یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


شترسواری دولا دولا نمی‌شود!


شترسواری دولا دولا نمی‌شود!
خانم عبدالباقی را اگر از تلویزیون هم نشناسید، وقتی پای گفتگو با او می نشینید، ارتباطتان آنقدر راحت و صمیمی خواهد بود که انگار مدتهاست با هم آشنایید. اما مراجعه ما به ایشان نه به دلیل شهرت، بلکه تخصص ایشان بود. مریم حاجی عبدالباقی موفق به دریافت دکترای علوم قرآن و حدیث از دانشگاه تهران شده است و حافظ کل قرآن کریم نیز هست. در حال حاضر هم وی استادیار و عضو هیات علمی دانشکده الهیات دانشگاه آزاد اسلامی تهران شمال است. خانم عبدالباقی سرپرست دفتر فرهنگ این دانشکده نیز هست.
▪ با توجه به آیه "لا اکراه فی الدین" آیا درست است در جامعه اسلامی که قوانین آن برآمده از احکام اسلامی است، قانون رعایت پوشش اسلامی همگان را ملزم به رعایت حجاب کرده و عدم رعایت آنرا جرم به شمار می‌ ‌آورد؟ آیا این قانون مطابق قانون الهی است؟
ـ به نظر می‌رسد این سوال نمی‌تواند یک پاسخ آری یا خیر داشته باشد. مسلما "لا اکراه فی الدین" و نبایست مردم را مجبور کرد. مردم بایستی دین خود را آزادانه انتخاب کنند و در حال حاضر نظر بنده این است که نبایست مردم را حتی ملزم به داشتن حجاب کرد. از نظر دینی فرد مختار است که آزادانه انتخاب کند. تنها چیزی که می‌ماند، بعد اجتماعی مسئله است که حقوق دیگران را پایمال می‌کند. اگر کسی روسری بر سر نداشت، حقوق دیگران پایمال نخواهد شد! مرد است که نباید به زن نامحرم نگاه کند. اما آنچه موجب پایمال شدن حقوق دیگران می‌شود، رفتارهای تحریک‌آمیز است؛ به طور مثال آرایش، شوخی‌های زننده، لباس‌های تحریک‌آمیز و آداب معاشرت غلط. اینها مواردی است که موجب سلب حقوق جامعه می‌‌شود. ربطی هم به ایران و غیر ایران ندارد، نباید این نوع رفتارها وجود داشته باشد؛ ما نبایست رفتاری داشته باشیم که موجب سلب حقوق دیگران شود. اما بی‌حجابی به آن معنا که فردی روسری نداشته باشد، ظاهرا اشکالی وارد نمی‌کند.
در واقع، حجاب علامت است؛ علامت اینکه نمی‌خواهی نامحرم رابطه‌ای غیر از رابطه‌ی انسانی با شما داشته باشد و شما هم تمایل نداری که رابطه‌ای غیر از رابطه‌ی انسانی با فردی داشته باشی. این علامت بایستی در رفتار و ظاهر شما نمود پیدا کند، تا نامحرم حساب کار خود را بداند. حقیقتا اگر شما روسری بر سر نداشته باشید، اتفاق خاصی نمی‌افتد. آنچه بیشتر تحریک آمیز است، رفتار اشخاص است. مثلا نحوه آرایش مو و مدلی که مو را درست می‌کنند، بسیار می‌تواند تاثیر داشته باشد، یک موی ساده با یک مویی که به زیبایی آرایش شده است بسیار متفاوت خواهد بود. در این صورت راه شما به عنوان کسی که دین و مذهب خود را انتخاب کرده‌اید، با فردی که اینطور نبوده مشخص می‌شود. ما نمی‌توانیم اجبار کنیم.
امروزه در کشور ایران افرادی مذهبی‌زاده هستند که مذهب انتخاب آنها نبوده است. تعداد این افراد کم هم نیست. نه اینکه این افراد لامذهب بوده و مثلا برای امام حسین(ع) گریه نمی‌کنند؛ اما نماز هم نمی‌خوانند یا یک روز می‌خوانند و چند روزی نمی‌خوانند. چه علتی دارد که این افراد حجاب داشته باشند. نماز را که پایه دین است ندارند، آن وقت ما از آنها انتظار حجابی را داریم که بسیار به تقوای انسان بستگی دارد. به نظر این حرف غیر منطقی است و به همین علت جامعه آنرا دفع می‌کند. مثلا در اسلام آمده که استفاده از شراب حرام است، اما زمانی که بروز اجتماعی پیدا کرد، برای آن مجازات در نظر می‌گیریم. بی‌حجابی در نظر اول بروز اجتماعی دارد، اما بهتر است تبرج آنرا جدا کرده و بگوییم هر ظاهر تبرجی که بروز اجتماعی آن بی‌عفتی، بی‌تقوایی و بی‌حیایی است ممنوع است. البته همه موارد آنرا هم مشخص کنیم که افراد سلیقه‌ای برخورد نکنند. زیرا این امر می‌تواند سلیقه‌ای باشد. مثلا در سانسورهای صدا و سیما، به دلیل حساسیتی که مردان ایرانی به ظاهر اروپایی‌ها دارند، این‌ها سانسور می‌شوند، در حالیکه هندی‌ها و چینی و ژاپنی‌ها سانسور نمی‌شود! در حالی که این قضیه ممکن است در بسیاری از مردم کاملا متفاوت باشد. در واقع معیارها نبایستی سلیقه‌ای باشد، بلکه باید با معیارهای دینی تبرج یا ساده بودن، موارد را تعیین کرد. البته نمی‌توانم روی این نطرات اصرار بورزم، زیرا حواشی بسیاری در این میان وجود دارد.
▪ نظر دین چیست؟ بایستی حجاب را اجباری کرد؟ برخی از کارشناسان مذهبی معتقدند حجابی که افراد در جامعه دارند مانند نماز بحث فردی نیست و عدم رعایت آن حق‌الناس خواهد بود؛ و همانطور که سرپیچی از موادی قانونی مجازات‌های خاص خود را دارد، قانون حجاب نیز بایستی اینگونه باشد؟
ـ در نظام اسلامی که حضرت رسول آنرا اجرا کردند، حجاب موضوعی منفی و نفرت‌انگیز نبود، بلکه چیزی بود که مردم اطلاع چندانی از آن نداشتند. آنها حجاب داشتند، اما چرایی آنرا نمی‌دانستند. اما در نظام جمهوری اسلامی برای درصد نه چندان کمی از مردم جامعه، حجاب به معنای عقب افتادگی و چادر به معنای امل بودن است. البته این نوع نگاه بی‌زمینه نیست. در قرن گذشته، پیش از رضاشاه، مگر زنان ما چادر بر سر نمی‌کردند، آیا آنها زنان باسواد، اسلامی، آشنا به امور سیاسی، نقش‌آفرین و خوشایندی بودند؟! جز خاله‌زنک بازی، نقش دیگری نداشتند. البته بنده به آن ۱۰% آگاه و اصیلی که از ابتدا دنباله‌رو خط تشیع بودند، کاری ندارم، بلکه روی صحبتم فرهنگ غالب جامعه است. بعد هم توامان با بحث بی‌حجابی، دانشگاه‌ها راه افتادند.
همزمان با این بی‌حجابی زنان وارد عرصه تحصیلات عالیه شدند. در غرب نیز به همین ترتیب خط علم و دین را از یکدیگر جدا کردند و به پبشرفت رسیدند. بنابراین جوان امروزی با دلایل تاریخی گمان می‌کند که دین یعنی عقب افتادگی و حجاب هم، همانی است که اشرف و شهناز پهلوی سعی داشتند که به خورد مردم بدهند، یعنی کفن سیاه! ما با همچین شرایطی حجاب را اجباری می‌کنیم؟! در واقع بدترین کاری را که می‌توان کرد را انجام می‌دهیم. همانطور که امام خمینی هم حجاب را اجبار نکردند. شما صحیفه نور را که مطالعه کنید، متوجه می‌شوید امام حتی در یک سخنرانی هم به خانم‌ها نمی‌گویند خانم‌ها چادر سر کنید و یا حجاب داشته باشید. در این کتاب چنین جمله‌ای وجود ندارد
▪ اما پوشش اسلامی که پس از انقلاب اسلامی به صورت قانون درآمد!؟
ـ آن کار امام نبود، بلکه رئیس جمهور از حوزه اختیارات اجرایی خود این کار را کردند. امام تا زمانی که مجبور نبودند و یا از ایشان استفتاء نمی‌شد، دخالتی در کار حوزه‌ها نمی‌کردند. تنها فرمایش امام این بود که "بانوان ما به تأسی از حضرت زهرا (س) حجاب را رعایت می‌کنند".
بنده در تحقیقاتم فهمیدم که بین غربزدگی و دور شدن از هویت ایرانی- اسلامی و بی‌حجابی، ارتباط مستقیمی برقرار است. یعنی "هر زمان که بی‌هویت شدیم، بی‌حجاب‌تر شدیم و هر وقت باهویت‌تر شدیم، با حجاب‌تر شدیم".
مثلا دکتر شریعتی هم در سراسر سخنرانی‌هایشان در حسینه ارشاد، کلامی در رابطه با اینکه زنان بایستی حجاب داشته باشند ندارند، اما زنانی که پیش از انقلاب در سخنرانی‌های ایشان شرکت می‌کردند، همگی به تدریج باحجاب شده‌اند؛ زیرا آنها خود واقعی خویش را یافتند. آنها دانستند که از ثروت‌هایی برخوردارند که بسیار بالاتر از ثروت‌هایی است که غرب به آنها عرضه می‌کند. ما می‌بایست این سیر را طی می‌‌کردیم که متاسفانه نکردیم. در حال حاضر هم بایستی همین سیر را طی کنیم. اگر حجاب اجباری نباشد، چه چیزهایی را از دست خواهیم داد؟! در حال حاضر میزان تبرج کم است؟!
▪ بعد از سالها حجاب اجباری، گمان نمی‌کنید اگر حجاب اجباری نباشد بسیار وضعیت نابسامانی اتفاق خواهد افتاد؟
ـ ما باید سرمایه‌گذاری روی حجاب را به این سمت سوق بدهیم که فرهنگ پوشش جا بیافتد و مردم رعایت کنند، در عین حال جلوی تبرج هم گرفته شود. زمان شاه هم حتی در میان قشر تحصیلکرده و فرنگ رفته، ما شاهد بی‌حجابی‌های بسیار مفتضحی بودیم. آنها تشخیص نمی‌دادند که محیط مدرسه، دانشگاه، عروسی و خیابان هر یک شرایط خاص خود را می‌طلبد؛ لباس‌های ساده و معمولی. این نیست که ما تنها بی‌روسری بودن را جرم تلقی کنیم؛ نه اینکه این کار از نظر الهی و دین کار بدی نیست و جرم محسوب نمی‌شود، بلکه از نظر اجتماعی زمان مناسبی برای این کار نیست. مثل هر گونه امر به معروف و نهی از منکری، این طرح هم زمان و ظرف مناسب خود را می‌طلبد. چراکه اگر زمان و ظرف مناسب آن رعایت نشود، نتیجه معکوسی خواهد داشت.
▪ در شواهد تاریخی و روایی نحوه برخورد حضرت رسول و ائمه و یا حتی پیامبران ادیان پیشتر که در همه آنها امر حجاب بوده است، با افراد بدحجاب و بی‌ججاب به چه شکلی بوده است؟
ـ شیوه آن بزرگواران اخلاقی و ارشادی بوده است. مثل اینکه اگر ما ببینیم کسی مشغول غیبت است، محل را ترک می‌کنیم. در واقع بیشتر جنبه مبارزه منفی دارد، تا مبارزه برخوردی -یعنی دوری جستن از این نوع افراد. زمانی که این افراد طرد شوند، به تدریج خود را باز می‌یابند. امروز را نمی‌توان با صد سال گذشته مقایسه کرد. امروز در دنیا عصر عریانی است. شما ۱۵۰ سال پیش مرد بی‌کلاه نمی‌دیدید، اما امروز مردان مذهبی ما هم کلاه بر سر نمی‌گذارند، در حالی که در تمام ادیان پوشاندن مغز سر، استحباب دارد. در واقع عریانی جهانی بر تک تک افراد تاثیرات مرئی و نامرئی خود را گذاشته است. بنابراین بایستی مطابق این عصر رفتار کنیم. در واقع بایست حجاب را از نظر تشویقی و تبلیغی عرضه کنیم، و تنها تبرج را جرم تلقی کنیم.
▪ در اعمال حج و نماز که از بالاترین عبادتها هستند کوتاهی قد آستین مردان و از این قبیل پوشش‌ها مانعی ندارد، در قانون جمهوری اسلامی هم که چنین قانونی برای مردان وجود ندارد؛ با این حال در این طرح با برخی پوشش‌های مردان و حتی نحوه آرایش موهای آنها هم برخورد می‌شد، آیا این کار اشکال ندارد؟
ـ بله قانونی وجود ندارد. این مسائل دیگر مربوط به دین نیست، بلکه امر فرهنگی است که راه جلوگیری از آن هم برخورد نمی‌تواند باشد. بایستی به آنها آگاهی داد؛ زمانی که کسی آگاه شد، به خودی خود رنگ لباس و نحوه آرایش مو و ریش او و نوع رفتار او تغییر می‌کند. اما زمانی که با آنها فقط برخورد می‌شود، آنها حتی متوجه حرف شما هم نخواهند شد.
اکنون چند درصد از جوانان غربزده ما ایران را دوست دارند، و چند درصد از جوانان ما ایرانی هستند؟ برای این تعداد چه کاری انجام می‌دهیم؟ آیا می‌گوییم مهم نیست که شما غربزده هستید، بهتر است که هرچه زودتر از این مملکت بروید! مگر مملکت تنها متعلق به ماست؟! مملکت متعلق به تمام افرادی است که در این سرزمین متولد شده‌اند و ما حق نداریم کاری کنیم که آنان از این سرزمین فرار کنند. شاه گفت همه در حزب رستاخیز اسم نویسی کنند؛ برخی از روی ترس ثبت نام کردند، اما مذهبیون و سیاسیون مخالف شاه نرفتند. شاه هم گفت هر که مخالف است، می‌تواند از این شهر برود. ما نبایست کار را تا این مرحله برسانیم. اگر آمار گرفته شود، تعداد مذهبیون عامل به مذهب چه تعدادی خواهد بود؟ نمی‌توان گفت که مملکت تنها متعلق به این افراد است. آیا پیامبران هم اینگونه با مردم رفتار می‌کردند؟ مگر چه تعداد عامل به مذهب در زمان حضرت رسول وجود داشت!
▪ آموزش و کار فرهنگی چه جایگاهی در دین ما دارد و چقدر سفارش شده است؟
ـ از اصول است. بگیر و ببندها و بزن و بکوب‌ها برای زمانی است که حیات اجتماعی به خطر افتاده و حق اجتماع سلب می‌شود. احتمال دارد این افراد که دست به این کار می‌زنند، اطلاعاتی در خصوص برنامه ریزی‌هایی که از سوی صهیونیسم و افرادی که علیه ما نقشه و برنامه دارند، داشته باشند.
▪ مثلا خانم‌هایی که در قبال بدپوششی مبالغی دریافت می‌کردند تا قبح بدحجابی از بین برود یا مدل خاصی ترویج شود؟
ـ بله زمانی که بدانیم نقشه‌ای در کار است، دیگر مبارزه با توطئه نام دارد. و به نظرم بهتر است نامش را مبارزه با بدحجابی نگذاشت. به طور مثال می‌شود گفت "رو کردن دست توطئه‌گران". البته ما دقیقا مشابه این کار را برای اعتیاد داریم، اما چرا برای اعتیاد هیچ فکری نمی‌شود. چرا همیشه اول نوبت حجاب می‌شود؟!
▪ شاید به دلیل بروز اجتماعی آن؟
ـ تنها به این دلیل که متدینین روی این مسئله، یک تعصب و حساسیت ویژه دارند. بنده آقای عزت شاهی را می‌شناسم که بعد از انقلاب عزت مطهری شد. بسیار آدم خاصی است و بیشتر از خیلی از روحانیون و بزرگان مسئول در زمان شاه شکنجه شده و با خیلی از این بزرگان زندانی بوده و اطلاعات زیادی از زندگی آنان دارد. او می‌گفت برخی از روحانیون و متدینین هستند که اگر شاه مشروب‌فروشی‌ها و کاباره‌ها را می‌بست و تاریخ را از شاهنشاهی به هجری شمسی و یا قمری برمی‌گرداند، دیگر با شاه مشکلی نداشتند. ما مشکل نگاه صوری به دین داریم. گفتن این حرفها برایم سخت است، زیرا حجاب به هیچ عنوان مقوله کم رنگی نبوده و نگاه صوری به دین نیست. اتفاقا حجاب از روح دین برخاسته و به ظاهر می نشیند. در واقع در روح دین جاری است. اما در هر حال ما از نگاه صوری بسیار لطمه ها دیده ایم و همچنان نیز از آن لطمه می‌بینیم.
اگر قرار است که اسلام رعایت شود، بایستی پرسپکتیو اسلام نیز رعایت شود. در قرآن در کنار ۷۲ بار تکرار نماز، ۳۵ مرتبه پرداخت‌های مالی را ذکر کرده که ۲۷ بار آن پرداخت زکات است. اما امروزه از زکات خبری هست؟! بنده به عالمی گفتم، چرا خبری از زکات نیست؟ گفتند: "خوب، مردم خمس بدهند"! مثل اینکه بگوییم مردم روزه نمی‌گیرند، بگوییم خوب نماز بخوانند. چه ربطی دارد؟ زکات یک شان دارد و خمس شان دیگری. شانی که خمس دارد اینگونه است که می‌شود انسانی اسلامی زندگی کند و علیرغم دارایی‌اش هرگز لازم نشود که خمس پرداخت کند، زیرا خمس مازاد مبلغ و سالیانه حساب می شود، اما زکات بر در آمد است. یعنی دقیقا همان مالیات. اما کسی جرات این را داشت که رابطه مالیات و زکات را بگوید. آیا این موارد دغدغه کسی هست و مردم را به سوی داشتن این دغدغه‌ها هدایت می‌کنند؟!
در حالی که اگر اقتصاد درست باشد، بسیاری از مشکلات را نخواهیم داشت. چرا در کشور سوئیس و سوئد میزان جرم، قتل، فحشا، ترور و سرقت بسیار کم است؟ زیرا اقتصاد تقریبا مناسبی دارند. بی‌حجابی یک فاکتور در میان دهها فاکتور دیگر است و متاسفانه نه فاکتور دیگر دیده نمی‌شود.
▪ به نظر این راه حل اساسی نیست و در واقع تنها سعی در اصلاح ظاهر امور دارد؛ در حالی که مسئله از ریشه ایراداتی دارد و باطن آن در حال ویرانی است؛ به نظر شما راه حل اساسی چیست؟
ـ اولا که باید اسلام به همراه پرسپکتیو نظام اسلامی دیده شود و همه ابعاد اسلامی بایستی پیاده شوند. گاهی سریال‌هایی ماه‌ها از صدا و سیما پخش می‌شود که عملا تیشه به ریشه خانواده می‌زند؛ اما نه اعتراضی می‌شود و نه کسی کفن به تن می‌کند و نه عزا اعلام می‌شود! اما اگر زنی بی روسری به قم برود، شاهد کفن پوشیدن خواهیم بود. بنده نمی‌گویم در این مواقع اعتراضی صورت نگیرد، اما برای تمام اسلام دلشان بسوزد. نه تنها برای مسائلی که از نظر آنان تمام اسلام در آنها خلاصه می‌شود.
▪ حد و حدود حجاب را چه میزانی از پوشش است؟
ـ همان که در دین داریم، وجه و کفین.
▪ چکمه بلند مصداق بدحجابی است؟
ـ فلسفه اینکه فردی چکمه به پا می‌کند و شلوار را داخل آن می‌گذارد این است که شلوار کثیف و گلی نشود. اما اینکه در ایران همه چیز به مد تبدیل می شود، ناشی از فرهنگ ماست که باید درصدد اصلاح آن باشیم. وقتی لباسی برای منطقه قطب دوخته می‌شود و همین در ایران مد می‌شود که به طور مثال آنرا به تن کنند و به دانشگاه تهران بروند! مشکل بی فرهنگی ماست.
▪ در واقع مد پوشش را به تبرج تبدیل می کند و می‌شود مصداق طرح امنیت اجتماعی؟
ـ دقیقا! ما باید بیشتر با غربزدگی مخالفت کنیم، مخالفت‌مان هم نباید صوری باشد. مخالفت‌های ما با غرب در طول تاریخ مقداری کورکورانه بوده است؛ به قول آقای خاتمی باید خوبی‌ها و بدی‌های غرب، هر دو را دید. یعنی طوری نباشد که ما از غرب دیو بسازیم، و وقتی به آنجا سفر می‌کنیم، ترجیح دهیم که در آنجا بمانیم و فرزندمان در آنجا ادامه تحصیل دهد. روی صحبتم با افراد خاص خیابانی نیست؛ فرد مسلمانی که نماز می‌خواند، روزه می‌گیرد، محجبه هست و به نامحرم نگاه نمی‌کند، زمانی که همین فرد به غرب می‌رود، ترجیح می‌دهد فرزندش آنجا بماند و درس بخواند. چرا؟! حتما حسنی دیده می‌شود که ترجیح می‌دهیم دیندار بمانیم، ولی در آنجا بمانیم. در واقع ما خوبی های غرب را تعریف نمی کنیم. کاش می‌شد برای دانشجویان یک دوره غرب‌شناسی حضوری داشته باشیم. یعنی غرب را –خوبی‌ها و بدی‌های آنرا- از نزدیک به دانشجویان نشان دهیم و از آنها بخواهیم که انتخاب کنند. نه اینکه افرادی در اینجا تضاد با غرب پیدا کنند و عده‌ای غافل از فجایعی که ممکن است در غرب باشد، عاشق و شیفته آن باشند. به نظرم اگر غرب را بشناسیم و داده‌های خودمان را به جوانان بشناسانیم، کمتر شاهد این مسائل خواهیم بود. کاری که آقای دکتر شریعتی انجام داد و امام آنرا متبلور کرد. امام ما را به خودمان باوراند. زمانی که ما خود را باور کردیم، دیگر حنای غرب برایمان رنگی نخواهد داشت. مگر جوانهای زمان امام و جنگ، جوان نبودند؟! می‌شود راه را دوباره رفت، اما این مستلزم وجود افرای است که مانند امام با شجاعت عمل کنند و تنها شعار ندهند.
بنده در تحقیقاتم فهمیدم که بین غربزدگی و دور شدن از هویت ایرانی- اسلامی و بی‌حجابی، ارتباط مستقیمی برقرار است. یعنی "هر زمان که بی‌هویت شدیم، بی‌حجاب‌تر شدیم و هر وقت باهویت‌تر شدیم، با حجاب‌تر شدیم".
متاسفانه چنین فضایی بعد از انقلاب پیدا نشد. ما می خواهیم همه مانند ما فکر کنند. دکتر شریعتی هم مثل هر آدم دیگر اسلامش بی‌ایراد نبود، اما همه که مانند شهید مطهری اسلام‌شناس نیستند. بلکه نقاط مثبت و منفی در دیدگاهشان وجود دارد
اما متاسفانه می‌خواهیم که فقط و فقط اسلام‌شناسی واقعی باشند. حالا اگر هم اسلام شناس واقعی پیدا شد، عقاید سیاسی‌شان هم باید درست مانند افکار ما باشد، تا ما به جوانان اجازه دهیم جذب این افراد شوند. در حالی که اولین چیزی که جوان می‌خواهد این است که اسلام‌شناس به حکومت وابسته نباشد. می‌خواهد یقین کند که اسلام حکومتی به خوردش نمی‌دهند. ما افرادی خوبی بعد از انقلاب داشتیم، اما اجازه ندادیم که رشد کنند.
درست مانند رفتاری که با کتابهای دکتر شریعتی انجام شد. یعنی با نیت خوب و با این قصد که اسلام حقیقی را به جوان عرضه کرده و به گلدان وجودیش آب پاک برسانیم، و به این امید که آنان را حامی و دوستدار کتاب‌های شهید مطهری کنیم، جوانان را از آب پاکی که آلودگی‌هایی هم داشت دور کردیم و در نتیجه آنها را خشکاندیم.
شاید این حرف با بقیه حرفهایم متفاوت باشد، اما شاید ما مامور به وظیفه‌ایم و نه نتیجه... اگر اینطور به قضایا نگاه نکنیم، شاید کارهایی که تا به حال انجام داده‌ایم، غلط نبودند و ما وظیفه‌مان را انجام داده‌ایم؛ حالا نتیجه را... اینکه من حتما بایستی آب پاک به خورد گیاه بدهم، حالا می‌خواهد نتیجه نگیرد و گیاه آب را نخواهد و بخشکد و یا قبول کند را کار ندارم!
▪ اما منطقا نبایست درست باشد؟ مثل اینکه به هوای خواندن کتاب های شهید مطهری، کتاب های دکتر شریعتی را هم از آنان گرفتیم؟
ـ یا برای اینکه چادری شان کنیم، از حجاب هم گرفتیم‌شان.
▪ شاید مسیر وظیفه را درست طی نکردیم؟
ـ بله. شاید روش‌مان درست نبوده. در واقع تاکید بر روی کتابهای شهید مطهری اشکالی ندارد، اما خود ایشان هم کتاب داستان راستان نوشتند. اما چند نفر بعد از انقلاب کتاب‌های شهید مطهری را بازنویسی و ساده‌نویسی کردند.سال ۶۰ امام گفتند: "کتابهای ایشان بی‌استثناء خوب است". در واقع ۲۶ سال پیش. ما می‌توانستیم در این مدت، ۵ سال پس از صحبت‌های امام، ساده‌نویسی کتابهای ایشان را برای دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستانی شروع کنیم. مثل کتابهای تفسیر جوان آقای قرائتی که در قالب کتابهای جیبی با طراحی‌های زیبا و خط درشت منتشر می‌شوند. مانند: "تدبر در قرآن"، "شیطان در قرآن"، "زن در قرآن". این نوع کارها، کارهای بسیار خوب است، اما بیست و اندی سال دیر است! یعنی زمانی انجام می‌شود، که ما مخاطب‌مان را از دست داده‌ایم. بالاخره ما هم تجربه نداشتیم، یکبار که بیشتر انقلاب نکرده بودیم.
▪ شما در صحبت‌هایتان در مورد صدا و سیما هم صحبت کردید؛ در مجموع، رسانه‌ها تا چه اندازه می‌توانند در فرهنگ‌سازی مشارکت داشته باشند؟ آیا درست است که زن آرایش کرده و زنی که کلاه بر سر دارد از رسانه ملی به راحتی پخش می‌شود، اما همان تیپ در طرح امنیت اجتماعی مصداق تبرج و تخلف به حساب می‌آید؟
ـ اولا که رسانه عمومی منعکس کننده اجتماع است. کما که دانشگاه هم همنیطور است. به طور مثال در دانشگاه چه جوی حاکم است، همان در صدا و سیما بروز می‌کند. صدا و سیما نمی‌تواند منفک از جامعه باشد. البته که به شدت فیلم‌سازی ما غلط است. مثلا طرف غش کرده و بر اثر ضعف افتاده، اما در همان حال آرایش کامل دارد و اصلا هم بهم نخورده است! حرف من غیر از ضعف‌های کارگردانی است.
جامعه امروزی جامعه‌ی پیچیده‌ای است و به صدها قانون بستگی دارد. مثلا در فیلمی که در زمان امام پخش می‌شد، خانمی روی تخت بیمارستان نقش فردی را بازی می کرد که دچار تشنج شده است. برخی علما اعتراض کردند، و امام در پاسخ گفتند این کارها درست و اسلامی است، اما اگر فردی در حین تماشا به گناه می‌افتد، وظیفه‌اش این است که نگاه نکند. اگر هنرپیشه‌ای در حین بازی کردن به گناه می‌افتد، نباید بازی کند. اگر کارگردانی در طول کار به گناه می‌افتد، وظیفه‌اش این است که کار را ادامه ندهد. اگر گریمور مرد، زن را گریم کند، گناه دارد. از این حکم امام می‌توان فهمید هنرپیشه برای ایفای نقشش – مثلا نقش اشرف پهلوی- باید گریم کند. بایستی اشرف پهلوی را درست کند نه اینکه "اوشین" را طوری نمایش دهد که مردم بگویند او الگوی ما بوده است. زمانی که آقای میرسلیم وزیر ارشاد بودند کتاب سیندرلا را در حالی چاپ کرده بودند که سیندرلا روسری به سر داشت. هرگز اسلام این را تصدیق نمی کند. "شتر سواری دولا دولا نمی‌شود"؛ یا باید سیندرلا را برای بچه ها بگوییم – که به نظرم باید بگوییم، البته این نظر بنده است و ممکن است نظر اسلامی نباشد و بنده آگاهی نسبت به آن نداشته باشم- یا اگر اسلامی نیست نمی‌توان با روسری او را نشان داد. ما هر کاری دلمان می‌خواهد انجام می‌دهیم و هر طور بخواهیم یک اثر را تغییر می‌دهیم. مهم فرهنگ‌سازی و برنامه‌ریزی است.
▪ خانم دکتر حاج عبدالباقی، از زمانی که در اختیارمان گذاشتید بسیار متشکریم.
سارا خاتمی
منبع : مجله اینترنتی دخت ایران


همچنین مشاهده کنید