چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


مهاجران اصلی دنیای جدید


مهاجران اصلی دنیای جدید
در هنگام مدل سازی میدان مركزی Campeche، شهری بندری در مكزیك كه به دوره مهاجرنشینی بازمی گردد، گروه ساخت و ساز به خرابه های یك كلیسای قدیمی و قبرستان كنار آن برخوردند. پژوهشگران با یافتن بازمانده های استخوانی ۱۸۰ انسان و بررسی چهارتای آنها تاكنون، نشانه های شیمیایی را یافته اند كه در واقع شواهد اصل و نسب آنها محسوب می شود.
تركیب خاصی از استرنسیم موجود در دندان این چهار نفر نشان می دهد كه آنها در غرب آفریقا متولد شده و سال های نخستین را همانجا گذرانده اند. برخی دندان ها ساییده شده یا با لبه های تیزی لب پر شده بودند كه شكل خاص آفریقاست. چون شواهد دیگر نشان دهنده آن است كه این قبرستان از حدود سال ۱۵۵۰ میلادی مورد استفاده بوده است. باستان شناسان عقیده دارند قدیمی ترین بقایای بردگان آفریقایی را در دنیای جدید یافته اند.
در گزارشی كه در The American Journal of Physical Anthropology منتشر شد، این گروه باستان شناسی به رهبری «داگلاس پرایس» از دانشگاه ویسكانسین چنین نتیجه می گیرد: «این افراد احتمالاً جزء قدیمی ترین نمایندگان پراكنده آفریقا در قاره آمریكا بوده اند، خیلی زودتر از تجارت گسترده برده در قرن هجدهم.» دكتر «پرایس» می گوید تاریخ گذاری دقیق تر استخوان ها به زودی و به كمك تحلیل رادیوكربنی انجام می گیرد. نقشه های Campeche و دیگر پژوهش ها نشان می دهند كه از این قبرستان از اواسط قرن شانزده میلادی تا پایان قرن هفدهم استفاده می شده است.
البته مدالی هم از دوران پیش از ۱۵۵۰ میلادی در این قبرستان یافت شد. باستان شناسان و تاریخ نگاران دیگری كه در این تحقیقات شركت نداشته اند، اشاره می كنند كه تاكنون بقایای قدیمی تری از استخوان های بردگان آفریقایی یافت نشده است. دكتر «پرایس» می گوید یكی از همكارانش در این پژوهش، «ورا تیسلر» از دانشگاه اوتوناموس و تاریخ نگار دوران مهاجرنشینی كه حفاری ها را هدایت می كرد، عقیده دارد كه خاكسپاری این برده ها در دوران ابتدایی این قبرستان رخ داده است.
یافتن اجساد در خرابه های یك كلیسای قدیمی به معنای آن است كه: «آنها از نوعی پایگاه اجتماعی برخوردار بوده یا به دین مسیح گرویده بوده اند.» این را «ریچارد استكل» پروفسور دانشگاه اهایو می گوید كه در مورد بهداشت و تغذیه سرخپوست های پیش از ورود «كریستف كلمب» تحقیق می كند. اگرچه نتایج گسترده، حضور بردگان آفریقایی را در دنیای جدید و در این زمان تایید می كنند، اما دكتر «استكل» كه در این پژوهش ها نقشی نداشته می گوید: «درباره سلامتی آنها اطلاع چندانی در دست نیست. بنابراین اگر پژوهشگران بتوانند وضعیت، بیماری مشترك مفاصل، پوسیدگی دندان، ضربه روحی و غیره را اثبات كنند، آن وقت واقعاً جالب می شود.»
«ویلیام فیلیپس» پروفسور دانشگاه مینه سوتا و تاریخ نگار برده داری در دنیای قدیم و جدید، عقیده دارد یافتن بقایای آفریقایی ها در این منطقه و در این زمان چندان شگفت آور نیست. دكتر «فیلیپس» و دیگر تاریخ نگاران می گویند مهاجرنشینی Campeche، دروازه پراهمیت اسپانیا به آمریكا بوده و احتمالاً انتقال گسترده بردگان در آن جریان داشته است. به عقیده آنها، پنج سال پس از نخستین سفر «كلمب» در سال ،۱۴۹۲ آفریقایی ها ابتدا به جزایر كارائیب و پس از آن به منطقه مورد نظر برده شدند. تعداد آنها پیوسته با افزایش كشتزارهای نیشكری كه توسط اسپانیایی ها برپا شده بود، در جزایر و سپس مكزیك و سواحل پرو افزایش می یافت. دكتر «فیلیپس» اشاره می كند كه: «برخی كارشناسان بر این باورند كه تا سال ،۱۶۰۰ آفریقایی های بیشتری نسبت به اروپایی ها به آمریكا- اسپانیا رفته اند.»
«هربرت كلین» تاریخ نگار آمریكای لاتین در استانفورد و نویسنده تحقیقاتی درباره برده داری در این ناحیه می گوید: «تجارت برده در گسترده ترین شكل خود در اواسط قرن ۱۶ جریان داشته و برده های آفریقایی به مكزیك آورده شده اند. با این حال سرخپوست ها نیروی كار اصلی باقی ماندند.» در این زمان با كاهش جمعیت سرخپوست ها به خاطر بیماری های اروپایی، نیاز به نیروی كار از آفریقا افزایش یافت. گمان می رود طی چهار قرن پس از «كریستف كلمب»، حدود ۱۲ میلیون آفریقایی در آمریكا به بردگی گرفته شدند. دكتر «كلین» چیزی پیرامون حفاری قدیمی تر اجساد بردگان در مقالات تخصصی ندیده است.جاهای دیگری كه امكان یافتن نشانه های ابتدایی تر وجود دارد، سانتو دومینو در جمهوری دومنیكن و كوبا هستند، مكان هایی كه بردگان آفریقایی برای نخستین بار وارد شدند.
محل مورد نظر درCampeche در سال ۲۰۰۰ كشف شد. پژوهشگران با آزمایش بقایا متوجه شدند كه برخی از آنها به اروپایی ها و سرخپوست ها تعلق دارند. نخستین سرنخی كه احتمال آفریقایی بودن مابقی را یادآور شد، ضایعات دندانی متفاوت بود. «جیمز برتون» سومین عضو گروه طی آزمایش های بیشتر گفت: «چهارتای آنها شبیه هیچ كدام نیستند.» دكتر «برتون» و دكتر «پرایس» با همكاری یكدیگر در آزمایشگاه شیمی- باستان شناسی ویسكانسین و به همراه دكتر «تیسلر» بررسی استرنسیم را آغاز كردند. بررسی استرنسیم، كه اغلب در انسان شناسی جسمانی به كار می رود، بخشی از تحقیق جامع تر درباره جابه جایی اجتماعی افراد (كجا متولد شده اند و سرانجام كجا و در چه فاصله ای ساكن شدند) در مكزیك باستان و آمریكای مركزی است كه مزوآمریكا نامیده می شود.
پژوهشگران حداقل ۱۰ اسكلت را آفریقایی می دانند كه چهارتای آنها دارای دندان هایی با تركیبات دو ایزوتوپ عنصر استرنسیم با نسبت های «فوق العاده بالا» هستند. در این چهار مورد نسبت های ایزوتوپ استرنسیم ۸۷ و استرنسیم ۸۶ مشابه دندان و استخوان های مردمی بود كه در غرب آفریقا متولد و بزرگ شده اند. مقایسه اندازه استرنسیم در مردم بومی مزوآمریكا، هیچگونه شباهتی با این چهار نفر را نشان نداد. اثرات استرنسیم از طریق زنجیره غذایی، با گذر مواد غذایی از طریق خاك و آب و ورود به گیاهان و جانوران وارد بدن می شود.
زمین شناسان مختلف نسبت های ایزوتوپی متفاوتی را ارائه می دهند. این نسبت از زمان تولد و كودكی در مینای دندان برای همیشه ثابت است و ابزار مهمی برای پیگیری مهاجرت انسان ها محسوب می شود. طبق گفته محققین و بنابر یافته ها به نظر می رسد این چهار نفر خود مهاجران اصلی به دنیای جدید بوده اند و نه فرزندان آنها. پنج نفر دیگری هم كه تصور می شد جزء بردگان آفریقایی هستند، نسبت های ایزوتوپی مورد انتظار مردمCampeche را داشتند و بنابراین نسل های بعدی مهاجرین محسوب می شوند. آنها در مقاله خود می نویسند: «در جامعه ای كه پیش از این چندین نسل در آن ساكن شده اند، نسبت كم بودن تعداد افراد یك گروه در قبرستان، تنها به معنای آن است كه آنها نسل نخستین آن گروه هستند.» به نظر آنها گمان می رود این چهار نفر از حوالی المینا در غنا، یكی از بنادر اصلی تجارت برده در غرب آفریقا آمده باشند. همین منطقه منشاء برخی از برده هایی بود كه در سال ۱۹۹۱در قبرستان آفریقایی قرن ۱۷ و ۱۸ در مانهاتان كشف شدند.
جان نوبل ویلفور، برنده دو جایزه پولیتزر در سال های ۱۹۸۴ به خاطر گزارش های علمی خود و ۱۹۸۷ (به صورت مشترك با دیگر گزارشگران نیویورك تایمز) برای گزارش انفجار چلنجر و پیامدهای آن شده است. او پیش از همكاری با نیویورك تایمز، با وال استریت ژورنال و مجله تایم همكاری می كرد. او مولف و ویراستار هشت كتاب بوده و به عنوان سخنران و استاد در دانشگاه هایی چون ییل، پرینستون و تنسی فعالیت می كند. جایزه وستینگهاوس و دو دكترای افتخاری بخشی از دستاوردهای او هستند.
جان نوبل ویلفور
ترجمه: الهیار امیری