یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

نگاهی به سیره‏ی تبلیغی امام جواد علیه‏السلام


نگاهی به سیره‏ی تبلیغی امام جواد علیه‏السلام
زندگانی سراسر افتخار پیامبر اسلام و ائمه‏ی هدی ـ صلوات اللّه علیهم اجمعین ـ از زوایای مختلف قابل بررسی است. روش تبلیغی معصومان علیهم‏السلام نیز مانند دیگر ابعاد زندگی‏شان اسوه و الگو به شمار می‏آید.
وقتی از این زاویه زندگی این بزرگان را مورد مطالعه قرار می‏دهیم، خود را با وظیفه‏یی سنگین رو به رو می‏یابیم؛ زیرا این نورهای پاک لحظه‏یی از عمل به تکلیف و ابلاغ رسالت الهی غافل نبودند. در سیره‏ی تبلیغی امام جواد علیه‏السلام ، موارد زیر مهم و در خور تأمل می‏نماید:
۱) تبلیغ از راه مناظره
بارزترین نوع تبلیغ امام جواد علیه‏السلام مناظره است. مناظره‏های آن حضرت ـ که از نخستین روزهای امامتش آغاز شد ـ وی را در تثبیت جایگاه ولایت و امامت، هدایت حق‏جویان و آشکار ساختن سستی گفتار ستمگران یاری داد. آن حضرت به دو جهت در عرصه‏ی مناظره‏های علمی گام نهاد.
بارزترین نوع تبلیغ امام جواد علیه‏السلام مناظره است. مناظره‏های آن حضرت ـ که از نخستین روزهای امامتش آغاز شد ـ وی را در تثبیت جایگاه ولایت و امامت، هدایت حق‏جویان و آشکار ساختن سستی گفتار ستمگران یاری داد.
نخست نیاز شیعیان که با توجه به سن اندک آن حضرت در پی کشف جایگاه معنوی‏اش بودند و دوم خواست مأمون و معتصم که اندیشه‏ی خوار ساختن امام و اثبات الهی نبودن آگاهی‏های وی در سر می‏پروراندند.
خلفا می‏کوشیدند با برپا ساختن مجالس مناظره امامان شیعه را رو در روی برخی از دانشمندان بنام زمان قرار دهند تا شاید از پاسخ پرسشی باز مانند و جایگاه معنوی‏شان مورد تردید واقع شود.
● اهداف امام علیه‏السلام در مناظره‏ها
الف) اثبات امامت خود
امام جواد علیه‏السلام در این مناظره‏ها پیش از هر چیز در پی اثبات حقّانیت خود بود. بر اساس گفته‏ی مورخان امام ـ با آن که هفت سال بیش نداشت ـ در یکی از محافل به سی پرسش پاسخ داد.
پرورش دانش پژوهان روشن‏بین نیز در شمار روش‏های تبلیغی امام نهم علیه‏السلام جای دارد. آن حضرت ضمن پاس‏داری از حوزه‏یی که امام صادق علیه‏السلام بنیان نهاده بود، دویست و هفتاد شاگرد تربیت کرد که گروهی از آنان نیز از شاگردان امام هشتم شمرده می‏شدند.
ب) رسوا ساختن دروغ پردازان
امام علیه‏السلام در مناظره چنان رفتار می‏کرد که نادرستی فضائل ساختگی خلفا آشکار شود.
در یکی از مجلس‏ها مأمون از یحیی بن اکثم خواست پرسشی مطرح کند. یحیی عرض کرد: یابن رسول اللّه، بر اساس روایت‏ها جبرئیل به پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله عرض کرد: یا محمّد، خداوند سلامت می‏رساند و می‏فرماید از ابوبکر بپرس آیا از ما خشنود است؟ زیرا من از وی راضی‏ام؛ در این باره چه می‏فرمایید؟
امام علیه‏السلام فرمود: فضل ابوبکر را انکار نمی‏کنم، ولی آن که این خبر را روایت کرده باید به خبری که رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله در حجّهٔ الوداع فرمود توجه کند. حضرت صلی‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود:
لَقدْ کَثُرَتِ الکَذابَهُٔ عَلَیَّ ... .
دروغ گویان بر من بسیار شده‏اند و نسبت دروغ بر من فزونی یافته است. پس هر که بر من دروغ بندد، خداوند نشیمن‏گاهش را از آتش پر می‏سازد. چنانچه حدیثی برایتان آوردند، آن را به کتاب خدا و سنت من عرضه کنید؛ هر چه با آن موافق بود بپذیرید و آنچه مخالف بود رها سازید، خداوند می‏فرماید:
«وَلَقَدْ خَلَقْنا الاِْنْسانَ وَنَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ اَقْرَبُ اِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید.»
به تحقیق ما انسان را آفریدیم و می‏دانیم آنچه نفس به او وسوسه می‏کند و ما از رگ گردن به وی نزدیک‏تریم.
روایتی که شما ذکر کردید، نشان می‏دهد خشنودی یا ناخشنودی ابوبکر بر حضرت حق پوشیده بود و این نزد عقل محال و ممتنع است.»
۲) تبلیغ عملی علیه حکومت مأمون
مأمون امام علیه‏السلام را بسیار احترام می‏نهاد و دخترش ام الفضل را، به رغم مخالفت‏های گوناگون به عقد وی درآورد. این برخوردها هرگز امام را به دستگاه خلافت خوش‏بین نساخت. او خلیفه را ستمگر می‏شمرد و اندیشه‏ی مخالفت با آن را در سر می‏پروراند. بنابر این، در نخستین فرصت به بهانه‏ی حج سمت مدینه رهسپار شد و در آن دیار اقامت گزید. حسین مکاری می‏گوید: هنگامی که حضرت محمّد تقی علیه‏السلام نزد خلیفه جایگاهی والا داشت، وارد بغداد شدم و به دیدار وی شتافتم. چنان می‏اندیشیدم که حضرت دیگر به مدینه باز نخواهد گشت. چون این امر را به خاطر آوردم، امام علیه‏السلام سر فرو افکند. اندکی بعد سربلند کرد و در حالی که رنگ مبارکش زرد شده بود، فرمود: حسین، نان جو و نمک نیم‏کوب در حرم رسول اللّه صلی‏الله‏علیه‏و‏آله از آنچه مشاهده می‏کنی برایم بهتر است.
خلفا می‏کوشیدند با برپا ساختن مجالس مناظره امامان شیعه را رو در روی برخی از دانشمندان بنام زمان قرار دهند تا شاید از پاسخ پرسشی باز مانند و جایگاه معنوی‏شان مورد تردید واقع شود.
۳) پدید آوردن حوزه‏ی علمی
پرورش دانش پژوهان روشن‏بین نیز در شمار روش‏های تبلیغی امام نهم علیه‏السلام جای دارد. آن حضرت ضمن پاس‏داری از حوزه‏یی که امام صادق علیه‏السلام بنیان نهاده بود، دویست و هفتاد شاگرد تربیت کرد که گروهی از آنان نیز از شاگردان امام هشتم شمرده می‏شدند.
۴) اعزام نماینده
امام نهم علیه‏السلام برای خنثا ساختن تبلیغات شوم بنی عباس و ارائه‏ی اسلام راستین به مردم، نمایندگانی به مناطق مختلف گسیل می‏کرد. این نمایندگان، کارگزاران امام علیه‏السلام شمرده می‏شدند و در مراکزی چون اهواز، همدان، سیستان، بُست، ری، بصره، واسط، بغداد، کوفه و قم زمینه‏ی اتحاد شیعیان و پیوند آن‏ها با معصوم را فراهم می‏آوردند.
امام علیه‏السلام همچنین به پیروانش اجازه می‏داد درون دستگاه حکومت نفوذ کنند و پست‏های حساس را در دست گیرند. «محمد بن اسماعیل بن بزیع» و «احمد بن حمزه قمی» از این فرصت بهره بردند و با رسیدن به موقعیت‏های ممتاز حکومتی در مسیر خدمت به دین و دین‏داران گام برداشتند.
«حسین بن عبداللّه نیشابوری» حاکم «بست» و «سیستان» و «حکم بن علیا اسدی» حاکم «بحرین» نیز از یاران حضرت شمرده می‏شدند و خمس دارایی‏شان را نزد وی گسیل می‏کردند.
محمّد حاج اسماعیلی
منبع : عرفان


همچنین مشاهده کنید