شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

بازاری برای دموکراسی


بازاری برای دموکراسی
چرا دموکراسی در بسیاری از کشورهای در حال توسعه پایدار نیست؟ چرا همواره سایه شوم انحلال حکومتهای دموکراتیک در این جوامع وجود دارد؟ چرا ثبات و آزادی سیاسی به ندرت قادر است در این کشورها با هم ظهور کند؟ چرا انقلابها و حرکتهای اصلاحی پس از چندی به ضد خود بدل می شوند و باز نیاز به جنبشی دیگر است که وضعیت را بهتر کند؟ این پرسشها و ده ها پرسش دیگر که در حوزه علوم سیاسی و اجتماعی تعریف و پاسخ داده می شود، می تواند با پارادایم یک اقتصاددان نیز تحلیل شود.
در حقیقت با رجوع به الگوی بازار می توان پاسخهای درخوری بدین سوالات داد. اگر در حوزه نظری به دنبال چیستی دموکراسی باشیم و این چیستی را به صورت یک بسته کالایی در نظر بگیریم که از سوی نخبگان (عرضه کنندگان) به عامه مردم (تقاضاکنندگان) عرضه می شود در حقیقت قادر خواهیم بود که در این حیطه، بازاری را برای دموکراسی تعریف کنیم که ضمانت وجود این بسته به دوام این بازار است. بازاری که می تواند به شکل کتاب، روزنامه و رسانههای ارتباطی مختلف بروز یابد. در حقیقت در چنین جامعهای مابین مردم و نخبگان بازارهایی تشکیل می شود که کالای مورد مبادله یک بسته فکری در مورد چیستی دموکراسی است. از طریق این بازارها است که عموم مردم با تعاریف دموکراسی، حقوق وابسته به آن، مرزها، کاستیها و... آشنا می شوند. در جوامع دموکراتیک، این بازارها با استقلال کامل از دولت، مابین نخبگان و مردم قرار دارند. پایداری دموکراسی در جهان بینی، فرهنگ و سنت یک جامعه وابسته به وجود این بازارها است.
هر چه این بازارها قوی تر باشد، اندیشه دموکراسی در آن جامعه پایدارتر است.
این بازارها چون کانونهای میانی (Institutions Intermebiate) بین نخبگان و مردم قرار دارند و عموم همواره از سوی نخبگان حمایت فکری می شوند. اما در جامعهای که این بازارها ضعیف هستند و کانونهای میانی وجود ندارد، نخبگان و عموم در دل یکدیگرند و در چنین جامعه توده واری (Society Mass)، کانالهای ارتباطی میان نخبگان و مردم قطع است و ماهیت دموکراسی در این جامعه کم رنگ است. در چنین جامعهای که مرزی میان نخبگان و عموم مردم وجود ندارد، در مقاطعی از زمان این احتمال وجود دارد که جامعه به سمت ساخت سیاسی دموکراتیک حرکت کند، اما از آنجا که ماهیت دموکراسی از سوی بازارهای واسط در فرهنگ اجتماعی رخنه نکرده است احتمال سقوط ساخت سیاسی جدید بسیار بالاست، مگر آنکه بازارهای واسط بتوانند در کمترین زمان نقش خود را ایفا کرده و با گذر زمان قوی تر شوند و در عین حال در بلندمدت باقی بمانند. این سخن بدین معناست که نمی توان جامعهای را نام آورد که در زمانی طولانی دارای ساخت سیاسی دموکراتیک باشد و در عین حال بازارهای واسط میان نخبگان و عموم وجود نداشته باشد.
بنابراین شاید حتی جرقه دموکراسی در جوامع توده وار، بواسطه انفعالات پرسرعت و لاجرم هزینه بردار (چون انقلاب و جنگ) زده شود، اما حضور بلندمدت آن را بدون وجود بازارهای واسط نمی توان متصور بود و زود باشد که در چنین جامعهای شرایط به پیش از حرکتهای اصلاحی برگردد.
از سوی دیگر خطر نبود کانونهای میانی قوی و عرضه کارای کالای فکری از سوی نخبگان در جوامع توده وار آنان را مستعد برای حکومتهای پوپولیستی می کند که مرکز ثقل فکری آنان خواستههای عوام است. بنابراین در نبود بازارهای واسط و انفکاک میان عرضه کنندگان (نخبگان) و تقاضاکنندگان (عوام) نه تنها حفظ حکومتهای دموکراتیک امری ناممکن می نماید بلکه احتمال ایجاد حکومتهای پوپولیستی نیز زیاد است.
شرط تداوم دموکراسی، ابقای بازارهای واسط و عرضه کالای فکری در این بازارهاست. در واقع بحث در اینجا پیرامون آن نیست که دموکراسی چگونه می تواند حاصل شود، بلکه بحث بر سر این است که چگونه می توان آن را حفظ کرد.
اگر امروز برخی معتقدند، دموکراسی باید از تحولات درونی جامعه نشات بگیرد در حقیقت بر این نکته پافشاری دارند که اگر دموکراسی از عوامل برونی زاده شود، پایدار نخواهد بود. اما به زعم راقم در اینجا مساله آورنده دموکراسی نیست، بلکه فقدان بازارهای واسط، دموکراسیهای نوظهور را به واژگونی وا می دارد. در واقع شاید بتوان وضعیتی را در نظر گرفت که بازارهای واسط به علت ارتباط تنگاتنگ کشورها در دنیای امروز با کمک عوامل برونی زاده شود، اما همین بازارها منشا تداوم دموکراسی شوند. بنابراین صرف اتکا به منبع درونی برای ایجاد ساخت دموکراتیک در بلندمدت، چشم پوشی کردن از ابزار اصلی تداوم دموکراسی است. تقویت بازارها، ایجاد انگیزه برای تقاضا در بین مردم و درعین حال عرضه مناسب با در نظرگرفتن شرایط از سوی نخبگان، قیدهایی است برای تداوم ساختهای دموکراتیک.
منبع : رستاک
منبع : رستاک


همچنین مشاهده کنید