یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


بدحجابی چگونه گسترش یافت حاشیه نشینی فرهنگ دینی در جامعه اقتصادزده


بدحجابی چگونه گسترش یافت حاشیه نشینی فرهنگ دینی در جامعه اقتصادزده
ماه مبارک رمضان آغاز شده است و مومنان در ضیافت الهی شرکت کرده اند. همواره شنیده ایم که روزه گرفتن تنها گرسنگی کشیدن و تشنگی را تحمل کردن نیست بلکه رعایت همه اوامر الهی است. البته عمل به دستورات دین مبین در همه روزها و ساعت ها واجب است اما مردم در ایامی چون ماه مبارک رمضان، بیشتر این مسائل را رعایت می کنند.
یکی از مواردی که در ماه رمضان بیشتر رعایت می شود، حجاب است. هرچند چند سالی است که غلیظ تر از گذشته های نه چندان دور شاهد بدحجابی در ماه رمضان هستیم. چه خوب است اکنون که درهای رحمت الهی به روی همگان باز است با انجام اعمال مخالف دستورات دین مبین، این فرصت گرانقدر را از دست ندهیم. در این نوشتار به بررسی زمینه های گسترش بدحجابی می پردازیم.
نهاد خانواده در زمینه هدایت فرزندان و نظارت بر رفتار آن ها نه تنها، دچار ضعف های بنیادینی است، بلکه گاه خود به مانعی در مسیر رشد اخلاقی فرزندان تبدیل می شود و سرمشقی ناصواب در مقابل آن ها قرار می دهد. نهاد خانواده، با اصول تعلیم و تربیت آشنا نیست؛ از آموزه های دینی، بسیار کم بهره است و به حضور موقعیت های رسانه ای در جمع خود رضایت می دهد که از مهم ترین عوامل تحریک جنسی و بدآموزی اخلاقی هستند؛ رسالت تربیت فرزندان را به نظام آموزشی سپرده و در این باره، دغدغه ای جدی احساس نمی کند و...
این یک واقعیت آشکار اجتماعی است که نهاد خانواده در انتقال باورها و ارزش های دینی به نسل جوان آنچنان موفق نبوده؛ چرا که خود در مقام عمل، متفاوت با هنجارها و ارزش ها رفتار کرده است و این تناقض، جوان را در موضع مقاومت و انکار و اعراض قرار می دهد.
● میزان تناسب نظام آموزشی با مبانی دینی
بی شک، نظام آموزشی کشور ما تناسب چندانی با نظام تربیتی مورد نظر اسلام نداشته و ندارد. به همین دلیل است که مدت هاست احساس نیاز مبرم نسبت به تحول ساختاری و محتوایی در نظام آموزشی کشور در اذهان بسیاری شکل گرفته است.
نظام آموزشی ما اگرچه ظاهر و نمودی دینی دارد، اما اولا مبتنی بر پوزیتیویسم و توسعه غربی است، ثانیاً پرورش دینی در آن منزلتی ندارد. بدین ترتیب، خروجی نظام آموزشی کشور، آنچه نیست که باید باشد. نظام آموزشی کشور ما به دنبال تربیت متخصصانی تکنوکرات یا بوروکرات برای رسیدن به آرمان توسعه یافتگی است، نه انسان متعهد و دردمند.
بدین ترتیب، نمی توان سهمی درخور در زمینه انتقال باورها و ارزش های دینی به نسل نوجوان و جوان کشور، برای نظام تعلیم و تربیت کشور قایل شد؛ چرا که اساساً سمت و سوی دیگری دارد.
در ابتدای انقلاب اسلامی، شهید رجایی و شهید باهنر، ضرورت وارد کردن رسالت تربیت دینی نسل جوان در حوزه وظایف اصلی آموزش و پرورش را درک کردند و به تاسیس معاونت پرورشی همت گماردند، اما متاسفانه پس از آن ها، این ساختار به صورت مجموعه ای تشریفاتی، ضعیف و نابسامان درآمد تا آن هنگام که در دوران اصلاحات، کلاً از نظام آموزشی حذف شد. این سرنوشت غم انگیز، ما را برآن می دارد که دراین باره تامل کنیم که چرا پس از گذشت نزدیک به سه دهه از پیروزی انقلاب، همچنان باید از کاستی ها و سستی های نظام آموزشی کشور ناخرسند و نگران باشیم. با اینکه معاونت پرورشی دوباره احیا شده است.
مراکزی از قبیل حوزه های علمیه، مساجد، هیات های مذهبی و... از نیازهای فعلی جامعه فاصله گرفته اند و به دلمشغولی های خود بسنده کرده اند. تحلیل محتوای برنامه های فرهنگی مساجد و هیات های مذهبی و سخنرانان این محافل نشان می دهد که جهت گیری آن ها معطوف به مسایل اخلاق فردی، محبت و ارادت ورزی نسبت به اهل بیت(علیهم السلام) بدون معرفت یابی به آن ها، تهییج شور و عطش دینی، غفلت از چالش های اجتماعی و معضلات فرهنگ عمومی و... است. بنابراین، نهادهای دینی نتوانسته اند آن گونه که شایسته است در مهندسی فرهنگی جامعه نقش آفرین باشند. برای مثال، چه میزان از توان معرفتی و تبلیغاتی این مراکز صرف فعالیت فرهنگی پیرامون حجاب اسلامی و آسیب شناسی وضعیت جامعه از این منظر و همچنین ارایه راهکار شده است؟!
● امر به معروف یا نهی ضددینی؟!
از نظر اسلام، امر به معروف و نهی از منکر یک واجب شرعی است و یکا یک مسلمین نسبت به انجام آن مکلف هستند، اما با این حال، این عمل در جامعه ما، فضولی و دخالت در حریم خصوصی دیگران تلقی می شود. از این رو، نوعی بی تفاوتی و تساهل اجتماعی رواج یافته است، به طوری که افراد نسبت یکدیگر احساس مسئولیت نمی کنند.
از این رو، رفتارهای ضدارزشی و نابهنجار، فرصت و بستر مناسبی برای ظهور و گسترش یافتند. یکی از علل رشد پدیده اجتماعی، همین مهجوریت فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر است.
در روایتی می خوانیم:
«خداوند، خوبان را به سبب گناه اکثر مردم عذاب نمی کند، مگر این که گناه و کارهای زشت بین مردم رواج یابد و خوبان در حالی که می توانند جلوگیری کنند، اقدامی نکنند. در این هنگام است که خداوند، خوبان را هم به سبب گناه گناهکاران، عذاب می کند!»(۱۴)
حجاب، مسأله ای اجتماعی است، بنابراین، نیازمند نظارت اجتماعی می باشد. مردم در جامعه اسلامی موظف اند از طریق ارشاد و تذکر، نسبت به رفتار و پوشش دیگران، از خود حساسیت نشان بدهند.(۱۵)
جامعه ما تجربه برخوردهای خشن، شخصی و صرفاً سلبی را در زمینه مبارزه با بدحجابی در خاطر دارد. بارها شاهد آن بوده ایم که با روش های نادرست و غیر شرعی، از ارزش های دینی همچون حجاب دفاع شده است، در حالی که این گونه برخوردهای قلدرمآبانه و توهین آمیز، تأثیرات منفی پردامنه و بلندمدتی را به همراه داشته است.
بی گمان، امر به معروف و نهی از منکر، نیازمند آشنایی با شرایط و مقتضیات فردی و اجتماعی و کنشی پله ای و مرحله ای است، اما برخی افراد متعصب و ناآشنا با فرهنگ اسلامی، تمامی مقدمات و زمینه ها را نادیده می گیرند و تصویری قهرآمیز و منطق ستیز از دین و متدینین ارایه می کنند.
● مسئولیت نهادهای فرهنگی
صدا و سیما، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای فرهنگ عمومی و... از جمله نهادهایی اند که بر طبق قانون، باید در قبال وضعیت فرهنگی حاکم بر جامعه، پاسخ گو و مسئولیت پذیر باشند. اما از چند جهت، انتقاداتی متوجه این نهادها است:
الف) تعریف های نادرست و یا ناقص از فرهنگ، فعالیت فرهنگی، تهاجم فرهنگی، دفاع فرهنگی و...
ب) موازی کاری و تداخل بی فایده حوزه های وظایف کاری.
ج) تضاد و تناقض سیاست گذاری ها و عملکردها میان آن ها.
د) مشغول شدن شورای عالی انقلاب فرهنگی به مقولات جزئی و روزمره و غفلت از تدبیر کلان فرهنگی کشور در طول سال های اخیر.
هـ) فقدان ضمانت اجرایی برای برخی مصوبات سازنده شورای عالی انقلاب فرهنگی،
و) فقدان ساز و کار اثربخش نظارتی برای ارزیابی کیفیت فعالیت این نهادهای فرهنگی و طبقه بندی آن ها از این منظر.
ز) وجود نیروی انسانی ناآگاه، بی دغدغه و ناکارآمد در سطوح بالای برخی از نهادها و همچنین سطوح میانی آن ها.
ح) تشریفاتی، فرعی و بی اثر دانستن مقوله فرهنگ و فعالیت فرهنگی (به دلیل سیطره تفکر تکنوکراتیسم در برخی از مدیران عالی و میانی) از سوی برخی نهادها.
ط) عملیاتی نکردن یافته های پژوهش های علمی معطوف به عمل برای اصلاح فرهنگی.
ی) بسنده کردن به برنامه ها و فعالیت های کلیشه ای و عدم نوآوری و خلاقیت فرهنگی.
ک) بی توجهی به نیاز سنجی فرهنگی و پیوند دادن فعالیت های فرهنگی به نیازها و مشکلات فرهنگی فعلی جامعه.
چنانچه نهادهای فرهنگی کشور در طول دهه های گذشته، دارای چنین ضعف ها و نقایص تعیین کننده ای نبودند، ناهنجاری های اجتماعی و حریم شکنی های فرهنگی، مجال رشد و گسترش نمی یافتند و موارد کمیاب ضدفرهنگی چند دهه پیش به پدیده های آشکار و بحرانی کنونی تبدیل نمی شدند.
شایسته است تمامی نهادهای فرهنگی، گزارش هایی از نوع و کیفیت تلاش ها و برنامه ریزی های فرهنگی خود در قبال گسترش فرهنگ حجاب اسلامی و مقابله با شیوع بدحجابی ارایه کنند تا مشخص گردد بازدهی عینی اجتماعی چنین نهادهای عریض و طویلی چه اندازه است.
● نقش دولت ها در ضعف فرهنگی جامعه
این معضل به خصوص در مورد دولت ها- که مدیریت اجرایی کشور را به عهده دارند- صادق است. از سال ۶۸ تا سال ۷۶، گفتمان سازندگی و توسعه اقتصادی در دستور کار قرار گرفت که مبتنی بر مؤلفه های ذیل بود:
الف) تعریفی غربی و غیربومی از توسعه.
ب) اصالت اقتصاد در مقابل مقوله فرهنگ.
ج) اسراف و تبذیر و ولنگاری اقتصادی در عین پرکاری.
د) به حاشیه رفتن آرمان ها و ارزش های نخستین انقلاب به دلیل فراگیر شدن مناسبات بازاری و محاسبات اقتصادی میان مسئولان و افراد جامعه.
هـ) پیدایش تدریجی شکاف طبقاتی و فقر ناشی از سیاست تعدیل اقتصادی و اقتصاد بازار آزاد.
و) متقدم دانستن توسعه و رشد اقتصادی بر عدالت اجتماعی.
ز) رفاه طلبی و دنیاگرایی برخی از مسئولان کشور، احیاناً از طریق دست اندازی به بیت المال.
ح) تبارسالاری به جای شایسته سالاری.
ط) انتصاب مدیران تکنوکرات و غرب باور و فاقد هویت دینی و ارزشی
ی) دامن زدن به مصرف گرایی و سودطلبی شخصی.
از این رو، نسل جوان کشور به تدریج احساس کرد که میان ارزش های نخستین انقلاب و ایثارها و فداکاری ها و ایمان خالصانه دهه شصت از یک سو، و راهبرد و رویکرد حاکم بر کشور، شکاف عمیقی شکل گرفته است. بدین سان، نوعی تمایل به گریز از ارزش ها و عدم تعصب و پای بندی قاطعانه نسبت به آن ها در نسل جوان کشور رشد یافت.
در قبال راهبرد سازندگی و در واکنش به پیامدهای منفی آن، گفتمان اصلاحات از سال ۷۶ تا سال ۸۴ قدرت سیاسی را به دست گرفت که اصالت را به توسعه سیاسی داد. افزون بر موارد پیش گفته درباره گفتمان سازندگی، این گفتمان پیامدهای منفی دیگری را نیز نصیب جامعه ساخت، به طوری که حرکت در عرصه اقتصادی کند شد و بی توجهی دولت سازندگی به فرهنگ، به برنامه های لیبرالیستی دولت اصلاحات در این پهنه تبدیل شد. در این دوره، به شدت بر روی مفاهیمی از قبیل پلورالیسم، آزادی، تساهل و تسامح، شخصی شمردن دین، نفی غیرت دینی و... تاکید شد. طبیعی است که این مقولات، به گسترش یافتن فرهنگ و ارزش های دینی کمکی نمی کنند، بلکه بی بند و باری و ولنگاری اخلاقی و اباحی گری را شیوع می دهند و باورهای دینی را در مردم تضعیف می کنند.
بسیاری از کارشناسان دینی و اجتماعی معتقدند که در طول این شانزده سال، تاثیر حاکمیت بر دین داری مردم، تاثیری منفی بوده و سیاست ها و عملکرد آن ها، باورها و ارزش های دینی را در نسل جوان کم رنگ و غیرفعال کرد. به مطالب بالا، باید دو مورد دیگر را نیز اضافه نمود:
۱) عدم نظارت بر فرهنگ دینی و نمودهای آن همچون پوشش و در نتیجه، رسمیت یافتن بدحجابی از سوی نظام.
۲) پرهیز از حرکت در جهت مخالف با ذایقه عمومی به دلیل ترس از عدم اقبال عمومی و کم شدن میزان آراء.
متأسفانه اکنون بروز واقعیت های اجتماعی مغایر با اهداف و آرمان های حکومت دینی، سبب پیدایش نارضایتی جمعی نسبت به حاکمیت شده است. یکی از شواهدی که می توان برای این گفته اقامه کرد، کم یا بی اثر شدن تبلیغات دولتی است.
● چاره کار چیست؟
عواملی که در این مقاله برشمردیم، تمام عوامل موثر بر پدیده بدحجابی نیستند، اما قطعاً از جمله مهم ترین متغیرهای دخیل محسوب می شوند. نکته برجسته در تحلیل و راهکاریابی برای مسئله مذکور این است که نباید از یکسو، پدیده بدحجابی را به یک یا چند دلیل خاص ارجاع داد و از سوی دیگر، راه حل این مسئله را در برطرف ساختن چند عامل خاص جستجو کرد. این مسئله پیچیده اجتماعی، معلول متغیرهای فردی و اجتماعی و کوتاه مدت و بلندمدت مختلفی است. نباید تصور کرد که تنها آموزش فلسفه حجاب اسلامی و حدود و شرایط آن برای مقابله با پدیده بدحجابی کافی است و یا اگر با بدحجا ب ها در سطح جامعه، برخورد ارشادی یا حقوقی بشود، جامعه اصلاح خواهد شد. راه حل این معضل اجتماعی ترکیبی از رویکردها و راهکارهای مختلف است.
مطلب دیگر این که تأخیر در چاره اندیشی و اصلاح، نه وضع موجود را بهبود می بخشد و نه در این سطح، متوقف می سازد، بلکه تنها به فراگیری روزافزون آن کمک می کند. بنابراین ، نباید در انتظار آینده نشست، چرا که اکنون نیز بسیار دیر است! نهادهای مختلف باید متناسب با حوزه وظایف و مسئولیت های خود، هر چه سریع تر در این باره به تأمل بنشینند و هوشیارانه وارد میدان بشوند.
مهدی جمشیدی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید