دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

معصوم سازی و اسطوره سازی


معصوم سازی و اسطوره سازی
اسلام از معدود ادیانی است که بدنبال اسطوره سازی و حتی معصوم سازی افراد نیست. در قرآن با تأکید آمده است که پاک و منزه از هر گناه و اشتباه، تنها و تنها خداوند جهانیان است، نه هیچ انسانی که حتی هیچ موجودی چنین نیست. حتی یکی از فرشتگان –ابلیس- نیز گناهی را مرتکب می شود و ماجرای مطرود شدن او را همگی خوب حفظ کرده ایم (امیداورم که معنای آن را بفهمیم). اما برای برخی این ابهام رخ می نماید که اگر چنین است، پس به چه سبب اهل تسنن تمامی پیامبران و اهل تشیع پیامبر اسلام و سیزده تن دیگر از امامان به اضافه فاطمه زهرا را معصوم می دانند. اتفاقاً این پرسشی است که انحراف محسوس در باورهای ما نسبت به تعریف معصوم را بر اثر مرور زمان نشان می دهد. ما عمدتاً معنای معصوم را با سبحان عوضی می گیریم و معصوم را عملاً عاری از هر گناه و حتی خطا و اشتباه می دانیم که اگر این چنین باشد، نه تنها اشتباه که حتی شرک است! شرک به خدای سبحان، آن هم از طریق بزرگان دینی ای که تمام زندگی شان را در راه خداوند و توحید فدا کردند و اول از همه خیانت به آن بزرگان است. در واقع با چنین کاری، دوستان نادان کاری با پیامبران، ائمه و بزرگان دینی می کنند که حتی کافران، مشرکان و دشمنان شان با آنان نکردند. این بزرگ ترین خیانت به آن بزرگان معنوی است و چنان کسی را در روز قیامت عذابی خواهند داد که هیچ مشرک و کافری را نمی کنند، چون او با نام اسلام، کاری کرده که دشمنان اسلام نکردند و آن بهتان به پیامبران و امامان است.
قرآن را بخوانیم تا دریابیم که چگونه باورهای خود را با آن تغییر دهیم، نه این که بدنبال چیزی بگردیم تا به زور توجیه گر باورهای ما باشد. در قرآن به کرّات از خطاها و اشتباهاتی سخن رفته است که پیامبران خدا مرتکب شدند و حتی بعضاً به خاطر آن تنبیه گردیدند و قرآن کاملاً آگاهانه آن را آورده است. داستان حضرت یونس، جایی که نوح از خداوند می خواهد که فرزند خاطی او را نیز نجات دهد و خداوند می فرماید: نوح او پسر تو نیست. و از او می خواهد تا از این پس از او چیزی ناحق را نخواهد تا موجب تنبیه وی شود که نوح از درخواست خود توبه می کند. آیه ۱ از سوره تحریم نیز که خطاب به پیامبر ما آمده است، مشهود است: ای پیامبر چرا حرام می کنی چیزی را که خداوند بر تو حلال کرده است... و البته خداوند "آمرزنده" مهربان است. در قرآن حتی جایی که درباره نسبت های ناروا به برخی از پیامبران سخن می رود، در برخی موارد قرآن به این اکتفا نمی کند که بگوید، آن ها چنین نگفتند، بلکه می گوید ما در روز قیامت از آن پیامبران خواهیم پرسید، آیا شما چنین گفتید. دقت کنید، خداوند درصدد است تا بگوید که از یک طرف هر کس حتی پیامبران اگر خطایی کنند، در روز رستاخیز باید پاسخگو باشند و هیچ استثنایی در این مورد نیست تا مانع از اسطوره سازی درباره آنان شده باشد و از طرفی دیگر تا بفهماند که باور یا رفتاری که نفس آن غلط است، با توسل به اشخاص مشروعیت نمی یابد. عصبانی نشوید، قرار نیست که قرآن، خود را با باورهای ما تطبیق دهد، بلکه این ما هستیم که باید باورهای ناآگاهانه خود را که چه بسا از روی محبت، اما نادانی بدان ها پایبندیم، تغییر دهیم. تأکید من روی این موضوع به سبب اهمیتی است که حتی بی توجهی به آن می تواند به شرک منتهی شود و از این روی نگارنده بیان آن را وظیفه خود دیده و بقیه دیگر با شماست و شما مسئول باورهای خود پس از شنیدن مطالب فوق هستید.
پیامبران ما نیز انسان های فروتنی بودند که ارزش شان در همین نکته بود که هر گاه اشتباهی می کردند فروتنانه آن را پذیرا می شدند و اساساً تفاوت شان با دژخیمان و مستبدان زمانه در همین نکته مهم نهفته بود. پیامبر نه تنها با گفتار خود از اسطوره سازی درباره اش اجتناب می کرد که حتی مهمتر از آن با رفتارش. وقتی کسی به جمعی که محمد در آن حاضر بود وارد می شد، نمی توانست بفهمد پیامبر کدامیک از آنان است و باید از جمع می پرسید. از یکه تازانه سخن گفتن (که این نقص بر نگارنده نیز وارد است) و لحن صحبت تا نحوه نشستن. حتی وقتی به کسی نگاه می کرد، با گوشه چشم (که بوی تحقیر از آن بیاید) نبود، بلکه با تمام بدن خود به سوی او بر می گشت. گذشت و فروتنی امامان نیز که زبان زد است. بر مرگ امام حسن حتی برخی دشمنانش گریستند، و وقتی دیگران با تعجب پرسیدند که چگونه است شما می گریید، می گفتند (شما نمی دانید) از گذشت و بردباری او می گفتند!! این است رهبری معنوی که مایه فخر آفرینش است که حتی دشمنانش بر مزار او می گریند!؟
از آن هم عجیب تر عدم اعتقاد به معصومیت بسیاری از اشخاص، اما رفتار به گونه معصوم با آن هاست! یعنی در لفظ می گوییم، بلی به غیر از چهارده معصوم، معصوم دیگری نداریم، اما عملاً طوری بر درستی بی قید و شرط جملات و افکار برخی از رهبران دینی، تأکید می ورزیم که انگار آن ها معصوم اند و حتی گفتار و رفتار آنان را چماق بی قید و شرطی می کنیم بر سر مردم. این اول از همه خیانت به آن بزرگان دینی است. چون رهبران دینی ادعای بت شکنی زمانه خود را داشته اند، نه این که آنان را به بت تبدیل کنیم! این یکی از کاری ترین ضربه ها بر تلاش ها و مبارزات معنوی آن برزگان دینی است و ضربه ای است که دشمنانشان بدان ها نتوانستند بزنند، اما دوستان نادان چنین کردند. درباره مشروعیت بخشیدن به گفتار و باورها و اعمال نیز کار ما درست عکس منطق قرآنی است؛ یعنی اگر انسان معمولی حرف حقی بزند، برای آن اعتبار قایل نیستیم، در صورتی که اگر همان حرف یا حتی حرف ناحقی را یکی از مقامات و مسئولان بالادست مطرح کند، بدون توجه به روح سخن، برحسب فرد موردنظر برای آن مشروعیت قایل می شویم و حتی برخی سعی می کنند تا نشان دهند که بسیار تحت تأثیر نیز قرار گرفته و متحول شده اند (یعنی ریا)!؟
نگارنده در تلویزیون شاهد یکی از نشست های یکی از رهبران دینی با مردم بود. آنچه از پشت دوربین پیدا بود، عده ای تحت تأثیر قرار گرفته و منقلب شده بودند و برخی نیز به زور سعی می کردند که منقلب نشان دهند! آن رهبر دینی در جمع آنان گفت که ما جملگی انسان های عادی هستیم و پیامبران و معصومین انسان های متفاوتی بودند تا مانع از اسطوره سازی آنان شود که می توانست به ضرر دین آنان تمام شود. این است رفتار در شأن یک رهبر معنوی و اسلامی.
دکتر کاوه احمدی علی آبادی
دکترای فلسفه و ادیان از تگزاس آمریکا