اگر فرد در بی‌خبری قرار گیرد، ممکن است فکر کند که دیگر درمانی برایش وجود ندارد و از لحاظ روحی آسیبی جدی ببیند، حال آنکه درمانش بسیار آسان است.»
● وقتی همسرم متوجه شد که انگشت من باید قطع شود، تا دو هفته بیمار بود
ط. کاظمینی، بیمار ۵۶ ساله این مرکز در مورد بیماریش این‌گونه می‌گوید: «ناخن پایم ابتدا سیاه شد. فکر می‌کردیم بر اثر اصابت ضربه‌ای باشد. ناخن افتاد و دیگر هیچ ناخنی به جای آن در نیامد و دایم از آن محل، چرک و خون خارج می‌شد. با مراجعه به پزشک متوجه شدیم که به ملانوم انگشت مبتلا شده‌ام. پزشکم به صورت مستقیم بیماری من و درمان آن را گفت. من مساله را تا چند هفته به هیچ کس نمی‌گفتم. وقتی همسرم متوجه بیماری من شد و اینکه باید انگشتم قطع شود، تا دو هفته بیمار بود.»
خانم کاظمینی اکنون به انتظار قطع شدن انگشتش است و اعتقاد دارد که پزشکان باید به روحیه بیمار نگاه کنند. اگر دیدند که روحیه مواجهه با بیماری را ندارد، به همراهان و اطرافیانش اطلاع دهند، اما در هر صورت بیمار باید مطلع شود.
● اگر می‌خواهید به خود بیمار نگویید، حداقل به همراهانش بگویید
ر. ژیانی، جوانی است ۲۷ ساله که دچار سارکوم شده است. وی دو سال پیش متوجه مشکلش شد. به پزشکان زیادی در شهرستان خودش و تهران مراجعه کرده و هر کدام حرفی متفاوت از دیگری زده بودند، حتی یک‌بار هم وی را زیر تیغ عمل بردند، اما مشکل او حل نشد. به عقیده وی، پزشکان در همان ابتدا متوجه مشکلش شده بودند، اما به وی نمی‌گفتند. اکنون بیماری ایشان در حال پیشرفت است و باید منتظر جراحی دیگر باشد.
آقای ژیانی به پزشکان پیشنهاد می‌کند که: «اگر نمی‌خواهید به خود بیمار، بیماریش را بگویید؛ حداقل موضوع را با همراهانش در جریان بگذارید، زیرا با این کار به بیمار کمک می‌کنید که در سیر درمانی‌اش، پزشکان را خود انتخاب کند.»
● اگر فرد از بیماری با خبر باشد، راحت‌تر با درمان کنار می‌آید
م. ر پولایی، تنها ۲۱ سال دارد و بیماری پولیپ روده بزرگ، وی را راهی این مرکز کرده است.
پولیپ‌های داخل روده، با خون‌ریزی‌ها مکرر ایشان را متوجه خود کردند. ایشان نیز با مراجعه به پزشک متوجه مشکل خود شده است.
پزشک مشکل را مستقیم با وی درمیان قرار داده و ایشان نیز به راحتی مشکل را پذیرفته‌اند.
آقای پولایی یک‌بار در این مرکز به زیر تیغ جراحان رفته و در انتظار نوبت دوم عمل خود است.
ایشان نیز مشابه باقی بیماران معقتد است که پزشک نباید مطلبی را از بیمار خود پنهان کند تا بیمار بتواند راحت‌تر با مراحل درمان کنار بیاید.
● هر پزشکی که به هر نتیجه‌ای رسید، نگوید
ع. م آتش‌افروز، ۵۰ ساله با مشکل سرطان لوزالمعده مواجه است. ایشان با درد‌هایی که از ناحیه شکم بوده، متوجه مشکل خود می‌شوند و به پزشک در شهرستانشان مراجعه می‌کنند. پزشکان نمی‌توانند مشکل وی را بفهمند و ایشان را به تهران اعزام می‌کنند. در تهران با انجام آزمایش، متوجه بیماریش می‌شوند.
آقای آتش‌افروز اکنون در اوایل مراحل درمانی خود هستند و در مورد خبر بیماری به پزشکان معتقدند که: «برخی می‌گویند، برخی نیز نمی‌گویند، اما به نظر من اگر بیمار در جریان باشد، بسیار بهتر است. البته نتیجه قطعی را باید به او بگویند. این طور نباشد که هر پزشکی به هر نتیجه‌ای که رسید، بگوید.»
● از نحوه درمان بیماری‌ام را شناختم
پ. مرادی ۲۲ ساله است و به دلیل توده شکم، در این مرکزبستری شده است. کسی به ایشان بیماریش را به‌طور مستقیم نگفته است. مادر وی در جریان است. خودش نیز از سیر درمانی متوجه شده است. «بیمار حق دارد بداند.» خانم مرادی این حرف را می‌زند و می‌گوید بستگی به شرایط بیمار دارد که در چه زمانی و چگونه به او بگویند، اما در هر صورت این حق طبیعی هر بیمار است که از بیماری خود مطلع شود.
ایشان می‌گوید: «شاید چون توده من خوش‌خیم بوده، معتقدم باید به بیمار بگویند. شاید اگر بیماری دیگری داشتم طور دیگری فکر می‌کردم.» ایشان نیز در حال درمان و در آستانه بهبود قرار دارند.
● با وجود بدخیمی، با دعا آرامش دارم
م. سلیمانی، بیمار ۵۶ ساله این مرکز است. ایشان از سال ۱۳۶۶ به بیماری سارکوم پا دچار شده و به گفته وی تا امروز با دعا و راز و نیاز توانسته بر بیماری خود غلبه کند. ایشان نقش دعا و راز و نیاز را این‌گونه می‌داند: «من با توکل به خداوند و دعا توانسته‌ام تا امروز زندگی با آرامش را داشته باشم و امروز پس از ۲۱ سال به طور معجزه‌آسا، تنها برای دومین‌ بار به بیمارستان مراجعه کرده‌ام.»
خانم سلیمانی به پزشکان پیشنهاد می‌کند تا بیماری فرد را مستقیم به او بگویند؛ زیرا بیمار می‌تواند با دعا و توکل به خداوند بر بیماری خود غلبه کند یا آرامش کسب نماید.
● و سر انجام اینکه
در نهایت می‌توان نتیجه گرفت که پزشک در حداقل زمان باید فرد را از بیماریش مطلع سازد.
این اطلاع باید با در نظر گرفتن شرایط بیمار صورت پذیرد. شرایطی چون سن بیمار، وضعیت تاهل، روحیه و... اگر شرایط فردی بیمار برای طرح مستقیم موضوع مناسب بود، طرح مستقیم و در غیر این صورت، اطرافیان بیمار باید مطلع شوند.
در اینجا جا دارد از حسن همکاری کلیه کارکنان، پرسنل، کادردرمانی و بیماران و همراهان ایشان در انستیتو کانسر مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) که در تهیه این گزارش ما را یاری و همراهی کردند، کمال تشکر و سپاسگزاری را می‌نماییم.
یحیی محمدی‌نیا
منبع : هفته نامه سپید


همچنین مشاهده کنید