جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

لبنان در وحشت؛ کارشناسان چه می گویند؟


لبنان در وحشت؛ کارشناسان چه می گویند؟
دیپلماسی ایرانی برای بررسی وضعیت بغرنج لبنان به سراغ دو کارشناس مطرح این حوزه دکتر نسیم الخوری از لبنان و ماشاالله شمس الواعظین از ایران رفته است.
دکتر نسیم الخوری پژوهشگر سال ۲۰۰۷ لبنان، سردبیر سابق مجله المستقبل و یکی از مقام های عالی رتبه حزب المرده به رهبری سلیم الحص است. وی که دکترای زبان شناسی خود را از دانشگاه سوربون در فرانسه دریافت کرده در ابتدای دهه نود از تدریس در دانشگاه های فرانسه منصرف شد و برای انجام فعالیت های سیاسی به مهینش بازگشت. وی اکنون از کار روزنامه نگاری بازنشسته شده و به کانادا رفته است.
آقای خوری معتقد است که حتی اگر اکنون رفیق حریری نیز زنده بود کاری از دستش برنمی آمد و نمی توانست تاثیری چندانی بر بحران فعلی لبنان بگذارد. آقای خوری می گوید که من بوجود قهرمان و قهرمان سازی چندان اعتقاد ندارم. مشکل لبنان اکنون این نیست که چرا رفیق حریری نیست و اگر رفیق حریری بود اوضاع بهتر می­شد. کما این که اگر به عقب برگردیم می­بینیم که بحران لبنان از زمان خود رفیق حریری آغاز شد. مضافا بر آن چه تضمینی هست که اگر رفیق حریری بود، اختلاف­های کنونی بوجود نمی­آمد.
از گذشتگان فعال در صحنه سیاسی لبنان فقط رفیق حریری حذف شد. اما چهره­های دیگر که ماندند. امین جمیل، ولید جنبلاط، سید حسن نصرالله، سلیم الحص، شیخ نعیم قاسم حتی سمیر جعجع و میشل عون همگی کسانی بودند که هم در لبنان قدیم فعال بودند و هم در لبنان جدید. لبنان هم هیچ گاه کشوری نبوده و نیست که قائم به ذات یک نفر باشد. یعنی حول یک نفر بچرخد.
● متن کامل مصاحبه علی موسوی خلخالی با دکتر نسیم الخوری
دکتر نسیم الخوری پژوهشگر سال ۲۰۰۷ لبنان، سردبیر سابق مجله المستقبل و یکی از اعضای حزب المرده به رهبری سلیم الحص است. وی که دکترای زبان شناسی خود را از دانشگاه سوربون در فرانسه دریافت کرده در ابتدای دهه نود از تدریس در دانشگاه های فرانسه منصرف شد و برای انجام فعالیت های سیاسی به مهینش بازگشت. وی اکنون از کار روزنامه نگاری بازنشسته شده و به کانادا رفته است.
▪ آقای دکتر روزهای سختی از لحاظ سیاسی و اجتماعی بر لبنان می گذرد. اکنون پس از گذشت ۳۳ سال از جنگ داخلی لبنان آیا گمان می­کنید به دلیل اوضاع نا به سامان سیاسی حاکم بر کشور اوضاع لبنان بار دیگر به مرز انفجار برسد و لبنان شاهد جنگ دومی باشد؟ آیا به اعتقاد شما اوضاع کنونی مشابه دهه هشتاد میلادی شده است؟
ـ دکتر نسیم الخوری: حقیقت امر این است که واقعا نمی­دانم کی قرار است دایره واژگانمان را از حدود و مرزهای تفنگ و گلوله خارج کنیم. هر روز شاهد تشدید نطق­های آتشین هستیم و متاسفانه باید بگویم روز به روز نیز بر شدت آنها افزوده می­شود. دقیقا همانند سنگ آسیاب واژه­های آتشین و تند و تیز دور سرمان می­چرخند.
نه قادریم این حجم از دشنام­ها و ناسزاگویی­های سیاسی را هضم کنیم و نمی­توانیم به دنبال راه حلی باشیم تا از آنها فاصله بگیریم. این وضعیت هم بر جبهه مخالفان دولت یعنی ۸ مارس حاکم است و هم بر جبهه جناح اکثریت یعنی ۱۴ مارس.
پرسیدید به عرصه جنگ داخلی باز می­گردیم باید بگویم اوضاع فعلی بیشتر به یک خلاء سیاسی لاینحل شبیه است. یعنی این که نه در آستانه جنگ هستیم و نه در آستانه آرامش. یعنی نه می­توانیم شاهد انفجار جدیدی در عرصه سیاسی لبنان باشیم که همانند جنگ­های داخلیمان همانند همان آسیاب و گندمی که مثال زدم تخمیر کند و خمیر بسازد و نان جنگ برایمان بپزد و به خوردمان بدهد و نه می­تواند این فضا را رها کند و روی آرامش بخود ببیند. در جنگ داخلی­ای که از سر گذراندیم لبنان تبدیل شد به معادلات مختلف جناح­های داخلی، منطقه­ای و اقلیمی و بین­المللی.
بهتر است سئوالت را این گونه پاسخ دهم که سیاست در لبنان از یک عیب بزرگ رنج می­برد. عیبی بسیار بزرگ که در دهان­ها حبس می­شود و هنگامی که قرار است خارج شود به خون آغشته می­شود. بله درست است اکنون در گفتارهای سیاسی سیاستمدارنی که در لبنان با آهنگ­های سیاسی می­رقصند، بوی خون را حس می­کنیم.
به اوضاع ما بنگر. ببین در اطراف و در منطقه چه می­گذرد. در نشست دمشق که چندی پیش برگزار شد بحران لبنان تبدیل به یک موضوع پرتنشی شد که کل نشست را تحت تاثیر قرار داد. از این طرف توپ­ها و تانک­ها ما را احاطه کرده­اند. از آن طرف کوه­های غزه در آتش بمب­های اسرائیلی­ها می­سوزند. بوی جنگ از اطراف کارزار سیاسی ایران به مشام می­رسد. اسرائیلی­ها دائما حریم مرزهای جنوبی ما را نقض می­کنند و قصد دارند در برابر زخمی که از ترور عماد مغنیه بر پیکر حزب­الله جاری شده آن را تحریک کنند. سفارتخانه­های عربی و غربی در لبنان به لرزه در آمده­اند. مجامع بین­المللی دائما هشدار می­دهند.
یقینا وجود این عیب از مرگ بهتر است. اما بسته شدن افق­ها نیز ما را بیش از پیش می­ترساند. لبنان همانند یک بانوی خسته و خمودی است که در تاریکی به تنهایی راه می­رود. زوزه­های ترس و دلهره در اطرافش روز به روز شدیدتر می­شود و وی هر لحظه دشنام می­دهد که چرا به دادم نمی­رسید و نوری به راه تاریک من نمی­تابانید.
▪ جنگ در لبنان با ظهور شخصیتی همانند رفیق الحریری که تلاش کرد یک حرکت مشترک با تمام گروه­های سیاسی ایجاد کند و طائفه­های لبنانی را به دور هم جمع کند به پایان رسید. اولا آیا گمان می­کنی لبنان اکنون نیز نیازمند رفیق حریری دومی برای عبور از این بحران است؟ ثانیا اکنون شخصیتی همچون رفیق حریری در لبنان یافت نمی­شود. آیا گمان نمی­کنی به خاطر این خلاء سیاسی لبنان به سمت جنگ داخلی متمایل شده باشد؟
ـ دکتر نسیم الخوری: من بوجود قهرمان و قهرمان سازی چندان اعتقاد ندارم. مشکل لبنان اکنون این نیست که چرا رفیق حریری نیست و اگر رفیق حریری بود اوضاع بهتر می­شد. کما این که اگر به عقب برگردیم می­بینیم که بحران لبنان از زمان خود رفیق حریری آغاز شد. مضافا بر آن چه تضمینی هست که اگر رفیق حریری بود، اختلاف­های کنونی بوجود نمی­آمد.
از گذشتگان فعال در صحنه سیاسی لبنان فقط رفیق حریری حذف شد. اما چهره­های دیگر که ماندند. امین جمیل، ولید جنبلاط، سید حسن نصرالله، سلیم الحص، شیخ نعیم قاسم حتی سمیر جعجع و میشل عون همگی کسانی بودند که هم در لبنان قدیم فعال بودند و هم در لبنان جدید. لبنان هم هیچ گاه کشوری نبوده و نیست که قائم به ذات یک نفر باشد. یعنی حول یک نفر بچرخد.
اتفاقا از خصوصیات کشور ما همین است. لبنان تنها کشور عربی است که به معنای واقعی کلمه جنبش­ها و تحرکات مدنی در آن آزادند و تضارب آرا بدون ترس صورت می­گیرد. همین که همه احزاب و گروه­ها و طائفه­ها علیه هم داد سخن می­دهند و همه عقاید خود را آزادانه بیان می­کنند یعنی دموکراسی.
ما در لبنان زندانی سیاسی نداریم. هیچ کس در لبنان زندانی سیاسی نیست. مطبوعات آزادند. اگر یک نگاه به مطبوعات لبنان بیاندازی آزادی آرا و بیان را بوضوح در آنها می­بینی که چگونه موج می­زند. پس ما برای تغییر و رسیدن به چنین آرمان­هایی مبارزه یا حتی رقابت نمی­کنیم که احتیاج به قهرمان داشته باشیم. چون از بدو تاسیس لبنان آنها را داشته­ایم. لبنان فقط بدنبال آرامش و استقرار است. ما آرامش می­خواهیم.
البته در این شکی نیست که رفیق حریری یک مرد بزرگ برای لبنان بود. او کسی بود که برای آبادی لبنان نهایت تلاش خود را کرد. ترقی و پیشرفت را او برای ما آورد. رفیق حریری بود که لبنان را برای ما به مرز شکوفایی رساند و در جاده رشد قرار داد. اما او نهایت یک آرمان نبود.
ببین، مشکل اصلی ما فرهنگ ما است. بر عکس فرهنگ صبر و آرامش و لبخند و گونه­های قرمزی که سیاستمداران گذشته ما نشان منتقدان خود می­دادند، امروز زبان تلخ و تند و تیز و دشنام و سب و تحقیر و له کردن یکدیگر فرهنگ سیاستمداران و یارانشان و تمام کسانی که به نوعی از وجودشان بهره می­برند، شده است. آنها بجای نقد همدیگر را به شدیدترین شکل ممکن رد می­کنند و حتی تهدید به خونریزی و هتک حرمت هم می­کنند.
متاسفانه علاوه بر آن این روزها دروغ و اکاذیب رونق محافل شده است. کمتر جایی پیدا می­کنی که تعدی و افترا و دشنام و شایعه وجود نداشته باشد. در محافل که می­نشینی منابع خبریشان همگی به نقل از جلسات محرمانه، تماس­های مخفی و پیغام­های سری است. جلسات و تماس­ها و پیغام­هایی که غیر از سازندگان دروغ­ها کسی از آنها خبر ندارد. انگار نه انگار که در دنیای مدرن و زندگی­های مدرن زندگی می­کنند. گویی در جنگ و غار به سر می­برند.
در حقیقت خود را محکوم به استفاده از غریزه و حس ششم و فعل و انفعالات غیر مطمئنی کرده­اند که در نهایت می­تواند به متلاشی شدن بنیان سیاسی، میهنی و اخلاقی لبنان منتهی شود. مشکل اساسی ما همین است. فرهنگ غلط و بسیار خطرناکی که متاسفانه در مغز سیاستمداران و روشنفکران و روزنامه­نگاران ما هم رخنه کرده است. به اعتقاد من اینها همگی نشانه­های انفجار لبنان بزرگ است. حال هر چه می­خواهی نامش را بگذار. الزاما جنگ داخلی هم می­تواند نباشد.
دیپلماسی ایرانی : معروف است که میشل عون برای رسیدن به نیات سیاسی­اش جنگ داخلی لبنان را گسترش داد. ظاهرا میشل عون همچنان از این روبه تبعیت می­کند. آیا گمان می­کنی میشل عون تلاش می­کند اوضاع بد فعلی را در لبنان ادامه دهد تا به منصب ریاست جمهوری برسد؟
دکتر نسیم الخوری: ببین اوضاع آشفته کنونی تنها مرتبط به کارهای یک فرد نیست. لبنان اکنون اگر به هم ریخته است به این دلیل است که همه در آشفتگی آن دخالت دارند. مگر سمیر جعجع نیست. مگر غیره نیستند. سمیر جعجع هنوز که هنوز است برای تهدید رقبا فالانژهای خود را به رخ می­کشد. همه دخالت دارند. شاید اتفاقا میشل عون کارهایی کرده باشد که بسیار مثبت تر از دیگران باشد. مثلا وی بر سر انتخاب میشل سلیمان کوتاه آمد. در مذاکرات سه جانبه با عمرو موسی شرکت کرد.
ببین همانطور که گفتم مشکل ما ریشه­ای است. مشکل ما فرهنگی است. وقتی که فحش و دشنام کانال­های ارتباطی می­شوند و خود را جای حقایق جا می­زنند، دیگر چه انتظاری می­توان داشت. بویژه این که از طریق رسانه­ها هم نشر و پخش شوند. مردم هم همین حرف­ها را تحویل می­گیرند و آنها را بهانه می­کنند.
مثلا شما همین اختلال­های میشل عون را از کجا شنیده­ای. از روزنامه و شبکه­های تلویزیونی. درست است میشل عون یک سری حرف زده که به نظر غیر قابل قبول می­آید. اما هیچ کدام از ما از پشت پرده خبر نداریم. مثلا وقتی می­گوید عجله­ای نیست رئیس جمهوری به همین زودی انتخاب شود، ]اشاره به اظهارات میشل عون در شب کریسمس درباره انتخابات ریاست جمهوری لبنان که گفته بود، عجله­ای نداریم. بگذارید از تعطیلات برگردیم با هم مذاکره می­کنیم.[ و این گفته هم ­هم­زمان از شبکه­هایی پخش می­شود که عموما دولتی هستند و جهت­دار عمل می­کنند، طبیعی است که شما طور دیگری برداشت می­کنی. دولت­ها همواره تلاش کرده­اند، آنچه خود می­خواهند و به نفع منافعشان است به دیگران تلقین کنند.
در حالی که میشل عون در آن موقع از جلسه­ای بیرون آمده بود که هیچ نتیجه­ای در بر نداشت. گروه­های ۱۴ مارس تلاش می­کنند، دولت و حکومتی باب میل خودشان تشکیل شود. طبیعی است مذاکرات به نتیجه نمی­رسد.
این را بدانید آنچه در گذشته بوده نمی­تواند ملاک حال باشد. شاید در گذشته میشل عون سیاست­هایی داشته که با منافع لبنان در تضاد بوده ولی اکنون می­تواند سیاست­هایش تغییر یافته و کاملا به نفع لبنان عمل کند. در عرصه سیاسی نمی­توانیم کسی را بخاطر عقبه سیاسی­اش محاکمه کنیم. انسان­ها تغییر می­کنند. اصلاح می­شوند و طرز فکرهشان عوض می­شود. ما نمی­توانیم سیاستمداری را در تمام زمان­ها بخاطر عقبه سیاسی­اش توبیخ کنیم.
▪ حزب الله در سال ۱۹۸۲ تاسیس شد. بعد از پایان یافتن جنگ­های داخلی در لبنان حزب­الله نپذیرفت که سلاح خود را تحویل دهد. در حالی که در تمام کشورهای جهان این قاعده پابرجا است که سلاح تنها باید در دستان دولت باشد. آیا ممکن است این وضعیت سرنوشتی دیگری برای حزب­الله رقم بزند و یک روزی این موضوع بحرانی برای حزب الله بوجود آورد؟
ـ دکتر نسیم الخوری: سلاح حزب­الله جزئی از مقاومت است. حزب­الله متعلق به همه لبنانی­ها است. پس نمی­توان گفت، یک گروه خاصی سلاح دارد. کما این که در جنگ اخیر اسرائیل با حزب الله این حزب الله بود که از حیثیت و تمامیت ارضی لبنان دفاع کرد و ارتش نیز به قدرت و مدیریت آن تمکین کرد. تا زمانی که اسرائیل از تمام خاک لبنان خارج نشده و همچنان تهدیدش برای لبنان وجود دارد، نمی­توان گفت مقاومت پایان یافته است.
در تمام کشورهای اشغال شده دنیا که بنگری این موضوع وجود دارد. کشوری که تحت اشغال است در مقابل اشغالگران مقاومت می­کند و تا آخرین لحظه اشغال به مقاومت ادامه می­دهد. لبنان نیز از این قاعده مستثنا نیست. حزب الله در برابر تجاوزهای اسرائیل مقاومت می­کند. سرزمین­های ما مانند مزارع شبعا همچنان در اشغال اسرائیل است و این خود دلیل واضحی است بر این که مقاومت ادامه دارد.
مضافا بر آن تهدید اسرائیل برای حمله به لبنان و حزب الله همچنان وجود دارد و طبیعی است که حزب الله نیز نیازمند ابزار برای مقاومت در برابر تجاوزها و ایستادگی در برابر تهدیدهای اسرائیل است.
حزب الله در قلب مردم لبنان جای دارد. همه به آن ایمان دارند و جزء لاینفک لبنان است.
▪ آیا گمان می­کنید لبنان به عرصه تسویه حساب­های شخصی کشورهای مختلف تبدیل شده است؟
ـ دکتر نسیم الخوری: متاسفانه بله. اگر یادتان باشد مقاله­ای چند ماه پیش برایت فرستادم که در آنجا گفته بودم ما دروازه تحولات جهانیم. آمریکا می­خواهد خاورمیانه بزرگ را به اجرا در آورد که آغاز آن از لبنان است. ما شدیم نقطه آزمون و خطای آمریکا برای خاورمیانه بزرگ. رایس در زمان جنگ ۳۳ روزه اسرائیل با حزب الله لبنان گفته بود، لبنان سر آغاز تحولات خاورمیانه و خاورمیانه بزرگ خواهد بود.
در این میان همه از این موضوع نگرانند. عربستانی­ها و متحدانشان تلاش دارند برپایی خاورمیانه بزرگ را به چالش بیاندازند آن هم به شیوه خودشان یعنی دوستی با آمریکا و هم­زمان حمایت از دولتی که تحت حمایت و کنترل خودشان باشد. هکذا سوریه و اروپا و غیره.
از طرفی اسرائیل هم از قدرت گرفتن روز افزون حزب الله هراسان است. اسرائیل از این که حزب الله خود را بازسازی کرده و توانسته بر قدرت خود بیفزاید، دلهره دارد. از این رو تلاش می­کند به هر نحوی همانند دیگر کشورها در امور داخلی لبنان وارد شود تا شاید بتواند از قدرت روزافزون حزب الله جلوگیری کند. طبیعتا حزب الله نیز نمی­خواهد چنین اتفاقی بیافتد و از اسرائیل ضربه بخورد. از این رو دست به کار می­شود تا جلوی نفوذ صهیونیست­ها را بگیرد.
الآن ببین همانطور که در بالا گفتم چه معادله سختی در منطقه حاکم است. معادله­ای که چندین مجهول دارد و به اندازه­ای پیچیده است که نمی­توان به آسانی راه حلی برای آن پیدا کرد.
● مطالعه متن کامل گفت و گوی حسین صرافی با ماشاالله شمس الواعظین
ماشاالله شمس الواعظین کارشناس ایرانی مسائل خاورمیانه و سردبیر چند روزنامه تعطیل شده در ایران نیز دلنگرانی هایش را با دیپلماسی ایرانی در میان گذاشته است. آقای شمس الواعظین دارای مدرک کارشناسی در رشته جامعه شناسی سیاسی است و سالها در لبنان زندگی کرده و از نزدیک با تحولات این کشور آشنا است. وی اخیرا نیز برای مشاهده نزدیک وقایع لبنان سفری به این کشور انجام داده است.
▪ آقای شمس شما اخیراً به لبنان سفر کرده اید. از نظر سیاسی و اجتماعی میان دوران فعلی و دورانی که در لبنان زندگی می­کردید چه تفاوت هایی می بینید؟
ـ ماشاالله شمس الواعظین: به نظرم پنج عنصر زیر تفاوت جدی لبنان فعلی با لبنان سالها پیش است.
۱) اول قطب بندی اجتماعی میان دو گروه، طرفداران دولت و اپوزسیون، آنقدر حاد است که من را به یاد قطب بندی های حاد آغاز دهه ۷۰ میلادی، پیش از شروع جنگ داخلی این کشور انداخت.
۲) دوم بلاتکلیفی مردم در ارتباط با دولت کاملاً مشهود است. مردم لبنان نگران رهبران سیاسی شان هستند. آنها از این بیم دارند رهبران آنها را به رویارویی سوق دهند. نکته جالب آن است که تعدادی از این رهبران سیاسی همان هایی هستند که در جنگ های داخلی گروه های شبه نظامی را هدایت می کردند. در نتیجه مردم نگرانند اگر مبارزه سیاسی به بن بست برسد که رسیده ممکن است این رهبران مقولات و نوستالژی های گذشته را باز تولید و تلاش کنند بحران سیاسی این کشور را از طریق رویارویی نظامی حل و فصل کنند.
۳) سوم شیعیان لبنان از اینکه حزب الله موفق شد در جنگی دامنه دار و سنگین اسرائیل را به زانو بکشد اما این همه ناسپاسی و نمک نشناسی دید خشمگین اند.
۴) چهارم افق سیاسی لبنان برای همه گروه ها پس از ایجاد بحران فعلی بسیار مبهم و تاریک است. هیچ کس نمی داند این بحران تا کجا و چگونه حل وفصل خواهد شد. فقط همه در مورد بلند مدت شدن این بحران اظهار نگرانی می کنند. این موضوع نشان از آن دارد پاره ای ازنهادهای رسمی لبنان از توانایی برای ترسیم افق امیدوار کننده برای ملت لبنان ناتوانند و این خطر وجود دارد این نا امیدی تبدیل به یاس مطلق شود و یاس مطلق بستری برای رویارویی های خیابانی.
۵) پنجم سیاست های دو گانه آمریکا در ارتباط با منطقه و به طور مشخص در ارتباط با لبنان و فلسطین، در حالی که وزارت خارجه ایالات متحده و رئیس جمهور این کشور از آنچه دموکراسی های نو پا در لبنان است حمایت می کنند، یعنی از دولتی که بر سر مشروعیت آن میان گروه های سیاسی شک و تردید وجود دارد حمایت می کنند و در کنارش می ایستند و آن را نتیجه دموکراسی و انتخابات قلمداد می کنند اما هم زمان دولت وحدت ملی جنبش حماس در فلسطین را به رسمیت نمی شناسند و با اسرائیل برای محاصره این دولت و به شکست انجامیدن آن همکاری می کنند.
▪ سی و سال پیش جنگ لبنان با اختلافات داخلی آغاز شد. فکر می کنید اختلافات فعلی که در لبنان وجود دارد مشابه سی و سه سال پیش است و باعث جنگ داخلی جدید می شود؟
ـ ماشاالله شمس الواعظین: شاید خیلی از جریان های منطقه ای، به طور مشخص اسرائیل، بخواهد در لبنان جنگ داخلی اتفاق بیفتد.
یادمان نرود عوامل منجر به وقوع جنگ داخلی اراده طرف های سیاسی برای انتقال از فاز سیاسی به فاز نظامی است. چنین اراده ای در رهبران سیاسی لبنان دیده نمی شود. من جمله ای گفتم که منفی بود اما اکنون در لبنان کارکرد مثبتی پیدا کرده، آن چیست؟ آن جمله آن است که بعضی از رهبران سیاسی فعلی لبنان رهبران گروه های شبه نظامی بودند. این موضوع یک اشکال دارد و یک منفعت.
منفعتش آن است که این رهبران مثل نبیه بری، ژنرال عون و سمیر جعجع قطب های اصلی رویاوریی سیاسی قهرمانان دوره جنگ داخلی بودند. تلخ کامی بیهودگی های جنگ داخلی وادارشان می کند هیچ گاه در اندیشه جنگ داخلی نیفتند. به نظرم عناصر تشکیل دهنده بحران در اوضاع کنونی لبنان دیده نمی شود و می توان نتیجه گرفت این کشور تا اطلاع ثانوی از جنگ داخلی فاصله خواهد گرفت.
عوامل منطقه ای که به ایجاد جنگ داخلی این کشور کمک می کردند هم اکنون دخالت کمتری در این کشور دارند.
وجود نسبتا غیر طبیعی سازمان آزادی بخش فلسطین در لبنان به عنوان دولت در سایه هم اکنون به عنوان عنصر ایجاد بحران خارجی سبب شده همه گروه های سیاسی این کشور به این نتیجه برسند باید بحران سیاسی را از طریق دیپلماتیک حل کنند.
▪ جنگ لبنان با خلا سیاسی آغاز شد. خلائی که در نهایت با آمدن رفیق حریری و متحدانش به نشست طائف منجر شد و به پایان رسید. فکر نمی کنید چنین خلائی در لبنان به وجود آمده. آیا این خلا به جنگ ختم می شود؟
ـ ماشاالله شمس الواعظین: من خیلی بعید می­دانم. خلا سیاسی خود معلول به اصطلاح بحران است. من این بحران را در لبنان آنچنان قوی نمی بینم که بتواند رویارویی ایجاد کند.
به طور مشخص می توانم به این نکته اشاره کنم که خلاء­ها با وجود بازیگرانی که در پی تقویت این خلاء ها هستند خودنمایی می کنند در حالی که این گروه ها مایل نیستند این خلاء ها را به مثابه یک بحران تلقی کنند. به نظر می رسد موضوع خیلی نگران کننده نیست. به ویژه اینکه اگر احزاب سیاسی کنونی لبنان بخواهند در کمتر از یک ساعت بحران ها را حل وفصل می کنند اما دخالت عوامل خارجی مانع از حل و فصل بحران و جنگ می شود.
چرا؟ چون عوامل منطقه ای ذی مدخل بحران لبنان تصمیم به رویارویی های منطقه ای نگرفته اند تا از لبنان زبانه های آن را نمایش دهند.
این خلاء که اشاره کردید وجود دارد اما کمتر از دهه ۷۰ میلادی است چون پارلمان، نمایندگان و چیزی شبیه دولت وجود دارد و به مردم خدمات می دهد و حمایت بین المللی را پشتوانه دارد. این اتفافات موازنه وحشت ایجاد کرده ولی این نوع موازنه ها بیش از آنکه به جنگ بینجامد بازدارنده است.
▪ در جنگ های داخلی لبنان ژنرال عون جنگ را تداوم می داد. هم اکنون میشل عون به بحران ریاست جمهوری لبنان دامن می زند. بین میشل عون آن زمان و ژنرال عون فعلی تشابه ای می بینید، آیا مشکل فعلی لبنان وجود افرادی مثل ژنرال عون است؟
ـ ماشاالله شمس الواعظین: همان طور که اشاره کردم رهبران جنگ های داخلی، رهبران سیاسی لبنان شده اند. این بحران را طولانی می کند. اما ویژگی مشترک آنها این است که جنگ را وسیله ای برای خروج از بحران انتخاب نمی کنند. این موضوع برای لبنان و صحنه سیاسی این کشور سوپاپ اطمینان است.
درست است که میشل عون به جنگ تداوم بخشید اما نقطه پایان جنگ هم بود. مقاومت او در جنگ برای جلوگیری از نفوذ کشورهای بیگانه در لبنان در همان زمان هم از سوی ناظران مورد توجه توجه قرار می گر فت و مقاومت کنونی اش در عرصه سیاسی لبنان با هدف جلوگیری از ورود بیگانگان نشان از این است که اهداف او در عرصه جنگ داخلی و رویارویی سیاسی دور کردن لبنان از ابتکار عمل ها یا قیومت های کشورهای خارجی است.
▪ حزب الله سال ۱۹۸۲ به وجود آمد. بعد از جنگ های داخلی لبنان و مبارزه با اسرائیل حزب الله سلاح را به زمین نگذاشت. آیا هم اکنون حزب الله مسیری مانند جیش المهدی انتخاب کرده است؟
ـ ماشاالله شمس الواعظین: وجود سلاح در دست یک جریان سیاسی و شبه نظامی مشروط است به ماموریتی که به خاطر آن سلاح نگه داری می شود. در دموکراسی های غربی علاوه بر نهاد ارتش، شرکت هایی می بینید مثل بلک واتر که در عراق خدمات امنیتی ارائه می دهند. شاید به همین دلیل است بعد از جنایات فراوان در عراق این شرکت منحل نشده است.
با این مقیاس حزب الله لبنان هنگامی که ماموریت اش را نه در مسائل داخلی بلکه در ارتباط با جلوگیری از تجاوز اسرائیل به لبنان تعریف کرده، نباید از وجود سلاح در دست این گروه نگران بود بلکه ارتش لبنان باید از وجود این سلاح در جهت تقویت بنیه دفاعی اش استفاده کند.
تمامی کشورهایی که در معرض تجاوز کشورهای همسایه هستند علاوه بر نهادهای رسمی مثل ارتش تلاش می کنند بدنه اجتماعی خود را با سلاح آشنا کنند تا بتوانند در زمان لازم از آن استفاده کنند.
در کشورهای غربی وجود چنین گرایش ها و گروه هایی به رسمیت شناخته شده چون هدف آنها در مجموع عمل کردن به سود منافع ملی کشورها است.
به نظر می رسد موضوع سلاح حزب الله در گفت و گوهای ملی باید مورد بحث قرار گیرد و آرام آرام سلاح در دست امین دولت قرار گیرد.
▪ آیا شما هم با این دیدگاه موافق هستید که لبنان محل نزاع دولت های منطقه ای و فرا منطقه ای است؟
ـ ماشاالله شمس الواعظین: بله. سال ها است که لبنان این نقش را ایفا می کند. این کشور صحنه ای برای انعکاس اراده های گوناگون و بعضا متضاعد منطقه ای است. دروازه های این کشور به روی سرویس های امنیتی کشورهای مختلف و حرکت های فرهنگی باز است. کیسنجر روزگاری گفته بود اگر می خواهید استاد دانشگاه خوب، تروریست درجه یک، فیلسوف یا نویسنده بشوید به لبنان بروید.
این کشور دارای صحنه های متنوع و چندگانهای است. این موضوع علاوه بر اینکه ویژگی مثبتی دارد ویژگی هایی از این قبیل هم دارد که سبب رخنه بسیاری از عناصر منطقه ای و فرا منطقه ای و ایجاد رویارویی میان گروه ها می شود که لبنان همه گاه هزینه آن را پرداخت کرده است.
منبع : دیپلماسی ایرانی