سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


تصمیم‌سازی‌ ناکارآمد


تصمیم‌سازی‌ ناکارآمد
طرح‌های استانی پدیده و واژه جدیدی است که با تشکیل دولت نهم در فضای سیاسی کشور مطرح شد.
در‌واقع این واژه توصیف‌کننده طرح‌هایی است که در سفرهای استانی دولت و جلسه‌هایی که با شرکت اعضای دولت در هر استان تشکیل می‌شود، تصویب و با اختصاص بودجه از منابع مختلفی که در اختیار دولت است به اجرا در می‌آید. دولت نهم تا کنون در همه استان‌ها جلسه‌هایی تشکیل داده و در سال‌جاری دور دوم این جلسه‌ها آغاز شده است.
دولت برای شفاف‌سازی‌ تصمیم‌هایی که برای اجرای طرح‌ها در هر‌استان گرفته است هر‌ازگاه هیات‌های خبری را به برخی استان‌ها اعزام می‌کند. این اقدام مثبت و خوب اگر با این هدف انجام شود که طرح‌های مذکور را پیگیری کرده تا افکار عمومی از میزان پیشرفت و یا تاخیر آن آگاه شوند، بسیار خوب و مفید است.
در یکی از سفرهای استانی از این نوع که به استان کهگیلویه‌و‌بویراحمد انجام شد خبرنگاران برخی رسانه‌های جمعی، تعدادی از طرح‌هایی که در سفر استانی دولت نهم تصویب و اجرایی شده بود مشاهده کردند.
در بازدید اغلب طرح‌های استانی که با همراهی برخی مشاوران ریاست‌جمهوری صورت گرفت و دیدار‌هایی که انجام شد، یک واقعیت اساسی یعنی حاکم نبودن یک تفکر و اندیشه متشکل و سازمان یافته در پس این طرح‌ها به چشم می‌خورد. البته شاید اجرای این طرح‌ها که اغلب بسیار محدود و محلی بود برای جلب توجه‌ساکنان هر منطقه به اینکه دولت در حال کار و فعالیت است مفید باشد، ولی بی‌شک اغلب این طرح‌ها در ایجاد تحول اقتصادی و اجتماعی در این مناطق مؤثر نبوده و نخواهد بود. بسیاری از طرح‌های استانی در کهگیلویه‌وبویراحمد تنها برای جلب رضایت و حمایت برخی گروه‌ها و طبقات به اجرا در آمده و به بازده و ارزیابی اقتصادی و کارایی آن در اقتصاد منطقه و کشور توجه نشده است.
● معضل طرح‌های نیمه‌کاره
یکی از معضلات اقتصادی و سیاسی در کشور ‌ما همواره طرح‌هایی است که بازده اقتصادی ندارند و تنها برای تامین خواسته‌ برخی افراد خاص به‌اجرا درمی‌آیند. این روند همواره از سوی سازمان برنامه و بودجه سابق با مقاومت‌هایی مواجه می‌شد و با تاخیر در ‌تامین بودجه همراه بود و این روند معضل طرح‌های نیمه‌کاره در کشور را به‌وجود آورد.
این مسئله موجب شد که در برنامه چهارم بر آغاز نشدن طرح‌های جدید در کشور تا خاتمه یافتن طرح‌های نیمه‌کاره گذشته تاکید شود. حتی در برنامه چهارم تاکید شد همه طرح‌های نیمه‌کاره ارزیابی شوند و طرح‌‌هایی با اختصاص بودجه تکمیل شوند که از بازده اقتصادی بیشتری نیز برخوردار هستند. یک نمونه این است که بارها از زبان مسئولان کشور شنیده‌ایم که فرودگاه‌های بسیاری ساخته شده ولی هیچکدام به جز ۲ یا۳ فرودگاه اقتصادی نیست.
در‌واقع این فرودگاه‌ها با سرمایه‌های فراوانی ساخته شده در‌حالی‌که هیچ توجه نشده آیا در این استان‌ها و شهرها متقاضی سفر با هواپیما وجود دارد یا خیر. در عین حال باید توجه کرد، صرف بودجه برای ساخت فرودگاه در این شهرها و یا استان‌ها در حالی صورت گرفته که طرح‌های بسیار مهم‌تر و اقتصادی‌تر که از بازده اقتصادی بیشتری برخوردار است یا اجرا نشده و یا نیمه‌کاره است. اگر بودجه این طرح‌ها به‌موقع تامین می‌شد و در زمان مقرر خاتمه می‌یافت با افزایش کارآمدی اقتصاد به پیشرفت منطقه کمک می‌کرد و زمینه‌ساز ایجاد رفاه بیشتر اقتصادی می‌شد. در واقع زمینه اقتصادی شدن احداث فرودگاه در این منطقه را فراهم می‌کرد.
● اختصاص ناکارآمد بودجه
اختصاص ناکارآمد بودجه در طرح‌های ملی و ‌استانی از معضلاتی است که در اقتصاد ایران وجود دارد و در چارچوب برنامه سفرهای استانی دولت نهم و طرح‌هایی که در استان کهگیلویه‌و‌بویراحمد به اجرا درآمده این معضل دیده می‌شود. این طرح‌ها اغلب هیچ مطالعات اقتصادی ندارد و از منابع بودجه‌ای متنوعی برخوردار است که مشخص نیست این منابع مالی به چه دلیل به این طرح‌ها اختصاص داده شده است. منابع مالی اغلب از ۲ درصد درآمد نفت برای استان‌های نفت خیز، بودجه استانی، بودجه سفر‌استانی و بودجه ریاست‌جمهوری و غیره تامین‌ شده است.
این طرح‌ها بسیار متنوع و حتی بی‌هدف نیز بود. بر‌ای مثال در یکی از مناطق استان کهگیلویه‌وبویراحمد طرح گازرسانی به اجرا درآمده بود درحالی‌که این منطقه از آب آشامیدنی سالم برخوردار نبود. این امر برای برنامه ریزی منطقه‌ای همواره باید مورد توجه باشد که طرح‌های زیربنایی بیش از طرح‌های غیرزیربنایی مورد توجه قرار گیرد. در‌منطقه یادشده که از مناطق گرمسیر کشور است تامین آب آشامیدنی سالم بیش از تامین گاز از اهمیت رفاهی برخوردار بوده ولی متأسفانه بدون توجه به نیاز ساکنان منطقه به اجرای طرح‌هایی روی آورده شده بود که نیاز اساسی را تامین نمی‌کرد.
● اصلاح ساختار تصمیم‌سازی‌
مسئله مهم در تضمین اولویت اجرای طرح‌ها این است که نقش بخش خصوصی در طرح‌ها بیش از نهاد‌های دولتی است. با در نظر گرفتن این مسئله می‌توان طرح‌هایی که اقتصادی نیست از طرح‌های اقتصادی تفکیک کرد. در واقع مشارکت مؤثر بخش خصوصی هر‌منطقه در یک طرح، ضامن بازده اقتصادی بالاتر آن است.
طرح‌های دارای توجیه اقتصادی با ایجاد ارزش افزوده و انباشت سرمایه در مناطق مختلف امکان توسعه پایدار و رشد کارآمد اقتصادی را تضمین می‌کند. انباشت سرمایه با اجرای طرح‌های با بازده اقتصادی، می‌تواند تامین بودجه اجرای طرح‌های دیگر با ارزش افزوده کمتر را فراهم کند. علاوه براین در اجرای طرح‌ها باید فرصت‌ها و مزیت‌های منطقه را نیز در نظر گرفت. متأسفانه در اکثر طرح‌هایی که در استان کهگیلویه‌و‌بویراحمد در جلسه‌های استانی دولت به تصویب رسیده و در دست اجرا است اولویت‌های اقتصادی و نیاز منطقه مورد توجه قرار نگرفته است.
شاید مسئولان منطقه و دولت خواهان ارائه و تشریح هریک از این طرح‌ها به‌صورت جداگانه و مشخص باشند، ولی متأسفانه اغلب طرح‌ها از توجیه و ‌مطالعه کافی برخوردار نیست. در‌واقع مشکل اصلی این است که استان‌ها از اختیار کافی و ساختار‌کارآمد لازم برای تصمیم‌‌گیری در مورد نیازهای خود در اجرای طرح‌ها برخوردار نیستند. اگرچه با حذف سازمان مدیریت در تخصیص بودجه‌ها این تصور ایجاد شده بود‌که حذف این مانع در مورد تخصیص بودجه در ساختار دولتی بهبود می‌یابد، ولی با این وجود شاهد هستیم که هنوز نظام تصمیم‌گیری در کشور به شکل سابق و از مرکز و از طریق دولت مرکزی اتخاذ می‌شود.
این در‌واقع نشان می‌دهد که تصمیم‌سازی در‌کشور باید از سطح منطقه‌ای بیشتری برخوردار باشد و این امر باید تنها به نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی واگذار نشود و نمایندگان شورای شهر‌ها و شهرداران و فرمانداران و استانداران بیش از پیش در ‌این مورد نقش داشته باشند. در‌واقع ادارات برنامه و بودجه در ساختار گذشته می‌توانستند در کارشناسی‌تر شدن تصمیم‌ها مؤثر باشند. اگر ساختار سابق با توجه به تجربیات گذشته ادارات سازمان برنامه و بودجه استان‌ها ادامه می‌یافت احتمال تصمیم‌گیری‌های تخصصی‌تر و کارشناسی‌تر بیشتر بود.
بنابراین اگر دولت قصد دارد تصمیم‌سازی‌ در اجرای طرح‌های استانی از تاثیر عمیق‌تری در اقتصاد هر‌منطقه برخوردار باشد باید نقش خود‌را در این زمینه کاهش دهد. هرچه که منابع مالی و انسانی منطقه در تصمیم‌گیری نقش بیشتری داشته باشد امید به تصمیم‌های کارآمدتر و ‌مؤثرتر در توسعه منطقه‌ای بیشتر‌می‌شود. برای مثال در استان کهگیلویه‌و‌بویراحمد یک معضل بزرگ وجود دارد که سال‌ها برای حل آن تصمیم گرفته شده است ولی این امر با تاخیر طولانی هنوز خاتمه نیافته است.
طرح احداث جاده‌های مهم این منطقه که علاوه بر تحول جدی در اقتصاد استان نقش مؤثری در اقتصاد ملی نیز دارد از سال‌ها قبل آغاز شده است که آغاز این طرح‌ها به ۲۰ سال پیش نیز باز‌می‌گردد و هنوز به‌پایان نرسیده است.
این طرح از ابتدای کار دولت نهم با اختصاص بودجه قرار بود تا پایان سال ۸۶ به‌پایان برسد ولی خاتمه نیافته و در حال حاضر با بدهی دولت به پیمانکاران که معادل ۶ میلیارد تومان برآورد می‌شود همچنان نیمه کاره است.
این درحالی است که بیش از ۶ میلیارد تومان به طرح‌های کوچک استان اختصاص داده شده است. ناکارآمدی تصمیم‌سازی‌ در استان‌ها، شاید یکی از دلایل اصلی این امر است. درعین‌حال تلاش دولت برای تمرکز تصمیم‌گیری نیز به‌ این ناکارآمدی دامن زده است.
ضعف تصمیم‌گیری در استان‌ و بی‌توجهی به توان‌موجود در منطقه که مدت‌ها برای توسعه آن برنامه ریزی شده و موجب شکل‌گیری پیمانکاران توانای محلی شده است در استان کهگیلویه‌وبویراحمد به شدت قابل تشخیص بود. توان مالی و اجرایی منطقه که توانایی مشارکت در توسعه طرح‌های اقتصادی و مفید منطقه را دارند به‌شکل مؤثری مورد توجه قرار نمی‌گیرند. این روند موجب شده که توسعه مطلوب در منطقه رخ ندهد. بی‌شک این امر با توجه به توان مدیریت استانی در هر‌منطقه متفاوت است و اتکا به آن می‌تواند به رشد و توسعه درون‌زای استان‌ها کمک کند.
حمدعلی توحید
منبع : روزنامه همشهری


همچنین مشاهده کنید