سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


گوش ها سوت می زنند


گوش ها سوت می زنند
تنها دنج بودن یک محله و به قولی پرت بودنش، دسترسی محلی و غیرمحلی، دلیلی برای خوب بودن آن منطقه نیست. این را از برخی شهروندان شنیده ایم. شهروندانی که با تمام خوبی ها و بدی های منطقه شان ساخته اند و گاهی به جمله ای برای درد دل بسنده می کنند. البته بیشتر مشکلات را با یک خنده شیرین و کوتاه به فراموشی می سپارند. چرا که مدعی اند محله ما آن قدر خوبی دارد که می شود از سر بدی هایش به آسانی گذشت.
● با هم در شهر بگردیم
راننده های ماشین های خطی با ترس از جریمه شدن کنار برخی پل ها می ایستند. یکی از راننده ها را درحالی می بینیم که دستش را روی پنجره تکیه داده سرش را بیرون آورده و داد می زند: «ولی عصر! ولی عصر!»
انگار که درون گوش آدم داد می زند و از بلندی صدایش لرزه بر اندام انسان می افتد. چه بخواهی، چه نخواهی درگیر صدایی شده ای که فقط و فقط باید تحملش کنی. چون فقط صدای راننده را می شنوی. «صدای ما را نمی شنوید.»
برخی از مناطق شهرمان، شلوغ ترین هستند. آنقدر صدا زیاد است که شهروندان اهالی محله های دیگر نیز صدای برخی دیگر را می شنوند و ساعت ۵،۶ بعدازظهر دیگر نمی توانی صدا را از صدا تشخیص دهی. برخی شهروندان نیز با سرو صدا کاملا اخت شده اند و اگر روزی ارکستر بوق ماشین ها را نشنوند مریض می شوند! هرچند گاهی هم اذیت می شوند. این را یکی از شهروندان می گوید و برای صحت گفته هایش مدام تاکید می کند: «شما هم اگر یک روز از ظهر تا غروب گشتی در خیابان بزنید با ما موافق می شوید.» او یکی از عاصی شدگان از این همه سروصداست. لابه لای صحبت هایش می گوید: «چاره ای نیست. در و همسایه اند، غریبه که نیستند. صبح که از خواب بیدار می شویم با سروصداهای اضافه تا شب سر می کنیم. ساعت ۸ صبح کلیدساز می آید توی کوچه. ۹ صبح آهن فروش و قراضه خر توی کوچه داد می زند. آخر یکی نیست بگوید در روزگاری که نانوایی ها ساعت ۶ و سوپری ها ۷ بازی می کنند چه کسی در ساعت ۸ و ۹ صبح کلید یا آهن می خرد؟یا چه کسی آهن و قراضه آهن و پلاستیک کهنه و... می فروشد؟
این ها مال روزگاری بود که نانواها ۴ صبح می آمدند و سوپری ها .۵
● دیوارهای نازک یک خانه
«سارا جودکی» دانشجو است. او در یک کوچه بن بست زندگی می کند و آنقدر از آلودگی صوتی رنج می برد که حاضر است همه زندگی اش را بدهد تا از آنجا خلاص شود. از طرفی خوشحال است که دردهای دلش را برای کیهان بازگو می کند: «پنجره های اتاق من، روبه کوچه باز می شود. صبح ها با صدای حرف زدن زن های همسایه از خواب بیدار می شوم. هر روز به یک بهانه پشت پنجره خانه ما جمع می شوند و با هم بحث می کنند.
کاش بحث هایشان سروته داشت یا درباره مسئله مهمی بود. اما... تصمیم گرفتم جای تختم را که پشت پنجره بود با میز تحریر عوض کنم. اما حالا هم موقع مطالعه مشکل دارم، هم موقع خواب، چون همسایه پشتی بیشتر روزها از وقتی بیدار می شود بچه ۴ ساله اش را کتک می زند و گریه اش را درمی آورد، تا آخر شب. توی کوچه هم که بیشتر ساعات روز، بچه ها بازی می کنند. تو را به خدا بنویسید که اینجا پر از سروصداست.»
● با تاکسی ها از اقتصاد تا سیاست
داخل تاکسی صدای راننده، صدای دو کارگر که با هم حرف می زنند، صدای خواننده ای از نیم قرن پیش و مردی که کنار راننده نشسته و بلند بلند با او حرف می زند، در فضا پیچیده است. از در و دیوار و اقتصاد و سیاست و هرچه فکرش را بکنید، حرف می زنند. آخرش هیچ چیز عایدت نمی شود. ۲ کارگر که سرو وضعشان خاکی و ژولیده است درباره نرخ ساختمان و ساختمان سازی در منطقه حرف می زنند. زبانشان ترکی است اما...
«قیمت بین ۴ تا ۶ است البته پیش فروش کمی بیشتر...»
منظورشان از به زبان آوردن این عددها، قیمت متری به میلیون تومان ساختمان های موردنظرشان است. انگار بلند گو قورت داده اند.
● تحمل می کنیم، تحمل
محمد که عجیب شر و شور است از برخورد همسایه ها گله مند است. «اصلا نمی شود توی کوچه فوتبال بازی کرد. تا می آییم فوتبال را شروع می کنیم، یک نفر- به تعبیر خودش کلانتر- پیدا می شود تا جلوی بازی را بگیرد. من و دوستانم مجبوریم برای فوتبال بازی کردن کلی راه برویم تا برسیم ته ۱۵متری. آنجا هم مشکل داریم. مادر و پدرمان آنجا را برای بازی مناسب نمی دانند. می گویند: «خطرناک است.» اما ما تا به حال با خطر روبه رو نشده ایم، ولی سعی می کنیم در کوچه سرو صدا نکنیم. تحمل می کنیم، تحمل.»
«چند لحظه سکوت به احترام سکوت.»
همه مان می دانیم چه کسانی تولیدکننده های سروصدا در سطح شهر هستند. با یک نگاه اجمالی حتما متوجه می شویم.
سروصدای بچه ها هنگام بازی، داد زدن بساطی ها و دوره گردها در کوچه ها، دستفروش های کنار خیابان، صدای همسایه ها شامل جیغ بچه هایشان، دعواهای خانوادگی و بلندی صدای تلویزیون آنها، سرفه و خنده های گاه و بی گاهشان- من نمی دانم پشم شیشه چقدر است که لای دیوارها نمی گذارند تا سر و صدای همسایه ها نیاید، صدای بلند رادیو و ضبط در اتومبیل، جیغ کشیدن دزدگیر اتومبیل همسایه هنگام رد شدن گربه ها و جیغ کشیدن گربه ها هنگام دیدن یکدیگر. و خیلی چیزهای دیگر. سکوت سرشار از ناگفتنی هاست. به احترام سکوت.
● هندوانه به شرط سوت بلندگو!
ساعت ۱۱ و چند دقیقه صبح. یک وانت آبی رنگ که بارش فقط هندوانه است، کنار خیابان پارک شده. مرد میانسال فروشنده بلندگوی قدیمی قرمز رنگی جلوی دهانش گرفته و مرتب هندوانه هایش را به شرط چاقو، تبلیغ می کند. صدای او و سوت بلندگو، گوش را می خراشد. خودش را «یعقوب ذاکری معرفی» می کند. می گوید: «دو سال است از راه فروش هندوانه امرار معاش می کنم. وقتی از او درباره بلندگویش و اینکه چرا با آن، آلودگی صوتی ایجاد می کند، می پرسم قیافه حق به جانبی می گیرد و می گوید: «خب داد بزنم حنجره ام خراب می شود، بلندگو می آورم دیگر نیازی به این همه داد و فریاد ندارم، هم از داد زدن خسته نمی شوم و هم اینکه آدم های بیشتری صدایم را می شنوند.»
درباره آلودگی صوتی هم هیچ اطلاعی ندارد و به جای جواب دادن و پرداختن به این موضوع به گفتن این جمله که «ما آلودگی نداریم، آشغال نداریم که، اگر اشغال داشتیم حتما یک گوشه تلنبار می کنیم و تحویل شهرداری می دهیم.» راهش را می کشد و می رود.
زن جوانی که برای خرید هندوانه کنار وانت ایستاده ، لبخندی می زند و می گوید: «بنده خدا متوجه موضوع نشده! در این جا از این چیزها زیاد است. سر چهارراه عده ای دست فروش بساط می کنند و داد و بیداد راه می اندازند، حتی در این ساعت روز. مردم به صدای اینجور دستفروش ها عادت کرده اند. باور کنید بعضی وقت ها اصلا اگر صدایشان را نشنویم انگار چیزی گم کرده ایم. هرچه باشد اجناس ارزانی دارند. این به آن در.»
مشکل وقتی حاد و آلودگی صوتی آزاردهنده تر می شوند که چهار پنج پسربچه نوجوان در یک بن بست فوتبال بازی کنند.
● محصول اصوات ناهنجار
افراد مسن و کسانی که از بیماری های قلبی و روانی در رنج اند بیش از دیگران در معرض آسیب های ناشی از آلودگی صوتی هستند. شدت مجاز صوت برای گوش انسان تا ۸۰ دسی بل و آن هم در مدت زمان کوتاه است. بالاتر از این شدت برای گوش، آزاردهنده خواهد بود و به مرور زمان آستانه تحمل گوش را به ۴۰ دسی بل می رساند به این ترتیب، فعالیت سلول های گوش داخلی مختل شده و فرد احساس می کند داخل گوشش، صدای سوت می آید. در ضمن بر اثر هر شوک بلند، تعداد زیادی از سلول های شنوایی نابود می شود و این موضوع ضعیف شدن تدریجی قدرت شنوایی را نتیجه می دهد. اعصاب عمومی بدن نیز به شدت از اصوات ناهنجار صدمه می بیند که ناراحتی روحی در آینده محصول این صدمه است.
● لحظه ای تامل کنیم
سعی کنیم برای خود و دیگران آلودگی صوتی ایجاد نکنیم. به گفته «نرگس نجفی»، روان شناس، تنها کسانی می توانند برای دیگران ایجاد مزاحمت کنند که به «دیگر آزاری» مبتلا هستند که ایجاد کردن آلودگی صوتی یکی از آنهاست. جلب توجه، اعتماد به نفس، نداشتن یا اعتماد به نفس بیش از حد، خودبزرگ بینی و ... از عوامل ایجادکننده آزار و اذیت برای دیگران است. جز درباره مشاغل که با آموزش دادن صحیح و فرهنگ سازی می توان در جهت آن اقدام کرد، در موارد دیگر مساله به مشکل شخصی- روحی و روانی فرد، برمی گردد که فقط با درمان برطرف می شود.برای رسیدن به خواسته ها و برطرف کردن عقده های شخصی، دیگران را در معرض خطر قرار ندهیم. آلودگی صوتی خطری جدی است که متاسفانه در جامعه ما نادیده گرفته می شود. اگر کمی، فقط کمی به فکر یکدیگر باشیم کاهش این عنصر بیماری زا شدنی است.
ناهید جعفر پورکامی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید