چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

افغانستان ۶سال پس از اشغال


افغانستان ۶سال پس از اشغال
حضور نیروهای ائتلاف به رهبری ایالات متحده در «افغانستان» در حالی وارد هفتمین سال خود می شود که دستگیری «بن لادن» و استقرار امنیت همچنان دو آرزوی مردم این کشور است.
حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱مستمسکی شد برای نومحافظه کاران ساکن کاخ سفید تا به بهانه جنگ بر ضد تروریسم به افغانستان و سپس عراق حمله کنند. «کشتار غیر نظامیان» و «هزینه های سرسام آور جنگ» همه آن چیزی است که در پایان شش سال اشغال افغانستان عاید مردم این کشور شده است. به گزارش ایرنا جنگ افغانستان ابتدا در اتاق جنگ «کاخ سفید» و سپس در کاخ ریاست جمهوری پاکستان کلید خورد. پاکستان تا پیش از حمله آمریکا به افغانستان یکی از اصلی ترین جریان های حامی «طالبان» محسوب می شد و پس از سخنرانی مشهور «جرج بوش» که وی در آن به صراحت اعلام کرد که «کشورهای دنیا یا دوست ما هستند و یا دشمن ما»، اسلام آباد هم به جنگ با « تروریسم» مورد ادعای واشنگتن پیوست و تبدیل به عمده ترین شریک ایالات متحده در جنگ با طالبان شد. اهمیت همراهی پاکستان در جنگ افغانستان تا آنجاست که تحلیلگران معتقدند با توجه به اقلیم خاص افغانستان و وجود کوهها و دشت های وسیع در آن اصولا امکان پیروزی سهل الوصول آمریکا در این جنگ وجود نداشت.
تا پیش از حمله نیروهای ائتلاف به افغانستان، «کابل» و« قندهار» دو مرکز عمده فرماندهی طالبان محسوب می شدند و بسیاری از کشورهای عرب منطقه هم از آن حمایت های ایدئولوژیک و لجستیک می کردند. قندهار و کابل همانند آنچه دو سال پس از آن در بغداد شاهد آن بودیم با کمترین حجم مقاومت تسلیم اشغالگران شدند. فرماندهان و سربازانی که سالیان درازی را با پشتوانه ایدئولوژیک جنگیده بودند اینک این سؤال را در ذهن افکار عمومی دنیا باقی گذاردند که چه در پس پرده این تسلیم وجود داشت که نه سربازان و نه فرماندهان را انگیزه ای برای جنگ نبود؟
برخی اینگونه استدلال کردند که طالبان با توجه به نفوذ خود در میان بخش قابل توجهی از مردم افغانستان تضمین های امنیتی لازم برای حضور در ساختار قدرت دولت آتی افغانستان را از طیف پیروز جنگ دریافت کرده و برهمین اساس هم به ترک بدون کمترین خونریزی مراکز فرماندهی خود تن داده است. طالبان به تخلیه کابل و قندهار تن دادند اما نه تنها جایی در ساختار قدرت دولت افغانستان نیافتند بلکه هم اشغالگران و هم دولت «کرزای» از تصمیم خود برای مقابله با آنها خبر دادند. بن لادن و القاعده هم به گوشه ای خزیدند و هراز چند گاهی خبر از حضور رهبر القاعده یا طالبان در جایی میان مرز پاکستان و افغانستان بر سر زبانها افتاد.
پاکستان هم اگرچه دستی در دست آمریکا در جنگ ضد تروریسم داشت اما «حامد کرزای» رییس جمهوری افغانستان و بخش عمده ای از تحلیلگران وزارت خارجه آمریکا و سیا نیز براین عقیده بودند که ژنرال ها دست دیگر را همچنان در دست طالبان نگاه داشته اند. بدین ترتیب بود که کرزای و «پرویز مشرف» رییس جمهوری پاکستان سال گذشته و در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با شدیدترین الفاظ به یکدیگر حمله کردند. کرزای، پاکستان را به دخالت در امور داخلی کشورش متهم کرد و مشرف نیز به طعنه به وی گفت که وی آن قدرها هم که کرزای تصور کرده است بیکار نیست. وساطت کاخ سفید هم نتوانست میان اسلام آباد و کابل آشتی برقرار کند و این تنش باوجود برخی رفت و آمدهای دیپلماتیک دو کشور به مانند آتشی بر زیر خاکستر باقی ماند.
بهانه حضور مرکز فرماندهی القاعده (به عنوان عامل یازده سپتامبر) در افغانستان کافی بود تا هزاران تن از نیروهای آمریکا و انگلیس راهی افغانستان شوند و امروز پس از شش سال همچنان «مردم» افغانستان، نه طالبان و القاعده بهای اشغال را بپردازند. حضور هزاران سرباز خارجی در افغانستان محملی را فراهم آورد که به گفته یکی از تحلیلگران اطلاعاتی آمریکا هزاران تروریست را از دیگر نقاط دنیا به مانند آهن ربا جذب این کشور کند. امروز همانند شش سال گذشته بی ثباتی و ناامنی در افغانستان بیداد می کند و جز مرکز «کابل» پایتخت افغانستان، هیچ کجای دیگر امن نیست. وضع رفاهی مردم این کشور نیز تفاوت قابل ملاحظه ای نکرده است و قطع آب و برق و تلفن به دفعات زیاد در طول روز اتفاق می افتد. کشت مواد مخدر پس از اشغال افغانستان نه تنها کاهش نیافته بلکه افزایش قابل ملاحظه ای (۸هزار تن) نیز یافته است. ناامنی بیداد می کند، طالبان به لطف ناکامی نیروهای ائتلاف و ضعف دولت مرکزی ایالات جنوبی را به جولانگاه خود تبدیل کرده اند و نیروهای دولتی و ائتلاف را به مبارزه می طلبند. بن لادن زنده است و گهگاه دست مایه رسانه ها ی آمریکا می شود و در این میان این مردم افغانستان هستند که هزینه می پردازند، هزینه ای با جان و مال خود.
منبع : روزنامه ابرار