یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


کارت دعوت برای مرگ زودرس


کارت دعوت برای مرگ زودرس
زیر آسمان این شهر که دیگر آبی نیست و شهرهای دیگر، هر روز ده ها و صدها خانواده خبرهای تلخ و دردناکی می شنوند و تا مدت ها در بهت و ناباوری آن فرو می روند و سرانجام می پذیرند که فرزند جوان شان را در اثر سکته قلبی از دست داده اند، عضو دیگری از فامیل که پدر دو فرزند کوچک هم بوده در اثر تصادف رانندگی جان باخته و همسری هم به مرگ ناگهانی خانواده اش را تنها گذاشته است. مرگ سیر طبیعی عمر و زندگی است. اما باور آن وقتی زود و ناگهانی از راه می رسد و عزیزی را از میان جمع خانواده و فامیل می برد، به مراتب دردناک تر و غم انگیزتر می شود. سهم تقصیرها و کوتاهی های ما از آمار روبه ازدیاد مرگ و میرهای غیرمنتظره و ناگهانی چقدر است !
مرگ های غیرمنتظره و زودرس همه جا در کمین هستند. بیماری های قلبی، تصادف های جاده ای، آلودگی هوا و حوادث دیگر مرگ های زودرس را آن قدر به زندگی نزدیک می کند که همه به راحتی لمس اش می کنند و تجربه از دست دادن عضوی از خانواده و فامیل خود را در اثر این حوادث دارند. اما مرگ های زودرس به همان راحتی که در اثر کوچک ترین سهل انگاری رخ می دهند، با پیش گرفتن موارد احتیاطی و نکات ایمنی و کمی اهمیت دادن به سلامتی قابل کنترل اند. حسین مجیدی مدرس جامعه شناسی می گوید: «بسیاری از حوادث و ماجراهای زندگی، از نوع دیدگاه ما به زندگی و مرگ سرچشمه می گیرد. اعتقاد به مرگ و زندگی البته لازمه هر دیدگاه الهی شناسی است. اندیشه ها، آئین ها و مذاهب مختلفی درباره مرگ و زندگی به بحث و چالش پرداخته اند. اما ما صرفنظر از اعتقاد دینی به مرگ و قبول مسئولیت زندگی پس از مرگ، در دین خود به ارزش و قدر دانستن زندگی هم بسیار سفارش شده ایم. در متون دینی ما بارها گفته شده که جسم انسان امانتی است که دراختیار او گذاشته شده است و وظیفه انسان نگهداری از آن است. طوری که حتی اگر موقع کوتاه کردن ناخن، به گوشت کنار آن صدمه ای بزنیم. درمقابل این صدمه زدن به بدن مسئولیم. بنابراین تأکید بر این باورهای دینی و یادآوری آنها، می تواند مردم را نسبت به مسئولیت خود در برابر جان و زندگی حساس کند.»
● کاری نمی شد کرد
اول همه از تعجب خشکشان زد. پسر ۳۵ ساله خانواده، آخر چطور ممکن بود ایست قلبی، آن هم دراین سن! برای کسی باور پذیر نبود. اما بعد که هیجان اتفاق پیش آمده، کمی فرو نشست و اندوه تسکین پیدا کرد، زمزمه های دیگری بلند شد: «مدتی بود که می گفت قلبم می سوزد و قفسه سینه ام درد می کند. مدام به او می گفتیم دکتر برود. چندبار، اما اعتنایی نکرد. همه اش می گفت، چیزی نیست . چیزی نیست.» همیشه همین طوراست یک حادثه، یک اتفاق تلخ سبب مرور خاطره ها، گفته ها و ماجراهای دیگر می شود. تا شاید کسی مسئول حادثه شناخته شود. شایدهم برای کاستن از عذاب وجدان، ندانم کاری و سهل انگاری ها و دست آخر رسیدن به این نتیجه که «کاری نمی شد کرد». اما دکتر فیروز بخت آور متخصص بیماری های قلبی می گوید: «بسیاری از بیماری های قلبی چه به صورت مادرزادی و چه اکتسابی قابل کنترل و پیشگیری اند.
اما بی اعتنایی خاصی که در فرهنگ ما درباره سلامتی و اهمیت دادن به جسم وجود دارد ، سبب می شود که مردم در برابر نشانه های آشنایی که کاملاً امکان تشخیص به موقع بیماری های قلبی را فراهم می کنند، بی تفاوت باشند. این است که در کشور ما از هر دو مرگ یکی به دلیل این بیماری است. البته یک حمله قلبی وقتی اتفاق می افتد که یکی از سرخرگ های تغذیه کننده قلب بسته می شود و امکان رسیدن غذا و اکسیژن به قلب از بین می رود.»
بیماری های قلبی بیشترین آمار مرگ ومیر را در ایران به خود اختصاص داده است. در ایران میانگین سن ابتلا به بیماری های قلبی حدود ۳۵ سالگی شده است، در حالی که در کشورهای پیشرفته میانگین شروع نزدیک ۶۰ سالگی است. صرف نظر از خطر مرگ ناشی از آلودگی هوا، سکته های مغزی ، اضافه وزن، تصادف های رانندگی، حملات قلبی جان انسان های زیادی را تهدید می کند. دکتر فیروز بخت آور معتقد است:«سن مبتلایان به بیماری های قلبی به خاطر شیوه نامناسب زندگی، استرس، نوع تغذیه، عدم تحرک و عصبانیت کاهش پیدا کرده است.» دکتر بخت آور می گوید: «به طورکلی تمام نارسایی های قلب به عنوان بیماری قلبی شناخته می شوند. سیگارکشیدن ، فشارخون بالا، کلسترول خون بالا و اضافه وزن عواملی اند که احتمال بروز بیماری های قلبی را افزایش می دهند.»
نتایج پژوهش ها، رابطه آشکاری را بین شروع زودرس بیماری های قلبی و حمله های عصبانیت نشان داده است. دکتر بخت آور می گوید: «عصبانیت باعث کاهش خون رسانی در بافت قلب می شود که این روزها با توجه به شرایط زندگی، استرس ها و فشارهای عصبی بروز حمله های قلبی در اثر عصبانیت افزایش پیدا کرده است. راه های کنترل این بیماری و کاهش موارد ابتلا به آن و در نتیجه کم شدن مرگ های زودرس ناشی از حمله های قلبی رعایت برنامه های غذایی، ورزش و ترک سیگار و اصلاح شیوه های زندگی است. مواردی که مردم با اهمیت قائل شدن به حفظ سلامتی و دانستن قدر زندگی می توانند جلوی بروز اتفاق های ناخوشایند و دردناک را بگیرند.»
● بهانه برای مرگ
آنها سه نفر بودند، یک پدر، پسر و دختری کوچک که در تصادفی در سفر کوتاه شان از تهران به ساوه کشته شدند. مادر و دختر دیگر خانواده تا مدت ها در بیمارستان بستری بودند و بعدها تعریف کردند که چطور ذوق زدگی اعضای خانواده از خرید اتومبیل پیکان کرم رنگ مدل ۶۵ سبب بی احتیاطی پدر به هنگام رانندگی، گرفتن سبقت غیرمجاز و در نتیجه از دست رفتن عمر بیشتر از نیمی از اعضای خانواده و نابودی سرمایه شان و ضربه سخت جسمی و روحی برای بازماندگان شد.
«حوادث رانندگی در ایران در گروه سنی ۱ تا ۵۰ ساله مهمترین علت مرگ های زودرس و غیرمنتظره اعلام شده است.» محمود رضایی کارشناس فرهنگ ترافیک راهنمایی و رانندگی می گوید: «از هر ۱۰۰ هزار نفر در طول سال ۲۸۰ نفر دچار حوادث رانندگی می شوند. از این تعداد ۲۴۰ نفر بستری شده و بقیه می میرند.» حوادث رانندگی به راحتی جان انسان ها را می گیرند و پیامدهای بد دیگری را هم برجا می گذارند. خانواده ای که سرپرست خود را از دست می دهد یا کسی که در اثر سانحه رانندگی دچار معلولیت و ناتوانی می شود و تا مدت ها هزینه نگهداری و درمان او به خانواده و جامعه تحمیل شده و عواقب روحی و روانی بسیاری هم به همراه می آورد.
جاده خراب بود، تابلوی راهنمایی جای مناسبی نصب نشده بود، نور کافی نبود، خیابان دست انداز زیاد داشت، اینها بهانه هایی است که به عقیده محمود رضایی کارشناس ترافیک مردم هنگام تصادف های رانندگی می آورند و همه آنها به نوعی سلب مسئولیت از خود و خطاب قراردادن دولت و مسئولان است. اما او می گوید: «تلاش برای بهبود شرایط حمل و نقل هم وظیفه دولت است و هم مردم. جایی که دولت کوتاهی می کند و نقصی وجود دارد، دولت از طریق مجموعه های زیرنظر خود به اصلاح امور اقدام می کند. اما مردم و به وسیله چه دستگاه نظارتی غیر از پلیس راهنمایی و رانندگی متوجه رفتار خود حین رانندگی در شهر و خارج از شهر می شوند. و از طرفی غیر از جریمه های رانندگی، چه تضمینی وجود دارد که مردم مراعات مقررات را کنند. در حالی که اگر قوانین رعایت شود حوادث تا این حد زیاد نمی شود. خود من چند وقت پیش پدری را دیدم که کنار جاده، بچه کوچک خون آلودش را در آغوش گرفته بود و التماس می کرد راننده ها کمکش کنند.
تصادف کرده بود و چون پسرش را روی صندلی جلو نشانده بود، محکم با شیشه جلو برخورد کرده بود. اینجا چه کسی مقصر است ممکن است برای بروز چنین حوادثی عوامل دست به دست هم بدهد، اما اگر راننده هم یک قانون ساده را که برای سلامتی و حفظ جان خود و سرنشینان خودرو که بستن کمربلند ایمنی یا ننشاندن بچه کوچکش روی صندلی جلو بود رعایت می کرده، مطمئناً حتی در صورت بروز سانحه، تلفات جانی آن کمتر بود. جالب اینجاست که ما بی احتیاطی می کنیم. اما در همان لحظه اصلاً به آخر و عاقبت کار فکر نمی کنیم، حتی با تمسخر و خنده ای به لب می گوییم طوری نیست آخرش این است که می میریم. و چنان ساده این جمله را به زبان می آوریم که انگار راه حل همه مسائل را داریم. در حالی که در هر کشوری از حجم تصادف های رانندگی کاسته شده، یامیزان مرگ و میرهای ناگهانی و غیرمنتظره کم شود، این موضوع علاوه بر موفق بودن سیستم برنامه ریزی و اجرایی آن کشور، نشانه سطح فرهنگ رشد یافته مردم آن کشور هم هست. چرا که اغلب مرگ های ناشی از تصادف های رانندگی، در کشورهای با درآمد کم تا متوسط اتفاق می افتد و قربانیان هم بیشتر مردهای جوان هستند.»
● دو نیمه مرگ و زندگی
حوادث دیگری هم هست. از جمله خطر مرگ ناشی از آلودگی هوا که طبق نتایج پژوهش ها «حتی میزان بسیار کم قرار گیری در معرض آلودگی هوا» می تواند خطر مرگ زودرس را افزایش دهد. یا حوادثی مانند این که روزانه فقط در تهران ۴ نفر بر اثر سقوط از ارتفاع جان خود را از دست می دهند. ۷ نفر به علت سقوط در رودخانه و کانال آب کشته می شوند و عده ای هم چنان جان شان را ساده، بی قدر و قیمت از دست می دهند که حتی از شنیدن آن هم دیگران متعجب می شوند که مگر ممکن است کسی این گونه بر اثر یک ندانم کاری یا بی احتیاطی حادثه ای را خلق کند که راه بازگشتی هم نداشته باشد بر روی بیلبوردهای راهنمایی و رانندگی مردم به رعایت اصول ایمنی هنگام رانندگی توصیه می شوند. زیرنویس برخی برنامه های تلویزیونی و پیام های بین سریال های پربیننده به آموزش شیوه های رعایت نکات ایمنی اختصاص پیدا کرده است. اما دکتر مجیدی می گوید: «وقتی همه این کارها کامل می شود که مردم واقعاً این هشدارها را جدی بگیرند. آگاهی خود را تبدیل به رفتار کنند. منفعل نباشند. مردم دولت را مسئول اصلی جلوگیری از همه حوادث غیرمنتظره می دانند. البته دولت مسئول است اما مسئولیت های فردی تک تک ما چه می شود. بالاخره برای اصلاح رفتارهای غلط از یک جا باید شروع کنیم و اگر هر کدام ما در هر نقش، مسئولیت حرفه ای و طبقه اجتماعی که هستیم، کار کوچکی را که در حد توانمان است انجام بدهیم، در سطح کلی جامعه ما رو به جلو خواهد رفت.»
اما اگر مرگ واقعیتی انکارنشدنی است، زندگی هم واقعیتی است که چه بسا نزد انسانی که زندگی می کند و نفس می کشد قدر و اعتبار بیشتری هم داشته باشد. بنابراین می توان به گونه ای رفتار کرد که دو نیمه مرگ و زندگی را در کنار هم دید آن قدر که نیمه مرگ به زندگی سنگینی نکند و از سر بی اعتنایی به زندگی برای مرگ های زودرس کارت دعوت فرستاده نشود.
فاطمه امیری
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید