شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


نیاز جامعه امروز به معنویت مولانا


نیاز جامعه امروز به معنویت مولانا
عالم را معنا دیدن و این معنا را حق دیدن، این صفت عرفان ماست و کمال تجلّی آن در عرفان مولاناست که از شمع وجود شمس تبریزی بهره گرفته. واقعاً چه وجودی بوده شمس، که نفسش در او کارگر افتاده و مولانا را به یک عالم الهی، ربانی بدل کرده است.
ما چنانکه باید و شاید، حق مولانا را ادا نکردیم و شایسته بود که بیش از اینها به مولانا می‌پرداختیم در جهان امروز به مولانا توجّه بسیاری می‌کنند. الآن تعداد کتابهایی که به زبان انگلیسی و به زبانهای دیگر درباره مولانا نوشته می‌شود، بیشترین تعداد است، شما اگر در اینترنت مثلاً به آ‎مازون نگاه کنید می‌بینید که بیش از ۲۰۰ کتاب درباره مولانا، موجود است، به هر کتابخانه، کتاب‌فروشی که شما مراجعه بکنید، کتابهای بسیار بسیار، بکر و خوبی را می‌بینید که البتّه همه در یک سطح نیست ولی در میان آنها کتابهای بسیار خوبی پیدا می‌شود. ترجمه دوّمی که از مولانا بعد از نیکلسون شده ترجمه‌ای به شعر است که شاعر آمریکایی آن را فراهم کرده در مجموع ۱۰ سال از پرفروش‌ترین کتابها بوده است، حتی گفته شده است که بیشتر از انجیل، یا در حدّ کتاب مقدّس به فروش رفته و این دلالت دارد که واقعاً جهان امروز که دور افتاده از معنویت است، می‌خواهد آن هویت معنوی و الهی خودش را باز بیابد. من این شعر شیخ بهایی را درباره مولانا می‌خوانم، شیخ بهایی درباره مولانا، اشعار زیبایی دارد که یکی از آنها، این است که می‌گوید:
من چه گویم وصف این عالیجناب؟
نیست پیغمبر ولی دارد کتاب
پیغمبر نیست! امّا کتابی دارد که تفسیر حقیقی قرآن و راز معنویت و اصل معنویت است، کتاب او مثنوی معنوی است انسان را با حقیقت، با معنا و طلب، آشنا می‌کند و در واقع آنرا می‌یابد بنده زمانی، در یک جایی، خدمت یک عارف بزرگی رسیده بودم، شخص بسیار وارسته و والا مقامی بود، از من سئوالی کرد. من می‌خواستم ببینم، این شخص اوّلین سئوالی را که از من می‌کند، چیست؟ چه از من می‌پرسد؟ از من پرسید ]البتّه خیلی سالهای پیش بود، جوان بودم[ گفت: آیا شما مثنوی خواندید یا نه؟ بنده گفتم مقداری خواندم، بنده را بسیار تشویق کرد آن شخص عارف و دانا و فرزانه، فارسی نمی‌دانست، گفت این آرزوی من بود که من، زبان فارسی می‌دانستم تا بتوانم مولانا را بخوانم و بفهمم من ترجمه مثنوی را خوانده‌ام، امّا می‌خواستم مولانا را به شعر خود او، آنچه را که گفته، به زبان فارسی بخوانم.
اگر فارسی را می‌دانستم برای من کافی بود همین که مولانا را بخوانم و واقعاً این گزاف نیست. واقعاً ارزش دارد که انسان به زبان فارسی مولانا بخواند، مثنوی بخواند، دیوان شمس تبریزی که دیوان عشق است، دیوان معرفت است، دیوان معناست، دیوان قدسیت است و مقام حقیقی انسان الهی است را درک بکند، ما امروزه بیش از هر زمان دیگری، به مولانا احتیاج داریم، بنده بارها و بارها گفته‌ام، ما هزاران بار، به معنویت مولانا بیشتر احتیاج داریم تا به تکنیک غرب نمی‌گویم به تکنیک غرب احتیاج داریم یا نداریم. این مسأله دیگر است. آنچه را که به آن نیاز مبرم داریم، آن معنویتی است که در عرفان ما متجلّی است و در واقع شخص مولانا بزرگترین نماینده آن است.
چند نفر را در دنیا می‌شناسید که عرفان را بیان کرده باشند؟ البتّه هستند. اما آن کسانیکه در واقع زبده هستند چه کسانی هستند؟ در همه ادوار، من نمی‌گویم در آئین بودا، در آئین هندو، در مسیحیت، در آئین یهود، هر جایی در دنیا، آن تعدادی که شهره هستند آیا ابن عربی است آیا شانکارا است؟ که این گمان من نیست، این گما ن عدّه زیادی است که هر کسی را مقایسه کنید با مولانا، هیچ کسی در بیان اسرار معرفت، در بیان حقایق، در بیان معنا به مولوی نمی‌رسد.
گفت المعنی هوالحق شیخ دین
بحر معنی‌های رب‌العالمین
عالم را معنا دیدن و این معنا را حق دیدن، این صفت عرفان ماست و کمال تجلّی آن در عرفان مولاناست که از شمع وجود شمس تبریزی بهره گرفته. واقعاً چه وجودی بوده شمس، که نفسش در او کارگر افتاده و مولانا را به یک عالم الهی، ربانی بدل کرده است. امید دارم که به تعبیر مولانا:
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
مولانا عظیم‌تر از آن است که ما بتوانم حقّ او را، ادا کنیم، فقط خدا می‌داند مولانا کیست؟ او به مقام مولانا واقف است. در این چند روز ما نمی‌توانیم «کما هو حقّه» واقعاً آنچه را که مولانا، شایسته آن است ادا کنیم، امّا به تعبیر خود او:
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
ما لایدرک کلهُ، لا یترَک کله.
دکتر غلامرضا اعوانی
این متن بخشی از مقاله «نیاز جامعه امروز به معنویت مولانا» است که توسط دکتر غلامرضا اعوانی در «همایش آموزه‌های مولانا برای انسان معاصر» ارائه شده است.
منبع : مجله اینترنتی هفت سنگ


همچنین مشاهده کنید