چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

عدالت در فقه سیاسی


عدالت در فقه سیاسی
عدالت اساسی ترین مفهوم در فلسفه اخلا ق سیاست و حقوق است پرسش های گوناگونی که درباره عمل و رفتار و شیوه زندگی درست فردی، جمعی و سیاسی و درستی اعمال افراد خصوصی و مقامات و کارگزاران عمومی و نیز درباره حقوق و تعهدات فرد و ماهیت سیاست های اقتصادی و اجتماعی دولت ها مطرح می شود همگی در ذیل مفهوم کلی عدالت قرار می گیرد.
ایجاد تعادل میان اهداف مختلف زندگی انسان مانند شادی، رفاه، فضیلت و معرفت و نیز ایجاد تعادل میان خواست ها و غایات خصوصی و عمومی و سرانجام بهره برداری متعادل از ثروت و شیوه توزیع آن جزیی از مباحث عدالت به شمار می رود.
با تمامی این اوصاف باید گفت که مبحث عدالت صرفا نظری نیست بلکه اساسا معطوف به عمل است و از این منظر موضوع اصلی آن تصمیم برای تعیین ملا کی است که طبق آن اعمال آدمیان در سطح و حوزه های گوناگون در رابطه با یکدیگر مورد داوری قرار می گیرد.
به طور کلی مفهوم عدالت از زمانی در ذهن آدمی پیدا شده است که زندگی کردن به بهترین شیوه ممکن و عدم تعدی به حقوق همدیگر در ذهن او خطور یافته است و بهترین زیستن در سطح زندگی فردی و جمعی متضمن مفهومی از عدالت است.
بدین منظور انسان در راستای محقق ساختن این امر و عدم تعدی به حقوق همدیگر و جاری و ساری ساختن عدالت به استقرار حکومت و برپای ساختن نهاد در دل جامعه تن در داد که غایت اصلی حکومت در معنای صوری آن اجرای عدالت در عرصه زندگی عمومی است و عدالت در این معنای وسیع در برگیرنده مفاهیم امنیت، آزادی، برابری و رفاه عادلا نه است.
تحقق عدالت و استقرار عدل خواست و تمنای همیشگی انسان در تمامی فرهنگ ها و دوره های تاریخی بوده است از دید باز برداشت های متفاوتی از عدالت در میان مردمان سرزمین های گوناگون وجود داشته است اما آن چه حائز اهمیت است این می باشد که این مقوله همیشه تاریخ جزو دغدغه های بشری بوده است.
در فرهنگ های باستانی شرق عدالت در همه زمینه های فردی، جمعی، سیاسی و حقوقی مفهومی به هم پیوسته و یگانه ای را می رسانده است عدالت در فرهنگ کهن مصر و بین النهرین برپایه باورهای مذهبی استوار بود فی الواقع جلوه ای آسمانی و خدایی بخشیدن به عدالت وجه مشترک فرهنگ های باستانی را تشکیل می دهد.
اما برای نخستین بار این یونانی ها بودند که عدالت را میدان بحث های فلسفی کشاندند و نخستین نقطه اوج درک فلسفی از عدالت در دیالوگ حکومت (politeia) اثر افلا طون به چشم می خورد. در ادوار اعصار گوناگون از جانب اندیشمندان و متفکران غرب و شرق در رابطه با عدالت تعریف های عدیده ای به عمل آمده است.
● عدالت در اندیشه متفکران غربی:
▪ افلا طون: عدالت نوعی تناسب و تعامل در امور است.
▪ ارسطو: بنیان عدالت در هر چیزی رعایت میانه روی است.
▪ رواقیون: همه انسان ها برابرند.
▪ هابر: عدالت عادات مردم در اجرای قراردادها و وفای به عهدهاست.
▪ جان لا ک: عدالت رعایت حقوق طبیعی (جان، مال و آزادی) به ویژه حق مالکیت است.
▪ منتسکیو: عدالت میانه روی در وضع قوانین است و در هر جامعه ای با جامعه دیگر متفاوت است.
● عدالت در اندیشه های حکمای اسلامی
▪ فارابی: عدالت تقسیم خیرات عمومی و مشترک میان همه اهل مدینه است عدالت موجب تداوم مدینه و حافظ آن است.
▪ ابن سینا: عدالت و عدل است که قوانین شرع را حفظ می کند برای تحقق عدل در جامعه وجود دادگستر و برای تحقق سنت وجود سنت گذار ضروری است نبوت یا شریعت عدل را در جامعه از طریق ایجاد یک نظام سیاسی مبتنی بر عدل به وجود میآورد.
عدالت رهبر و مدبر بر جامعه نقش تعیین کننده دارد تا با نیروی عدل حق هر صاحب حقی را محفوظ دارد چنین عدالتی جامع فضایل بدتر یعنی عفت و حکمت و شجاعت است.
▪ امام خمینی(ره): معیار تمامی مناصب در اسلا م عدالت است، عدالت یعنی نه ظلم بکن و نه زیر بار ظلم برو عدالت خط مستقیم و سیر معتدل است.
▪ استاد مطهری: عدالت یعنی رعایت تساوی در زمینه استحقاق های متساوی، عدالت اجتماعی عبارت است از ایجاد شرایط برای همه به طور یکسان و رفع موانع برای همه به طور یکسان عدالت اجتماعی از لحاظ اجرا و عمل وظیفه دولت ها است.
● عدالت در قرآن
در آیات متعدد خداوند در رابطه با موضوع و مفهوم عدل و عدالت سخنی به میان آورده است که به اختصار به چند مورد اشاره می شود.
خداوند در آیه ۱۳۵ سوره نسا» می فرماید:
ای اهل ایمان کاملا به عدالت قیام کنید و برای خدا شهادت بدهید اگر چه این گواهی به زیان شما یا پدر و مادر و بستگان شما باشد.
خداوند در این آیه از مردم می خواهد که در گفتار و کردار خود را به قسط و عدل عادت دهند.
تاکیدات فراوانی که روی مساله عدالت در این آیه شد، به دلیل اهمیت آن و همچنین وجود زمینه های بی عدالتی در درون افراد و جامعه است و بالخصوص روی تساوی مردم در مقابل قانون تاکید شده است.
خداوند در آیه ۸ از سوره مائده می فرماید:
ای مردم مومن در راه خدا قیام کنید گواه عدل باشید کینه قومی شما باعث نشود که بی عدالتی کنید عدالت بورزید که به تقوا نزدیکتر است و تقوا پیشه کنید که خداوند بر کردار شما آگاه است. خداوند در این آیه به طور مطلق دستور عدالت ورزیدن نسبت به هم اعم از دوست و دوشمن و مومن و کافر را صادر می کند.
در آیه ۱۵ سوره مبارکه شوری خداوند می فرماید:
ای پیامبر بگو من مامورم در میان شما عدالت بورزم. در این آیه به یکی از اهداف رسالت پیامبر می پردازد و آن را گسترش و تعمیم عدالت در تمام شئون جامعه ذکر می کند. اعم از عدالت در داوری یا عدالت در حکم و ...
در آیه ۹۰ سوره مبارکه نحل خداوند می فرماید:
خداوند فرمان می دهد شما را به عدالت و نیکی و احسان به خویشاوندان و شما را نهی می کند از زشتی و منکر و ستم خداوند به شما پند می دهد شاید متذکر شوید خداوند در این آیه همه را به عدالت و انصاف بین مردم و تعادل با یکدیگر با اعتدال و بدون افراط و تفریط و کجی و انحراف امر کرده است. در این آیه سه حکم بسیار مهم که اجتماع بشر بر آن استوار است بیان شده است و از نظر اهمیت به ترتیب این سه حکم یکی پس از دیگری آمده است صلا ح جامعه انسانی مهمترین هدفی است که تعالیم اسلا می بیان شده زیرا طبع انسانی مدنی است و او به شکل اجتماعی زندگی می کند پس سعادت اشخاص منوط به صلا ح اجتماع است و در اجتماع فاسد سالم ماندن و صالح شدن افراد بسیار مشکل است.
● عدالت در کلام و سیره امام علی (ع)
در باب ارزش عدل امام علی (ع) قوام عالم هستی را به عدل می دانند ضمن این که آن را در راس ارزش های اسلا می داشته می فرمایند:
با فضیلت ترین بندگان خدا در پیشگاه وی رهبری دادگستر است که خود هدایت یافته و دیگران را هدایت می کند.
وی درجایی دیگر می فرماید:
ای مردم مرا بر من و آرزوهایتان یاری دهید که در این صورت به خداوند سوگند میان ظالم و مظلوم انصاف و عدالت را حاکم خواهد کرد. امام علی (ع) خود کامگی و انحصار طلبی را دو عامل مهم فرار از عدالت می شمارند و همچنین پیشداوری را مانع دیگر عدالت می داند و در این مورد می گوید: از عدل و داد به دور است که انسان با تکیه بر ظن و گمان پیشداوری کند.
● عدالت از منظر قانون اساسی
قانون اساسی جمهوری اسلا می که مبنا و شاکله فکری حاکم بر آن را احکام و مبانی دینی و فقهی اسلا م به ویژه تشیع تشکیل می دهد. در جاهای مختلف بنا بر ماهیت و ذات حقوقی و فلسفی دینی اسلا م و سیره پیامبر و امامان وعلی الخصوص امام علی(ع) که عدالت را در سرلوحه برنامه های کار خود قرار داده بودند صراحتا به رابطه حاکمان و ملت و وظایف و حقوق هر کدام اشارت نموده است.
قانون اساسی از منظر عدالت سیاسی تکلیف و حقوق حاکمان ومردم را در موارد مختلف همچون برخورداری از برابری، آزادی، امنیت و آسایش به عنوان حقوق افراد جامعه به رسمیت شناخته است.
در اصل ۵۶ قانون اساسی در خصوص منشا حاکمیت آمده است.
«حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است».
هر چند که در این اصل حاکمیت از آن خداوند دانسته شده است اما تاکید بر خدادادی بودن حق افراد انسانی در حاکمیت بر سرنوشت اجتماعی خویش مبین حاکمیت مردم و دموکراسی مستقیم است. همچنین در دنباله اصل مذکور اعلام می دارد «علت این حق خداداد را از طرفی که در اصول بعد می آید اعمال می کند در اصل مذکور حاکمیت بدین ترتیب تضمین شده است» که: «هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع خود یا گروه خاص قرار دهد.»
در خصوص مردمی بودن حکومت در مقدمه قانون اساسی آمده است «حکومت برخاسته از موضع طبقاتی و سلطه گری فرد یا گروهی نیست بلکه تبلور آرمان سیاسی ملتی همکیش و همفکر است که به خود سازمان می دهد تا روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی خداوند بگشاید. قانون اساسی تضمین گر نفی هرگونه استبداد فکری و اجتماعی می باشد.»
در راستای از بین بردن استبداد و سپردن سرنوشت مردم به دست خودشان تلاش می کند. بالاترین جنبه عدالت سیاسی از دیدگاه قانون اساسی استقلال و نیز تکامل شخصیت افراد است که از طریق مشارکت آنها در تصمیم گیری های سیاسی محقق می شود این مشارکت از طریق اداره امور کشور به اتکای آرای عمومی محقق می شود.
همچنان که اعضای مجلس خبرگان رهبری (اصل ۱۰) رئیس جمهور (اصل ۱۱۴) نمایندگان مجلس شورای اسلامی (اصل ۶۲) و شوراهای محلی (اصل ۱۰۰) مستقیما از طرف مردم انتخاب می شوند.
مضاف بر تضمین مشارکت مساوی مردم در اداره کشور قانون اساسی در برخی اصول شرط عدالت را برای زمامداران مقرر کرده است.
در این خصوص اصل یکصد و نهم در بیان شرایط و صفات رهبر به عدالت و تقوای لازم برای رهبری امت اسلام نیز اشاره می کند این شرط برای فقهای شورای نگهبان (۹۱) رئیس قوه قضائیه (اصل ۱۵۷) و مقامات عالی قضایی (اصل ۱۶۲) پیش بینی شده است.
در مورد رئیس جمهور هر چند شرط عدالت صراحتا ذکر نشده است اما دارا بودن حسن سابقه امانت و تقوا برای داوطلبان ریاست جمهوری (اصل ۱۱۵) مبین لزوم وجود شرط عدالت در وی است. تحقق عدالت سیاسی بیش از هر چیز به مشارکت افراد و شایستگی زمامداران که در چهارچوب قوانین الهی و انسانی اقدام کنند بستگی دارد.
توجه به این اصل نیز از نهایت اهمیت برخوردار است برای آنکه مردم بتوانند قدرت خود را به شکل جمعی به منصه ظهور برسانند باید تک تک افراد از آزادی های فردی برخوردار باشند چرا که نظامی مردم سالار است که براساس آزادی بنا گردیده باشد.
به عبارت بهتر تحقق دموکراسی و حاکمیت مردم مستلزم برخورداری از حقوق سیاسی است. قانون اساسی در رابطه با تحقق ساختن عدالت و عدم تبعیض و به رسمیت شناختنآزادی های عمومی برای آحاد مردم از هر قوم و از هر طیف و گروهی اصول مصرحی را بیان می دارد.
اصل ۱۹ قانون اساسی در رابطه با استقرار عدالت در میان تمامی ملت از هر قوم و ملتی بیان می دارد که: «مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و نژاد و زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود. همچنین در اصل ۲۰ بیان می دارد که همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از حقوق انسانی، سیاسی با رعایت موازین اسلامی برخوردارند.»
نویسنده : رسول کامران کشتیبان
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید