چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


سهمیه‌بندی، آزار مردم، رفاه خودروسازها


سهمیه‌بندی، آزار مردم، رفاه خودروسازها
کشور ایران رکورددار مصرف بی‌رویه سوخت در جهان است. همین عامل محرک دولتمردان ما برای بهینه‌سازی مصرف سوخت گردید که نتیجه آن، سهمیه‌بندی بنزین و محدود کردن استفاده از سوخت شد. از نگاه اشخاص خارج، متهم اصلی در مصرف بی‌رویه بنزین، مردم ایران هستند، اما تأملی کوتاه، نقاب دروغین را از چهره این افکار بر می‌دارد و مقصر اصلی را نشان می‌دهد.
سال‌هاست صنعت خودرو سازی ایستای ما ذره‌ای تحول در خور به خود ندیده است و دولتمردان ما ترجیح می‌دادند که با تولید خودروهای پر مصرف و فاقد کیفیت و با امنیت بسیار پایین و همچنین محدود کردن واردات خودرو و قرار دادن تعرفه‌های کلان گمرکی، مردم را از استفاده از خودروهای استاندارد و کم‌مصرف محروم کنند و با تحمیل محصولات غیراستاندارد و پرمصرف با قیمت‌های هنگفت به مردم، زمینه تقصیرات آنها را فراهم نمودن و بدین طریق انگشت اتهام را به سوی آنان منحرف کردند. در حالی که خودروسازان ما و حامیان آنها با تولید محصولات غیراستاندارد و با مصرف سوخت دو برابر خودروهای استاندارد مقصران اصلی رکورد زدن کشور ایران هستند.
خودروهای استاندارد در جهان، با مصرف ۵ لیتر در هر صد کیلومتر در مقایسه با خودرو تولید داخل که میانگین مصرف آنها ۱۲ لیتر در هر صد کیلومتر است، حکایت از سربلندی کشور ایران در مصرف بی‌رویه بنزین دارد! در واقع اگر دولتمردان و مسئولان دیراندیش ما، به جای دادن نوش‌دارو بعد از مرگ سهراب، سال‌ها پیش به فکر تولید خودروهای کم‌مصرف بودند و ثروت‌ها و استعدادهای وافر مملکت را صرف ساخت محصولات کم مصرف می‌نمودند، الان مصرف سوخت در کشور ما به نصف می‌رسید. پس مقصر اصلی همان مسئولان ما هستند و عجیب است که مردم باید تاوان تقصر اینان را بپردازند. اگر تعداد بسیار کمی از مردم ما در مصرف سوخت اسراف می‌کنند، نباید این وضعیت را به عموم مردم تعمیم داد و همه را گناهکار شناخت.
با این حال، گران شدن خودروهای نامرغوب و پرمصرف داخلی پس از اجرای سهمیه‌بندی بنزین، نشان داد كه این طرح كه موجب فشار بر مردم عادی می‌شود، فوایدی نیز برای خودروسازان داخلی دارد كه اگر به جای خودروهای پرمصرف و نامرغوب، خودروهای استاندارد تولید می‌كردند، اكنون مصرف كشور حتی كمتر از ۵۷ میلیون لیتر فعلی بود.
البته بهینه‌سازی کردن مصرف سوخت مطلوبی است که مورد پسند هر انسان متعارفی می‌باشد اما تحقق این مطلوب باید با وسایل متعارف و در شرایط مناسب، به همراه برنام‌ریزی صحیح و کارشناسی صورت گیرد، چه با دیمی عمل کردن نتیجه معکوس حاصل می‌شود و مطلوب مردم به عاملی زیان بار مبدل شده و مورد طرد همگان قرار خواهد گرفت. بی‌گمان وسایل رسیدن به هدف شایسته باید به شایستگی همان هدف باشد، چراکه استفاده از وسایل مضر و زیان آور به هدف اصلی نیز سرایت کرده و همه آرزوهای مردم و مسئولان‌ را نقش بر آب خواهد کرد، کما این‌که سرنوشت سهمیه‌بندی بنزین چنین بود.
آری، مسئولان امر باید بدانند؛ هدف، وسیله را توجیه نمی‌کند.
اقدام دولت به سهمیه‌بندی بنزین با به عبارتی روشن‌تر «جیره‌بندی بنزین»، ثمره‌ای جز محروم کردن مردم از بهره‌گیری از تکنولوژی و بازگشت به دوران سختی کشیدن نداشت. چه سهمیه ۳ لیتر بنزین در روز که فقط کفاف استارت زدن این محصولات استاندارد! را می‌دهد، جایی برای استفاده متعارف از وسیله نقلیه برای مردم نخواهد گذاشت.
هر چه فکر می‌کنم به معادله‌ای که دولتمردان دیراندیش ما در تعیین میانگین مصرف مردم به کار برده‌اند، پی نبردم. آقای احمدی‌نژاد گفته‌اند که مصرف ۸۵ درصد مردم، بیش از ۳ لیتر در روز نخواهد بود. گمان نمی‌کنم بنده و شما خوانندگان محترم تاکنون یک نفر از میان این ۸۵ درصد را دیده باشید! در واقع صحت این سخن، جز در خواب اثبات نمی‌شود.
کنکاشی استقرایی در وضعیت کسانی که استفاده متعارف از وسیله نقلیه خود می‌نمایند، بطلان حساب و کتاب‌های دولتمردان را آشکار می‌کند. جالب این است که وسیله نقلیه وزیر کشور که سوخت آن به واسطه همسر وی مدیریت می‌شد، قبل از پایان ۲۰ روز از ماه اول، ۱۶۰ لیتر مصرف داشته است. به عبارتی همسر ایشان در هر روز ۸ لیتر بنزین مصرف کرده است، یعنی بیش از دو برابر سهمیه. آیا همسر ایشان، سفرهای زاید داشته و بیهوده در خیابانها تولید آلودگی و ترافیک می‌کند؟ بی شک همسر وزیر کشور ملتفت به سهمیه‌بندی بوده و در مصرف بنزین احتیاط‌های لازم را مبذول داشته است. این بیانگر سهمیه بسیار کمی است که پاسخگوی نیازهای ۵ درصد از مردم نیز نمی‌باشد. حال رئیس جمهور ما، چگونه به وجود ۸۵ درصد مردم پی برده است که روزانه کمتر از سهمیه مقرر مصرف سوخت دارند.
در این‌که مردم کشور ما با توجه به منابع عظیم ثروت، از کمترین وسایل تفریحی و رفاهی برخوردارند تردیدی نیست. مردم ما، خسته از محیط آلوده شهر و فعالیت‌های روزمره، اغلب روزهای تعطیل با پناه بردن به دامان طبیعت یا مسافرت، به زندگی خود نشاط می‌بخشند. دولت با سهمیه‌بندی بنزین، این نعمت را نیز از مردم ربود. جالب این است، زمانی که از مسئولان‌ متفکر پرسیده شد، تکلیف مسافرت‌های نوروزی و تابستانی مردم چه می‌شود. در پاسخ می‌گویند؛ مردم می‌توانند از سهمیه شش ماه یکجا استفاده کنند. صد مرحبا به این هوش و ذکاوت! اگر مردم سهمیه دو ماه از ۶ ماه را برای مسافرت صرف کنند، پس نیازهای ضروری خود را در دو ماه باقی مانده چگونه مرتفع سازند؟ وزیر کشور در حل این مشکل گفته؛ مردم می‌توانند از وسیله نقلیه عمومی و مترو استفاده کنند. جالب‌تر اینجاست، که مسئولان ما، فقط مردم تهران را آدم حساب نموده‌اند.
گویی آنان که در سایر نقاط کشور زندگی می‌کنند نیز از نعمت مترو بهره مندند. شخص روستائی که محل کارش فرسنگ‌ها از روستا دور است، با چه وسیله نقلیه عمومی می‌تواند به سر کار برود؟ حتی آنها مردم مقیم تهران نیز دچار این مشکل هستند، چه محل کار همه میدان هفت تیر نیست که با مترو سر کار روند یا از اتوبوس استفاده کنند. از طرفی رئیس مجلس در مزایای سهمیه‌بندی بنزین گفته «چون آلودگی هوا و ترافیک در تهران کم شده پس سهمیه‌بندی خیلی خوب است». باز هم سایر نقاط کشور در نگاه وسیع مسئولان‌، به حساب نیامده است! بنده پیشنها می‌کنم، ایشان هم در سفرهای استانی، رئیس جمهور را همراهی کند که احیاناً از وضعیت رفت‌وآمدها و مشکلات زندگی آنها آگاه شود.
آری، بهره مندی مردم از بنزین، به عنوان یکی از ثروت‌های متعلق به خود مردم، حق مسلم آنها است و هیچ نهادی حق ندارد آنها را از حقوقشان محروم کند. دولت با این حرکت خود، عملاً حق صاحبان آن را گرفته است و مردم تبعاً از بسیاری حقوق مسلم دیگر محروم شده‌اند.
امید است مسئولان‌ ما که مردم را از چاله به چاه انداختند، با تدابیر در خور و شایسته به این وضعیت پایان دهند.
حاجیانی


همچنین مشاهده کنید