چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا
شاعران تهرانی
تا کی ز غم جهان پریشان باشم / وز جور فلک بی سر و سامان باشم ؛ از کجروی چرخ بد اختر تا چند / افتاده به خاک راه یکسان باشم ؛ خواجه ابوالقاسم تهرانی. پارهای گفتهاند تهرانیان سدههای نخستین اسلامی خانههایشان زیر زمین و در انبوه درختان بوده بدان سبب که زندگی آنان از راهزنی کاروانیان ری میگذشته است.
سوای اینکه درستی این سخن خود جای تامل دارد. لیکن با قید صحت آن باز هم شرط انصاف نباشد که به جرم خشونت نیاکان تهرانیان از ذوق و قریحه شاعری و فرزندان این دودمان درگذریم.
تهرانیها بعد از حمله مغول به ری و نابودی آن شهر به این توفیق اجباری دست یافتند که در خلاء آن شهر بزرگ جای آن را گیرند گو اینکه ری بعد از این حادثه غمانگیز و تلخ کوشید تا تن نیمه جانش را راست کند ولی بختش یاری نکرد و هر چه زمان گذشت ناتوانتر شد تا از زمره شهرهای ایران خارج گشت. در این سقوط تهران فرصت یافت تا به یاری تقدیر و سرنوشتش از دیگر رقیبان قدرش در این گستره، چونان ورامین و دیگر آبادیهای آباد سبقت گیرد تا از خاک به افلاک رسد. از این دوره به بعد آهستهآهسته تهران به راه آبادانی گام نهاد و پابهپای رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعیاش صاحبان ذوق و قریحه تهرانی، آنان که مایه شعری داشتند هم مجال پرورش این حس و حال برتر را پیدا کردند و در دورههای بعد شاعرانش پهلو به پهلوی دیگر شاعران این سرزمین شعرپرور و ادبخیز زدند.
شاعران تهرانی بهویژه از سده دهم هجری به بعد کم نیستند که بسیارند، شاید حق مطلب در معرفی آنان ادا نشده باشد. در این نوشته کوتاه، امیدی از خیل آن بزرگواران را میشناسانیم:
مولانا امیدیتهرانی، نامش مسعود ارجاسب و تخلصش امیدی است. پدر او کدخدای تهران بود، وی را در کودکی برای تحصیل علم نزد مولاناجلالالدین محمد دوانی از قضات دانشمند و محقق آن زمان به شیراز فرستاد. امیدی دروس متداول زمان را آموخت و در طب بیشتر کوشید. او در اواخر عمر به تهران بازگشت و خود در زمره کدخدایان تهران درآمد و در میان تهرانیان احترام فراوانی یافت و مشهورترین باغ آن روزگار تهران را با نام <باغ امید> طرح انداخت. مولانا دوانی بر اثر علاقه به او نامش را به مسعود تغییر داد. امیدی در کنار دیگر آموختههایش شاعری را نیز خوب آموخت. قصیده را نیکو میسرود. ساقینامهای دارد با اشعار بلند و متین.
امیدی همعصر شاهاسماعیل صفوی بود و به سال ۹۲۵ قمری برابر با ۱۵۱۹ میلادی در باغ امید خود به دست جمعی از نوربخشیه (پیروان میرقوامالدین نوربخش) به قتل رسید.
ابیاتی از ساقینامه او:
بیا ساقی آن تلخ شیرینگوار / که شیرین کند تلخی روزگار
به من ده که تلخست ایام من / ز ایام من تلختر کام من
بیا ساقی آن جام گیتینما / که از جم رسیده است دورش به ما
به من ده که دوران گیتی مدام / ز دستی به دستی رود همچو جام
و با نام <صبح بهار> سروده است:
سپیدهدم که از این عنکبوت زرینتار / گسست رابطه تار و پود لیل و نهار
فتاد زاغ زراندود ز آشیان افق / چنانکه مرغ ز نور چراغ در شب تار
نیز گفته است:
شب قصه هجران جگرسوز کنم / روز آرزوی وصل دلافروز کنم
القصه که من بی تو به صد خون جگر / روزی به شب آرم و شبی روز کنم
و یا:
تو ترک نیممستی، من مرغ نیم بسمل / کار تو از من آسان، کام من از تو مشکل
تو پا نهی به میدان، من دست شویم از جان / تو خون چکانی از رخ، من خون فشانم از دل
داریوش شهبازی
منبع : روزنامه اعتماد ملی
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید بلیط هواپیما
آمریکا ایران غزه مجلس شورای اسلامی بابک زنجانی مجلس خلیج فارس دولت دولت سیزدهم شورای نگهبان حجاب لایحه بودجه 1403
روز معلم سلامت سیل تهران قوه قضاییه هواشناسی شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی شورای شهر تهران دستگیری پلیس
قیمت دلار بانک مرکزی خودرو سایپا قیمت خودرو قیمت طلا ایران خودرو دلار بازار خودرو مالیات تورم ارز
سریال تلویزیون سینمای ایران سینما موسیقی دفاع مقدس رسانه ملی تئاتر فیلم کتاب
رژیم صهیونیستی فلسطین جنگ غزه نوار غزه حماس روسیه عربستان یمن ترکیه نتانیاهو افغانستان اوکراین
فوتبال رئال مادرید پرسپولیس استقلال بایرن مونیخ سپاهان تراکتور لیگ قهرمانان اروپا باشگاه استقلال فوتسال تیم ملی فوتسال ایران بازی
هوش مصنوعی اینستاگرام اپل تبلیغات گوگل ناسا همراه اول آیفون ماه
کاهش وزن داروخانه مسمومیت سازمان غذا و دارو ویتامین قهوه خواب دیابت بارداری