چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

تعریف امپریالیستی ”دموکراسی“ و ”حقوق بشر“ و یا معجونی برای چشم بندی


تعریف امپریالیستی ”دموکراسی“ و ”حقوق بشر“ و یا معجونی برای چشم بندی
این ”دموکراسی“ و ”حقوق بشر“، که با تعریف امپریالیستی خود، دل بسیاری را آب کرده است، عجب معجونی است. این واژه ها چنان ترتیب و تنظیم شده اند که، حتی، بسیاری از آن دسته انسانهائی را که ”جسارتا“ خداوندگاران، ادیان آسمانی، انبیاء و ائمه ادیان مختلف و معجزات آنها را مورد تردید قرار می دهند، نه تنها به پذیرش خود جلب کرده است، حتی، دل بسیاری از آنها را چنان ربوده است که، حاضر به تحمل کوچکترین انتقاد هم نیستند. دلدادگان ”دموکراسی“ و ”حقوق بشر“ امپریالیستی، چنان مجذوب این مفاهیم شده اند که، علیرغم مشاهده روزانه نتایج عملی این مقوله ها، بازهم از پذیرش واقعیتهائی که در جلو چشمشان روی می دهد، متعصبانه استنکاف می کـنند.
روز دوم ماه مارس سال ٢٠٠٨، جهان یک بار دیگر شاهد مظاهر ”دموکراسی“ امپریالیستی در روسیه (انتخابات ریاست جمهوری) و نمونه همیشگی حقوق بشر در نوار غـزه بود. این دو حادثه اتفاقا، در نزدیکترین مناطق به منبع و مرکز ”دموکراسی“ و ”حقوق بشر“، اتفاق افتاد.
در روسیه انتخابات ریاست جمهوری کشور بزرگ روسیه، وارث اصلی اتحاد شوروی، یکی از دوقدرت بزرگ جهان برگزار گردید. البته، به اصل انتخابات ایرادی نیست. و اما، تنها یک سئوال مرتبا در مخلیه هر کسی دور می زند که: اگر انتخابات به مفهوم امکان گزینش از میان چند تاست، طبیعی است که هر کسی به سهم خود سعی می کند تا بهترین را برگزیند.
اگر این اصل بدیهی را بپذیریم، در آن صورت، باید به این سوال هم باید جواب دهیم که: چه شد که مردم، فرانسه، سارکوزی، مردم آمریکا، بوش، مردم ایران، احمدی نژاد، مردم روسیه، مدوداوف و .... را انتخاب کردند؟ شکی نمانده است که، هر کدام از این ”سواران“ مایه شرمساری ”مرکب“ خویشند. مگر اینکه قبول کنیم که؛ انتخابات معجزه آسمانی است و خالق این ”معجزات“، عقل و اراده مردم را سلب می کند و یا باید قبول کرد که تکنولوژی انتخابات، چنان سازماندهی شده است که انسانهای عادی قادر به درک آن نیستند.
کار دنیا همیشه چنین بود و هست! در نتیجه انتخابات، سارکوزی در جای دوگل می نشیند. پوتین، سرهنگ دوم سازمان ضدجاسوسی، در روسیه بر سر حاکمیت گمارده می شود و سپس خود، مدوداوف را به کاخ کرملین می نشاند، بوش، از کاخ سفید به دنیا آقائی می کند، استوار چومبه، لومومبا را می کشد و خود بجای وی می نشیند، پینوشه با قتل آلنده بقدرت سیاسی دست می یابد و ... و در نهایت، انسان به همه اینها تمکین می کند.
یک نکته جالب تر این که، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور فعلی روسیه، ده روزقبل از برگزاری ”انتخابات“، رؤسای جمهوریهای متحد سابق شوروی را به مسکو دعوت نموده و در جلسه تودیع، مدوداوف را بعنوان جانشین خود معرفی کرد و چنین گفت: همتایان عزیز، ... و بزودی من پست ریاست جمهوری روسیه را ترک خواهم کرد. امیدوارم به همکاری خود با مدوداوف ادامه دهید...(نقل از کانال تلویزیونی R.T.R. روسیه). معنی این گفته جناب پوتین در آن جلسه، به توضیح بیشتر احتیاج ندارد. رئیس ”جمهور روسیه“ از پیش تعیین شده بود.
اما، در مورد نوع امپریالیستی «حقوق بشر»، یا معجون دوم برای چشم بندی. امروز، بازهم مثل همیشه، مردم محاصره شده فلسطین در نوار غزه، از زمین و هوا، مورد حملات سنگین قرار گرفت. هر روز که می گذرد، خانه ها، ویران و قبرستانها آباد می گردند. اکثر مقتولین را کودکان خردسال و زنان تشکیل می دهند. کودکان شیرخواری که هیچ انسان سلیم العقلی تاب تماشای پیکر تکه – تکه شده آنها را ندارد. این حقوق بشر را چه کسی و چگونه معنی می کند، خود حدیثی است مفصل!
در این مورد نیز، از تأثیر ”معجزه“ بدور ماندن ممکن نیست. معجزه ای که چشمان بشریت را کور و وجدانش را خواب کرده است. اولمرت، رهبران کنونی جانیان، در جواب اعتراض ”دموکراتهای“ اروپا و دبیر کل سازمان ملل متحد، براحتی می گوید: « ما بدون توجه به هیچ چیز و هیچ کس، تروریسم را زیر حمله خواهیم گرفت. یعنی به (شما ربطی ندارد)، ما خودمان می دانیم چگونه از هموطنان خویش دفاع کـنیم (یعنی، بیخودی گلو پاره نکنید). تازه، این که آغاز کار است. مقامات وزارت جنگ ایالت اسرائیل، فلسطینی ها را با هولوکاست تهدید می کـنند. همه اینها، نتیجه آن است که، هیچ گاه مجرمین آمریکائی ـ اسرائیلی - انگلیسی به سزای اعمال خود نرسیده اند.
متاسفانه، هنوز هم بسیارند کسانی که اسرائیل و ایالات متحده را جـــدا از هم تصور می کنند. اما، واقعیت موجود نشان می دهد که، اسرائیل همان آمریکا و یا آمریکا همان اسرائیل است و واقعیت اصلی این است که، طرح تشکیل کشور اسرائیل، در پایان جنگ جهانی اول، بوسیله بالفور مطرح شد. با شکست و تجزیه امپراطوری عثمانی و پیدایش آمریکا بعنوان سهامدار جدید بین المللی، کشورهای خاورمیانه بین انگلیس، فرانسه و آمریکا تقسیم گردید.
کشور اسرائیل که تا کنون فاقد مرزهای بین المللی است، در واقع، بعنوان یکی از ایالات آمریکا در نظر گرفته شد و در حدود سی سال بعد ، در پی شکست فاشیسم آلمان در غرب و ژاپن در شرق، زمینه مساعدی برای اعلام رسمی و علنی آن فراهم گردید. بدین ترتیب، کشور اسرائیل، بعنوان پرقدرت ترین ایالت آمریکا در خاورمیانه، در «ارض موعود» تأسیس و تشکیل گردید.
امروز با گذشت قریب یک قرن از قرارداد معروف به قرار داد «بالفور» و ٦٠ سال از تأسیس کشور اسرائیل، خاور میانه، حتی یک روز هم روی آرامش ندیده است. هر بار به بهانه ای و هر روز به شکلی. جنگ، کشتار مردم و ویرانی کشورهای عربی ادامه داشته است. رویدادهای خطرناک جهان کنونی، ناتوانی مجامع بین المللی و در رأس آن، سازمان ملل متحد در جلو گیری از اقدامات و عملکردهای آمریکا بر علیه خلقهای جهان، ضرورت مبارزه متحدانه همه خلقهای جهان برای دفع تجاوزات امپریالیسم و دفاع از صلح و ثبات دائمی، امنیت و آرامش پایدار، برای بازسازی تشکلهای بین المللی را بار دیگر به اثبات می رساند.
ا. م. شیزلی
٣/٢/٢٠٠٨
منبع : صدای مردم


همچنین مشاهده کنید