دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


کلبه‌ای بالای کوه


کلبه‌ای بالای کوه
نویسنده : زرین - محمد
محل نشر : تهران
تاریخ نشر : ۱۳۸۳/۰۳/۲۳
رده دیویی : ۸fa۳.۶۲
قطع : رقعی
جلد : مقوایی
تعداد صفحه : ۱۲۰
نوع اثر : تالیف
زبان کتاب : فارسی
شماره کنگره : ۸۰۷۶ PIR/ر۸۸ش۲
نوبت چاپ : ۱
تیراژ : ۵۰۰
شابک : ۹۶۴-۰۶-۴۷۷۷-۲

راوی در این داستان, از دغدغه‌های زندگی در عصر خویش, انسان امروزی و مسائلش سخن می‌گوید و روایت گذشته و حال را به هم می‌پیوندد و رویاها واقعیات زندگی را بازگو می‌کند. راوی صاحب دو فرزند است که در خارج از کشور به سر می‌برند. از این رو او از تنهایی خویش سخن می‌گوید و به زبان استعاره, زاد و ولد انسان معاصر را تا حد مرتبه‌ای فروتر همچون سگ‌؛ فریاد می‌آورد. برای مثال, او در یکی از روایت‌ها خاطرنشان می‌کند: 'زندانی‌های سرسخت, آن‌ها که تن به خواسته زندانیان نمی‌دهند کجا می‌شکنند شکنجه, زندانی را وادار به اعتراف می‌کند اما او را نمی‌شکند. آن جا که رویاهایمان را از دست می‌دهیم شکسته شده‌ایم. بازجوها چند و چون سوزاندن رویای زندانی را بلدند. بیرون زندان, ما جز نفرت نسبت به چنین شیوه‌ای احساس دیگری نداریم اما خرده خرده رویای هم دیگر را به آتش می‌کشیم. آن جا در حصار زندان به آسانی رویای هم دیگر را به آتش می‌کشیم. آن جا در حصار زندان به آسانی می‌شود کسانی را یافت که مستحق نفرت و سرزنش‌اند اما بیرون چه کسی را می‌شود سرزنش کرد... از بچگی غصه خوردن عادتم شده است‌؛ غصه خودم, رفیقم, مرد خل و چلی که بچه‌های محله آزارش می‌دادند تا غصه قهرمان داستان‌ها و اواخر هم آدم‌های فیلم سینمایی. حالا انگار بریده‌ام'. راوی در پایان این سخنان را بر زبان جاری می‌کند: 'دلم می‌خواهد با ریشی که دارم آن نیم‌تنه‌ای را بپوشم که فقط یک بار پوشیده‌ام با آن کلاهی که تا روی گوشم بود, و این بار سگی همراهم خواهد بود که همسایه‌ها, توله‌هایش را به در کردند. بروم بیرون شهر, بالای کوه, تا جایی که کشف جنازه انسان و سگ در حوزه مسئولیت هیچ سازمانی نیست. بنشینم توی یکی از این شکاف‌هایی که آفتاب تابستان هم برف یخ زده‌اش را آب نمی‌کند. شب برسد, برف ببارد و مرا در لباس کهنه‌ام با خونی که در دلم یخ زده است بپوشاند, و سگ را با شیری که در پستان دارد. آن وقت هر بار مرا به خاطر بیاوری احساس خواهی کرد توی کلبه بالای کوه نشسته‌ام سیگاری می‌کشم در حالی که سگی پایین پایم به خواب رفته است'.