شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


چگونه تیراژ اثر داستانی بالا می رود؟


چگونه تیراژ اثر داستانی بالا می رود؟
● ادب و هنر :
فروش بیش از نیم میلیاردی آثار رضا امیرخانی، در حوزه ادبیات داستانی، رخدادی کم مانند در عرصه ادبیات کشور ما به شمار می آید. رخدادی که تداعی گر یک پرسش اساسی است:
در هنگامی که آثار داستانی و در مجموع پدیده کتاب در کشورمان از رونق چشمگیری برخوردار نیست عامل یا عوامل عمده در بالا رفتن تیراژ یا شمارگان آثار حوزه ادبیات داستانی چیست و کدامند؟
● چاپ اثر پایان کار نویسنده نیست
فیروز زنوزی جلالی نویسنده و منتقد مهمترین عامل توفیق و اقبال عمومی یک اثر داستانی را به نوع تعامل نویسنده با عموم معرفی می کند.
نویسنده «آینه و مرداب» می گوید: اغلب نویسندگان به محض چاپ اثرشان، کار خود را تمام شده تلقی می کنند درحالی که کار یک نویسنده پس از چاپ، تازه آغاز می شود. نویسنده باید بکوشد اثر خود را در تعاملاتی که با عموم از طریق رسانه برقرار می کند معرفی سازد و در این صورت امیدوار باشد که اقبال عمومی نسبت به اثر وی جلب شود.
زنوزی جلالی با اشاره به خبر فروش بیش از نیم میلیاردی آثار رضا امیرخانی می افزاید: آقای امیرخانی به ما آموخت که نویسنده پس از انتشار اثرش نباید خانه نشین شود و همه چیز را به ناشر بسپارد.
نویسنده اثر «قاعده بازی» ادامه می دهد: اگر میزان تیراژ و فروش آثار آقای امیرخانی صحت داشته باشد، رویدادی قابل تحسین است و می توان نسبت به اقبال گسترده مردم به آثار داستانی امیدوار بود.
● مردم دیدگاه روشنفکری را نمی پذیرند
مهمترین عامل بالا رفتن تیراژ یک کتاب داستانی، ارتباط محتوایی آن با زندگی مادی و معنوی مردم است.
«باقر رجبعلی» نویسنده و منتقد با بیان مطلب فوق می گوید: اغلب رمان ها و داستان های نویسندگان ما، دیدگاهی روشنفکرانه به مسائل و دردهای جامعه دارند و بنابر همین ویژگی، از جانب مردم پذیرفته نمی شوند.
اگر به رمان ها و داستان های موفق و پرتیراژ دقیق شویم، اولین نکته ای که می بینیم، سادگی در روش بیان و شفافیت و صداقت در ارائه موضوع است و اینکه نویسنده، مردم را گول نزده، از دور دستی بر آتش نداشته، خودش را علامه دهر فرض نکرده و از تقلید دوری کرده است.
نویسنده رمان «می» می افزاید: وقتی در داستان نویسی، «خودت» باشی. وقتی با دل و جان کار کنی. وقتی موضوع را که مطرح می کنی، بشناسی و با آن زندگی کنی. وقتی دائم نه برای نوشتن، که برای شناخت بهتر، تماشا کنی و آنچه را که می بینی درونی کنی، داستانت به موقع متولد می شود و مورد استقبال قرار می گیرد.
شاید فقط ۲۰ درصد ماجرا، بسته به تبلیغ و ترفندهای این چنینی باشد، بقیه اش نتیجه عرق ریزی روح و جسم نویسنده است.
رجبعلی با تأکید بر اینکه رمان ها و داستان های ناموفق، با روح حقیقی زندگی مردم و خواست ها و تمایلات آنها کیلومترها فاصله دارند می گوید: این گونه آثار فقط برای خوشایند منتقدان و مسئولان بعضی جایزه های ادبی به وجود می آیند و دست آخر هم در فراموشی مطلق، بطور مجانی به این و آن داده می شوند.
در واقع، نویسنده ای که برای جایزه می نویسد، برای مردم نمی نویسد.
● نسخه قاطع نمی توان پیچید
«جعفر ابراهیمی» (شاهد) نویسنده و شاعر کودکان و نوجوانان، با بیان این که درباره خوب بودن یا بد بودن کتاب های پرفروش و یا کتاب هایی که فروش ندارند، نمی توان نسخه قاطع ای پیچید، می گوید:
تجربه نشان داده است که «زمان» تنها قاضی ماندگاری کتاب های خوب است.
تجربه نشان داده است که این چهار مورد نسبت به کتاب ها در طول زمان اتفاق افتاده است:
یک) کتاب خوب بوده است، اما در زمان زندگی نویسنده با هیچ استقبالی روبرونشده است. ولی سال ها بعد ناگهان آن کتاب دوباره مطرح شده و زیبایی های پنهانش آشکار شده است.
دو) کتابی متوسط و سطحی منتشر شده است ولی با تجدید چاپ های متعدد روبرو شده است. ولی بعد از مدتی از یادها رفته است.
سه) کتابی خوب بوده است و فروش خوبی هم داشته است و بعد از مرگ نویسنده هم، همچنان ماندگار بوده است.
چهار) کتابی متوسط بوده است و هیچ فروش نداشته و بعدها هم فراموش شده است.
نویسنده رمان «یک سنگ، یک دوست» ادامه می دهد:
در مورد پرفروش بودن کتاب اخیر آقای امیرخانی به درستی نمی توانم قضاوت کنم چون هنوز این کتاب را نخوانده ام. ولی به زودی خواهم خواند و شاید یادداشتی هم بر آن بنویسم؛ اما با شناختی که از شخصیت آقای امیرخانی و آثار پیشین او دارم فکر می کنم که او شایستگی چنین موفقیتی را دارد.
ابراهیمی (شاهد)همچنین می افزاید:
موفقیت یک کتاب به عوامل بسیاری وابسته است که می توان به مهمترین آنها: عنوان کتاب، طرح روی جلد کتاب، نام نویسنده، نام ناشر اشاره کرد و بعد موضوع کتاب و تازگی موضوع، به روز بودن موضوع و قدرت نویسندگی نویسنده در شخصیت پردازی ها و بیان داستان.
این نویسنده با بیان این که امیرخانی کسی است که داستان را خوب می شناسد می گوید: امیرخانی اگر چه جوان است اما تجربه های خوبی از زندگی دارد و نیز خیلی باهوش و به قول معروف آدم تیزی است و اینها صفت های خوبی برای موفقیت یک نویسنده است.
با این همه نمی توان با قاطعیت نظر داد که کدام کتاب ها در ۱۰۰ سال آینده سرپا خواهند بود و کدام کتاب ها به دست فراموشی سپرده خواهند شد. امیدوارم کتاب های آقای امیرخانی همیشه پرفروش بماند.
ابراهیمی(شاهد) تبلیغات و معرفی به موقوع ومناسب برای کتاب به هنگام انتشار را یکی از عوامل مؤثر در موفقیت کتاب دانسته و می افزاید:
اما یک درد بزرگ در جامعه ما وجود دارد و آن این است که خوانندگان کتاب های خوب بسیار کم اند و معمولاً آثار سطحی وداستان های رمانتیک خوانندگان بیشتری دارند که اینها هم جزو خوانندگان حرفه ای به شمار نمی روند چرا که همه می دانیم آمار مطالعه در کشور ما بسیار پائین است. و گاهی پرفروش بودن یک کتاب ما را به این فکر می اندازد نکند این کتاب هم مثل کتاب های فلان و بهمان نویسنده باشد ومثل تبی است و به زودی فراموش می شود. اما به نظر بنده در این مورد باید استثناهایی هم قائل شد. گاهی اتفاقاتی در عالم ادبیات می افتد که همه معیارها را درهم می ریزد. کتاب آقای امیرخانی هم باید نقد و بررسی شود و با معیارهای فنی داستان نویسی روی آن قضاوت شود.
وی در پایان تصریح می کند: فعلاً زود است که درباره این نویسنده بزرگ نوظهور قضاوت بکنیم. او هنوز در حال پرواز و اوج گرفتن است و من خوشحالم که در بین جوانان چنین نویسندگانی پس از انقلاب ظهور کرده اند و بالیده اند.همین قدر که نویسنده جوانی توانسته است قشر عظیمی از مخاطبان را به سوی خود جلب کند، قابل تقدیر است.
منبع : روزنامه کیهان