شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

تبارشناسی سیاسی آقای کروبی


تبارشناسی سیاسی آقای کروبی
آقای کروبی یکی از شخصیت‌هایی است که از ابتدای پیروزی انقلاب - مثل خیلی‌های دیگر- همواره در سطوح عالیرتبه تصمیم‌گیری نظام حضور داشته است. به‌رغم اینکه مسوولیت ریاست پارلمان که عالیرتبه‌ترین جایگاه حقوقی بود که کروبی در دوران جمهوری اسلامی ‌برعهده داشته در سالهای پس از ارتحال امام خمینی بوده است، اما واقعیت این است که کروبی پرقدرت‌ترین وموثر‌ترین دوران عمرش را در عهد امام خمینی تجربه کرده است. وی در آن دوران از نظر حقوقی و رسمی‌تنها نماینده مجلس بود و رئیس بنیاد شهید. اما به دلیل ارتباط شخصی او با امام وبه خصوص ارتباط صمیمی‌وی با حاج احمد آقا، فرزند قدرتمند امام، جایگاه واقعی و تاثیرگزار او در گردونه قدرت آن روزها به مراتب بیش از جایگاه حقوقی او شده بود. کروبی این جایگاهش را البته مدیون مبارزات سیاسی قبل از انقلابش بود.او از روحانیون طرفدار امام بود که در کنار بسیاری از رهبران آن روزهای جمهوری اسلامی‌سالهای زیادی از عمرش را در زندان گذرانده بود و در زندان هم از عناصر معتدل در مساله اختلافات درون زندانها شناخته می‌شد. وی اگر چه در پایان دوران زندانش دچار نکث قابل گذشتی در فرهنگ آن روزها شد اما همیشه از او به عنوان یک عنصر شجاع سیاسی یاد می‌شد.
وی اهل الیگورز است و جزو جامعه لر ایرانی است. لر‌ها معروف به صراحت هستند که در بعضی موارد خود علاقمندند ریشه صراحت خود را در سادگی بدانند.آقای کروبی بارها در طول تاریخ سیاسی‌اش، بخصوص وقتی می‌خواسته صراحت لهجه‌های غیرمتعارف را درعرف سیاسی به کار برد، به خودش عنوان لر داده تا با استفاده از این عنوان صراحتش با منشا سادگی توجیه شود. اما کمتر کسی است که کروبی را آدم ساده وغیر زیرکی بداند. یکی از این زیرکی‌ها هم در این است که به بهانه لری بسیاری از حرف‌ها را که معمولا نمی‌زنند، می‌زند. از ابتدای انقلاب آقای کروبی مثل دیگر اصحاب و دوستان حاج احمد آقا، جزو جناح چپ که بعد‌ها به عنوان خط سه و در ادامه سیر تاریخی به جریان اصلاحات تغییر نام داد شناخته می‌شود. این جناح رقابت نفس‌گیری را با جناح راست آن روز و محافظه‌کار بعدی و اصولگرای فعلی داشت. در دوران امام این جناح، بدنه اصلی و قدرتمند حکومت بود. به دلیل همین قدرت ناشی از اعتماد و ارتباط تنگاتنگ جناح چپ آن روزها با بیت و دفتر امام خمینی بود که آقای کروبی و عده‌ای از روحانیون نزدیک به امام که بسیاری از آنان اعضای رسمی‌دفتر امام بودند از جامعه قدرتمند روحانیت مبارز آن روز انشعاب کردند و از آن تاریخ وجود دو تفکر در بدنه قدرت را رسمیت دادند. کروبی از همان روز اول راه‌اندازی مجمع روحانیون مبارز در مقام دبیرکلی قرار گرفت و تا روزی که با راه‌اندازی حزب اعتماد ملی از مجمع جداشد، در همان مقام باقی ماند. کروبی همیشه از پرچمداران و پیشتازان مخالفان سیاسی و جناحی خود بود که آنان را به دلیل و اعتقاد اینکه با ولی فقیه که در آن روزها – امام خمینی - یا مخالفند و یا کم اطاعت، طرد و عرصه را بر آنها تنگ می‌کرد. حتی وقتی در درون جبهه چپ وهمراهان ویاران امام نیز قرار بود حذف و طردی صورت گیرد، باز هم کروبی جلوتر از دیگران قرار داشت. اوج این پیشتازی را در نگارش نامه تاریخی کروبی،جمارانی و سید حمید روحانی به آیت‌الله منتظری که آن روزها نفر دوم نظام بود می‌توان ردیابی کرد. آن نامه اولین اعتراض علنی به آقای منتظری بود که سلسله رفتارهای بعدی تا عزل آیت‌الله منتظری از قائم مقامی‌رهبری ادامه داشت.
اما به‌رغم همه این توصیفات کروبی جزو کسانی بود که خیلی آشکار و بی‌لاپوشانی همواره روابط خود را با بزرگان جناح رقیبش حفظ می‌کرد و هیچگاه در روابط اجتماعی و سیاسی آن قدر ریسمان مخالفت با رقبا را نمی‌کشید تا پاره شود. در سیاست پیچیده داخلی ایران این تعارفات سیاسی و عدم مقابله قطعی و همه جانبه با رقیب به خصوص در میان روحانیون از جایگاه پر اهمیتی برخوردار است. این خصلت کروبی وقتی صف‌بندی‌ها جدی‌تر شد و بخش قدرتمند‌تر نظام، که امکانات اطلاعاتی و نظامی ‌و قضایی را در اختیار داشتند به تهاجم، مقابله، دستگیری و پرونده‌سازی علیه نیروهای چپ و اصلاح‌طلب منجر شد او را درجایگاه واسطه قرار داد و او با تواضع و پیگیری مثال زدنی و بی‌توجه به هیچ پروتکلی از این موقعیت خود برای رفع مشکل هم جناحی‌هایش بهره می‌گرفت. این کارش بعد‌ها عامل همراهی و قدرشناسی عده زیادی ازافراد سیاسی با وی شده است. در انتخابات مختلف که رد صلاحیت‌های سیاسی و بی‌منطق انجام می‌شد این خصلت ارتباط داشتن با "آنها" عاملی بود که کروبی از آن استفاده می‌کرد که به طور مداوم البته این چاقوی کروبی همزمان با قدرت‌گیری بیشتر جناح رقیب در بدنه حکومت کند شد تا اینکه در انتخابات مجلس هشتم اصلا برندگی‌اش را از دست داد و احیانا دست صاحبش را هم زخمی‌کرد. یکی از بخشهای دیگر زندگی سیاسی کروبی دورانی است که‌ هاشمی‌رفسنجانی رئیس جمهور بود. او از مخالفان علنی‌هاشمی‌رفسنجانی بود که او را ورای حذف همه جریانهای خط امامی‌از قدرت می‌دید. در پایان عهد رفسنجانی مجمع روحانیون مبارز با محوریت آقای کروبی تلاشی را برای بازگشت این جریان به قدرت انجام داد که انصافا در هموار کردن مسیر حضور آقای خاتمی‌در انتخابات یکی از پرنقش‌ترین افراد سیاسی بود. بعد از گذشت سه سال از دوران ریاست جمهوری آقای خاتمی‌وقتی که قرار بود انتخابات مجلس ششم انجام شود، اصلاح‌طلبان مرکب از دو گروه بودند. یکی چپ‌های دهه شصت و دیگر، گروه‌های سیاسی تازه به وجود آمده که بر اساس مبانی جامعه مدنی اصلاح طلب بودند. در آن انتخابات کروبی با رای خوبی به نمایندگی برگزیده نشد ولی به دلیل مقام شیخوخیت طبیعی، رئیس مجلس شد. به خوبی می‌شد فهمید که کروبی با اکثریت مجلس امکان تعامل راحتی ندارد. همچنانکه جناح دیگر که قدرت زیادی هم داشتند، از کروبی توقع داشتند مجلس را مهار کند. این فشار دوسویه برای کروبی شرایط دشواری فراهم کرده بود. ودر نهایت کروبی البته مجلس را در چارچوب نظام وقانون اساسی حفظ کرد وبه عنوان نمونه درمخالفت با تحصن نمایندگان مجلس،اعتراض‌هایش علنی شد. فصل دیگرسیاسی زندگی کروبی در کاندیداتوری‌اش برای ریاست جمهوری در انتخابات نهمین رئیس‌جمهور بود. در آن انتخابات اجماعی در اصلاح‌طلبان شکل نگرفت و همین عدم اجماع باعث به قدرت رسیدن احمدی‌نژاد شد. اصلاح‌طلبان به طرفداران‌هاشمی‌رفسنجانی وکروبی و دکتر معین و مهرعلیزاده تقسیم شدند. تصور بدنه اصلی اصلاح‌طلبان بر این بود که کروبی زمینه رای ندارد.نظرسنجی‌ها که از سوی کروبی به نظرسازی تعبیر می‌شد نیز نشان از عدم اقبال کروبی داشت. البته ستاد آقای کروبی هم اصلا موفقیتی در نشان دادن میزان اقبال مردم به آقای کروبی به دوستان آقای کروبی نداشت که اگر می‌داشت خیلی‌ها به آوردن رقیب برای کروبی متمایل نمی‌شدند. بعد از انتخابات این واقعیت که آقای کروبی رایی خیلی بیشتر از آن چه تصور می‌رفت داشته، تحولاتی فراوانی را در پی داشت. آقای کروبی به نتایج اعلام شده اعتراض داشت و خود را دارای رای بیشتری از آقای احمدی نژاد می‌دانست و اعلام کرد که خواب کوتاهی در شب شمارش آرا انجام داده است و در این مدت نتایج آرا تغییر کرده است. خواب کروبی یکی از نکات ماندنی در تاریخ طنز سیاسی ایران شد. پس از آن آقای کروبی به‌رغم اصرار دوستانش در مجمع، از آن مجمع جدا شد وحزب اعتماد ملی را پایه‌گذاری کرد. این که آقای کروبی از مجمعی که خود زحمت رشد آن را کشیده بود و تنها حزبی بود که پشتوانه حمایت امام را داشت، جدا شد به عقیده من کاری اشتباه بود. اما اصرار وی بر راه‌اندازی حزب اعتماد ملی حتی با اعضای غیرهمگون به فرهنگ تحزب در ایران کمک شایانی کرد. در این دوره آقای کروبی که ازعدم اجماع اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست جمهوری نهم رنجیده شده بود، به بخشی از اصلاح‌طلبان بیشترین حمله و هجوم تبلیغاتی را انجام داد و آنان به شیطان بزرگ کروبی تبدیل شدند. این کار که به شکل افراطی انجام شد مورد استقبال رسانه‌های رسمی‌قرار گرفت و آنان آتش بیار این معرکه شدند. با نزدیک شدن انتخابات دهم ریاست جمهوری بسیاری از مردم که از عملکرد دولت نهم ناراحت هستند دل به اجماع اصلاح‌طلبان بستند و نگران همان چیزی بودند که کروبی در انتخابات نهم نگران آن بود. در این میان به‌رغم احتمال حضور خاتمی‌به عنوان کاندیدا، حزب اعتماد ملی آقای کروبی را کاندیدای ریاست جمهوری اعلام کرد. این کار بازتاب‌های فراوانی داشت.گرچه به اعتقاد من اصل کار حزب اعتماد ملی در اعلام کاندیداتوری آقای کروبی، کار خوبی بوده است. زیرا اینکه یک حزب در انتخابات درونی خودش دبیرکل‌اش را برای ریاست‌جمهوری کاندیدا کند، یک کار کاملا حزبی است و مهمترین سودی که دارد این است که فرهنگ تحزب را که نیاز جدی و مبرم کشور ماست، تقویت می‌کند. احزاب دیگر هم از هر جناحی باشند حق دارند این کار را بکنند و طبعاً این کار منافاتی با ائتلاف و هماهنگی جبهه اصلاحات هم ندارد. چون از اول قرار بوده که هر حزبی کاندیدایش را معرفی کند. مجمع روحانیون مبارز و بسیاری از احزاب اصلاح‌طلب هم بی‌آنکه آقای خاتمی‌اعلام آمادگی کرده باشد، آقای خاتمی ‌را کاندیدا کرده‌اند. این که در جبهه اصلاحات این نشاط و توجه به سرنوشت اصلاحات ومردم جدی است، نکته مثبتی است که نباید با اختلاف‌ا‌فکنی‌ها آسیب بببیند. در نهایت نگرانی از اینکه اصلاح طلبان این بار هم آینده سرنوشت کشور را قربانی اختلافات خود کنند، هم جدی است. گرچه همچنان اصلی‌ترین نگرانی راه حفاظت از آرای مردم است که اصلاح طلبان هیچ راهکاری برای آن ارائه نکرده‌اند.
محمدعلی ابطحی
منبع : شهروند امروز


همچنین مشاهده کنید