سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


درجست وجوی تفاوت


درجست وجوی تفاوت
از آن جا که نگارنده متأسفانه موفق به تماشای برخی آثار از جمله فیلم های مربوط به سینمای مستند و کودک جشنواره نشد، با صرف نظر از این آثار، در این مجال به سایر جنبه ها و فیلم ها ی جشنواره پرداخته می شود که با توجه به اتمام این مراسم آکنون می توان نگاه جدی تر و صائب تری را در مورد آنها شکل بخشید.
الف ) فیلمهای معنا گرا: اصطلاح معناگرایی در مناسبات سینمایی کشور با این که بیش از یک سال است که از رواجش می گذرد، اما هنوز واجد ابهاماتی است که موجب می شود در طبقه بندی فیلم های مربوط به آن تا حد زیادی بحث سلیقه به میان آید ؛ نکته ای که در نوشتار حاضر نیز جاری است. دو فیلم ابراهیم خلیل الله و مسیح اگر چه به دو موضوع عمیقاً مذهبی، یعنی زندگی دو تن از پیامبران اولوالعزم پرداخته بودند، اما به دلیل ساختار مجموعه ای خود و تدوین مجدد برای نسخه سینمایی، واجد نقص هایی بودند که به مناسبات دراماتیک اثر لطمه می زد و بین مقاطع مختلف زندگی آن دو پیامبر، گسست حسی ایجاد می کرد ؛ نکته ای که در مورد اغلب فیلم‎/ سریال های تلویزیونی صادق است. از دور دست و سفر به هیدالو راجع به تحول آدم هایی سرگشته بودند که در جست و جوی معنایند. فیلم اول اگر چه ایده هایی جذاب در باب فضیلت فرهنگ مکتوب، تحت الشعاع قرار گرفتن مناسبات فرهنگی و هنری و فکری در سایه سرمایه سالاری، و همچنین وحدت معنایی بین هر سه اپیزودش دارد، و همین موجبات متانت و وقار کار را فراهم آورده است؛ اما از عواملی مثل موسیقی غلیظ، رابطه غیر ارگانیک بین کاراکترها، و پاره ای نمادهای گل درشت لطمه می خورد. فیلم راعی نیز بازخوانی قصه خضر و موسی (ع) در بستر زمانی معاصر است که به رغم برخی قابلیتها دچار درازگویی شده است آنچنان که اتفاقات فیلم را می توان بسیار کمتر از وضعیت فعلی کرد بی آنکه تفاوت چندانی در ماهیت اثر داشته باشد. وقتی همه خواب بودند اثری شعاری راجع به حج و معانی عرفانی آن بود و با بهره گیری از تمهیدات کلیشه ای مثل موسیقی سانتی مانتال، اسلوموشن های مکرر و بی ظرافت و. . . در صدد برانگیختن عواطف خام تماشاگرش بود. اما فیلم به آهستگی به خوبی توانسته بود تقابل دو دیدگاه مذهبی را که یکی در پی ظواهر است و دیگری به جوهره اخلاقی و انسانی دین نظر دارد ترسیم کند و روندی متناسب بین فرم و محتوی را شکل بخشد.
ب ) فیلم های تاریخی: سینمای تاریخی از آنجا که منبع اصلی خود را از لابلای اسناد و مدارک خشک و نه چندان دراماتیک دوران گذشته باز می جوید و در عین حال در مسیری آکنده از روایات متناقض به سر می برد، به طور کلی ژانری دشوار به نظر می آید. یدالله صمدی در شهر آشوب اگرچه سعی کرده است با تلفیق حکایتهای غیر همزمان تاریخی و همچنین افزودن آن به مایه های داستانی غیر واقعی بر این مشکل فایق آید اما به دلیل همان ساختار مجموعه تلویزیونی خود دچار مشکلات فراوانی در روایت پردازی و شخصیت سازی شده است. فیلم دیگر یعنی شاهزاده ایرانی، البته این مشکل را ندارد چرا که اولا موضوع آن در کل اسطوره و افسانه است و ثانیا منبع اقتباسش گنجینه درخشانی همچون شاهنامه فردوسی است، اما اینکه نوری زاد در دومین تجربه سینمایی اش تا چه حد در ترجمان داستان رستم و اسفندیار موفق بوده است امری است که چندان پاسخ مثبتی در بر ندارد در عین اینکه نفس شهامت او در اولین اقتباس سینمایی از شاهنامه در سالهای بعد از انقلاب تحسین برانگیز است.
ج ) فیلم های جنگی: غیر از شب بخیر فرمانده که آن را ندیده ام، مهمترین اثر جنگی جشنواره به نام پدر حاتمی کیا بود که به رغم درخششش در مناسبات داوری جزء کارهای نه چندان ارزشمند سازنده اش است. فیلم مشکلات فراوانی دارد که مهمترین آنها یکی بی انسجامی د ر لحن روایی اثر است آن سان که فیلم با ملودرام اغاز می شود سپس حادثه ای می گردد و دست آخر تبدیل به کارهای پرو پاگاندایی می شود. مشکل دوم عدم قابلیت مایه داستانی اثر ( قطع پای دختری که روی مین کاشته شده توسط پدرش رفته است ) به پیوند با ایدیولوژی مورد نظر حاتمی کیا است و این قضیه آنچنان پررنگ است که حتی خود حاتمی کیا هم در پایان فیلم مایه اصلی درام را یعنی همان پای دختربه امان خدا رها می کند.
د ) فیلم های کمدی: چند می گیری گریه کنی اگر چه به عنوان اولین کار بلند سینمایی شاهد احمد لو پذیرفتنی است اما خود فیلم به رغم ایده بشدت جذابش پرداخت خوبی ندارد و بیشتر متکی به همان مایه های خام است و در برخی از صحنه ها هم به یکجور لودگی و فیلمفارسی نزدیک می شود. هوو نشاندهنده بازگشت داوود نژاد به سبک صمیمانه ای است که در آثاری از قبیل مصایب شیرین و بچه های بد است اما با اینحال خود فیلم یک اثر متوسط است که بیشترین اتکایش به بازی تلویزیونی رضا عطاران است و مابقی کار آکنده از مایه های خاله زنکی و فیلمفارسی است که البته هر چه باشد بهتر از آثار عجیب و غریبی نظیر ملاقات با طوطی و هشت پاست.
ه ) فیلم های تجربی: یکی از مشخصه های اساسی جشواره امسال کثرت آثار بلند تجربی بود که برخی از آنها مثل کارگران مشغول کارند و آفساید به رغم ساختار متفاوتشان با روند کلی سینما به شدت حرفه ای بودند و جدا از قابلیت جذب تماشاگر دلمشغولی های هنری سازندگانشان را نیز همراه داشتند. اما برخی از آثار مثل زمان می ایستد با توجه به فقدان مؤلفه اساسی نظیر یک فیلمنامه نهایی و پرداخت شده بیشتر شبیه به یک اثر بی جهت گسترش یافته از یک مایه دراماتیک مناسب با فیلم کوتاه بودند نکته ای که در مورد چند کیلو خرما برای مراسم تدفین نیز به چشم می خورد. مواجهه ابراهیمی فر اگرچه بازگشت این فیلمساز را پس از هفده سال به سینما نوید می داد اما خود اثر بر خلاف مایه مفرح و غافلگیر کننده ای که دارد پرداختی پیشگویانه و کسالت بار روی آن صورت گرفته است. شبانه صرفا یک کلیپ دو ساعته بود بی آنکه سازندگانش به این نکته اساسی بیاندیشند که کلیپ ساختاری کوتاه مدت می طلبد و حاصل کار آنها موجبات خستگی چشم و ذهن تماشاگر را فراهم می کرد با اینکه اید ه کار و زحمتی که کارگردانها در پرداخت آن کشیده اند مثال زدنی است.
و ) فیلم های خانوادگی - اجتماعی: مشخصه دیگر آثار امسال بحث نابسامانی نهاد خانواده بر اساس خیانت متقابل زن و شوهر به یکدیگر به عنوان مضمون اصلی فیلمها بود. اکثر فیلمها این نکته را به صورتی خام مطرح کرده بودند که ازآن میان تنها چهارشنبه سوری فیلمی قابل تامل بود آنسان که طبق نظر اکثر کارشناسان بهترین فیلم جشنواره به حساب می آمد. فرهادی داستان فیلمش را با ظرافت از یک موقعیت فرودستانه به یک فضای متعلق به طبقه متوسط می برد تا اشفتگی های پنهان ذهنی، عاطفی و معیشتی آدمهای این قشر را مرور کند. بازی ها، فیلم برداری، تدوین، صحنه آرایی و بالاخص کارگردانی این فیلم در سطحی تحسین برانگیز قرار گرفته است که قطعا جزو آثار شاخص اجتماعی سینمای امسال و کلا سینمای ایران خواهد بود. از دیگر فیلم های قابل اشاره در این مجال کافه ستاره سامان مقدم بود که یک پیشرفت قابل ملاحظه در کارنامه سینمایی اش به حساب می آید. فیلم ساختار اپیزودیک متناسب با سیالیت مضمونی اثر دارد و به خوبی توانسته است ناکامی عاطفی و اقتصادی اقشار پایین جامعه را با روایتی جذاب تعریف کند. باغ فردوس پنج بعدازظهر هم اگرچه ضعف هایی در زمینه پردازش نقطه اوج داستانش دارد اما با عنایت به ریزه کاری هایی که در امر شخصیت پردازی دارد جزو آثار خوب شایقی به حساب می آید. زمستان است اگرچه اقتباسی ادبی از داستان محمود دولت آبادی است، اما جنبه های انسانی و پر قدرت داستان را درنیاورده است و فضایی بی روح و تخت را به تصویر کشیده است. پرونده هاوانا باری سیاسی دارد اما چنان در مناسبات خانوادگی و عشقی آدمهای فیلم غرق شده است که فرجام روایت سیاسی کار نامشخص و بی ربط پایان می پذیرد. ستاره های جیرانی با این که به نظر می رسد در اکران عمومی چندان موفق نباشد اما موضوعی شریف و پر اهمیت را در خود نهان دارند: از دست رفتگی و فراموش شدگی حیثیت و شرافت انسانی آدمهای سینما که در پشت جذابیت های ظاهری آن پنهان شده است. شوریده در بین آثار اخیر سجادی که موضوعات جنایی روانی را در برداشتند ضعیف ترین کار محسوب می شود و عناصری از قبیل گره پردازی و گره گشایی و شخصیت پردازی آدمها قوام لازم را در درام کار پیدا نکرده اند.
در مجموع جشنواره امسال مثل هر سال دیگر واجد آثار خوب، متوسط و ضعیفی بود که پیکره اصلی یک سال سینمای ایران را تشکیل می دهد. در این بین عقب گرد نسبی کارها به لحاظ ارزشهای سینمایی بود. آیا دلیل این وضعیت به این بر می گردد که جشنواره امسال خالی از آثار نسل قدیمی سینما نظیر مهرجویی، تقوایی و. . . بود ؟ آیا نسل دوم و سوم بعد از گذشت نزدیک به سی سال از احیای مجدد سینمای ایران همچنان اعتبارشان وابسته به حضور نسل اول کارگردانهاست ؟ این پرسشها معطوف به دغدغه ای است که تماشای آثار امسال جشنواره آنرا پدید آورده است و شاید در سال آینده که فیلمها جدا از فضای جشنواره و در کمیت بیشتری به نمایش در خواهند آمد پاسخ دیگری به سؤالات فوق داده شود.
مهرزاد دانش
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید