یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ناز و ولع تجدیدنظرطلبان برای قدرت


ناز و ولع تجدیدنظرطلبان برای قدرت
طراحی سناریوی طیف افراطی و سکولار جریان طیف دوم خرداد برای نفوذ به یکی از اساسی ترین ارکان تصمیم گیری نظام هرروز ابعاد جدیدتری به خود می گیرد. ناز و تهدید به تحریم این گروه از یک سو و ولع کم سابقه برای بازگشت به قدرت از سوی دیگر پرده های متفاوتی را در این فیلمنامه به تصویر می کشد.
افراطیون دوم خرداد که در دو حزب سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت مشغول فعالیت هستند برای تسخیر مجلس هشتم چند سناریو را طراحی و گام به گام آن را به اجرا گذاشته اند.
این طیف در ابتدا با مشکلی به نام عبور از نهادهای نظارتی رو به رو بود که با طراحی چند تاکتیک تبلیغاتی-روانی می بایست این مرحله را با نوعی "موفقیت نسبی" پشت سر می گذاشت.
عملیاتی کردن "جنبش ثبت نام" با دو هدف بالابردن تعداد افراد رد صلاحیت شده از سوی نهادهای نظارتی و سپس تبلیغات وسیع با این عنوان که فضای انتخابات رقابتی نیست و حتی هشدار تلویحی به تحریم انتخابات گزاره هایی بود که برای این مقطع طراحی شده بود.
این سناریو -جنبش ثبت نام- از سوی افراد مختلفی از جمله بهزاد نبوی عضو شاخص سازمان مجاهدین در گفت و گو با یک روزنامه صبح نیز مورد اذعان قرار گرفت.
گام بعدی این سناریو، "لایه بندی" کاندیداهای ثبت نام کرده برای نوعی فریب و آدرس غلط دادن به نهادهای نظارتی بود.
طراحان سناریوی "جنبش ثبت نام" با علم به اینکه "طیف افراطی" دوم خرداد اولاً باتوجه به سابقه منفی و اقدامات ضد انقلابی و تحرکات ضد اسلامی قطعاً رد صلاحیت می شوند و دوم اینکه با توجه به اینکه افراطیون تمرکز خود را بر شعارهای تند سیاسی نهاده بودند و این دقیقاً در تضاد کامل با "مطالبات مردمی" و نیازهای اجتماعی- اقتصادی قرار می گرفت و خود عاملی برای بی اعتنایی مردم به این افراطیون بود لذا گام بعدی یعنی تمرکز بر "لایه های بعدی" کاندیداهای خود را در دستور کار قرار دادند.
براساس اخبار و گزارش های دقیق و میدانی، این طیف افراطی بیش از ۸۰۰ کاندیدا را در "لایه های ۲ و ۳" در سراسر کشور دارد که اتفاقاً حساب ویژه ای روی حضور آنها در مجلس هشتم باز کرده است. تراکم این ۸۰۰ کاندیدا که به "کاندیداهای سفید" مشهور هستند، به گونه ایست که در برخی شهرها به ازای هر یک صندلی، "۸ کاندیدای سفید" که جهت گیری سیاسی البته نه کاملاً آشکار آنان کاملاً متمایل به تجدیدنظر طلبان می باشد، وجود دارد.
گام بعدی این سناریو، استفاده از حمایتهای خارجی می باشد. تجدیدنظرطلبان که شیفتگی بازگشت به قدرت را نمی توانند پنهان نمایند، حساب ویژه ای روی کمک های خارجی گشوده اند. این شیفتگی گاه در قالب مصاحبه یکی از لیدرهای فکری آنان با یک رسانه هلندی ظهور و بروز می نماید که به صراحت اعلام می نماید ما روی صدور قطعنامه سوم شورای امنیت حساب ویژه ای بازکرده ایم و اگر غرب خواهان به قدرت رسیدن مجدد این طیف می باشد، باید در آستانه انتخابات مجلس هشتم قطعنامه ای صادر کند ولو آنکه این قطعنامه، توافق بر سر هیچ باشد و گاه دیگر، این شیفتگی با عبور از خطوط قرمز نظام اسلامی ظهور و بروز پیدا می کند و لیدر دیگر این طیف به صراحت تاکید می کند در صورت بازگشت مجدد آنان به کرسی های قدرت، حجاب را در کشور آزاد و دختران و زنان می توانند هرگونه که می خواهند در مجامع عمومی ظاهر شوند.
روی دیگر این شیفتگی با عبور از مصالح و منافع ملی و در قالب بیانیه ذلت آفرین «تعلیق در برابر تعلیق» و شعار انتخاباتی «نجات ملی» رقم می خورد و برگ دیگر آن با دعوت از یک دلال سیاسی به نام هوشنگ امیراحمدی و سفر مخفیانه وی به دوبی و سپس به یکی از بنادر جنوب کشور و ملاقات با وی، تا شاید بتوانند با پشتوانه حمایت و چراغ سبز غرب، شعارهای ساختارشکنانه سرداده و حلقه اپوزیسیون داخل را به قدرت های خارجی متصل سازند.
حرص و ولع طیف تجدیدنظرطلب برای بازگشت به قدرت به اندازه ایست که در هفته گذشته، زمانی که یکی از اعضای کم تجربه، موضوع قهر و تحریم انتخابات را مطرح می کند، با پرخاش ها و نگاه های عاقل اندر سفیه حاضران مواجه می شود، بالاتفاق و یک صدا بر سر آن بیچاره فریاد می زنند تحریم یعنی وداع با قدرت، فراموشی در میان مردم و تبدیل شدن رسمی به یک گروه اپوزیسیون که به راحتی قابل قلع وقمع شدن و انزوا است. یکی از کهنه کاران این طیف، به صراحت می گوید ما حتی اگر ظرفیت فرستادن یک نیرو را هم به مجلس داشته باشیم، باید از این ظرفیت نهایت بهره را ببریم. قهر ما با انتخابات یعنی تبدیل شدن به جبهه ملی و نهضت آزادی و سپس مضحکه رسانه های داخلی و خارجی شدن.
درهمین جلسه است که عضو دیگری می گوید به هر قیمت ممکن باید با گروه هایی که حتی اندکی همفکری با ما دارند، به ائتلاف برسیم. ما باید روی آن ۴ میلیون رأی انتخابات نهم ریاست جمهوری حساب ویژه ای باز کنیم، اگر شل بایستیم، همان تعداد کرسی های اندک مجلس را هم از دست خواهیم داد.
پس از سخنان این عضو ارشد تجدیدنظرطلبان، فرد دیگری از اعضای ارشد، ایده قابل تاملی را مطرح و به تصویب حاضران می رسد. وی می گوید در حوزه هایی که کاندیدا نداریم یا کاندیداهای ما دارای مقبولیت مردمی نمی باشند، ما می توانیم از کاندیداهای جناح راست مخالف احمدی نژاد استفاده نماییم و با حمایت از این طیف، شاید بتوانیم در مجلس آتی، فراکسیون اصولگرایان مخالف دولت نهم را شکل دهیم!
ای کاش امکانی فراهم می شد تا حجم نامه ها، توصیه ها، تلفن ها و عجز و لابه های این طیف تجدیدنظرطلب منتشر شود. طیفی که با هدف سیاه نمایی فضای انتخابات و اعتراض به رد صلاحیت ها، ابتدا موضوع قهر و تحریم را پیش می گیرند و زمانی که متوجه می شود این بازار گرمی خریداری ندارد، تمام توش و توان خود را معطوف رایزنی ها و لابی گری ها می کند تا بلکه با عبور از صافی های نظارتی، خود را به صندوق های رای برساند.
اخباری که این روزها از جلسات داخلی تجدیدنظرطلبان به گوش می رسد، حاکی از آن است که اوضاع سیاسی آنان حتی در نشست های درونی و حزبی شان هم آشفته و نامطلوب است. دو هفته قبل، زمانی که یکی از اعضای مرکزی تجدیدنظرطلبان، هواداران حزبی و جوانان را برای اعتراض به ردصلاحیت ها دعوت به تحصن و اجتماع اعتراض آمیز در برابر وزارت کشور و شورای نگهبان می کند، تعداد قابل توجهی از حاضران در جلسه یک صدا می گویند آن زمانی که ما در قدرت بودیم، نتوانستیم با تحصن مجلس و استعفاهای زنجیره ای معاونان وزرا و استانداران و اساتید دانشگاه ها، کاری از پیش ببریم، آنوقت شما توقع دارید در دوره فترت بتوانیم انگیزه ای در میان هواداران سرخورده برای تحصن و تجمعات اعتراض آمیز ایجاد نماییم.
گام دیگری از این سناریو، هیاهوی نمایشی بر سر کاندیداهای انتخابات در تهران و تمرکز اصلی بر کاندیداها در شهرستانها می باشد. تجدیدنظرطلبان با بازخوانی نتایج ۵ انتخابات گذشته، سعی دارند فضای رقابت را از تهران به شهرستان ها منتقل نمایند. ارائه لیست در تهران که در خوش بینانه ترین وضعیت، قادر به فرستادن بیش از ۵ کاندیدا به مجلس نخواهند بود، به معنای تداوم شکست ها و سرخوردگی ها در کانون انتخابات کشور است.
گروه های تجدیدنظرطلب از حضور در انتخابات شهر تهران به عنوان ویترین رقابت انتخاباتی، سخت هراسان هستند بنابراین سعی دارند با انتقال کاندیداهای شاخص خود به شهرستان ها به بهانه عدم امکان رقابت در تهران، خود را از معرکه آرای مردم کنار بکشند. در این میان ممکن است بهانه هایی همچون عدم وجود کاندیداهای شاخص در لیست تجدیدنظرطلبان مطرح شود که مردم حق دارند از آنان بپرسند اگر معیار «تفکر تجدیدنظرطلبی» است و مردم فارغ از چهره ها، به لیست های آنان رأی می دهند، چرا خود را در معرض و ویترین رقابتی قرار نمی دهند؟
گام آخر افراطیون دوم خردادی استفاده ابزاری از فوت آیت الله توسلی است. افراطیون که چند سال اخیر ثابت نموده اند نه به شخص امام(ره) و نه به اندیشه های ایشان اعتقاد و اعتنایی ندارند، تلاش می کنند با استفاده تبلیغی و روانی از این اتفاق، به نوعی خود را مدافع یگانه خط امام و انقلاب نشان دهند! اتفاقی که بیشتر به یک "طنز سیاسی" شباهت دارد تا یک "واقعیت سیاسی" چرا که اقدامات و تحرکات "ضدخط امامی" اینان هنوز از حافظه تاریخی ملت ایران پاک نشده و نخواهد شد. در خصوص این گام آخر در آینده بیشتر سخن خواهیم گفت.
حسین منتظر
منبع : رجا نیوز


همچنین مشاهده کنید