چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تقدیم به تمامی زندانیان سیاسی!!!


تقدیم به تمامی زندانیان سیاسی!!!
در اینجا چار زندان است
به هر زندان دوچندان نقب، در هر نقب چندین حجره ،
در هر حجره چندین مرد در زنجیر...
از این زنجیریان، یک تن ، زنش را در تب تاریک بهتانی
به ضرب دشنه ای کشته است.
از این مردان یکی ، در ظهرِ تابستانِ سوزان ، نانِ فرزندان خود را
بر سر برزن به خون نان فروشِ سختِ دندان گرد، آغشته ست.
از اینان چند کس در خلوت ِ یک روز ِ باران ریز ، بر راه رباخواری نشسته اند،
کسانی در سکوت کوچه از دیوار ِ کوتاهی به روی بام جسته اند،
کسانی نیم شب ، در گورهای تازه، دندان طلای مردگان را می شکستند
من اما هیچ کس را در شب تاریک و توفانی
نکشته ام،
من اما راه ، بر مرد ِ رباخواری
نبسته ام،
من اما نیمه های شب ز بامی بر سر بامی
نجسته ام
در اینجا چار زندان است
به هر زندان دوچندان نقب، در هر نقب چندین حجره ،
در هر حجره چندین مرد در زنجیر...
در این زنجیریان هستند مردانی که مردار زنان را
دوست می دارند...
در این زنجیریان هستند مردانی که در رویایشان هرشب
زنی در وحشت مرگ از جگر برمی کشد فریاد.
من اما در زنان چیزی نمی یابم- گر آن همزاد را روزی نیابم ناگهان، خاموش-
من اما، در دل کهسار ِ رویاهای خود،
جز انعکاس سرد ِ آهنگ ِ صبور ِ این علف های بیابانی ،
که می رویند و
می پوسند و
می خشکند و
می ریزند،
با چیزی ندارم گوش
مرا گر خود نبود این بند،شاید بامدادی ، همچو یادی دور و لغزان،
می گذشتم از ترازِ خاکِ سردِ پست
جرم این است ! جرم این است!

مهران پایافر
منبع : مطالب ارسال شده


همچنین مشاهده کنید