شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نقابی که به چهره داریم


نقابی که به چهره داریم
اخیراً کتابی با عنوان «خودآموز یونگ» با تیتر فرعی «آموزش مبانی روانشناسی تحلیلی و آشنایی با نظریه های یونگ» اثر روت اسنودن به قلم نورالدین رحمانیان به فارسی برگردانده شده است و به همت نشر «آشیان» در دسترس مخاطبان مباحث نظری روانشناسی و علاقه مندان حوزه تحلیل روانکاوی قرار گرفته است.
● اما یونگ که بود و در میان روانشناسان چه جایگاهی داشت
کارل گوستاو یونگ، روانشناس برجسته سوئیسی و بنیانگذار روانکاوی تحلیلی در سال ۱۸۷۵ دیده به جهان گشود.
یونگ به عنوان محققی برجسته وسعت مطالعاتی عجیبی داشت از طالع بینی تا کیمیاگری، معرفت باطنی، باستان شناسی ، اسطوره شناسی، ادیان الهی و روانشناسی، روانپزشکی و پزشکی که این مورد اخیر رشته تحصیلی وی بود. یونگ مدتی دوست و همکار فروید بود اما به تدریج منتقد مبانی وی شد و در سال ۱۹۱۳ از فروید گسست و مکتب «روانشناسی تحلیلی » خود را در برابر «نظام روانکاوی» فروید پی ریزی کرد. او نویسنده ای پرکار بود. آثارش در بیش از ۲۰ مجلد گردآوری شده است. بسیاری از آنچه راجع به زندگی یونگ و آثارش می دانیم در سرگذشت او به قلم خودش، تحت عنوان «خاطرات ، رؤیاها و تأملات» گرد آمده که توسط دوست و همکارش آنیلا جافه ثبت شده است.
از جمله فعالیت های علمی گسترده یونگ می توان به مطالعات او درباره آزمون های تداعی و یادآوری و کوشش برای طبقه بندی انواع شخصیت ها و شرح و بسط نظریه ای درباره «ناخودآگاه جمعی» اشاره کرد. او این نظریه را در پژوهش هایش راجع به فرهنگ و بویژه دین و اساطیر به کار گرفت. سیر مطالعات یونگ در تاریخ اندیشه او را مجذوب اندیشه های فیثاغورس، هراکلیتس، امپدوکلس و افلاطون کرد اما بیش از اینها فلسفه شوپنهاور را می پسندید هرچند که راه حل هایش را چندان قبول نداشت.
● روانشناسی مبتنی بر حیات روحانی انسان
ویژگی منحصر به فرد روانشناسی یونگ، توجه اش به دین و سنت های روحانی است. او حتی به تعالیم عرفانی و روحانی شرق می پرداخت و می کوشید حقایقی را دریابد که شامل حال همه انسان ها باشد و در مواضع مشترک فرهنگ ها و افسانه های ملل گوناگون جاری شود و همین «معرفت مشترک درونی» او را به اندیشه «ناخودآگاه جمعی» رساند که یکی از کانون های اصلی اندیشه یونگ به شمار می رود. از نظر یونگ بخش عمده ای از جریان شفای انسان، حیات روحانی اوست.
تأکید یونگ بر «ناخودآگاه جمعی» همراه با اهمیت دادن بر «سرگذشت هر فرد»، روانشناسی تحلیلی او را از یک روانشناسی ماشینی به یک روانشناسی روحانی سوق می دهد. می توان سه شاخصه اصلی روانشناسی تحلیلی یونگ را اینچنین برشمرد:
ـ روش درمانی که هدف آن نه فقط درمان اختلالات ذهنی و عصبی، بلکه کمک به افراد سالم است تا متعادل تر و خودآگاه تر رفتار کنند.
ـ کوشش در تهیه نقشه ای از «روان» انسانی برای درک بهتر کار آن.
ـ اکتشاف جنبه های عمیق تر روانشناسی انسانی از طریق مطالعه اعتقادات دینی، رؤیاها، افسانه ها، نشانه ها و موارد غیرمتعارف.
● سایه و نقاب شخصیتی انسان
یکی از نظریه های مشهور یونگ که امروزه قبول عام یافته طبقه بندی او از انواع شخصیت ها برپایه دو مفهوم درونگرا و برونگرا است. شخصیت برونگرا اجتماعی، معاشرتی و خوشبین است و شخصیت درونگرا بیشتر تمایل دارد که از واقعیت خارجی دوری کند و جذب دنیای درونی خود شود و این ویژگی او را از اجتماع و روابط اجتماعی کمی دور می کند. این دو ویژگی شخصیت با چهار کنش احساس، عواطف، تفکر و الهام توأم می شود و انواع روانشناختی انسان را به دست می دهد.
یکی از تمایزهایی که یونگ در تحلیل شخصیت افراد برمی شمارد تمایز بین «پرسونا» و «سایه» است. پرسونا، نقابی اجتماعی و القا شده از سوی اجتماع است که خود واقعی در پشت آن قرار دارد. وجود چنین نقابی ضرورت گریزناپذیر است اما خویشتن واقعی انسان ممکن است خود را قویاً با پرسونایش یکی بگیرد یا اصلاً پرسونای مناسبی به وجود نیاورد و بدین ترتیب از رسیدن به کمال و تحقق وجودی باز ماند. نقطه مقابل این جزء پذیرفته شده شخصیت، «سایه» است که مجموعه ای مردود و سرکوب شده از تمایلات، عواطف و گرایشات است که در رؤیاهای ما به صورتی ناخوشایند یا خصومت آمیز تجسم پیدا می کنند. سایه ضرورتاً خصلتی کودکانه دارد زیرا به دور از فرآیند بلوغ یا تحصیل و یادگیری است. ناتوانی در اذعان به وجود سایه همیشه یک خطر بالقوه برای شخصیت است. زیرا به عقیده یونگ، سایه تصدیق نشده و نادیده گرفته شده قوی تر و خودسرتر از سایه ای است که به وجودش اذعان شده و مورد قبول قرار گرفته است.
به تعبیر یونگ؛ سایه وجه حیوانی وجود فرد است. هر فردی سایه ای دارد و از آنجا که سایه محصول آگاهی و عواطف خاص واپس رانده شده است به ناخودآگاه شخصی تعلق دارد. «خود» (که می گوید ما که هستیم) و «سایه» (جنبه های منفی ما که مورد انکار ماست) به صورت یک جفت متعادل با هم کار می کنند.
«خود» نزد یونگ مهمترین جزو روح است که در تقابل با نفس (ego) قرار می گیرد. نفس مرکز بالفعل آگاهی است. اما «خود»، مرکز ناخودآگاهی است.
● نیمه پنهان
یکی دیگر از جنبه های کلیدی تحلیل یونگ توصیف آنیما و آنیموس شخصیت انسان است. انگاره یا تصویری که عنصر زنانه را در مردان و عنصر مردانه را در زنان به وجود می آورد، یونگ به ترتیب آنها را آنیما و آنیموس می نامد. آنیما تعیین می کند که مرد جنس مقابل را چگونه مورد ادراک و شناخت یا سوءفهم قرار می دهد. آنیما یک انگاره یا تصویر جمعی موروثی راجع به زن است. یونگ آنیما را خاصه با عملکرد احساس مرتبط می داند و آنیموس را با عملکرد تفکر، و بنا را بر این می گذارد که احتمالاً در مردان اندیشه و تفکر و در زنان احساس غلبه دارد. آنیما و آنیموس به همراه پرسونا و سایه به ناخودآگاه جمعی تعلق دارند. آنها ازجمله کهن الگوها (archetypes) هستند. کهن الگوها از عمیق ترین و قدیمی ترین درون مایه های موجود در روح انسان و از تظاهرات ناخودآگاه جمعی اند. آنها محصول تاریخ زندگانی شخصی افراد نیستند. بلکه دارای خصلت فراگیر هستند و درهمه انسانها حضور دارند.
□□□
درک مبانی نظری تحلیل های یونگ چندان آسان نیست و خود او بر این امر اذعان داشت. با توجه به این که گذر ازمجموعه ۲۰ جلدی آثار یونگ سهل نیست اما نویسنده این اثر، روت اسنودن، سعی کرده با بیانی صریح و شیوا در این کتاب به معرفی عمومی یونگ و آثار او بپردازد و به این اعتبار مجموعه ای گردآورده به منظور آشنایی با مبانی روانشناسی تحلیلی یونگ که مترجم هم با ترجمه روان و خوشخوان خود به صراحت و روانی فهم اثر افزوده است. این اثر در ۱۰ فصل تدوین شده است که محورهای این فصول را می توان چنین برشمرد؛ زندگی و کار یونگ، دوران اولیه زندگی یونگ، دنیای درون یونگ، اکتشاف روان، سفر روان، رؤیاها و نشانه ها، شخصیت و روابط، پدیده های نامتعارف و اسرارآمیز، دین و روحانیت، یونگ به عنوان یک ژرف اندیش.
این مباحث ۱۰ گانه به اطلاعات تکمیلی ای ضمیمه شده است که مخاطبان متخصص خود را نیز به منابع تکمیلی رهنمون می کند.
لیدا فخری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید