یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

در برزخ اختلاف روسیه و غرب


در برزخ اختلاف روسیه و غرب
لئونید کوچما دومین رئیس جمهور در تاریخ سیاسی اوکراین پس از استقلال این کشور از شوروی در اوایل دهه ۱۹۹۰ است. وی از ژوئیه ۱۹۹۴ بر این مسند تکیه زد و ژانویه ۲۰۰۵ در پی انقلاب نارنجی اوکراین آن را ترک کرد. وی دانش آموخته مهندسی موشکی از دانشگاه دنیپروپتروفسک است که بعدها با تکیه بر دانش خود نقش مهمی در برنامه های فضایی و موشکی اتحاد جماهیر شوروی سابق ایفا کرد.
او به سرعت در رده نخبگان حزب کمونیست شوروی قرار گرفت اما برخی موفقیت های او را مرهون ازدواجش با لیود میلاتومانووا عضو شاخه حزب کمونیست اوکراین می دانند.
کوچما در جوانی نوازنده گیتار بود. او از سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۲ به عضویت پارلمان اوکراین درآمده در سال ۱۹۹۲ نخست وزیر شد. وی در سال ۱۹۹۴ به مقام ریاست جمهوری رسید و در سال ۱۹۹۹ در این سمت ابقا شد.این دولتمرد ۶۴ ساله در دوران ریاستش اصلاحات اقتصادی وسیعی را در بخش های صنعت و کشاورزی به اجرا درآورد؛ مالیات ها را کاهش داد و قوانین پولی و بانکی را اصلاح کرد. وی با روسیه پیمان دوستی، همکاری و مشارکت امضا کرد و با ناتو نیز موافقتنامه همکاری ویژه بست که همین اقدام او احتمال عضویت اوکراین در ناتو را افزایش داد.
پس از دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در ۲۲ نوامبر ۲۰۰۴ فاش شد که ویکتور یانوکوویچ با تقلب در آرا به پیروزی رسیده است که این اپوزیسیون و ناظران مستقل را وادار به اعلام مخالفت و اعتراض های شدید به نتایج انتخاباتی کرد. ادامه این اعتراض ها به انقلاب نارنجی منجر شد. در آن هنگام یانوکوویچ و ویکتور مدودچوک رئیس دفتر ریاست جمهوری از کوچما خواستند تا اعلام وضعیت فوق العاده کرده و پیروزی یانوکوویچ را تأیید کند، اما کوچما در گفت وگویی تلفنی با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه اظهار داشت که هرگز حکومت را به یک «جانی» نخواهد سپرد و یانوکوویچ نیز او را به خیانت متهم کرد. یانوکوویچ نخست وزیر کوچما بود اما به رغم جدال های لفظی دوطرف کوچما دولت وی را منحل نکرد. با این حال برنده این اختلاف و کشمکش نارنجی هایی بودند که انقلاب رنگی ۲۰۰۴ اوکراین را رقم زدند.
کوچما هم اکنون در اوکراین زندگی می کند. او در گفت وگویی با خبرگزاری ریانووستی روسیه نگاهی به تحولات سیاسی اوکراین در دوره سه ساله اخیر داشته و دیدگاه های خود را بیان کرده است.
● در دوران ریاست جمهوری تان گفتید که می خواهید ببینید اوکراین بدون کوچما چگونه دوام خواهد آورد. اوکراین ظرف سه سال گذشته تغییراتی اساسی داشته و درواقع از جنبه سیاسی به کشور دیگری مبدل شده است، درباره اوکراین بدون کوچما چه نظری دارید
«اوکراین بدون کوچما» وارد چهارمین سال خود شده است اما نه رئیس جمهور و نه دولت های متوالی و متعدد آن هیچ یک به وظایفی که در قانون اساسی برای آنها لحاظ شده جامه عمل نپوشانده اند. بنابراین، پاسخ من به این پرسش این است که من هم مانند همه شهروندان کشورم بیش از هر چیزی نگران چشم اندازهای نامعلوم و مبهم درباره توسعه کشور، فقدان یک سیاست منسجم و پایدار و نبود منطق در اصلاحات هستم.
● افرادی مثل خود من این ابهام و بلاتکلیفی را نگران کننده تر از هر چیز دیگری می دانند. ما به چه سمتی می رویم آیا به سوی سوسیالیسم بازمی گردیم یا به ساختن یک اقتصاد بازاری ادامه می دهیم
اگر نظر واقعی من را درباره اوکراین بدون کوچما جویا شوید باید بگویم که اوضاع واقعاً بدتر شده است. البته افزایش بهای گاز یک ضربه سنگین بود، اما اقتصاد دچار فروپاشی نشد. این مهم ترین مسئله است. رهبران سیاسی و تجاری دریافته اند که تنها باید به خود متکی باشند. آنها فناوری های صرفه جویی انرژی را وارد کردند و درخلال مسیر خود تا به امروز پیشرفت های بسیاری حاصل کرده اند. اگر کسی این گونه بیندیشد که من در نگاه به «اوکراین بدون کوچما» نقصان ها و کمبودهای آن را سرزنش می کنم سخت در اشتباه است. خوشحالم که در نگاه به اوکراین نکات مثبتی وجود دارد که بخش های منفی را به پس زمینه می راند.
*آیا تصمیم رئیس جمهور ویکتور یوشچنکو در انحلال پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمان درسال ۲۰۰۷ مشروع و قانونی بود اگر شما با شرایطی که اوایل ۲۰۰۷ در مجلس علیای «رادا» به وجود آمد، مواجه می شدید چه اقدامی انجام می دادید
نگرش ها و دیدگاه ها درباره اتفاقات سال گذشته متفاوت است اما نباید این واقعیت را فراموش کرد که رخدادهای اواخر ۲۰۰۴ و اوایل ۲۰۰۵ و انتخابات پارلمانی سال گذشته به وقوع پیوسته و ثبت شده اند و باید آنها را پذیرفت. تا جایی که من می دانم تصمیم یوشچنکو در انحلال پارلمان از نظر قانون اساسی مشروع نبود.
● شما در دوره ریاست خود در اوکراین اصلاحاتی سیاسی را انجام دادید. کدام یک از ایده ها و پیشنهاد های شما بیشتر با اوضاع امروز اوکراین منطبق است
برقراری دولتی اقتدارگرا توسط یک تزار که بتواند «پدر همه اوکراینی ها» باشد در این کشور غیرممکن است. ذهنیت ما با روس ها متفاوت است. سیستم پارلمانی - ریاست جمهوری مناسب ترین ساختار قدرت سیاسی برای کشور ماست. اصلاحات آن دوره حاصل یک روند سیاسی بسیار پیچیده و طولانی بود. من نقش بزرگی داشتم اما نمی توانم ادعا کنم که اعتبار آن همه اصلاحات از آن من است. این را بدان دلیل نمی گویم که خود را فردی متواضع نشان دهم بلکه می خواهم فحوا و کلیت مسئله را ارائه دهم.مایلم همه پرسی سال ۲۰۰۰ را بررسی کنم که البته هیچ گاه نتوانستم نتایج آن را عملی سازم. براساس قانون اساسی، حرف نهایی را رادای علیا می زد نه مردم و رادا به نتایج همه پرسی اعتنایی نکرد. آن همه پرسی را می توان طلیعه اصلاحات در اوکراین دانست زیرا نمایان ساخت که رئیس جمهور در شرایط خاص حق دارد پارلمان را منحل کند. مثال پارلمان دو مجلسی را در نظر بگیرید. به اعتقاد من هر سیاستمدار بی طرفی می پذیرد که دراین باره حق با کوچما بود و پارلمان نیز پذیرفته است که باید دارای دو مجلس باشد.
واقعیت آن است که این اصلاحات، البته به طور ناقص، در سال ۲۰۰۴ اجرا شد و این یک نکته مثبت است. اما نمی توانستم همه تنش ها و اختلافات بر سر سیستم نسبی انتخابات را پیش بینی کنم و به همین جهت در اینجا دو مسئله مطرح می شود: نخست آمادگی احزاب سیاسی و دوم مکانیسم های اجرای اصول چند حزبی. این وظیفه ماست که مکانیسم های انتخاباتی را تصحیح کنیم. ما به تدریج به سمت رویه های پارلمانی اروپا حرکت می کنیم و معتقدم که دولت ائتلافی بویژه در چارچوب سیاست اوکراین یک نقطه قوت است.
● یوشچنکو در اندیشه افزودن متمم های جدید به قانون اساسی برای کسب اختیارات بیشتر برای رئیس جمهوری است. این تغییرات تا چه اندازه به بهبود فضای سیاسی کشور کمک خواهد کرد
نمی توانم بگویم که این تغییرات چیست و نمی خواهم درباره آن حدس هایی بزنم. تصور نمی کنم که اعطای اختیارات بیشتر به رئیس جمهوری برای کشور مفید باشد و البته همه نیروهای سیاسی آن را نخواهند پذیرفت. در هر حال مهم آن است که این تغییرات از فرم پارلمانی - ریاست جمهوری قدرت فراتر نرود. دوم آن که چنین اصلاحاتی باید از مشروعیت و تأیید پارلمان برخوردار شوند.به طور کلی تغییرات ریز و درشت در قوانین می تواند تا ابد ادامه یابد. نکته اصلی آن است که چیزی که نوشته می شود از چارچوب قانون اساسی، حقوق و رویه های معمول و صحیح خارج نشود. آگاهی و از این واقعیت ساده و پذیرفتن آن بیش از هرچیز دیگری می تواند فضای سیاسی کشور را روشن کند. امیدوارم که چنین شود ما در اوکراین اپوزیسیونی بسیار قوی داریم که مقامات آن را پذیرفته اند و آنان که در رأس قدرت قرار دارند این واقعیت را قبول کرده اند که ممکن است روزی به اپوزیسیون مبدل شوند. مهم آن است که در آینده همه چیز کم و بیش در مسیر عادی خود حرکت کند.
● ترکیب کنونی پارلمان تا چه اندازه نقشه سیاسی اوکراین را منعکس می کند
بازتاب این نقشه در پارلمان همیشه مناسب و منطبق با واقعیات سیاسی بوده است. سیستم تک حزبی در برخی از کشورهای مشترک المنافع در حال ریشه دوانیدن است تنها چیزی است که من با آن مخالفم. از سوی دیگر، به نظر من تعیین یک درصد معین در کسب آرا برای ورود به پارلمان به تدریج ارزش خود را از دست داده است. پارلمانی که چنین شرطی دارد فاقد مهم ترین ویژگی پارلمانتاریسم است.
● روابط اوکراین و روسیه عملاً به بن بست رسیده است. دلایل سردی روابط میان رهبران دو کشور که در حقیقت برادر هم هستند را در چه می بینید
سردی روابط هرگز به توسعه کشورش مثل اوکراین کمک نخواهد کرد اما من این وضعیت را بن بست نمی نامم. روابط میان روسیه و اوکراین به روابط میان رهبران دو کشور محدود نمی شود. تنها در سال گذشته حجم مبادلات تجاری بین دو کشور بیش از ۳۰ درصد افزایش یافت. با این حال خود من همواره خواهان دیدارهای مرتب میان سران کشورها بوده ام و همیشه از این اصل پیروی کرده ام.
اما واقعیت گاهی با ایده ها و آرزوهای ما در تضاد است. مهم ترین اصل در توسعه مناسبات اقتصادی رفع موانع پیش روی روابط است. به اعتقاد من این اصل در حوزه انسانی نیز صدق می کند و در روابط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی جایگاه مهمی دارد. اجازه بدهید براساس همین اصل پیش برویم. باید تأکید کنم که هیچ مقامی قادر نیست روابط برادرانه میان مردمان ما را تغییر دهد. شاید فردی بتواند این روابط را پویاتر یا کندتر کند اما نمی تواند آن را قطع کند. نبود دیدارهای مستمر میان رؤسای جمهور دو کشور اعتبار تازه ای به نام ویکتور یوشچنکو و ولادیمیر پوتین نمی افزاید.
● عضویت در اتحادیه اروپا و ناتو تا چه اندازه منافع اوکراین را تأمین خواهد کرد و عکس العمل رهبری روسیه به این طرح ها چه خواهد بود
اساساً من طرفدار این طرح ها هستم. در سال ۲۰۰۲ سند مفصلی با عنوان «راهبرد انتخاب اروپایی اوکراین» به پارلمان ارائه کردم. موضع من در این باره بدین گونه است: قبل از پیوستن به اتحادیه اروپا باید سه کار اساسی را در کشور به پایان برسانیم. نخست، کشوری متکی به خود باشیم، دوم اقتصادی رقابتی داشته باشیم و سوم، ملتی با هویت ملی تثبیت شده باشیم. می دانید که اینها وظایف و مسئولیت های طولانی مدت جهانی هستند. همگرایی با اروپا مستلزم داشتن یک سیاست فعال در قبال غرب و همچنین شرق و نیز تعمیق همه جانبه روابط و همکاری ها با روسیه است. در ضمن، این نکته بارها مورد تأکید رهبران اتحادیه اروپا، سایر کشورهای اروپایی و آمریکا قرار گرفته است. اتحادیه اروپا به اوکراین که به وسیله دیواری مانند دیوار چین از روسیه جدا شده باشد علاقه مند نیست. در چند سال گذشته، به روشنی دیده ام که نه تنها به اروپا نزدیک تر نشده ایم بلکه دورتر هم شده ایم. اگر به روابط اقتصادی اوکراین با اتحادیه اروپا نظری بیفکنید، آمار و ارقام این واقعیت را بیان خواهد کرد. برای نمونه، سهم اتحادیه اروپا در تجارت خارجی اوکراین در سه سال گذشته بشدت کاهش یافته است. من همواره از همکاری گسترده با روسیه در چارچوب فضای اقتصادی مشترک حمایت کرده ام و حامی آن باقی خواهم ماند. بزودی درخواهیم یافت که این رویکرد برای اوکراین بهتر است.در مورد عضویت در ناتو نیز موضع من همان است که بود. من خواهان همکاری فعالانه تر با این اتحاد نظامی هستم. در ضمن، خود روسیه نیز همکاری گسترده ای با ناتو دارد. اما در مورد عضویت، این ملت اوکراین است که باید در یک همه پرسی درباره آن نظر بدهد. من به عضویت در ناتو رأی مخالف می دهم. به اعتقاد من بهترین موضع برای اوکراین امروز آن است که یک کشور بی طرف باشد. به نظر من اوکراین باید سیاست داخلی را بر سیاست خارجی ترجیح دهد.
ترجمه: هرمز برادران
منبع:ریانووستی
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید