سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


هم به قدر تشنگی...


هم به قدر تشنگی...
«...این گزینش وقتی انجام گرفت که از مرگ جلال الدین رومی و سرودن مثنوی دو قرن تمام می گذشت و آوازه او ایران بزرگ را درنوردیده بود. هنوز تیغ تجدد، خیمه سنت را به قساوت نشکافته بود و هنوز طراوت اندیشه های عرفانی در خزان عقلانیت تحلیلی، پژمردگی نیافته بود و هنوز گرمای کوره تجربه های دینی در زمستان سکولاریته نیفسرده بود. جلال الدین رومی و ملاحسین کاشفی بر خاک واحد و زیر سقف واحدی می نشستند و چشم در چشم هم می دوختند. جلال الدین با ملاحسین همان را می گفت که او درمی یافت و ملاحسین از جلال الدین همان را می شنید که او می خواست. و چنین بود که لب لباب، مشتی شد نمونه خرمن و آیینه یی کوچک و وفادار به قامت بلند مثنوی و گزارشی کوتاه از داستان درازدامن درد و دیوانگی مولانا.» ۱
ملاحسین واعظ کاشفی در نیمه دوم قرن نهم هجری قمری در بیهق دیده به جهان گشود و جوانی خود را در این شهر سپری کرد و آنگاه بر اثر دیدن خوابی، راهی شهر هرات شد و به دیدار عبدالرحمان جامی عارف بلندآوازه شتافت. او نویسنده پرکاری بوده و بیش از ۳۰ اثر، در زمینه های مختلف مانند اخلاق، تصوف، نجوم و... داشته، جالب تر آنکه برگردان کتاب روضه الشهداء به فارسی هم از کارهای همین نویسنده است.
کاشفی نخست گزیده یی از مثنوی مولوی را با نام « لباب المعنوی » فراهم آورده و سپس آن گزیده را کوتاه تر و گزیده تر کرده و « لب لباب معنوی » نامیده. این انتخاب در سال ۸۷۵ هجری قمری پایان می پذیرد. وجود نسخه های دست نویس این کتاب در کتابخانه های ایران، بریتانیا، پاکستان، عراق و... نشانه اهمیتی است که نزد دوستداران مثنوی مولوی داشته است و به این ترتیب می تواند مورد توجه مشتاقان ادبیات عرفانی سرزمین مان قرار گیرد.
اکنون کتاب « لب لباب معنوی » با تصحیح و پیشگفتاری از دکتر عبدالکریم سروش و از سوی موسسه فرهنگی صراط منتشر شده است. عبدالکریم سروش نسبت به شناخت و آگاهی از سنت دقت و توجه فراوانی داشته و پژوهش در جهان سنت ویژگی آثار او به شمار رفته که کمترین تردیدی هم در ضرورت چنین نگرشی نمی توان یافت زیرا نادیده انگاشتن گذشته راه ما را برای ورود به دنیای نو ناهموار خواهد ساخت.
اما نکته برجسته یی که در سخنان و نوشته های سروش به خوبی دیده می شود، آشنایی او با زبان و ادبیات فارسی و به ویژه ادبیات عرفانی ایران است و شاید بخشی از استقبال افراد از او به همین خاطر باشد، چون مردم ایران در سراسر تاریخ دوستدار شعر و ادب فارسی بوده و هستند و سخن ادیبانه و شاعرانه را می ستایند. ( ولی اینکه آشنایی و پیوند عمیق سروش با ادبیات فارسی، به ویژه ادبیات عرفانی - با وجود ابهام، ایهام و پیچیدگی های موجود در آن - تا چه اندازه در راه روشنگری کارگشاست و در روزگار ما به چه کار روشنفکری می آید، پرسشی اساسی است که ضرورت دارد به آن در مجالی دیگر پرداخته شود.)
سامان بندی منطقی موضوع های مثنوی از مهم ترین ویژگی های این کتاب است که هم راه را بر مخاطبان باز می کند تا به آسانی به موضوع دلخواه و مورد تحقیق خود دستیابی پیدا کنند و هم هر پژوهشگری را یاری می رساند تا بتواند به استنتاج و استنباط عمیق و دقیقی از دیدگاه مولانا درباره موضوعی خاص و مورد نظر برسد.
همچنین «کاشفی» خود در کتاب «لب لباب معنوی»، این گزیده را انبانی از جواهر مثنوی می شمارد تا ناآشنایان و شناناموختگان بحر مثنوی از ساحل این دریا، بی بهره و تهی دست بازنگردند.اما ویژگی های این کتاب تنها در گفته پدیدآورنده کتاب محدود و منحصر نمی شود. کاشفی بدین وسیله هم شرح و تفسیر ابیات مثنوی در یک بافت (context) صحیح را فراهم می آورد و هم به گشودن برخی از گره های معرفتی و حل تناقض های کلامی مثنوی کمک می کند. گاهی اوقات به نظر می رسد یک بیت مولانا با بیت یا ابیات دیگر در تناقض و ناسازگاری مفهومی قرار دارد اما در صورتی که بدانیم این بیت با کدام یک از احوال و اطوار و احوال مولانا در ترابط بوده است به آسانی می توانیم به تفسیر و درکی مطلوب از آن بیت برسیم. کاشفی با گزینش ارزشمند خود برای ما این امکان را فراهم آورده است و از این رو باید سپاسگزار کوشش های سترگ وی باشیم.
سخن شاعرانه مولانا به ویژه مثنوی او از زمان سرایش تا به حال تازگی خویش را حفظ کرده و همچنان آب حیات را در رگ جان آدمیان جاری می سازد، انسان های عاشق از این کلام حیات بخش غذای معنوی می گیرند و آیینه قلب خویش را با این آب می شویند و از زنگ غبار می رهانند، از این روست که مثنوی دست به دست می گردد، بی شمار منتشر می شود، بی شمار شرح و تفسیر می شود و مثنوی خوانی در میان مردمان فارسی زبان یا فارسی دان تداوم می یابد.
پیام مثنوی فریادی است برای بیداری و خروج از حصار نقش ها، و برگشت به «بحر جان» به هستی فراسوی مجازها و پندارها و نخستین و اساسی ترین گام در راه شناخت زندان «خود» و رهایی از آن این است که به خودمان برگردیم و مساله را به اعتبار اینکه هم اکنون در خود ما ـ یعنی در من و شما ـ وجود دارد نگاه کنیم؛ نه در یک انسان کلی...
محمد صادقی
پی نوشت؛
۱-کاشفی، ملاحسین، لب لباب معنوی(با تصحیح و پیشگفتار عبدالکریم سروش)، تهران، موسسه فرهنگی صراط، ۱۳۸۶، صفحه ت پیشگفتار.
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید