یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


دورویی نشانه ها


دورویی نشانه ها
«مبانی نشانه شناسی» عنوان کتابی است از دانیل چندلر با ترجمه شیوا و دقیق مهدی پارسا که به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر (با همکاری پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی) منتشر شده است. با توجه به این که چندلر خود یکی از صاحب نظران و نظریه پردازان حوزه نشانه شناسی است این اثر را می توان یکی از منابع قابل اعتنا و اعتبار این حوزه دانست و از آنجایی که ترجمه این اثر زیر نظر دکتر فرزان سجودی از زبان شناسان و نشانه شناسان خوش فکر انجام شده است، می توان گفت که این اثر از ترجمه ای تخصصی و دقیق برخوردار است. هرچند که مهدی پارسا هم پیش از این با ترجمه آثاری چون «فلسفه نقادی کانت» اثر ژیل دلوز و «فرهنگ مقدماتی اصطلاحات روانکاوی لکانی» اثر دیلن اونز و... دقت نظر خود را در ترجمه به قضاوت گذاشته است.
با توجه به این که تعداد کتاب هایی که در حوزه نشانه شناسی به فارسی تألیف یا ترجمه شده است بیش از پنج - شش جلد نیست (از جمله نشانه شناسی کاربردی دکتر فرزان سجودی و نشانه شناسی پی یرگیرو) پوشاندن جامه پارسی به اثر چندلر را می توان گامی بلند در راستای شناخت و بسط دانش نشانه شناسی در جامعه علمی پارسی زبان برشمرد.
مدت زیادی نیست که «حلقه نشانه شناسی» در ایران با حمایت های فرهنگستان هنر پا گرفته است اما با این وجود حلقه نشینان این جمع همچون دکتر پاکتچی، دکتر بهمن نامورمطلق، دکتر فرزان سجودی، دکتر فرهاد ساسانی، دکتر حمیدرضا شعیری، دکتر علی عباسی، دکتر امیرعلی نجومیان، دکتر بابک معین و... با پرکاری و بهره گرفتن از دانش امروز و تطبیق و تدوین آن برای مسائل روز فرهنگ و جامعه علمی - آکادمیک ما توانسته اند دانش نشانه شناسی را به یکی از دانش های دارای پتانسیل برای تفکر و تعمق بدل کنند و به این اعتبار، چه بس بسیار جای خالی رشته نشانه شناسی در میان رشته های گوناگون و «رنگارنگ» آکادمیک خالی است!
اما با همه این تفاصیل، «نشانه شناسی» چیست چه فایده ای دارد بنیانگذاران این دانش و شارحان این اندیشه چه کسانی هستند این دانش بر چه مبانی بنیادینی شکل گرفته است چه مکاتبی از بستر این دانش قوام و قوت یافتند چالش های اساسی این حوزه چیست نشانه شناسی چه وجه اشتراک یا افتراقی با حوزه های مطالعاتی دیگر همچون زبان شناسی، مطالعات فرهنگی، تحلیل گفتمان، هرمنوتیک، فلسفه زبان، مطالعات تطبیقی، اسطوره شناسی، روایت شناسی و... دارد
چندلر در «مبانی نشانه شناسی» سعی می کند مباحث فوق را به طرح و بحث و تبیین بکشاند و به این اعتبار، منبعی جامع و تأثیرگذار فراهم آورده است که در آن مفاهیم تخصصی حوزه نشانه شناسی با زبانی صریح و دقیق بیان می شود. چندلر دانشجویان رشته های زبان شناسی، مطالعات فرهنگی، ارتباطات و مطالعات رسانه را به عنوان مخاطبان اولیه کتابش فرض گرفته است.
● پیش بینی دانشی با عنوان «نشانه شناسی»
بیش از یک قرن پیش، حدود سال های ،۱۸۹۴ فردیناندوسوسور، پدر زبان شناسی مدرن، دانشی را پیش بینی(!) کرد که آن را semiologie نامید. همان دانشی که امروزه ما آن را با عنوان «نشانه شناسی» می شناسیم. او در این باره در کتاب خود با عنوان «دوره زبان شناسی عمومی» (که پس از مرگش توسط دانشجویانش منتشر شد) می نویسد: «می توان دانشی را تصور کرد که به مطالعه نقش نشانه ها به مثابه بخشی از زندگی اجتماعی می پردازد. این دانش باید بخشی از روانشناسی اجتماعی و بنابراین قسمتی از روانشناسی عمومی باشد. ما آن را «نشانه شناسی» می نامیم. این دانش مشخص خواهد کرد که طبیعت نشانه ها و قوانین حاکم بر آنها کدام اند. چنین دانشی هنوز به وجود نیامده است اما حق وجود دارد. زبان شناسی فقط یکی از شاخه های این دانش عام است.»
همزمان با پیش بینی این زبان شناس سوئیسی، در آن سوی آب ها، فیلسوف آمریکایی، چارلز سندرس پیرس بدون اطلاع از نظریات سوسور، از رشته مطالعاتی با عنوان semiotics سخن می گفت که «نظریه صوری نشانه ها» بود.
به این اعتبار است که امروزه از پیرس و سوسور به عنوان بنیانگذاران دانش نشانه شناسی نام می برند که بعدها مبانی نظریات آنها به دو سنت واگرا در نشانه شناسی بدل شد. لویی یلمزف، گرماس، رولان بارت و کریستین متز وامدار سنت نشانه شناختی سوسور شدند و چالز ویلیام موریس، ریچاردز، آگدن و توماس سبوک از سنت پیرس تأثیر پذیرفتند. اما کسانی چون رومن یاکوبسن و امبرتو اکو بین سنت نشانه شناسی «ادراکی - تفسیری» پیرس و سنت نشانه شناختی «ساخت گرای» سوسور پل زدند و بعدها نشانه شناسان پساساختارگرا همچون بارت متأخر، لکان، دریدا، فوکو، ژولیا کریستوا از این مبانی ها هم فراتر رفتند.
● چرا نشانه شناسی بخوانیم
دانیل چندلر دلیلی که برای مطالعه نشانه شناسی (و شاید هم برای خوانده شدن کتابش!) اقامه می کند این است که می گوید: مطالعه نشانه شناسی می تواند به ما کمک کند تا از نقش رسانه ای نشانه ها و نقشی که خودمان و دیگران در بنا کردن حقایق اجتماعی ایفا می کنیم، آگاه شویم. با قرار گرفتن در منظر نشانه شناسی خواهیم فهمید که اطلاعات یا معناها در جهان یا در کتاب ها، کامپیوترها یا رسانه های دیداری - شنیداری جای نگرفته اند. معنا برای ما فرستاده نمی شود - ما آن را فعالانه از طریق فعل و انفعال پیچیده ای با رمزگان یا قراردادهایی که معمولاً از آنها ناآگاهیم خلق می کنیم. مطلع شدن از چنین رمزگانی ذاتاً افسونگر است و به طور خردمندانه ای قدرتمندمان می کند.
نویسنده کتاب «مبانی نشانه شناسی» معتقد است که حتی واقع نماترین نشانه ها همان چیزهایی نیستند که نشان مان می دهند. نشانه ها در تعین دادن به واقعیات کارکردهایی ایدئولوژیک دارند. واسازی و به چالش کشیدن واقعیت نشانه ها، معلوم می کند که واقعیت های چه کسی در موقعیت برتر و محق قرار گرفته اند و موقعیت های چه کسی سرکوب شده اند. چنین مطالعه ای شامل تحقیق در چگونگی ایجاد و حفظ واقعیت توسط گروه های اجتماعی خاصی است. صرف نظر کردن از مطالعه نشانه ها باعث می شود که به دیگران اجازه دهیم جهان معناهایی که ساکن آنیم را تحت کنترل خود بگیرند.
چندلر در این کتاب بر نشانه شناسی ساختارگرا و نقدهای پساساختارگرای آن تأکید می گذارد و سعی می کند فصل اشتراک و افتراق نشانه شناسی و زبان شناسی را از دید نظریه پردازان این حوزه نشان دهد. از قول سوسور می نویسد: «زبان شناسی فقط شاخه ای از دانش عمومی نشانه شناسی است. قوانینی که نشانه شناسی کشف خواهد کرد در زبان شناسی نیز قابل اعمال خواهند بود. از نظر سوسور مطالعه زبان بهترین مبنا برای درک نشانه شناسی است.»
در حالی که رولان بارت عقیده دارد: «باید صورت بندی سوسوری را وارونه کرد وگفت نشانه شناسی شاخه ای از زبان شناسی است.» در اینجا چندلر در مقام قضاوت برمی آید و می نویسد: بسیاری از کسانی که حداقل به طور ضمنی نشانه شناس، نامیده می شوند، این دیدگاه سوسوری را که می گوید زبان شناسی در بطن نشانه شناسی است پذیرفته اند.
اما یکی از عام ترین تعریف هایی که از نشانه شناسی می شود از آن امبرتو اکو است. او می گوید: «نشانه شناسی با هر چیزی که بتواند یک نشانه قلمداد شود سروکار دارد.» نشانه شناسی نه فقط شامل مطالعه چیزهایی است که ما در مکالمات روزمره «نشانه » می نامیم، بلکه مطالعه هر چیزی است که بر چیزی دیگر «اشاره دارد». از منظر نشانه شناسی، نشانه ها می توانند به شکل کلمات، تصویر، اصوات، اطوار و اشیا ظاهر شوند. نشانه شناسان معاصر نشانه ها را به طور منزوی مطالعه نمی کنند بلکه به بررسی آنها به عنوان بخشی از «نظام های نشانه ای» (مثل یک رسانه یا ژانر) می پردازند. نشانه شناسان به دنبال پاسخ به این پرسش اند که معناها چگونه ساخته می شوند و واقعیت چطور بازنمایی می شود نشانه شناسی در اشکال فراوان با تولید معنا و بازنمایی ارتباط دارد. شاید واضح ترین این اشکال «متون» و «رسانه ها» باشند.
در این کتاب چندلر نشان می دهد که نشانه شناسی یکی از روش های تحلیل متن است. رویکردهای دیگر شامل تحلیل بلاغی، تحلیل گفتمانی و تحلیل محتوایی هستند. در زمینه مطالعات رسانه ها و ارتباطات، تحلیل محتوایی رقیبی جدی برای نشانه شناسی به عنوان روش تحلیل متون به شمار می رود. در حالی که در حال حاضر نشانه شناسی به مطالعات فرهنگی بسیار وابسته شده است. در تحلیل محتوایی از روش های کمی برای تحلیل «محتوای» متون استفاده می شود، اما نشانه شناسی به دنبال تحلیل متون در حکم کلیت های ساختمند و در جست وجوی معناهای پنهان و ضمنی است.
● امپراتوری نشانه ها
نشانه شناسی به عنوان رویکردی به ارتباطات که بر معنا و تفسیر تأکید دارد، الگوی ارتباطی مبتنی بر انتقال را به چالش می کشد. نشانه ها صرفاً معنا را حمل نمی کنند بلکه یک رسانه را تشکیل می دهند که معنا در آن «ساخته» می شود. نشانه شناسی کمک مان می کند تا تشخیص دهیم که معنا به طور منفعل دریافت نمی شود بلکه صرفاً در فرآیند فعال تفسیر به وجود می آید و این چنین نشانه شناسی، ارزش تفسیر را برجسته می کند و چندلر هم نقش نشانه شناسی را چنان برجسته می کند که سرانجام مدعی می شود: «آنهایی که نمی توانند نشانه ها و نظام های نشانه ای را درک کنند تحت کنترل آنهایی قرار دارند که از پس این کار برمی آیند.»
لیدا فخری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید