چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

جنگی بر پایه تصورات نادرست


جنگی بر پایه تصورات نادرست
جنگ عراق بیشتر براساس رشته ای از تصورات شروع شد ولی اكنون بیشتر آمریكایی ها متوجه شده اند كه امكان این كه در عراق اوضاع «بر وفق مراد» بشود توهمی بیش نیست و هرگز این اتفاق نخواهد افتاد. پیام اصلی انتخابات اخیر كنگره نیز همین بود ولی هنوز هم این نگرانی وجود دارد كه ما قربانی توهمات خود در عراق شویم توهمات ناشی از تصورات غلطی كه به وسیله دولت، كنگره، پنتاگون (وزارت دفاع) و جریان غالب رسانه ای ترویج شده است.
هنوز جریان هایی سعی بر آن دارند شكستی را كه رئیس جمهور آمریكا در عراق به وجود آورده است به حداقل برسانند. كه یكی از آنها كمیسیون بیكر ـ هامیلتون است.
● آیا كمیسیون بیكر ـ هامیلتون راه خروج ما از مشكل عراق را می یابد؟
امكان این كه كمیسیون تحقیق درباره یافتن راه حلی برای مشكل عراق (ISG) به رهبری جیمز بیكر و لی هامیلتون، موفق باشد با خوش بینی بی دلیل در رسانه ها روبه رو شده است. این امر به ویژه در مورد روزنامه هایی نظیر واشنگتن پست مصداق دارد كه در سر مقاله های خود بیشتر حالت دفاعی به خود گرفته اند تا به گردان گرفتن تقصیر این وضع برای رسانه هایی كه سه سال جنگ را تشویق كرده اند، مناسب تر به نظر می رسد. جورج دبلیو بوش در هر حال می تواند از نتایج كار این كمیسیون بهره مند شود. این كمیسیون زمان لازم را در اختیار او قرار می دهد تا به شكست جمهوری خواهان در انتخابات سرو سامانی بدهد و شكست عراق را نه تنها به عملكرد جمهوریخواهان بلكه به مشكل هر دو حزب (بخوانید مشكل دموكرات ها) تبدیل كند و شاید از این هم بدتر، این كه موقعیت خونین عراق را متوجه خود عراقی ها كند و آن را از یك معضل جهانی به مشكل داخلی برای عراق تبدیل كند در این صورت، توجه رسانه ها تنها به آنچه واشنگتن می گوید معطوف می شود در تمام این مدت البته آمریكایی ها تشویق می شوند این گفته ها را باور كنند كه ISG تلاش می كند به طور مشخص راه موفقیت آمیز خروج از عراق را بیابد.
اما آنچه این گروه تحقیق می تواند واقعاً انجام دهد كاملاً محدود است. اساساً گزینه های مناسبی وجود ندارد. این یا آن پیشنهاد تنها می تواند كمك كند تا كاخ سفید آن گزینه ای را كه به نظر می رسد مصیبت و بدبختی كمتری دارد، انتخاب كند.
ولی به نظر می رسد كه دولت بوش می خواهد انتظارها از گروه بیكر ـ هامیلتون را در میان كمیسیون ها و كمیته های مختلف كاهش دهد و این نكته را كه كمیته مذكور نوشدارویی است برای رفع تشنگی ، در خط خبری رسانه ها كمرنگ كند.
در تلاش برای این كه نشان داده شود نقش رئیس جمهور ناچیز نیست، بوش برای ملاقات نوری المالكی نخست وزیر عراق به امان (اردن) می رود تا «پیشرفتی را كه در مذاكره كمیته تحقیق در مورد انتقال امنیت و مسئولیت به دولت بغداد و نقش دولت های منطقه در حمایت از عراق» حاصل شده است با او به بحث بگذارد. مشاور امنیت ملی استفان هادلی در این باره به روزنامه ها گفت كه علاوه بر نظرات كمیته تحقیق بیكر - هامیلتون، رئیس جمهور می خواهدنظر گوناگون دیگری را هم بشنود و با در نظر گرفتن آنها و شنیدن نظر نوری المالكی درباره عراق تصمیم بگیرد.
ادعای همراهان بوش این است كه دولت بوش تجدیدنظر در مورد سیاست آمریكا در عراق را با مجهز شدن به نظر كارشناسان خود، پیش می برد. مثلاً وزارت دفاع درتحقیقات خود به این نتیجه رسیده است كه یك استراتژی دوگانه می تواند كارساز باشد.
این استراتژی را یكی از مقام های وزارت دفاع این طور خلاصه می كند: طرح بزرگ ولی كوتاه مدت كه مرحله گذاری است به طرحی درازمدت. (مفهوم طرح این است كه حضور نظامی آمریكا درعراق به مدت چند ماه و با تعداد حدوداً ۲۰ هزار نفر نیروی اضافه بر نیروی فعلی خواهد بود به طوری كه نیروهای آمریكایی بتوانند كنترل اوضاع را در دست بگیرند و پس از این «دوران كوتاه» آمریكا آماده خواهد شد به مدتی طولانی حضور نظامی خود در عراق را ادامه دهد). آنها می گویند: «پیروزی» تنها با چنین روشی امكان دارد؛ در حالی كه هنری كیسینجر مشاور رئیس جمهور گفته است كه پیروزی در عراق ناممكن است. توصیه های گوناگونی برای انتخاب وجود دارد كه پیشنهاد خردمندانه گروه تحقیق بیكر - هامیلتون تنها می تواند پیشنهادی باشد درمیان پیشنهادهای دیگر. به این ترتیب عملاً و به طور عمد اهمیت گروه ISG توسط یاران بوش تنزل داده شده است.
● آیا راه نجات ، آموزش عراقی ها است؟
آموزش سربازان عراقی برای جانشینی سربازان آمریكایی مدت ها است كه نظر دولت و پنتاگون را به عنوان كلید موفقیت در عراق به خود جلب كرده است. نظری كه چند روز گذشته به وسیله ژنرال ابی زید در اظهاراتش در مقابل كنگره، تكرار شد. ظاهراً آموزش سربازان و پلیس عراقی به وسیله آمریكایی ها یك گزینه عملی و كارآمد به نظر می رسد. این كار چند فایده دارد: آمریكایی ها را از خط آتش دور نگه می دارد، تأثیر اشغال را ملایم تر می كندو موجب می شود كه سربازان آمریكایی مربی و آموزش دهنده به نظر آیند، نه متجاوز. از این ها مهمتر به صورتی دلخواه مسئولیت امنیت و نظم را به عهده خود عراقی ها می گذارد.
ولی دلایل زیادی وجود دارد كه در سودمندی و تأثیر این آموزش تردیدبه وجود آید. نخست این كه ارائه گزارش پشت گزارش دلیل بر این است كه طرح آموزش آمریكایی نیز كاری از پیش نخواهد برد. از جمله در مقاله اخیر مایكل شرر در نشریه «سالن» و در گزارش توماس ای ریكز در واشنگتن پست. دوم این كه تردید وجود دارد نیروهای آمریكایی كه هدف بسیاری از دشمنی ها در عراق اند در حالی كه با شرایط محلی آشنایی چندانی ندارند (اگر مسأله ندانستن زبان را هم نادیده بگیریم) بتوانند حتی دانش های ویژه نظامی را هم به همتایان عراقی خود منتقل كنند. سوم این كه آموزش نظامی نیروهای آمریكایی به خودی خود كامل است ولی مشكل را می توان در مقاله اخیر «شش گام به پیروزی» اریك اگلند در ویكلی استاندارد، متوجه شد: «طبق گفته سربازی در عراق، واحد اومدت ها وقت شان صرف این شدكه چگونه می توان یك سنگر انفرادی را پاكسازی كرد. چیزی كه صدها بار پیش از آن آموزش دیده بودیم تا به سبك آنها انجامش دهیم. مشكل این است كه دشمنی كه در عراق با آن روبه روییم در سنگرها پنهان نمی شود بلكه با تاكتیك های مختلفی عمل می كند و به راحتی در داخل جمعیت با مردم قاطی می شود.»
بنابراین مسأله اصلی با توجه به ایجاد یك نیروی امنیتی قابل اتكای وطنی در عراق «آموزش» آنها نیست. بلكه آن طور كه یك كارشناس نومحافظه كار در یكی از لحظات خردمندی خود خاطرنشان می كند: «حمایت و وفاداری افراد آموزش دیده» است. احتمال این كه افراد مسلح عراقی وفاداری مخلصانه ای نسبت به حكومت مركزی عراق داشته باشند یا به هر حكومت احتمالی عراق، در آینده قابل پیش بینی ، بسیار كم و یا حتی هیچ است.
در واقع اختلاف های قومی و مذهبی و نفوذ گسترده این اختلاف ها و دسته بندی ها در ارتش - اگر نیروی پلیس را ذكر نكنیم به وسیله نیروهای متعصب، آن قدر رایج و فراگیر است كه جای تردید است كه آیا می شود از ارتشی به نام «ارتش عراق» نام برد؟
● نوعی كنترل را ادامه خواهیم داد
نوعی اعتقاد ریشه دار وجود دارد كه شاید از خوش بینی همیشگی آمریكایی نشأت می گیرد و آن این كه آمریكا هنوز هم كم و بیش قدرت كنترل تحولات در عراق را دارد. این خوش بینی باعث می شود حمایت از سیاست های متفاوت - افزایش نیروهای آمریكایی در عراق و یا بیرون آوردن آنها - محور بحث باشد و به ندرت این احتمال مورد توجه قرار گیرد كه ممكن است شرایط، به بحرانی تبدیل شود كه ما نتوانیم آنچه را تصمیم می گیریم در آنجا عملی كنیم. «منطقه سبز» ممكن است به طور ساده لوحانه از لحاظ روانی برای خانواده های آمریكایی آرامش بخش باشد ولی به طور خطرناكی به دور از واقعیات عراق است. عراقی كه هر روز وضع خطرناك تر و شكننده تری دارد.
سیمون جنكینز در روزنامه گاردین (۱۵ نوامبر) عاقلانه درباره تصور واهی «كنترل اوضاع را در دست داریم» هشدار می دهد: «همان طور كه به آغاز پایان نزدیك می شویم، پیش از این كه واقعیت جای انكار و نپذیرفتن را بگیرد، سینه صاف كردن ها و به سینه كوبیدن های زیادی را خواهیم داشت. در حال حاضر هنوز «انكار» حكم می راند. هفته گذشته در آمریكا، همان طور كه در بریتانیا، از ناآگاهی افراد مخالف جنگ در مورد عمق فاجعه عراق تكان خوردم چرا كه آنها این جنگ را با جنگ ویتنام و یاحتی جنگ بالكان مقایسه می كنند - ولی این جنگ ها یك جور نیستند. در اینجا هرج و مرج كامل حكمفرماست. همه حرفهایی كه با جمله: حالا باید در عراق چه بكنیم... شروع می شود، معنی ندارد. ما در موقعیتی قرار نداریم كه بتوانیم كاری در آنجا انجام دهیم. ما توانمندی كاری را نداریم. این مشخصه هرج و مرج است.»
به طور خلاصه، در زمانی كه مردم آمریكا به سیاست آمریكا درعراق گفته اند «نه»، ما باید درباره وسوسه ها و آرزوهای واهی سیاستمداران هشیار باشیم، آرزو در مورد آنچه آمریكا هنوز می تواند در یك كشور رنج كشیده انجام دهد. آنگاه ما می توانیم با ایمنی به اوضاع سروسامان بدهیم و بین راهكارها بهترین را انتخاب كنیم - از گفت وگو با «دشمنان» و حتی «شورشیان» گرفته تا كنفرانس های بین المللی در این باره هدف ما باید نزدیك ترین زمان ممكن برای بیرون آوردن نیروهای آمریكایی از عراق باشد و این كه به عراقی ها اجازه دهیم سرنوشت كشورشان را خود تعیین كنند.
جان براون و ری مك گاورن ‎/ منبع: سایت تام پین ‎/برگردان: پوراندخت مجلسی
منبع : روزنامه ایران