شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

« بررسی عوامل ساختی دولت – کشور در اسرائیل »


« بررسی عوامل ساختی دولت – کشور در اسرائیل »
● سر آغاز :
در این نوشتار در ابتدا مفهوم کشور یا دولت – کشور را تعریف می کنیم. سپس به عوامل سازنده هر کشور یا هر دولت – کشور از لحاظ حقوقی که تقریباً تمامی صاحب نظران بر آن اتفاق دارند، می پردازیم.
هر چند نویسندگان در توضیح هر یک از این عوامل که عبارتند از گروه انسانی، سرزمین و قدرت سیاسی به انداره کافی قلم نزده اند و به پرسشهای زیادی پاسخ نگفته اند؛ اما در کلام آنها می توان دست کم پاسخ پاره ای از پرسشهای بنیادین را یافت.
هر یک از عوامل ساختی دولت – کشورها خود مراحل و سیر تکوین طبیعی و تاریخی خاصی دارند. به نحوی که خروج از آنها به نحو قابل ملاحظه ای به چشم می آید. نه تنها سرائیل ؛ بلکه هر جامعه سیاسی ک سعی دارد تمایز خود را در عرصه بین المللی ظاهر کند و به شکل دولت – کشور در آید، ناگزیر است عوامل سازنده دولت – کشور را به نحو طبیعی در خود مکون و مقوم یابد و این با جعل و تصنع ممکن و قابل اثبات نخواهد بود.
در این نوشتار سعی شده است ذیل توضیحات مربوط به هر یک از عوامل سازنده دولت – کشورها، وجود این عوامل در اسرائیل نیز به اختصار بررسی شود؛ هر چند که این بحث کار علمی و مطالعه مفصل می طلبد؛ ولی این تحقیق می تواند سرآغازی باشد بر کاوشهای بعدی تا حقایق در پرتو تلاشهای علمی مجال بروز یابند.
● دولت – کشور و عوامل ساختی آن :
کشور در آن واحد موضوع یا شخص حقوق اساسی و حقوق بین الملل است . به طور کلی حقوق عمومی کشور را تا مرزهای قلمروی که دارد، دنبال می کند و در سر حد این قلمرو ، کشور موضوع حقوق بین الملل قرار می گیرد.
کشور ، به عنوان کامل ترین سازمان متشکل سیاسی ، مهم ترین عضو جامعه بین المللی است . به منزله یک نهاد حقوقی ، عضو اصلی و اولیه و منظم و مقتدر جامعه بین المللی و عامل برقرار کننده روابط بین المللی و در نتیجه ، موضوع اصلی و اساسی حقوق بین الملل محسوب می شود.
در حقوق داخلی ، کشور به خودی خود یا به مناسبت روابطی که با افراد دارد، مورد بررسی قرار می گیرد. در صورتی که در حقوق بین الملل، کشور تنها از نظر روابط و مناسباتی که با دیگر کشورها و شخصیت های بین المللی دارد، مورد توجه است . از این رو ، روابط میان این شخصیت های گوناگون سبب دخالت مقررات و قواعد حقوق بین الملل می شود.
از دیدگاه حقوق بین الملل، کشور از اجتماع دایمی و منظم گروهی از افراد بشر که در سرزمین معین و مشخص ، به طور ثابت سکونت گزیده مطیع یک قدرت سیاسی مستقل باشند، تشکیل شده است. چنین کشوری دارای استقلال و حاکمیت کامل است و تنها از مقررات حقوق بین الملل پیروی می کند.
کشور با این توصیف از عوامل کاملاً مباینی تشکیل شده است؛ زیرا از سویی جمعیت و سرزمین دو عنصر اجتماعی هستند و از سویی دیگر ، قدرت عمومی یا سیاسی یک عنصر حقوقی محسوب می شوند.
دکتر ابوالفضل قاضی ، با پیشنهاد کاربرد اصطلاح دولت – کشور به جای دولت یا کشور به نحوی که مبین یک جامعه سیاسی متمایز در عرصه بین المللی باشد، معتقد است گروهی انسان که درون یک چارچوب جغرافیایی معین تشکیل جامعه سیاسی دهد و در آن قدرت برتر رقابت ناپذیری بر تمامی اعضا حاکم شود و سازمان ویژه ای مجهز به قهر اجتماعی ، حفظ نظم عمومی را به عهده داشته باشد، تجسم بخش دولت – کشور است.
با این تعریف عوامل سه گانه سازنده دولت – کشور عبارت است از:
۱) گروه انسانی ( جمعیت )
۲) چارچوب فضایی ( سرزمین)
۳) قدرت سیاسی
۴) گروه انسانی ( جمعیت )
از شرایط نخستین تشکیل دولت – کشور وجود گروه انسانی است که جمعیت جامعه سیاسی را تشکیل می دهد. از نظر امیل دورکیم ، پدر جامعه شناسی فرانسه دو نوع همبستگی مبنای جمعیت های انسانی است ؛ همبستگی خود به خود ( مکانیک) و همبستگی اندامی ( ارگانیک ) .
اگر به سیر تحولات اجتماعات نگاه کنیم در می یابیم که قالبهای دولت – کشوری بر خلاف دولت شهرها یا طوایف و قبایل و ... توانسته اند توده های عظیم انسانی را با تعداد فراوانی درون خود گرد آورند. در این میان گر چه به قول مارسل پرلو، دولت – کشورها پدیده توده ها هستند؛ اما بی شماری جمعیت معیار قابل اعتنایی نیست.
آنچه به عنوان یک معیار برای جمعیت انسانی پذیرفتنی تر است ، کیفیت گروه ها و نحوه پیوندها و روابط اجتماعی افراد گروه است. این تفکر مبنای طرح اصطلاح « ملت » شد و ملت را به مثابه جمعیت یا گروه انسانی محسوب کرد. دو بینش درباره ملت وجود دارد ؛ بینش آلمانی که عواملی ماننند زبان ، مذهب قوم و نژاد را معیار ایجاد ملت می داند و بینش فرانسوی که اراده زیست دسته جمعی را اساس ملت تلقی می کند.
تمامی این موارد در جمعیت بسیاری از دولت - کشورها صادق است ؛ اما جمعیت یا گروه انسانی هر دولت – کشوری امروزه مبنای دیگری یافته است. این مبنا که وجود خود را پس از تشکیل هر دولت – کشوری باز یافته ، چیزی نیست بجز تابعیت که به عنوان رابطه ای حقوقی سیاسی تلقی می شود.
جمعیت به گروهی از افراد بشر گفته می شود که به وسیله یک رابطه حقوقی سیاسی به نام « تابعیت » با یکدیگر متحد شده اند و به کشوری مربوط می شوند، بدون آن که لازم باشد دارای نژاد ، زبان ، ملیت و مذهب واحدی باشند.
نقش جمعیت در تشکیل و ایجاد کشور و همچنین در زندگی کشور تشکیل یافته. همیشه مورد توجه دانشمندان بوده است.
دانشمندانی چون گروسیوس به اهمیت واقعی عامل جمعیت در شکل گیری کشور پی برده و برای آن نقش مثتبی قائل شده اند به عقیده آنها کشور و ملت از یکدیگر غیر قابل تفکیک است. با تغییر مکان جمعیت از محلی به محل دیگر ،کشور نیز با او منتقل می شود. از این نظریه چنین نتیجه می گرفته می شود که سرزمین در مرحله دوم اهمیت قرار می گیرد.
پرفسور کاواره ،حقوقدان بر جسته فرانسوی معتقد است که امروزه نمی توان این نظریه را پذیرفت ؛ زیرا سرزمین پایه و اساس ثابت کشور است و نقل و انتقال جمعیت در آن اثری ندارد.
به عقیده برخی دانشمندان ، بخصوص دانشمندان آلمانی ( پیش از سال ۱۲۱۴ ) کشور موجودی مشخص و معین است ک دارای زندگی مستقل و جدا از افرا می باشد. بنابراین ممکن است اهداف دیگری بجز اهداف افراد را دنبال کند. این عقیده امروزه مطلقاً پذیرفته نیست و خطرناک تلقی می شود ؛ زیرا افراد را در راه یک عقیده تجریدی به نحوی فدا می کند که نتیجه آن چیزی جز جدا کردن قطعی آنها از اداره امور کشور نخواهد بود.
نتیجه بررسی دادگاه ها درباره عامل جمعیت یا گروه انسانی آن است که گروه انسانی لازمه تشکیل هر دولت – کشور است ؛ا ما باید توجه داشت که جمعیت یا گروه انسانی مورد نظر به کدام جمعیت اطلاق می شود. نکته مسلم این که هر جمعیتی نمی تواند عامل سازنده دولت – کشور محسوب شود. بنابراین باید میان جمعیت ها و گروه های انسانی از این لحاظ تفاوت قائل شد. جمع دیدگاه های مختلف در این باره حکایت از آن دارد که جمعیتی می تواند عامل ساختی دولت – کشور به حساب آید که روند شکل گیری آن مستقل از مبنای آن یک روند طبیعی باشد ؛ روندی که جمعیت غالب دولت – کشورها از مسیر آن تبعیت کرده اند. مسیری که تصویر آن سکونت گروهی از افراد با پبوند های تاریخی و فرهنگی در سرزمین مشخص است.
حال با معیارهایی که از جمعیت به عنوان نخستین عامل سازنده هر دولت – کشور ارائه شدف آیا می تون اسرائیل کنونی را واحد چنین جمعیتی دانست؟ آیا جمعیت یا گروه انسانی اسرائیل روند مشابهی مانند روند جمعیت سایر دولت – کشورها را طی کرده است؟ پاسخ در این باره با نگاه به شواهد تاریخی منفی است.
چرا که می خوانیم ، هجوم یهودیان به فلسطین برای اجرای مقاصد شوم استعماری قدرتهای بزرگ بوده است. تئودور هرتسل ، بنیانگذار کنگره صهیونی بال بصراحت به این موضوع اعتراف کرده است.
وی در سال ۱۹۰۰ میلادی گفت: « بازگشت ما به فلسطین از بزرگ ترین مسائل مورد علاقه قدرتهایی است که در آسیا چیزی را می جویند. » از این رو اسرائیل اصلاً ملت نیست و هیچ ادعایی نی تواند بر سرزمین های اشغالی داشته باشد.
مردم فلسطین از همان آغاز نسبت به حرکتهای صهیونی و مهاجرت های یهودی با بدبینی نگاه نی کردند ؛ اما هر زمان که اعتراض می کردند، با وعده ها و تحریف حقایق و ادار به سکوت می شوند. تا این که دیدند دشمن توطئه گر در خانه آنها مسلط بر اوضاع آنهاست .
● چارچوب فضایی ( سرزمین )
سرزمین ، عامل مادی و اساسی تشکیل کشور محسوب می شود. این نه تنها به این معناست که افراد تشکیل دهنده آن ملزم به سکونت در سرزمین انتخابی خود یا پدرانشان هستند؛ بلکه خود کشور نیز نهادی است که بدون وابستگی به مفهوم قلمرو نمی تواند وجود داشته باشد.
سرزمین ، محدوده قدرت سیاسی کشور را مشخص می کند و در این محدوده است که کشور می تواند قدرتهای خود را برای اجرای وظایف خود اعمال کند . بنابراین اصولاً کشور خارج از سرزمین خود قادر به اعمال قدرت نیست ؛ چرا که حد و مرزی که اعمال قدرت سیاسی را متوقف می کند ، مرز نامیده می شود . به این ترتیب ملاحظه می شود که سرزمین ، موضوع قدرت کشور نیست ؛ ولی عاملی است که حدود این اعمال قدرت را تعیین می کند.
در این میان آنچه مهم بوده و در عین حال مغفول مانده است ، این است که سرزمین چگونه به دست می آید. یا سرزمین باید چگونه به دست آمده باشد تا بتواند عامل سازنده دولت – کشور باشد ؟ تعریف و توضیح دقیقی از سوی هیچ نویسنده ای طرح نشده است ؛ بلکه بیشتر به آثار و نقش سرزمین و کیفیت این دو بعد پرداخته شده است.
با این حال ما نیز هم اعتقاد با دکتر ضیایی که از عاملیت سرزمین درسازندگی یک دولت – کشور نمی کاهد و بر خلاف نظر مرحوم دکتر قاضی که در ارزشگذاری سرزمین آن را از عاملیت به شرطیت فرو نشانده است ، سرزمین را به عنوان قلمرو دولت می پذیریم و مانند مایکل اکهرست آن را به عنوان یک باید مطرح می کنیم ؛ هر چند قطعیت مطلق مرزهای قلمرو دولت ضروری نباشد ؛ چرا که بسیاری از دولتها دارای اختلافات دیر پا در مرزهای خود با همسایگانشان هستند.
به این ترتیب در این که یک دولت – کشور باید علاوه بر جمعیت دارای سرزمین باشد ، تردیدی وجود ندارد ؛ اما پرسش اساسی این است که این سرزمین چگونه باید به وجود آمده باشد؟ در پاسخ باید گفت که این سرزمین باید به نحو مشابه با سرزمین سایر دولت – کشورها ایجاد شده باشد.
شاخصه بر جسته حصول سرزمین غالب دولت –کشورها جنبه طبیعی دارد. به عبارت دیگر ، مشروعیت دارد و منطق انسانی و اخلاق آن را می پذیرد ؛ اما آیا سزمین اسرائیل نیز این گونه به دست آمده است ؟
اسرائیل می گوید : کمتر کشوری در زمان ماست که سرزمین خود را از راه غصب وتصرف سرزمین های ملل دیگر به دست نیاوررده باشد. بنابراین اگر حکم شود که اسرائیل سرزمین های غصب شده را بازگرداند ، باید درباره بسیاری از کشورهای دیگر نیز به این گونه رفتار کرد. در آن حال باید نقشه سیاسی جهان را به هم زد و نقشه تازه ای راطرح ریخت .
اما وضع اسرائیل با کشورهای دیگر در این باره تفاوت همی دارد. کشورهای دیگر هنگامی سرزمین های ملل ناتوان را غصب کردند که بشریت به طور عام در نادانی و تاریک اندیشی به سر می برد. این بود که متجاوزان در دست اندازی ها و غارتهای خود اندازه ای نمی شناختند و هیچ عاملی نیز بجز زور توان مقابل با آنان را نداشت . امروزه اگر چه زور همچنان واپسین داور اختلاف های بین المللی است ؛ اما بیداری و آگاهی فزاینده و ملتها تبدریج مایه ظهور و وجدان همگانی بشریت و تشکل عامل نو پدید افکار عمومی جهانی درروابط بین المللی شده است.
اسرائیل در توجیه غصب فلسطین چنین می گوید : یهودیان نزدیک به دو هزار سال پیش بر این سرزمین حکومی می کردند ؛اما یا این دلیلی برای مشروعیت اسرائیل است . اگر امروز چنین امری به عنوان دلیل مشروعیت و تأمین کننده عدل در روابط بین الملل پذیرفته شود و بنا شود که عقد به تاریخ را به عقب بازگردانیم و مرزهای کشورها را به وضعی که در۱۰ یا ۲۰ یا ۳۰ قرن پیش داشته اند، در آوریم، نظم جهان یکسره بر هم خواهد خورد و در نتیجه این گونه استدلال های تاریخی ، به جای آن که در روابط بین المللی صلح و ثبات ایجاد کند، خطرناک ترین و قابل انفجارترین اوضاع را پیش خواهد آورد.
● قدرت سیاسی ( قدرت حکومت )
جمعیت و سرزمین از جمله عواملی است که نه تنها برای ایجاد کشور؛ بلکه برای تأسیس هیچ یک از گروه های اجتماعی دیگر ( جامعه روستایی، جامعه شهری و ... ) نیز کافی نیستند. آنها به عامل سومی نیاز دارند که بتواند افراد وابسته به گروه را که در سرزمین معینی سکونت گزیده اند، رهبری و اداره کند.
اداره و رهبری چنین گروهی ، به اعمال قدرت نیاز دارد. ریشه و اساس قدرت تمامی گروه های اجتماعی داخلی ناشی از قدرت واحد است که به آن قدرت سیاسی یا قدرت حکومت می گویند. بنابراین ، قدرت سیاسی هر کشور جزء تجزیه ناپذیر آن کشور است و تمام قدرتهای داخلی ، منشعب از آ ن قدرت است.
امروه در بیشتر کشورهای دموکراتیک ، قدرت سیاسی یا قدرت حکومت در دست سه قوه یا قدرت اساسی است که معمولاً به آن قوای سه گانه مملکتی گویند و هر یک از آنها دارای سازمان و تشکیلات منظمی برای اعمال قدرت سیاسی هستند.
در نظام حقوقی بین المللی نوع و شکل حکومت و به عبارت دیگر ، رژیم سیاسی کشورها به هیچ وجه مورد نظر نیست. از این رو انتخاب آن به وسیله کشورها آزادانه صورت می گیرد. ( رژیم مشروطه، رژیم جمهوری و ... ) بر اساس اصل دوام کشور، تغییر آنها تأثیری در وجود و ثبات کشور ندارد. تنها اثری که ممکن است داشته باشد، رفتار سیاسی دیگر کشورهاست و این امر به سیاست بین الملل مربوط می شود نه به حقوق بین الملل.
اما باید دید که قدرت سیاسی به عنوان عامل سازنده دولت – کشور چه ویژگی هایی دارد؟ نگاه به قدرت سیاسی غالب دولت – کشورها این ویژگی را به دست می دهد. همان طور که می دانیم قدرت ، مولود بی چون و چرای ذات روابط اجتماعی است. قدرت از بطن جوامع انسانی بر می خیزد. قدرت سیاسی که هنجارمند و نهادین است و از حالت شخصی به درآمده و سازمان پیچیده یافته، منشأیی بجر بطن جوامع طبیعی انسان ها که به نحو طبیعی در سرزمین های معینی ساکن شده اند، ندارد،؛ اما آیا قدرت سیاسی اسرائیل این ویژگی قدرت سیاسی سایر دولت – کشور ا را دارد؟ به این نحو که از متن جامعه ای طبیعی که به طور طبیعی در قلمرویی معین ساکن شده باشند، برآمده باشد .آیا قدرت سیاسی این سرزمین ، آن را تا اندازه ای قابل قبول مستقل و غیر وابسته جلوه می داده است؟
هنری کتان در کتاب فلسطین و حقوق بین الملل ، پاسخ عمیقی به این پرسشها داده است و آن این که تأسیس حکومت در فلسطین در سال ۱۹۴۸ به وسیله گروهی مهاجر بیگانه خواه بر اساس اجازه قطعنامه غیر معتبر سازمان ملل باشد یا غصب غیر قانونی ، قدرت سیاسی است که در حققیت متعلق به سکنه اصلی فلسطین می باشد؟
نادر پور ارشد
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید