سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


معجزه اقتصادی سرزمین آفتاب تابان


معجزه اقتصادی سرزمین آفتاب تابان
سرزمین شتر، گاو، پلنگ، در زمینی است كوهستانی كه تنها حاشیه باریكی از زمین های قابل سكونت و كشاورزی در امتداد ساحل دریا را در اختیار دارد، حتی مجبور است كه مواد خام و خوراكی و حتی سبزیجات را هم از كشورهای دیگر وارد كند. در آغاز دهه ،۱۹۵۰ كشور ژاپن نه تنها یك سرزمین جنگ زده و ویران، بلكه از نظر اجتماعی نیز شكننده بود، نیمی از مردم در روستاها زندگی می كردند. تعدادی بیش از نیاز مردم، در مغازه های كوچك به كسب و كار مشغول بودند و صنعت هم شامل كارگاه های كوچك هركدام با ۱۰ تا ۱۲ نفر كارگر وماشین آلات مربوط به دوره پیش از جنگ جهانی اول بود.كشور ژاپن به عنوان یك كشور پیشرفته و استثنایی، سؤالات مهمی را درباره الگوسازی نظام سرمایه داری در نظریه اقتصاد مطرح می كند. ارزیابی سرمایه داری به عنوان یك نظام صرفاً مبتنی بر حداكثر كردن سود بر اساس مالكیت فردی سرمایه، نادیده گرفتن عمده آن چیزی است كه این نظام را در ارتقاء تولید و سطح درآمدها موفق كرده است.در اغلب موارد ژاپن به عنوان بهترین نمونه موفقیت سرمایه داری نگریسته می شود و علی رغم دوره طولانی ركود و آشفتگی مالی اخیر، این تشخیص كماكان به قوت خود باقی است. اما الگویی كه بر اقتصاد آن حاكم است محتوای بسیار زیادتری از آنچه كه صرفاً با حداكثر كردن سود عرضه می شود، دارد.مفسرین مختلف بر جنبه های انگیزشی متفاوتی به عنوان علت رشد و توسعه در ژاپن تأكید كرده اند. میچو موریشیما مشخصات ویژه «عادات و رسوم ژاپنی» را كه برآمده از جنبه های ویژه ای از تاریخ ژاپن است و تمایل آن به الگوهای رفتاری مبتنی بر قاعده مطرح كرده است. رونالد دور و رابرت میو بر تأثیر اخلاق كنفوسیوسی تأكید كرده اند. ماسا هیتو آوكی قواعد رفتاری و تشریك مساعی را به نحوی دیده است كه نسبت به منطقی كه جوانب مختلف عمل را مورد توجه قرار می دهد پاسخگو هستند. كوتارو سوزومورا بر تلفیق تعهد توأم با فضای رقابتی و سیاستهای عمومی منطقی تأكید كرده است. ایكو ایكه گامی بر تأثیر فرهنگ سامورایی تأكید ورزیده است. تفسیرهای رفتاری دیگری نیز وجود دارند. در حقیقت حتی در این ادعای ظاهراً گیج كننده مجله وال استریت حقیقتی نهفته است كه «ژاپن تنها كشور كمونیستی است كه كار می كند.» این اظهار نظر همان گونه اشاره به انگیزه های دیگری غیر از سود دارد كه اساس بسیاری از فعالیت های اقتصادی و تجاری در ژاپن هستند. باید این واقعیت ویژه را درك و تفسیر كنیم كه یكی از موفق ترین كشورهای سرمایه داری در جهان، در بسیاری از حوزه ها، با ساختار انگیزش متفاوت از پیگیری صرف نفع شخصی- كه به ما گفته شده پایه و اساس سرمایه داری است- به لحاظ اقتصادی شكوفا شده است.پیتر فردیناند دراكر در مورد علت پیشرفت ژاپن می نویسد: هیچ كدام از عوامل فرهنگی و یا ساختاری كه به اصرار زیربنای پیروزی اقتصادی ژاپن معرفی می شوند، زمینه ساز رشد و توسعه ژاپن نیستند. میلتون فریدمن- رهبر مكتب پولی شیكاگو و برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال ۱۹۷۶- این مسأله را به صورت بازتری بیان می كند و می نویسد: از ژاپنی ها به عكس دیگر كشورها، ستایش می شود كه پركارند، پرتوانند، كه آماده اند تا نسبت به تأثیرات خارجی عكس العمل مناسب نشان دهند. به طرز باور نكردنی در تطبیق آنچه از خارج می آموزند، با احتیاجات خویش استادند. این توصیف ها كه از مردم ژاپن می شود، ممكن است در این روزگار صحیح باشد، ولی در سال ۱۸۶۷ (میلادی) صحت نداشت. یكی از اولین خارجیان مقیم ژاپن می نویسد: «فكر نمی كنم مردم ژاپن هرگز ثروتمند شوند. همه ویژگی های طبیعی- به استثنای آب و هوا- همراه با عشق مردم به خوشگذرانی، تحقق چنان چیزی را ناممكن می سازد. ژاپنی ها نژادی شادند و به كم قانعند؛ این است كه احتمال ندارد به ثروتی چشمگیر راه برند. برای بازسازی پس از جنگ چه چیزهایی لازم بود؟ ژاپن برای بازسازی پس از جنگ تنها بود، هیچ سرمایه خارجی در ژاپن به كار نیفتاد، هیچ دولت یا بنیاد خارجی هم وامی به ژاپن نپرداخت. ژاپن مجبور بود كه در تأمین بودجه توسعه اقتصادی خود منحصراً به سرمایه های داخلی تكیه كند. تنها در یك مورد اقبال با ژاپن همراه شد و آن هم در سالهای اول استقرار حكومت میجی بود. در آن زمان، شركتی اروپایی شكست فاحشی خورد و ژاپن توانست از راه صادرات ابریشم، ارز خارجی بیشتری را به دست آورد. از این مورد كه بگذریم، هیچ اتفاق مهمی به سود ژاپن رخ نداد و هیچ سرمایه سازمان یافته ای هم در اختیار آن كشور گذاشته نشد.شركت های آمریكایی و اروپایی برای تأمین سرمایه- خواه به گونه وام كوتاه مدت، بدهكاری ثابت و یا عرضه سهام- بهره ای بین ۱۰ تا ۱۵ درصد می پردازند و پرداخت شركت های ژاپنی از این بابت حداكثر ۵ درصد است. امتیاز هزینه كم سرمایه تا ۲۰۰ و ۳۰۰ درصد بی همتاست. موهبت هزینه اندك سرمایه را اشغال ژاپن توسط آمریكا در پنجاه سال پیش به وجود آورد و این بالاترین میزان در میان كشورهای پیشرفته است. اما تاریخ دانان انگشت شماری یادآوری كرده اند كه ژاپن پیش از جنگ جهانی دوم، در میان كشورهای عمده كمترین حجم پس انداز را داشت. پس از شكست ژاپن، این حجم كم نیز رو به كاهش نهاد و با توجه به نرخ تورم و ناآرامی های كارگری كه آنچه را از تیغ مصادره و مالیات در دوران جنگ رهیده بوده، می بلعید، در حقیقت به گونه ای منفی درآمد. هنگامی كه اوضاع در شهرها و كارخانه ها رو به آرامش نهاد، كشور به حجم بزرگی از سرمایه گذاری نیاز داشت و این در حالی بود كه امكان وام گرفتن از خارج هم وجود نداشت و منبعی مانند طرح مارشال برای كمك در دسترس نبود.در این بحران، آمریكایی ها، جوزف داجر یك بانكدار اهل دیترویت را به عنوان مشاور اقتصادی نیروهای اشغالگر به میدان آوردند. او نظر داد كه تنها یك چرخش انقلابی و پذیرش اقتصادی بر پایه سرمایه گذاری می تواند فاجعه را دفع كند. داجر پیشنهاد كرد كه مالیات بر درآمد، حتی برای درآمد كم، به گونه چشمگیری افزایش یابد، چیزی كه تا امروز نیز به ویژه درباره درآمدهای حاشیه ای بزرگ به كار می رود و در مقایسه با آمریكا، اصولاً نرخ مالیات در ژاپن هنوز هم بالاتر است. از سوی دیگر، به پیشنهاد او، پس اندازهای مردم در بانك ها تا میزان ۳ میلیون ین برای هر نفر، از هرگونه مالیاتی معاف شد. مبلغ ۳ میلیون ین در سال ۱۹۵۰ كمی بیش از ۸۰۰۰ دلار ارزش داشت، با این وصف در ژاپن آن زمان، مبلغ نجومی به حساب می آمد كه معادل ۲۵ برابر درآمد سرانه یك ژاپنی متوسط و حتی بیش از درآمد هر فرد ژاپنی- غیر از حدود ۲ درصد مردم كشور- بود. همه كارشناسان به فریاد آمدند. ژاپنی ها به بهانه زیان هنگفتی كه از كسر مالیات به خزانه خالی و بدهكار كشور وارد می شدو آمریكایی ها (به ویژه سیاستمداران و اقتصاددانان لیبرال در واشنگتن) به خاطر امتیاز وحشتناكی كه به ثروتمندان داده شده است. اما داجر در علاقه مند كردن وزیر تازه و جوان دارایی ژاپن به نام هایاتو ایكیدا (كه ۱۰ سال پس از آن به نخست وزیری رسید.) نسبت به مزایای طرح خود، پیروز شد. ایكیدا برنامه خود را در یك نشست ویژه هیأت وزیران و نمایندگان مجلس ملی كه آشكارا مخالف بودند، به تصویب رساند. تنها با گذشت چند هفته تورم مهار شد. شش ماه بعد هم وضع پس انداز دگرگون شد و رو به رشد نهاد. جالب این كه درآمدهای مالیاتی نیز به همان ترتیب افزایش یافت.
هنگامی كه كارساز بودن برنامه پس انداز معاف از مالیات آشكار شد، عملاً همه ژاپنی ها- از فقرا گرفته تا ثروتمندان- هركدام یك حساب بانكی داشتند. تعدادی از مردم تا ۲۰ حساب هم باز كردند و عملاً محدودیت هر نفر یك حساب نادیده گرفته شده بود. البته به این برنامه در سال ۱۹۹۸پایان داده شد. بالاترین تمركز دارندگان این گونه حساب ها در میان گروهی بود كه درآمد نسبتاً كمی داشتند. از این پس اندازها، نیاز مالی رشد انفجارآمیز اقتصاد و صادرات كالاهای ژاپنی فراهم شد. همچنین، نشان داده شد كه چگونه ژاپن با آن رشد شتابان، نیازبه وام خارجی پیدا نكرد، چیزی كه در تاریخ اقتصاد كم سابقه است.وجود این پس اندازها توضیح می دهند كه چگونه ژاپن این چنین از سرمایه گذاری با بهره كم و توان رقابت بسیار برخوردار شده است. از پنجاه سال پیش و آغاز اقدامات جوزف داجر، روشن شده است كه در كشورهای پیشرفته هیچ چیزی بهتر از معافیت های مالیاتی قانونی كارساز نمی باشد. حساب های پس انداز معاف از مالیات در ژاپن، بهره خنده آوری را كه هرگز بیش از ۳% در سال نبود، پرداخت می كرد. با این وصف، آن قدر علاقه مندان فراوان بودند كه مردم نمی توانستند به تعدادی كه می خواستند، حساب باز كنند. اما حجم پولی كه از برنامه بازنشستگی خصوصی در آمریكا گزارش می شود، اغلب صوری و غیرواقعی است. تأمین سرمایه لازم چه سرمایه گذاری داخلی وچه سرمایه گذاری خارجی- یك طرف قضیه است- سیاستگذاری های مكمل هم در كنار آن مهم و مطرح است. چگونگی كاربرد این سرمایه و سیاست های جهت دهنده را نیز نباید فراموش كرد.دكتر موسی غنی نژاد، به خوبی این شرایط را شرح می دهد. ایشان می نویسند: هیچ جامعه ای به صرف انباشت سرمایه و حل مشكلات فنی تولید، به توسعه دست نیافته است. این شرایط اگر هم لازم باشد، به هیچ وجه كافی نیست. تشكیل سرمایه معلول تحول در نظم اقتصادی است، نه علت آن. از همین رو است كه كمك های اقتصادی كشورهای صنعتی و نهادهای بین المللی به صورت سرمایه های مالی و فنی به جوامع توسعه نیافته، به نتایج مورد انتظار نینجامید. فقدان نظم اقتصادی مناسب برای بازتولید سرمایه، موجب می شد كه سرمایه های وارداتی در وضعیت اقتصادی این جوامع برد بسیار محدودی داشته باشد و استهلاك سریع آنها با بازتولید و تشكیل سرمایه جدید نتواند جبران شود. به شرط این كه نظم اقتصادی مناسبی از قبل موجود باشد، كمك های سرمایه ای خارجی می تواند فرآیند توسعه را تسریع نماید. اما این كمك ها در هیچ صورتی نمی تواند عامل تعیین كننده ای در ایجاد فرآیند توسعه تلقی شود و بدین سبب كه كمك های سرمایه ای خارجی به كشورهای جنگ زده اروپایی و ژاپن به معجزه اقتصادی انجامید. اما همین كمك ها به كشورهای توسعه نیافته، در اغلب موارد، نتایج چندانی به همراه نداشت. سایر عوامل تولید یا مؤثر بر تولید، مانند نیروی كار و تكنولوژی نیز وضعیتی مشابه سرمایه دارند، یعنی همگی آنها معلول فرآیند توسعه هستند نه علت ایجاد كننده آن. میلتون فریدمن، سیاستگذاری و عملكرد دولت ژاپن در به كارگیری سرمایه ها، یعنی همان نقش مكمل بعد از جلب و جذب سرمایه را به زیبایی چنین شرح می دهد. قبول است كه دولت می جی در ژاپن به طرق مختلف در امور دخالت نمود و در توسعه ژاپن نقش اساسی بازی كرد. ژاپنی ها، بسیاری را برای تحصیل و كسب آموزش های فنی به خارج فرستادند. متخصصان خارجی بسیاری را به ژاپن وارد كردند و در بسیاری از صنایع طرح های نمونه ریختند و به بی شمار كارهای دیگر كمك های مالی فراوانی دادند. با این همه، هیچ گاه دولت سعی ننمود تا مقدار كل سرمایه گذاری و یا طرق مختلف سرمایه و یا ساختار تولید را زیر نظارت خود بگیرد. دولت بدان علت این صنایع را برپا نگاه می داشت كه هیچ یك از آنها برای بخش خصوصی جاذبه ای نداشت و در همین حال، به كمك مالی پرحجم دولت هم نیاز داشت. در واقع، آن كمك ها برای صنایع ژاپن به مثابه زهكش عمل كردند؛ به جای این كه انگیزه پیشرفت اقتصاد ژاپن را كند كنند.افزون بر اینها، انعقاد معاهده ای بین المللی مانع از آن نشد كه ژاپن بتواند در طول دوره سی ساله بعد از می جی تعرفه ای بیش از ۱۵درصد بر كالاهای خارجی ببندد. هرچند كه ژاپن از این معاهده ها ناراضی بود و به همین دلیل هم پس از انقضای مدت آنها، تعرفه ها را بالا برد، ولی این رخداد به مثابه موهبتی بزرگ و ناشناخته برای ژاپن تمام شد. اتكا به نظام بازار در ژاپن، نیروها و استعدادهای نهفته را در مردم آزاد كرده و نگذاشته است كه منافع جمعی خاص راه تغییر و پیشرفت را سد كند و نیز فعالیت های عمرانی را به محك سخت لیاقت و كارایی آزموده است. نمونه پیشتاز گسترش رشد اقتصادی از طریق فرصت های اجتماعی، به خصوص در آموزش و پرورش ابتدایی ژاپن است. ژاپن نرخ های بالاتری در سوادآموزی نسبت به اروپا در زمان استقرار حكومت می جی در اواسط قرن نوزدهم داشت، زمانی كه صنعتی شدن هنوز در ژاپن به وقوع نپیوسته بود،اما دهها سال بود كه در اروپا ادامه داشت. توسعه اقتصادی ژاپن به وضوح، بیشتر مدیون توسعه منابع انسانی مرتبط با فرصت های اجتماعی بود كه ایجاد شده بودند. در حقیقت همان گونه كه هیرومیتسوایشی اشاره كرده است. توسعه منابع انسانی از همان ابتدای تاریخ توسعه اقتصادی ژاپن كه با دوره می جی (۱۹۱۱-۱۸۶۸ ) آغاز شد، در اولویت قرار داشت و در پی ثروتمندشدن و رفاه بسیار بیشتر ژاپن این اولویت تغییر نكرده است.رشد و توسعه كشور آلمان نیز مانند رشد و توسعه كشور ژاپن بود، معجزه ای شكوهمند كه آلمان غربی شكست خورد و با خاك یكسان شده را توانست در ظرف مدتی كمتر از ده سال به یكی از قویترین اقتصادهای قاره اروپا بدل كند و این معجزه، معجزه بازار آزاد بود. لودویك ارهارد، اقتصاددان و وزیر اقتصاد آلمان در روز یكشنبه ۲۰ ژوئن سال ۱۹۴۸ به طور همزمان هم پول جدید آلمان( مارك) را به جریان گذاشت و هم تقریباً كلیه محدودیت ها در زمینه دستمزد و قیمت را از میان برداشت. چند روز بیشتر نگذشته بود كه فروشگاه ها پر از كالا شدند و چند ماه نگذشته بود كه اقتصاد آلمان به راه افتاد.مطمئنم كه با خواندن این مطلب به یاد جمله مشهور آرنولد توین بی افتاده اید:«هر تمدن درخشانی كه در طول تاریخ ظهور كرده، به دنبال این بوده كه یك كشور، مورد هجوم یك قدرت خارجی قرار گرفته و نیروهای خفته آنها را بیدار و بسیج كرده است.» آیا به راستی این چنین است؟!
منابع:
۱) میلتون و رز فریدمن. آزادی انتخاب. حسین حكیم زاده جهرمی. نشر و پژوهش فرزان.
۲) موسی غنی نژاد، تجددطلبی و توسعه در ا
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید