سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


چالش های تعیین حداقل دستمزد


چالش های تعیین حداقل دستمزد
هر ساله مساله تعیین حداقل دستمزد یک عرصه تقابل جدی سرمایه و دولت و کارگر است. شاخص های تعیین دستمزد کدامند؟ پروسه تعیین حداقل دستمزد چه باید باشد؟ کارگران نیازمند چه اهرم هایی در این تقابل هستند؟
ذکر چند نکته پایه ای قبل از ورود به این بحث حیاتی است. جدال بر سر تعیین دستمزد یک عرصه جدی مبارزه طبقاتی میان کار و سرمایه در جامعه است. برای کارگر این جدالی بر سر سهم بیشتر و برخورداری از یک زندگی انسانی در یک جامعه ضد انسانی است. برای کارفرما این جدالی برسر انباشت سرمایه و سود بیشتر است. کارگر در این جامعه با دریافت دستمزد تنها توان کار کردن و حضور مجدد خود در بازار کار و واحد تولیدی را بدست می آورد. اما کارفرما در این معامله بر سرمایه و ثروت اجتماعی خود می افزاید. کارگر در این مبارزه برای هستی اش مبارزه می کند. برای برخورداری از یک زندگی شایسته انسان مبارزه می کند.
کارگر در این نظام تنها زمانی می تواند کاری بدست آورد و نیروی کار خود را به فروش برساند که نیروی کارش منجر به تولید سود برای سرمایه دار شود. در غیر این صورت بیکار است و جزیی از ارتش بیکاران در جامعه.
نیروی کار خلاق است. آفریننده و تولید کننده است. تمام قدرت عظیم جامعه بشری، تمام محصولات تولید شده در دنیای کنونی چیزی جز محصول قدرت کار و خلاقیت بشریت کارگر نیست. اما سهم کارگر از محصولات تولید شده اندک و ناچیز است و تا زمانی که چرخ اقتصادی جامعه بر این مبنا به گردش در می آید، تا زمانی که نظام کار مزدی پابرجاست سهم کارگر در اساس فقر و محرومیت و فرودستی در جامعه سرمایه داری است.
واقعیت این است که تا زمانی که کارگر ناچار به فروش نیروی کار خود و انجام کار برای سرمایه و صاحبان وسایل تولید و توزیع معاش عمومی است، تا زمانی که که نظام مزدبگیری و خرید و فروش نیروی کار انسانها هدف فعالیت اقتصادی در جامعه بشری است، سهم کارگر از کل ثروت اجتماعی محدود است.
در این نظام نیروی کار تبدیل به کالا می شود و شرایطی که بر سرنوشت هر کالایی در جامعه سرمایه داری حکفرماست بر شرایط زندگی کارگر نیز حاکم می شود. به نوعی خود کارگر هم تبدیل به شیئی می شود که باید به شرایط سرمایه تن دهد. نیروی کارش را تا زمانی که خریداری هست بفروشد، در غیر این صورت محکوم به گرسنگی است. نفی نظام کار مزدی و ایجاد جامعه ای که در آن هرکس داوطلبانه به اندازه توان و خلاقیتش در تولید وسایل تولید زندگی و رفاه همگان شرکت می کند و به اندازه نیازش از این محصولات تولید شده اجتماعی بهره مند می شود، تنها راه پایان دادن به این تناقض و نابرابری عظیم اجتماعی است.
اما در عین حال و مادام که نظام سرمایه داری پابرجاست ما برای تحمیل گسترده ترین و بالاترین سطح زندگی و معاش مردم زحمتکش مبارزه می کنیم. چاره دیگری نداریم. در غیر این صورت هنوز در شرایط برده داری و شرایط برده وار زندگی می کنیم. مبارزه برای تعیین دستمزد یک رکن تلاش برای بهبود زندگی روزمره طبقه کارگر است. هدف ما در این مبارزه تحمیل بخشی از حقوق حقه و پایمال شده کارگر به سرمایه داران و دولتشان است. هدف ما مصون کردن نسبی طبقه کارگر از عواقب فلاکتی است که سرمایه داری به کل جامعه تحمیل می کند.
مبارزه برای تعیین حداقل دستمزد گوشه ای از مبارزه روزمره کارگر دائمی و همیشگی است. همان طور که اشاره شده است، ملاحظات ما در مبارزه برای تعیین دستمزد علاوه بر مسائل پایه ای ذکر شده در بالا چند گانه است. مبنای تعیین حداقل دستمزد چه باید باشد؟
چه کسی باید حداقل دستمزد را تعیین کند؟
خریدار یا فروشنده نیروی کار؟
شرایط مطلوب برای تعیین حداقل دستمزد از زاویه طبقه کارگر کدام است؟
در حال حاضر حداقل دستمزد در ایران ۲۱۹ هزار تومان در ماه است. خط فقر بنا به آمار بالای ۳۵۰ الی ۴۰۰هزار تومان است. با ۲۱۹ هزار تومان در ماه نمیتوان حتی هزینه اجاره یک خانه دو اتاق خوابه را در شهرستان های کوچک برای یک خانواده متوسط کارگری تامین کرد. حداقل دستمزد نه بر مبنای نیازهای سود آوری سرمایه و انباشت سرمایه بلکه بر مبنای تامین معاش و نیازمندی های یک زندگی انسانی در جامعه قرن بیست و یکم باید تعیین شود. ما انسانیم. کارگر انسان است. همان نیازهایی را دارد که سرمایه دار دارد. فرزندش، خودش، خانواده اش، نیازمند تفریح و استراحت و مسکن و درمان و فراغت و پوشاک و آذوقه مناسب اند. ما دو استاندارد در زندگی انسان ها در جامعه را نمی پذیریم. فرزندان ما شایسته همان زندگی ای هستند که فرزندان سرمایه داران از آن برخوردارند. محیط کار ما باید از همان ایمنی برخوردار باشد که محیط کار کارفرما برخوردار است.
چرا باید قبول کنیم زمانی که درمورد حداقل دستمزد صحبت می کنیم باید بپذیریم که کارگر بخش محروم و فقیر و بی بهره جامعه است؟
مساله حیاتی دیگر این است که چه کسی باید در مقام تعیین حداقل دستمزد باشد؟ کارگر یا کارفرما؟ فروشنده نیروی کار یا خریدار نیروی کار؟ طرح مساله به این صورت وارونه بودن این جوهر معامله نابرابر میان کار و سرمایه را نشان می دهد.
کدام خریداری در نظام سرمایه داری قیمت کالاهای مورد نیاز خود را تعیین می کند؟
آیا مستاجر اجاره مسکن مورد نیاز خود را تعیین می کند؟ چگونه است که در تمام قلمروهای اقتصادی که قوانین نظام کار مزدی حاکم است «صاحب» کالا تعیین کننده قیمت «کالای» خود است، اما کارگر نمی تواند قیمت کالای خود یعنی نیروی کار خود را تعیین کند؟
صالح ترین کسانی که می توانند و باید حداقل دستمزد را تعیین کنند نمایندگان منتخب کارگران هستند؟
تنها و تنها نمایندگان منتخب کارگران می توانند و باید میزان دستمزد را تعیین کنند. و این ما را به مساله تشکل و نمایندگان کارگران می رساند. در حال حاضر طبقه کارگر فاقد حق قانونی برای تشکیل تشکلات خود است. اما کارگران می توانند این خلا» را با تشکیل مجامع عمومی خود بسرعت جبران کنند. سازمان دادن مجامع عمومی کارگری، پرداختن به مساله تعیین حداقل دستمزد، انتخاب نمایندگان واقعی کارگران در مجامع عمومی کارگری، یک تلاش جدی در این راستا است.
اما بالاخره چه رقمی را باید کارگران اعلام کنند؟ در سال های گذشته بخش هایی از کارگران، کارگران برق و فلز کرمانشاه، رقم ۶۰۰ هزار تومان را اعلام کرده اند. در برخی از محافل کارگری صحبت بیشتر از این است. در تعیین این ارقام معمولا دو فاکتور در نظر گرفته می شود. یکی حداقل تعیین دستمزد در یک شرایط «ایدهآل» است و دیگری آنچه ممکن و قابل حصول است. معمولا ارقام اعلام شده بین این دو حد در تغییر است. چه باید کرد؟
بنظر من باید از آنچه سهم و حق کارگر است آغاز کرد. حداقل دستمزد باید به نیازهای یک زندگی انسانی پاسخ گو باشد نه به آنچه «ممکن» است. در تعیین این حداقل دستمزد باید توقعات انسانی از زندگی را مبنا قرار داد اما آنچه قابل دریافت و حصول است در اساس محصول قدرت و توان طبقه کارگر در هر شرایطی است.
نویسنده : علی جوادی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید