جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

« عدالت اخلاقی » مبنای « جامعه عادلانه » و « نظام کارآمد »


« عدالت اخلاقی » مبنای « جامعه عادلانه » و « نظام کارآمد »
انقلاب شکوهمند اسلامی را می توان ظهور دوباره اسلام در سرزمین کهن ایران دانست. تجدید حیات اسلام راستین در این مرز و بوم همراه با احیا ی دوباره ارزشها و آرمانهای اصیل اسلامی بود. از مهمترین ارزشهای بنیادین و راستین اسلامی که که به وسیله انقلاب مورد تاکید و توجه ویژه قرار گرفت، اصل مبنایی «عدالت» بود. عدالتی که انقلاب اسلامی منادی آن بوده است ریشه در احکام و آموزه های اولیه و بنیادین اسلامی دارد.
● جایگاه عدالت دراسلام:
قرآن ، عدالت را ازاهداف اساسی رسالت همه انبیای الهی می داند ، چنان که آهن برای حفظ اقتدار وصیانت نظام عادلانه نازل شده است .
« لقد ارسلنا رسلنا بالبینات وانزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط وانزلنا الحدید فیه باءس شدید ومنافع للناس »( حدید ،۲۵)
به راستی ما پیامبران خود را با دلایل آشکار روانه کردیم وبا آنها کتاب وترازو فرود آوردیم تا مردم به انصاف برخیزند وآهن را که درآن برای مردم خطری سخت وسود هایی است ، پدید آوردیم .
علی (علیه السلام) که پرورده قرآن است ،درهمه ایام زندگیش برای عدالت تلاش کرد ودرایام حکومتش نیزتلاش بی وقفه ای رابرای برپایی عدالت سامان دادن ومبارزه سخت وآشتی ناپذیری را باظلم وستم به انجام رسانید وبالاخره نیزبه خاطرشدت عدالتش به شهادت رسید. آن حضرت از ظلم و جور به شدت بیزار بود و می فرمود:
«به خدا سوگند اگر هفت اقلیم را با آنچه در زیر آسمان هاست به من دهند تاخدا را نافرمانی کنم که پوست جوی را از مورچه ای به ناروا بگیرم، چنین نخواهم کرد.» . (نهج البلاغه، خطبه۲۲۵ )
عدل، امور را در مواضع طبیعی خود قرار می دهد و آن قانونی است عام که گشایش برای عموم مردم را در بردارد. وقتی کسی خود را ملتزم به عدالت دید دیگر ظلم در نظر او بسیارنا پسند و زشت جلوه می کند، آن گونه که حتی از ظلم به دشمن خویش نیز می پرهیزد، زیرا او تابع محض قرآن است که می فرماید:
«و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید، عدالت کنید که به تقوا نزدیک تر است.»( قرآن، سوره مائده، آیه۸)
همچنین، انسان عدالت طلب هیچ گاه به خاطر تعصبات قومی و خانوادگی از مرز عدالت خارج نمی شود، عدالت را بر پا می دارد، هر چند به زیان خویشان و افراد خانواده اش باشد.
«ای کسانی که ایمان آورده اید، پیوسته به عدالت قیام کنید و برای خدا گواهی دهید، هرچند به زیان خودتان یا به زیان پدر و مادر و خویشاوندان شما باشد. اگر یکی از دو طرف دعوا توانگر یا نیازمند باشد، باز خدا به آن دو از شما سزاوارتر است. پس از پی هوس نروید که در نتیجه از حق عدول کنید و اگر به انحراف بگرایید یا اعراض نمایید، قطعاً خدا به آنچه انجام می دهید، آگاه است.»( قرآن، سوره نساء، آیه۱۳۵)
عدالت، انسان را در تمام شئون زندگیش به راستی و درستی فرا می خواند و کسی که ملتزم به عدالت باشد و عدالت در وجودش خانه کرده باشد، آن را میزان و محک تمام اعمال فردی و اجتماعی خود قرار می دهد.
● «عدالت اخلاقی» مبنای عدالت اسلامی
از دیدگاه اندیشمندان مسلمان ، نظریة عدالت درعین‌حال که صفتی از صفات اخلاقی است، به‌عنوان اصل حاکم بر صفات دیگر اخلاقی نیز ایفای نقش می‌کند. تأثیر حاکمیت عدالت آن است که به هر قوه، آن‌چه را سزاوار آن است عطا می‌کند؛ ازاین‌رو باعث تنظیم آزادی در تمام قوا است. آزادی در محدودة‌ تنظیم‌شده ازسوی عدالت، آزادی اخلاقی و مورد تأیید دین، عقل و فطرت است و اخلاق معتدل که اثر عدالت در اخلاق است، براساس رشدونمو همة استعدادهای انسان در تمامی ابعاد وجودیش شکل می‌گیرد؛ زیرا چنین اخلاقی بر مبنای نیازهای واقعی انسان به دور از هرگونه غرض دیگری قوام یافته و محور اساسی آن توحید است
در اسلام عدالت یکی از فضایل اخلاقی به‌شمار می‌رود و درعین‌حال در بطن همة فضایل اخلاقی نیز وجود دارد. به‌عبارت‌دیگر ملاک فضیلت‌شدن عناصر اخلاقی عدالت است؛
● مبانی اخلاق و عدالت اخلاقی در اسلام
الف) دین:
رابطة دین با عدالت واخلاق یک رابطة ناگسستنی است؛ چنان‌که ایجاد ضمانت اجرایی برای دین و عدالت به پشتوانة دین انجام می‌گیرد. دستورهای دینی در مورد فضایل اخلاقی و عدالت، چهار نقش مؤثر از خود ایفا می‌کند:
۱) پرورش فضایل و احیای کرامت انسانی
۲) تعدیل غرایز سرکش یا تشویق به جهاد اکبر
۳) پشتوانة اجرایی برای تحقق بخشیدن به ارزش‌ها
۴) منبع کشف برخی از ارزش‌های اخلاقی
ب) عقل:
عقل نوری است که به‌وسیلة آن خیر از شر و نیکی از بدی شناخته می‌‌شود، البته بحث از اساس و بنیان عدالت در عقل نظری مطرح می‌شود و در بحث از همپایه و همسان دانستن عقل و عدالت، عقل عملی مدنظر است.
امام صادق(ع) دربارة فضیلت برتری عقل می‌فرماید:
«همانا آغاز و مبدأ، نیرو و عمارت امور و کارها که هر سودی تنها به آن مربوط است، عقل است که خداوند آن را زینت و نور و روشنایی برای خلقش قرار داده است.»
براین‌اساس، عقل به مفهوم قوه، نیروی تشخیص و درک مبدأ و اساس تمامی امور بشر و ازآن‌جمله عدالت و اخلاق است؛ بنابراین عقل خیر و شر، نیکی و بدی را درک‌می‌نماید؛ ازاین‌رو از مبانی اخلاق و عدالت اخلاقی به‌شمار می‌آید.
ج) فطرت :
تمامی گرایش‌های اخلاق الاهی، فطری و ذاتی هستند که با کشف و شهود آن‌ها، انسان به مقام خلیفةاللهی دست‌‌ می‌یابد.
امام صادق علیه‌السلام انسان‌ها را معادنی غنی مانند: معادن طلا و نقره می‌داند. البته باید این معادن را کشف و شهود کرد؛ یعنی اشیای گرانقیمت‌ آن را استخراج کرد؛ درغیراین‌صورت، بدون استخراج هر معدنی، هرقدر هم که ارزشمند باشد، قابل استفاده و بهره‌وری نیست.
باتوجه به اصیل بودن اخلاق و عدالت، نیاز به اخلاق و عدالت نیز ضرورتی اصیل است. آزادی اخلاقی که مولود عدالت اخلاقی است نیز ضرورتی اصیل برای پیشرفت و اعتلای انسان شمرده می‌شود.
البته هرچند اندیشمندان غربی بر نسبی‌بودن اخلاق و عدالت اصرار می‌کنند؛ ولی نباید فراموش کرد که :
هر کسی کو دور ماند از اصل خویشبــاز جـویـد روزگـار وصـل خویـش
روزی خواهد آمد و چندان هم دیر نیست که جهان از بی‌عدالتی به سمت عدالت و از ولنگاری و آزادی بی‌قید به سمت اخلاق و اصالت خویش بیاید؛ البته بین فیلسوفان غربی نیز در اصالت یا نسبی ‌بودن اخلاق و عدالت اختلاف وجود دارد. فیلسوفان گوناگونی در غرب وجود دارند که اخلاق را فطری می‌دانند و از آن به‌عنوان منشأ غرایز و استعدادهایی مانند: حس خداجویی و عرفان، حسن ماورایی، حس کنجکاوی، حس حق‌طلبی، حس عدالت‌خواهی، حس رفعت و سربلندی، حس شخصیت و استقلال، حس آزادگی و حریت، غریزة حب بقا و کمال، نیروی عقل، شهوت، غضب و امثال این‌‌ها یاد می‌کنند
● عدالت اخلاقی در اجرا
اگر عدالت اخلاقی براساس عقل دین و فطرت باشد، اثر آن آزادی اخلاقی و اخلاق نیک خواهد بود که هر دو نیازی اصیل برای پرورش استعدادها و صفات نیک به‌شمار می‌آیند؛ ولی چگونگی اجرای قواعد عدالت، نقش مهمی در ایجاد جامعة آرمانی انسانی ایفا می‌کند؛ نقشی که کمرنگی آن تمام زیبایی عدالت، آزادی و اخلاق را ازبین خواهد برد.
امیرمؤمنان دراین‌باره می‌فرماید:
باید محبوب‌ترین امور پیش تو،
۱) وسط‌ترین آن در حق
۲) دارای بالاترین عیار عدالت
۳) جامع‌ترین امور برای رضایت افراد جامعه باشد.
امید به آینده‌ای روشن و متعالی برای بشر فقط با عدالت اخلاقی و فرمایش امیرمؤمنان در اجرای آن محقق خواهدشد. گفته شد که عدالت به معنای قراردادن هر چیزی در جایگاه خود است که گاه این‌ جایگاه‌ها دارای جنبة باز دارنده، یا منفی و گاه نیز دارای جنبة برانگیزاننده یا مثبت هستند.
● جنبه‌های مثبت و منفی در عدالت اخلاقی
مبانی عدالت را دین، عقل و فطرت ذکر کردیم. بعضی از قواعدی که از مبانی عدالت برای تعدیل عناصر و مؤلفه‌های اخلاق ایجاد می‌شود، دارای جهت منفی یا بازدارنده و برخی دیگر دارای جهت مثبت یا برانگیزاننده می‌باشند.
در افراط قوای شهوت، غضب و عقل، عدالت حالت بازدارنده دارد؛ به‌گونه‌‌ای که تا حد نیاز واقعی در هرکدام از این قوا آن‌ها را مجاز می‌داند؛ ولی با توجه به آزادی انسان در افراط این قوا به‌جهت خیری که در ترک آن است، از آن نهی می‌کند؛ بنابراین عدالت در جلوگیری از افراط این قوا، مستلزم آزادی منفی می‌باشد؛ یعنی رها شدن از آزادی‌ای که شر و بدی به همراه داشته است و ازآن‌جهت منفی گفته می‌شود که به اختیار از یک آزادی گذشته‌ایم تا به آزادی دیگر دست یابیم.
ولی جنبة مثبت عدالت در اسلام که کرامت انسان را حول محور توحید می‌داند، توحید را اصل اساسی اسلام معرفی می‌نماید. تقرب بیشتر به خدا به‌جهت دست‌یابی به کرامت بیشتر عدالت در این‌جا جنبة برانگیزاننده دارد؛ یعنی برانگیزندة انسان به‌سوی آن مقامی که خداوند به‌خاطر آن بشر را خلق کرد، دستیابی به خود واقعی و راستین هر عمل اخلاقی که در این راه دارای عیار بالاتری از عدالت اخلاقی باشد، تقرب بیشتری به خدا ایجاد می‌کند؛ این حرکت به‌گونه‌ای است که خود واقعی انسان را آزادتر می‌کند، این آزادی، آزادی معنوی اخلاقی یا آزادی مثبت اخلاقی است.(اخلاق و آزادی در پرتو عدالت اخلاقی - محمد رضا بهاری )
● «عدالت اخلاقی» از دیدگاه «اصولگرایی اصلاح طلبانه»:
از دیدگاه اصولگرایان اصلاح طلب، که برگرفته از آموزه های اسلامی است، «عدالت اخلاقی»، مبنا، جوهر و مهمترین رکن عدالت محسوب می شود. بر مبنای این دیدگاه، اگر عدالت اخلاقی بر جامعه ای حاکم باشد می توان امیدوار بود که سایر شئون عدالت، نظیر: عدالت اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و... نیز در آن جامعه برقرار گردد.
ما بر این باوریم که هرآن چه با عدالت اخلاقی ناسازگار باشد ، با اسلام و در نتیجه با نظام جمهوری اسلامی نیز ناسازگار است. از دیدگاه ما عدالت اخلاقی زمینه ساز اصلی افزایش مطلوبیت و کارآمدی نظام جمهوری اسلامی است.
بر مبنای آنچه گفته شد، مطالبه عدالت اخلاقی و تلاش در جهت ایجاد، بسط و ترویج آن وظیفه شرعی و انقلابی تمامی دلسوزان و آگاهان جامعه محسوب می شود.
در این راستا، اصولگرایان اصلاح طلب نیزمصادیق و راهکارهای خود را به منظور نهادینه کردن عدالت اخلاقی در جامعه به شرح زیر اعلام می کنند.
● ارکان ومولفه های عدالت اخلاقی از دیدگاه اصولگرایان اصلاح طلب:
از دیدگاه اصولگرایان اصلاح طلب، عدالت اخلاقی، « التزام عملی به اصول و ارزشهای اخلاقی در تعاملات بینا فردی و درون اجتماعی است» که شامل ارکان زیر است:
۱) رعایت انصاف : یکی از مهمترین مسایل در عرصه های مختلف جامعه به خصوص عرصه سیاسی آن رعایت انصاف در برخورد با دیگران، اعم از افراد ، جناح های سیاسی و یا نهادهای گوناگون است. در این موارد رعایت انصاف به منزله توجه به شخصیت واقعی افراد و ماهیت واقعی پدیده ها و جریانها و توجه به کلیت امور و دوری از برخوردها و قضاوتهای یکسویه ، ابهام آمیز و تقلیل گر است. متاسفانه در مواردی مشاهده می شود که رقابتهای ناسالم سیاسی و غرض ورزی های نا آگاهانه مانع از شناخت و قضاوت صحیح امور می شود و باعث می گردد تا تاکید افراطی بر برخی نقاط ضعف و یا مورد اختلاف طرفین مانع از مشاهده نقاط قوت و مورد توافق شود.
۲) التزام به مودت و مدارا: در جامعه اسلامی ما بنیان جامعه بر مبنای دوستی و مودت انسانی و اسلامی میان کلیه اعضای جامعه قرار داده شده است. بی توجهی به این مبنا به منزله سست کردن بنیان های جامعه است و از این رو بر همه آحاد جامعه و به خصوص کنشگران عرصه سیاسی است تا علیرغم تمام اختلاف سلیقه های طبیعی و موجود، از &#۱
منبع : سایت اختصاصی هواداران