یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شوکران شراکت چگونه حامی صهیونیست ها شده ایم؟!


شوکران شراکت چگونه حامی صهیونیست ها شده ایم؟!
داستان عجیب و غریبی است؛ یک مشت علامت سؤال چسبیده به علامت تعجب با کوهی از تناقض و تعارف و تظاهر... اصلا معلوم نیست نقشه زندگی ما را در کجا ترسیم می کنند و چه کسانی برای میز صبحانه و ناهار و شام مان نقشه می کشند... اطرافمان را شرکت های صهیونیستی پر کرده اند و فنجان های قهوه امان بوی اسرائیل گرفته آن وقت باید نفری ۲۰۰ تومان جهت کمک به مردم غزه به حساب فلان واریز کنیم؛ گرگ درنده فلسطین را با جیب خودمان چاق می کنیم و با همین جیب هم می خواهیم فلسطین را آزاد کنیم... گوشی موبایلتان را نگاه کنید؛ شکلات دست فرزندتان و البته نسکافه ای که در فنجان و نیمه شب پای اخبار خونین غزه میل می کنید به علاوه... سری به کشورهای همسایه بزنید؛ در همین عربستان؛ سرزمین وحی؛ سال هاست کیوسک های تحویل نوشابه پپسی و کوکاکولا با قیمت ثابت در گوشه گوشه شهر زنده است و عرب جماعت را به صرف یک ریال سیراب می کند؛ خدا نکند آینده ما چنین کرخت و بی تفاوت شود... زندگی مان را آب گرفته آن وقت داریم برای نجات دیگران اشک می ریزیم؛ دست پخت بچه های نسل سوم را این هفته همراه با بوی خون کودکان غزه میل کنید؛ قبلا از فشارهای عصبی و قلبی که برایتان ایجاد می شود؛ عذرخواهی می‌ کنیم.
حمید برقبانی و...
تخریب مسجد الاقصی بهترین بهانه برای دانشجویان دانشگاه امام صادق(ع) بود تا در گروه مطالعات فرهنگی بیداری اسلامی، نوشته های روی کاغذ را که چند سالی بعد از خطبه های نماز جمعه توزیع می شد، به برنامه ای عملیاتی تبدیل کنند؛ نوشته هایی که البته شرکت های حامی رژیم صهیونیستی را به مردم معرفی می کردند اما ظاهرا با کاغذبازی راه به جایی نبرده بودند... محمد صالح مفتاح وقتی از ۲۳ بهمن ۸۵ صحبت می کند، از جلسات خودشان در دانشگاه امام صادق(ع) و همان گروه مطالعاتی شان با حسی نوستالوپیک همراه با طعم یک انقلاب کوچک یاد می کند. گروهی که حالا منافع اقتصادی اسرائیل را هدف گرفته بود و می خواست ضربه ای جدی به بدنه اقتصادی این رژیم جعلی و البته ریشه دوانده در میان کشورهای کوچک و بزرگ دنیا و به ویژه در میان کشورهای اسلامی وارد کند.روبروی شرکت نستله و بعد از آن، مقابل مجلس شورای اسلامی بهترین جایی بود که دانشجویان حرکات انقلابی خودشان را انجام دادند و شلیک آغاز یک جنگ نرم همراه با سروصدا را به صدا درآوردند. هشدار به مدیریت نستله و در آخر هم جلب توجه و همکاری چند تن از نمایندگان مجلس مثل زاکانی، بزرگیان و ابوطالب از جمله نتایج این تجمع و اعتراض بود که البته باید به آن بازتاب های گسترده ای در رسانه های آن طرف آبی چون بی بی سی و الجزیره و... اشاره کرد که ظاهرا کار دانشجویان حسابی غافلگیرشان کرده بود... و این داستان تا امروز و حملات وحشیانه همین رژیم چاق شده جعلی که کم کم دارد میز صبحانه ما را می چیند ادامه دارد...
● «کالاهای صهیونیستی قابل حذف»
این شاه بیت اعتراض دانشجویان درخصوص فعالیت های شرکت های صهیونیستی بوده است. اگر به تاریخ ۲ ساله اعتراض های خودجوش به شرکت های اسرائیلی نگاه کنیم، متوجه می شویم که اعتراض ها در مورد کالاهایی بوده که می توانسته جایگزین خوبی در کشور داشته باشد حالا از شرکت نستله بگیریم با نسکافه و کیت کت هایش تا کوکاکولا و نوشابه های آن که خب، برای همه اینها جایگزین در کشور وجود دارد اما... اما کجای کار می لنگد که تکلیف این شرکت ها یکسره نمی شود؛ ما می دانیم اما شما ندانید بهتر است چون آن وقت پای خیلی ها وسط می آید و خیلی ها مجبور می شوند برای توجیه دست به بافتن کلاهی برای شما بشوند!
● نستله و کوکاکولا از کجا آمدند؟
سال ۷۹ هنگامی که ج- الف از سرمایه گذاران ایرانی مشغول دیدن برنامه های شبکه ۲ تلویزیون بود، چشمش به چند تا دکتر خورد که در رسانه ملی داشتند درخصوص شیر خشک صحبت می کردند و می گفتند شیرخشک ها را از عراق می آورند و بچه ها به خاطر همین شیرخشک ها مریض می شوند. ادامه ماجرا از زبان افشارنژاد: یک هفته بعد شنیدم که گروهی شیرخشک تولید کرده اند و نمی توانند اعتبار لازم را بگیرند که من به خاطر «عرق ملی» به فکر تولید پودر شیر و شیرخشک بچه افتادم و با گشایش اعتبار بانکی به مبلغ ۶۰۰ میلیون تومان، شرکت نستله را اجاره کردم. (وی این سخنان را در جلسه ای در کمیسیون های مجلس عنوان کرده است؛ منبع نزد نسل سوم خیلی خوب محفوظ است.)
همین الآن هم خیلی از افرادی که از موجودیت نستله در ایران دفاع می کنند معتقدند اشکالی ندارد یک ایرانی سرمایه گذاری کند و سودی به دست آورد... که در جواب باید گفت بله همین الآن هم شنیده های ما حاکی از این است که «افراد و ارگان های خاصی» در داخل کشور، جزو سرمایه گذاران این شرکت و این قبیل شرکت ها هستند اما مشکل اینجاست که نستله طبق آخرین قراردادش با osem موظف شده که ۵۷ درصد از سود سالیانه اش را به این شرکت اسرائیلی که تامین کننده غذای اسرائیلی هاست پرداخت کند.
(رویترز-۲۰۰۸.۰۸.۱۵) حالا باز هم چه اشکالی دارد که یک ایرانی... واقعا یک ایرانی؟
کوکاکولا هم از این اتهامات و اعتراض ها مبرا نبوده و نیست. وقتی روزنامه همشهری سال ۸۲ را ورق می زنیم در ابتدای یکی از مقالاتی که در خصوص صنعت نوشابه سازی در کشور نوشته شده، به ماجرای آلوده شدن شرکت خوشگوار به این شرکت صهیونیستی (کوکاکولا) اشاره ای شده است. توجه کنید که مدیر خوشگوار چه گفت:«ما اصلا در فکر چنین کاری نبودیم اما کوکاکولا طی فاکسی به ما اطلاع داد که عده ای تقاضای دریافت امتیاز تولید نوشابه را در سراسر ایران کرده اند و نظر ما را برای ادامه فعالیت شان براساس امتیاز قبلی خواستند. ما نیز موافقت خود را ابراز کردیم.» به همین راحتی؛ به همین دهن کجی و به همین خوشمزگی!
البته طی سال های اخیر «مجمع مطالبه مردمی مشهد» اعتراض های زیادی (زیادی یعنی خیلی و خیلی هم یعنی زیاد؛ آنقدر که خود مردم هم خسته شدند از بس اعتراض کردند و کسی به روی مبارک هم نیاورد...) به فعالیت های این شرکت کرده است حتی در یکی از این اعتراض ها و افشاگری ها در خصوص خوشگوار مشهد و کوکاکولا که صهیونیستی بودنش دیگر شهره عام و خاص است، این گونه آمده است:«در ادامه پیگیری های مجمع مطالبه مردمی مشهد مقدس و در پی افشای پرداخت سالانه ۱۵۰ هزار دلار سود به شرکت کوکاکولا یکی از مسئولان این شرکت در آمریکا به فروش کنستانتره به نمایندگی آنها یعنی شرکت خوشگوار مشهد اعتراف کرد.»
از سویی یک مقام مسئول در شرکت نوشابه سازی کوکاکولا در واکنش به خبر انتقال سالانه ۱۵۰ هزار دلار سود از سوی شرکت ایرانی خوشگوار از طریق یک شرکت ایرلندی گفت: کوکاکولا به ایران کنستانتره نوشابه می فروشد اما هیچ گونه تملک یا دارایی در ایران ندارد. «دانا بولدن» یکی از مدیران شرکت کوکاکولا گفته: این شرکت از اداره کنترل دارایی های خارجی آمریکا مجوز فروش کنستانتره نوشابه به ایران را گرفته است اما هیچ گونه منفعت مادی یا دارایی در ایران ندارد(!)
بولدن همچنین در واکنش به خبر مجمع مطالبه مردمی مشهد درباره انتقال ۱۵۰ هزار دلار ناقابل به صورت سالانه از طریق همان شرکت ایرلندی به کوکاکولا هم گفته: به دلایل خاصی من نمی توانم درباره کشورهایی که ما به آنها صادرات داریم و یا روابط مالی داریم و در آنجا کوکاکولا تولید می کنیم اظهارنظر کنم. (!)
می دانید که این جمله یعنی چه؛ یعنی ما سودمان را می گیریم؛ تجمع و تفرق و اعتراض و اتحاد و اجتماع به ما ربطی ندارد. این را هم بدانید بد نیست که کوکاکولا که پس از انقلاب اسلامی از بازار ایران خارج شده بود از سال ۱۹۹۴ با امضای قرارداد فرانشیز با شرکت هایی از جمله خوشگوار مجددا وارد بازار ایران شد که شرکت های ایرانی از طریق یک شرکت ایرلندی به نام کوکاکولای آتلانتیک و بعدها از شرکت کنسانتره Drogheda شهد نوشابه کوکاکولا را دریافت می کنند... حالا بد نیست صفحه خاطرات کودکی تان را ورق بزنید شاید در پستویی و یا تو در توی خاک گرفته ای پیدا کنید آن صحنه به یادماندنی مجلس عروسی و یا میهمانی که برادر بزرگ تر و یا پدرتان، کوکاکولا نمی خورد و می گفت این نوشابه آمریکایی هاست... لطفا به چند کلمه شعار توجه فرمایید: یادش به خیر اول انقلاب؛ چقدر استقلال و عزت برایمان معنا داشت.
● مدل های اعتراض!
ابتکار عمل و تبلیغات حرفه ای نستله وقتی دیوارهای متروی تهران را برای تبلیغ انتخاب کرد، بار دیگر شاخک های ضد صهیونیست دانشجویان و عدالتخواهان تیز شد و این بار هم نگذاشتند که آب خوش از گلوی این شیوه جدید نستله پایین برود. اولتیماتوم به مدیران شهرداری و بی توجهی آنان و در انتها هم از بین بردن تبلیغات این شرکت، هدیه دانشجویان به نستله بود؛ اگرچه داستان جشنواره ها و همایش ها و حضور رنگی این شرکت ها با آدم های رنگی ترشان هم در جای خود؛ که شاعر می گفت گر حکم کنند که مست گیرند... بعله! البته وزارت فرهنگ و ]بیب[ در این قضیه ]بیب[ و ... اشاره می کنند که کلا بیب!
خیلی تلاش کردیم اما سندی از علت تصویب قانون حمایت از مردم فلسطین در سال ۶۹ پیدا نکردم ولی می توان بهانه هایی چون تشدید حملات به غزه و مردم فلسطین را متصور شد و داستان را دوباره به جریان انداخت... در همین قانون هم بر عدم همکاری با شرکت های وابسته به صهیونیزم تاکید شده بود، قانونی که ظاهرا به بهترین وسیله برای زیبایی ویترین و خالی نبودن عریضه و نمادی برای پرستیژ تبدیل شده است.
دانشجویان مشهدی هم در چند سال اخیر اعتراض های خودشان به خوشگوار را همه جوره به گوش مدیران این شرکت که ظاهرا وابستگی هم به برخی بزرگان مشهد دارد، رساندند تا آنجا که خوشگوار در پاسخ به این اعتراض ها، نوشابه های کوکاکولا را در حرم امام رضا (ع) توزیع کرد و ... خب فکر می کنید چه شد؟ هیچی! اعتراض ها بیشتر شد و دامنه اش به واسطه همین اقدام نامعقول تا امروز همچنان ادامه دارد.
گروه اخوان الرضوان هم برای نستله آش پرروغنی پخت. حمله به دفتر نستله البته با کوکتل مولوتف های آتشین ازجمله کارهای خطرناک این گروه بود که در راستای اعتراض ها صورت گرفت. اگرچه به مدل این اعتراض، گوشه و کنار انتقادهایی وارد شد! اما بالاخره نسل ما که نسل سازش و ساخت و پاخت نیست؛ کسی به حرفش گوش ندهد خودش می رود برای اعزام در فرودگاه مهرآباد...
سال گذشته هم دوباره داغ شدیم اما زود همه چیز رنگ باخت و... جنگ ۳۳روزه باعث شد تا رسانه ملی قدم هایی برای نفی نستله بردارد. صدا وسیما همان روزهای مقاومت، مستندی را ساخت که صریحاً اعلام می کرد نستله اسرائیلی است که خب، بازخوردهای زیادی هم در سایت های رژیم صهیونیستی داشت. حالا اینکه چه طور می توان آن «نفی» و این «اثبات» نستله در رسانه ملی را توجیه کرد، الله اعلم. آخر همین چندماه پیش بود که پای مگی هم به صدا و سیما باز شد و غذای ایرانی را هم به وجود خودش آلوده کرد...
ناگفته نماند که نمایشگاه کتاب امسال هم جولانگاه مبارزه با نستله شد. که طبق معمول در عرض چند ساعت به خاطر اعتراض های مردمی دانشجویی به حضور نستله در این نمایشگاه، بساط نستله برچیده شد. نمایشگاه کتاب شیراز هم یک یادگاری به نستله داد و نگذاشت درست و حسابی کارهای تبلیغی شان را انجام دهند. تعطیلی غرفه نستله و تبدیل آن به محلی برای معرفی و ارائه مستندات شرکت های صهیونیستی، ازجمله عجایت این اعتراض دانشجویی بود که گل کاشت.
یک روزنامه صبح هم یکی دو ماه پیش با تیتر «نسکافه با طعم خون» این شرکت صهیونیستی را تا مرز تعطیلی پیشبرد؛ظاهراً راه به جایی نبرده اگرچه تأثیر زیادی بر افکار عمومی گذاشت... البته داستان عاقل و پشیمانی را که می دانید؛ پس خنده دار است اگر بگوییم مسئولان نمی دانستند مثلاً این شرکت چه ماهیتی دارد و به آن غرفه بدهند وبعد در پاسخ به اعتراض ملت و دراقدامی انقلابی طرف را اخراج کنند؛ مسخره نیست؟! به این ها اضافه کنید حمایت ناجا از نستله در جریان بیلبوردهای نصب شده نستله در شیراز، اعتراض دانشجویان مشهدی، توزیع نستله در مجلس و اعتراض یک نماینده زن، دیده شدن نستله در لوکیشن اخراجی های(۲) ده نمکی، تبلیغ نستله در ورزشگاه آزادی
مردم تحریم کنند؛ ما حمایت می کنیم!
اولین و آخرین واکنش های رسمی به اعتراض ها را باید در همان سال ۸۵ جستجو کرد که یکی از مدیان وزارت بازرگانی گفته بود تاکنون گزارشی مبنی بر صهیونیستی بودن نستله دریافت نکرده ایم. جالب بود که آقای مدیر تأکید کرده بود اگر ثابت شود و به ما اعلام کنند که نستله صهیوینستی است یقیناً نمی گذاریم در ایران باشد... دقت کردید که آقای مدیر در آن روزها گفته بود «یقیناً» نمی گذاریم.
واکنش های مدیران نستله هم جالب توجه است. مثلاً همان روزها روابط عمومی نستله گفته بود، خب اگر ما را اخراج کنند جوانان خودتان بیکار می شوند!! داستان نفت در مقابل غذا که خدمت شریف هست؛ می گفتند نفت تان را بدهید تا دو لقمه نان بدهیم... و اگر روزی خواستید نفت تان را برای صنعت تان استفاده کنید بگویند؛ اگر نفت ندهید از گرسنگی می میریدها.. حالا ما از بیکاری می میریم ها!!
همین چندماه قبل هم آقای واخس موت؛ مدیر عامل نستله در ایران خبرنگارها راجمع کرد و برد قزوین تاضمن بازدید از نستله، گسترده ترین موج تبلیغی و حمایتی از نستله را در روزنامه های کشور راه بیاندازد؛ موجی که اولین و آخرین راه اندازان آن، روزنامه های اصلاح طلب بودند که البته بسیج دانشجویی با صدور یک بیانیه تند، از خجالت آن روزنامه درخصوص تبلیغ نستله درآمد...
البته سال قبل در همایش «چگونه به اسرائیل کمک می کنیم» دانشجویان، وزیر امور خارجه را سؤال پیچ کردند و قرار شد که ایشان هم اسامی شرکت های صهیونیستی را به مجلس ارائه کند.. حالا هول برتان ندارد؛ گفتم قرار شد اسامی را بدهد؛ تا این قرار به سرانجام برسد؛ دل صاحبش آب شود!
اما وقتی اعتراض ها زیادشد، وزیر بهداشت اعتراض ها به حضور نستله در ایران را سیاسی عنوان کرد وگفت که معترضین می خواهند بازارهای هدف شرکت نستله را به سوی شرکت های موردنظر خودشان جلب کنند(!!؟)
حالا این اظهارنظر را بگذارید کنار صحبت های وزیر ارشاد در شیراز که گفته بود مردم و بازرگانان باید شرکت هایی مثل نستله را تحریم کنند و ارشاد هم از این تحریم ها حمایت می کند. (راجع به این جملات هیچ توضیحی در دسترس نیست و کارشناسان شبانه روز مشغول تحلیل هستند!)
و باز هم تأکید بر سیاسی بودن اعتراض ها به نستله توسط آقای نهاوندیان، رییس اتاق بازرگانی کشور که در کنار دیگر اظهارنظرها قرار گرفت و اصل داستان بازهم به مدد فضای سیاست زده کشور به حاشیه رفت.
همین روزهای اخیر هم که ابتدا دستور وزیر صنایع برای تعلیق فعالیت شرکت های مظنون به صهیونیست بودن را شنیدیم و چند روز بعد هم لایحه دولت برای مجازات شرکت های طرف قرارداد با رژیم صهیونیستی، زیاد قوت قلب نگرفتیم چرا که دیده ایم این قوانین در کشور ما بیشتر شبیه شعر سپید است تا سند اجرای عدالت.
● آخرش که چی؟
قدرت و پشتوانه مالی و اعتباری این ۲ شرکتی که در خطوط بالا به آنها اشاره کردیم آنقدرها زیاد هست که این موج عظیم معترضان که معتقدند هر پولی که برای خرید این محصولات می دهیم، تیری است در خشاب سربازان صهیونیست که به سوی کودکان فلسطینی شلیک می شود، خللی به کارشان وارد نکند. (همان جمله معروف ککش هم نمی گزد!)
اگرچه وقتی از رسانه ها خواسته می شود که فتیله اعتراض به نستله را پایین بکشند، مسأله شیرخشک را پیش می کشند و می گویند که کشور وابستگی عجیبی به این شرکت و محصولش که همان شیرخشک خوشمزه سرلاک است، دارد. (شما که بهتر می دانید طفل های امروزی اگر سرلاک نخورند آروغ بعد از غذایشان بوی سرخوردگی می دهد و سرطان شیرخشک می گیرند و مادرشان «مجبور» می شوند محض رضای گریه بچه، کمی به خودشان بیایند و از فکر زیبایی اندام خارج شوند و... نه! یک راه دیگر هم هست؛ مادر گرامی به خودت زحمت نده؛ شیرگاو که هست... بله؟ همان سرلاک بهتر است و گور بابای صهیونیست... به قول استاد: بچه عالی منفجر!)
جالب اینجاست که تاکنون هیچ صحبتی در خصوص وعده های ساخت خط تولید پودر شیر و شیرخشک در کشور نشده است. شرکتی که در مشهد تأسیس شده طبق آخرین اخبار قرار بود به مرکز اصلی تولید پودر شیر و شیرخشک تبدیل شود که خب، به نظر می رسد برخی کسانی که در نستله منافعی دارند هیچ علاقه ای به تعطیلی این شرکت و دادن میدان به یک شرکت ایرانی ندارند. (حمل بر تبلیغ نشود ان شاءالله! و البته تضعیف دولت خدمتگذار که کور شود هر که چنین نیتی دارد!
یا در خصوص کوکاکولا، وب گردی و بالا و پایین کردن اخبار خبرگزاری ها و روزنامه های کشور مؤید این مطلب است که آقا! جایگزین کوکا در کشور وجود دارد الی ماشاءالله اما... قدرت فوق العاده برخی سرمایه داران و سرمایه گذارانی که منافعی در این دو شرکت دارند، ظاهراً بیشتر از اعتراض های دانشجویی و قانون های مجلس (دقت کردید که نام قوه مقننه جمهوری اسلامی را آوردیم) برای تحریم شرکت های وابسته به رژیم صهیونیستی است.
فتاوای رهبری و مراجع تقلید در خصوص عدم جواز خرید و فروش کالاهای صهیونیستی را هم باید به همه این ها اضافه کرد که متأسفانه این بار این فتواها هم آرشیو خواهند شد. مطمئن باشیم شلوغی غزه و تصویب چند قانون یقیناً نخواهد توانست این قدرت اختاپوسی ثروت را از هم بشکند که ریشه های قطوری در اقتصاد کشور دوانده است.
و اما یک سؤال با عرض معذرت کمی نیش دار: «نسل سوم» همین جا از رییس جمهور محبوب می خواهد بپرسد مگر تاکنون شرکتی وابسته به رژیم صهیونیستی در کشور بوده که حالا قرار است تعلیق شان کنیم!
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید