سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


انعکاس رئالیسم اجتماعی در ادبیات آمریکای لاتین


انعکاس رئالیسم اجتماعی در ادبیات آمریکای لاتین
ماریو بارگاس یوسا ۲۸ مارس ۱۹۳۶در شهر اریکیبا پرو به دنیا آمد.او ۱۰ سال نخست زندگی اش را در بولیوی گذراند و سال ۱۹۴۶ با خانواده به سرزمینش بازگشت. یوسا در سال ۱۹۵۰ به مدرسه نظامی لئونسیو پرادو رفت. تأثیر این مدرسه و راه و روش آموزش آن بعدها در اولین رمان او بازتاب یافت. در همین سالها همکاری با نشریه لاکرونیا را آغاز کرد. سال ۱۹۵۲ برای تحصیل در مدرسه سان میگل به پیورا رفت و آ نجا اعتصابی دانشجویی را سازمان داد.او در نوزده سالگی با خولیا اورکیدی، که یکی از نزدیکانش و هیجده سال از او بزرگ تر بود، ازدواج کرد. یوسا در رمان «خاله خولیا و نویسنده» (۱۹۷۷) از شخصیت این زن الهام گرفته است. اما این ازدواج دیری نپایید و در ۱۹۶۴ به طلاق انجامید و در سال بعد با پاتریسیا، دیدار کرد که تا امروز همسر اوست و از او سه فرزند دارد. او که با نشریات مختلف محلی همکاری می کرد نخستین شعرهایش در همین نشریات منتشر شد.در حین اشتغال به کارهای گوناگون برای گذران زندگی، به آموختن ادبیات و حقوق در دانشگاه نیز ادامه داد و نخستین داستان کوتاه او «رهبران» در سال ۱۹۵۹ در یکی از نشریات لیما چاپ شد. او سپس به پاریس رفت و این آغاز اقامت طولانی او در اروپا بود. در پاریس به کارهای مختلف روی آورد، از تدریس زبان اسپانیایی تا همکاری با شبکه رادیو و تلویزیون فرانسه. از طریق این کار اخیر بود که با نویسندگان برجسته آمریکای لاتین از جمله کورتاسار، کار پانتیه، استوریاس، بورخس و فوئنتس آشنا شد. سال ۱۹۶۲ به کوبا سفر کرد.
در سال ۱۹۶۳ نخستین رمان او «دوران قهرمان» منتشر شد و جایزه منتقدان اسپانیایی را به خود اختصاص داد. در این رمان که ماجرای آن در مدرسه نظامی لئونسیو پرادو - همان مدرسه ای که نویسنده مدتی دانشجوی آن بوده- می گذرد، بارگاس یوسا تصویری تحقیرآمیز از نظامیان و نظامیگری در پرو به دست می دهد. موفقیت یوسا در کتاب «دوران قهرمان» چنان است که برخی معتقدند هیچ نویسنده ای تا آن زمان نتوانسته در اثری رئالیستی جامعه آمریکای لاتین را در قالب داستان به تصویر بکشد. در همین سال مجموعه داستان های کوتاهش در پرو تجدید چاپ شد.
سال ۱۹۶۵ به عنوان عضو هیأت داوران جایزه خانه آمریکای لاتین به هاوانا رفت و این سفر همدلی او با انقلاب کوبا را برانگیخت. دومین رمان او «خانه سبز» در سال ۱۹۶۶ منتشر شد. این کتاب هنوز هم یکی از مهمترین آثار در ادبیات آمریکای لاتین به شمار می رود. مایه اصلی داستان، انتقال جامعه از شیوه سنتی به مدرن است. بارگاس یوسا در این کتاب و دیگر آثار رئالیستی خود به شیوه استاد محبوبش فاکنر به شکل و ساخت رمان توجه خاص دارد. رادیکالیسم سیاسی نویسنده و انتقاد شدید او از سرمایه داری و امپریالیسم و پدر سالاری غالب بر آن دوران در این کتاب جلوه گر است. در همین سال ۱۹۶۶ به کنگره باشگاه پن (N.E.P) در نیویورک دعوت شد. از پاریس به لندن رفت و در کالج کوئین مری به تدریس ادبیات اسپانیایی- آمریکایی پرداخت. در سال ۱۹۶۷ مجموعه دیگری از داستان های کوتاهش با عنوان «توله سگ ها» را منتشر کرد و در همین سال «خانه سبز» سه جایزه را از آن خود کرد: جایزه رومولو گاله گوس، جایزه منتقدان اسپانیایی و جایزه ملی رمان در پرو. برای دریافت جایزه نخستین به کاراکاس می ورد و «خطابه کاراکاس» را درباره سرنوشت و مسئولیت نویسنده پرویی عرضه می کند. در کاراکاس با گابریل گارسیا مارکز دیدار می کند و این دو در سال ۱۹۶۸ «رمان در آمریکای لاتین» را می نویسند.
در سال ۱۹۶۹ سومین رمان او «گفتگو در کاتدرال» منتشر می شود. سال ۱۹۷۰ بارگاس یوسا در بارسلون اقامت می گزیند و کار عظیم خود درباره مارکز را آغاز می کند. این اثر ششصد صفحه ای در سال ۱۹۷۱ منتشر می شود و هنوز نیز معتبرترین نقد و تفسیر درباره آثار گارسیا مارکز است. چهارمین رمان او «سروان پانتوخا و خدمات ویژه» در سال ۱۹۷۳ به چاپ می رسد. در سال ۱۹۷۶ بارگاس یوسا به ریاست باشگاه «پن» برگزیده شد. کتاب «خاله خولیا و نویسنده» که در واقع ماجرای نخستین ازدواج خود نویسنده است در سال ۱۹۷۷ منتشر شد. این کتاب در اروپا و ایالات متحده با استقبالی بی نظیر روبرو شد. رمان پر حجم و تراژیک «جنگ آخرالزمان» که در سال ۱۹۸۱ منتشر شد موفقیت بزرگ دیگری برای این نویسنده است. این کتاب بر خلاف دو کتاب پیشین، سیمایی بس جدی دارد و شرح برخورد فاجعه بار دو جامعه و دو ایدئولوژی است. داستان مایه ای واقعی دارد و برپایه روایتی است درباره آنچه در سال های ۹۷-۱۸۹۶ در کانودوس، برزیل، روی داده است. گروهی عظیم از درماندگان و راندگان جامعه به رهبری مردی شگفت انگیز و اسرار آمیز و بر اساس آموزه های مذهبی، اجتماعی برای خود گروهی را تشکیل می دهند و کارشان با حکومت جمهوری برزیل به ستیز می کشد. این اثر را شاید بتوان ادامه جنگ و صلح تولستوی در ادبیات آمریکای لاتین دانست. در این کتاب بارگاس یوسا مسیر آدم هایی با زمینه اجتماعی مختلف را در گذار از یک تجربه دردناک تاریخی پی می گیرد و رابطه میان تاریخ و زندگی را ترسیم می کند. در «جنگ آخرالزمان» بارگاس یوسا می کوشد واقعه ای رخداده در قرن نوزدهم را با همان گرایش های رایج در آن قرن روایت کند.
این اثر به عنوان رمان تاریخی نو بی گمان جایی برتر در ادبیات امروز جهان را از آن خود کرده است. رمان بعدی بارگاس یوسا «زندگی واقعی آلخاندرو مایتا»است که در سال ۱۹۸۴ منتشر شد. به گزارش خبرگزاری کتاب، دو اثر دیگر بارگاس یوسا که تا کنون منتشر شده اند یکی «چه کسی پالومینومولرو را کشت» (۱۹۶۸) است که ماجرای یک قتل است و شکلی کم و بیش پلیسی-جنایی دارد و دیگر «قصه گو» (۱۹۸۹) که شرح سفری است در جستجوی هویت، سفری از دنیای جدید به دنیای آغازین. امروز ماریو بارگاس یوسا با مجموعه ای غنی از آثار خود یکی از توانمندترین و موفق ترین نویسندگان آمریکای لاتین به شمار می رود. ماریو بارگاس یوسا یکی از نامزدهای دائمی نوبل است، اما هنوز آکادمی سوئد به او جایزه ای نداده است.
منبع : روزنامه ابرار


همچنین مشاهده کنید