یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

آموزش و پرورش و احیاگری دینی


آموزش و پرورش و احیاگری دینی
جریان احیاگری درحوزه تعلیم وتربیت و بسته به نگرش‌های متفاوتی که در آن نفوذ داشت دو نوع تربیت دینی را بنیان نهاد که عبارتند از: تربیت تحریمی و تربیت حضوری .
تربیت تحریمی که نوع غالب بود سال‌ها پیش ازتربیت حضوری در ایران و بسیاری از کشورهای اسلامی رواج داشت. تربیت تحریمی نوعی از تربیت دینی است که نه به جامعه‌های اسلامی منحصر است و نه به تاریخ معاصر بلکه این نوع از تربیت دینی درمکاتب و ادیان مختلف و در جامعه‌های گوناگون در زمان‌های متفاوت بسته به شرایط جامعه جریان داشته است.
اساس تربیت تحریمی به ایجاد مرز و سپس قرنطینه است . یعنی تربیت تحریمی بر آ‌ن است که با دور کردن افراد از محیط‌های نامطلوب آنان را مصونیت بخشد وامکان تحقق تربیت دینی و تدین را فراهم سازد. از این‌رو تربیت تحریمی با تعیین حدود ومرزها یا خط قرمز‌ها آغاز می‌‌شود و با مشخص نمودن منطقه ممنوع و منطقه مجاز و قرنطینه نمودن افراد در منطقه مجاز امکان‌پذیر می‌‌گردد.
اگر چه تربیت تحریمی تمام تربیت دینی نیست ولی بخش مقدم و ضروری آ‌ن است به عبارت دیگر تربیت دینی بی‌نیاز از نوعی تربیت تحریمی نیست ولی منحصر در آن هم نمی‌باشد .
بسیاری از مفاهیم تربیت تحریمی نظیر مفاهیم متقابل ممنوع- مجاز ، دوری - نزدیکی ،‌حلال- حرام و...
به‌طور وسیع درمتن تربیت دینی مورد استفاده قرار می‌گیرد با این همه گرچه در تربیت تحریمی ایجاد فاصله مکانی ومرز جغرافیایی نقش اساسی را ایفا می‌کند و توفیق این نوع تربیت در مانوس نمودن افراد بامرزها وحفاظت بهینه از مرزهاست. ولی تربیت دینی محدود به فاصله‌های مکانی یا مرزهای جغرافیایی نمی‌شود. در تربیت دینی مرزهای مکانی و فاصله‌های منزلتی نقش اساسی رابر عهده دارند. بنابراین تربیت دینی مساوی با تربیت تحریمی نیست.
تربیت حضوری؛ این نوع از تربیت بخش اصلی تربیت دینی و بخش ممکن تربیت دینی و به تعبیری تمام تربیت دینی است. بنیاد این نوع تربیت برآزادی، عقلانیت وخودکنترلی است. قرارگرفتن در متن جامعه و حضور در عرصه ارتباطات در عین پرهیز از آ‌لودگی‌ها و فسادها ،‌هدف این نوع تربیت است. مناط تربیت حضوری التزام درونی ومقاومت بیرونی است.
در تربیت حضوری مرزها و خط قرمزها مکانی نیستند و قرنطینه‌ای هم صورت نمی‌گیرد بلکه مرزها مکانتی است و جداسازی منزلتی و خود بنیاد است . متدین در عین حضور در مکان‌های مختلف خویش را در مکانتی فراتر از فساد می‌یابد و از آ‌لودگی‌ به شرایط مصون می‌ماند. در طی این نوع تربیت گوهر وجود تربیت شده چنان تحول یافته که گمراهان وگمراهی‌ها به او آسیبی نمی‌رساند. از این‌رو قرآن«خویشتن‌پردازی» راتوصیه می‌کند .
«یا ایها الذین آمنوا علیکم انفسکم مایضرکم من ضل اذا اهتدیتم»( سوره انسان آیه ۲۸)
از آ‌نجا که اساس دین بر التزام درونی است وتربیت دینی تربیتی است که به تحول درونی والتزام وخدا فرمانبری باطنی تربیت شده منتهی می‌گردد پس تربیت حضوری نوع متکامل تربیت دینی است که از سوی جریان احیاگری با رجوع به منابع تاریخ ومتون اسلامی پیشنهاد شد.
صورت‌های گوناگون از تربیت تحریمی وتربیت حضوری در تاریخ ایران بخصوص در دوره دوم تاریخ تعلیم وتربیت جریان داشته است. ولی پس از مواجهه جامعه مذهبی با جریان سکولار و غلبه آن بر آموزش و پرورش رسمی کشور ابتدا تربیت تحریمی به‌عنوان اولین عکس‌العمل به تربیت سکولار و پس ازچند دهه صورتی از تربیت حضوری گسترش یافت.
اولین واکنش مجامع مذهبی به جریان سکولار و نظام تربیتی جدید تحریم بود. آنان بیشتر استفاده از مظاهر فرهنگ غرب از جمله مدرسه جدید راتحریم نمودند و از رواج اخلاقیات غربی توسط مدارس جدید ابراز نگرانی نمودند . درکنار تحریم وسایل وسلوک‌هایی که مظهر غرب واشاعه دهنده فساد است نوعی مبارزه مثبت نیز که عبارت از تلاش برای حفظ آ‌موزش‌های دینی سنتی بود آغاز شد. البته حمایت از آموزش‌های مذهبی سنتی نظیر ترویج روضه‌خوانی ، مجالس وعظ ، جلسات قرآن و... بیشتر مربوط به طبقه محروم و متوسط جامعه می‌‌شود. بالاخره پایه‌گذاری مدرسه‌های اسلامی، واکنش اخیر جریان احیاگری به تربیت سکولار بود که از سال ۱۳۲۰ با ظهور در «مدرسه‌های جامعه تعلیمات اسلامی» در مشهد و سپس در تهران آغاز شد ودامنه آن به‌طور بسیار محدود گسترش یافت. البته در مدرسه‌های اسلامی نیز تربیت تحریمی بخش قابل توجهی از تربیت دینی را اشغال نموده است. به‌طور مثال هم اکنون نیز مدرسه‌های غیرانتفاعی که سطح مطلوب‌تری از تربیت‌ دینی را ارائه می‌دهند مبتنی بر شفاف نمودن مرزها وایجاد قرنطینه است چه اینکه خانواده‌های متدین نیز عموما برای حفظ اخلاق و دیانت فرزندان خود از روش‌های تحریمی به‌طور وسیعی استفاده می‌کنند.
به‌ هر صورت حرکت اثباتی جریان احیاگری با پایه‌گذاری مدرسه‌های اسلامی از سال ۱۳۲۰ آغاز شد و به‌طور آ‌رام، محدود و تدریجی ادامه یافت نسلی از تحصیلکردگان دین باور را تربیت کرد.
همچنین جریان احیاگری در حوزه آموزش عالی تلاش گسترده‌ای را برای جلب نیروهای مستعد و نفوذ به مجامع دانشجویی، برگزاری جلسات بحث ومناظره درباره اندیشه‌های رایج در غرب و جریان‌های فکری اصلاح‌گری آغاز نمود.
از دیگر تلاش‌های جا افتادگی جریان احیاگری بخصوص حرکت اثباتی آن به لحاظ کمی توسعه چندانی نداشت و در مقایسه با گستردگی جریان سکولار وسپس اصلاحگری اندک بود ولی توانست زمینه‌های یک انقلاب تربیتی را که مقدمه انقلاب سیاسی واجتماعی ۱۳۵۷ بود فراهم سازد. این انقلاب تربیتی بر تربیت حضوری که مناط آ‌ن حضور موثر در عرصه جامعه همراه با پرهیز و خویشتن‌داری از آلودگی به شرایط آ‌ن است، مبتنی است و چون خواهان حضور تحول آفرین متدینین درعرصه‌های فرهنگی- اجتماعی،‌اقتصادی و سیاسی بود اسباب انقلاب فرهنگی و سیاسی ۱۳۵۷ را فراهم آ‌ورد.
پس از پیروزی انقلاب‌اسلامی جریان احیاگری دینی اقدام‌های قابل ملاحظه‌ای را در جهت اسلامی نمودن تعلیم و تربیت در بعد اثباتی به انجام رسانید از جمله انقلاب فرهنگی ،‌ایجاد دگرگونی در محتوای برنامه‌های درسی در همه سطوح ومراحل آ‌موزشی. با این حال چون فوریت و اقتضائات زمانی -اجتماعی ،‌دگرگونی سریع وبدون فوت وقت را در برنامه آموزشی ضروری می‌نمود توجه سطحی و رویکردهای تسکینی و عجولانه به نواقص وکمبودهای نظام تربیتی رایج باعث گردید متاسفانه جریان احیاگری درتحقق تربیت اسلامی قرین توفیق چندانی نباشد. این بی‌توفیقی نتیجه منطقی دو غفلت است:
۱) غفلت از تعارض‌های اساسی تربیت دینی با سکولار موجود .
۲) غفلت از فقر تئوری وراهبرد در زمینه تربیت دینی .
نگاه سطحی و اقدام عجولانه به این تربیت موجب شده است که فاصله‌ای طولانی میان ایده اسلامی شدن تربیت با تحقق عینی آن کماکان طی ناشده بماند و برخلاف گذشته سال‌ها هنوز گام بلندی در این راه نه چندان آ‌سان برداشته نشده است.
رسوب عناصری از جریان سکولار در اندیشه متولیان نمادهای تربیتی و نظریه‌پردازان این حوزه می‌تواند ناخود آ‌گاه ولی موثر جریان احیای تربیت اسلامی را به تاخیر اندازد چه اینکه ابهام‌های تئوریک مربوط به معنای تربیت اسلامی درباره حقیقت تربیت اسلامی وجود دارد که جریان احیاگری موظف است درجهت استقرار تربیت اسلامی ابتدا علایق ایدئولوژیک پنهان در مواد آموزشی، روش‌های تدلیلی، عناصر فضاهای آموزشی را شفاف سازد وسپس بر مبنای ارزش‌ها واصولی اسلامی آنها را در جهت علایق ایدئولوژیک اسلامی متحول سازد و به تدوین نظام جدید از تربیت دینی اقدام نماید. سرمایه‌گذاری فراوان صرفا در جهت تربیت تحریمی پاسخ مطلوبی به همراه ندارد و خصایص عصر حاضر تربیت تحریمی را برنمی‌تابد. پس گریزی از تربیت حضوری و سرمایه‌گذاری در این بخش نیست و تربیت حضوری هم مستلزم رخنه در علایق ایدئولوژیک مواد آموزشی ورشته‌های علمی است.
بانظر به خصیصه عصر حاضر و ظهور ارتباطات در شکلی که هر روز گسترده‌تر می‌شود تقوای پرهیز در برخی قلمروها اگرچه ناممکن می‌نماید ولی تقوای حضور همچنان در دسترس ماست که باید چون مولفه‌ای اساسی از تربیت اسلامی مورد توجه قرار گیرد.
علی. ت
منابع :
-۱ دکتر جمیله علم‌الهدی- فصلنامه انتقادی- فکری،‌عقیدی، کتاب نقد شماره ۲۲
۲ -عبد الهادی حائری ، نخستین رویارویی اندیشه گران ایران با دو رویه تمدن بوژوازی غرب، امیرکبیر ۱۳۷۲
-۳ تاریخ معاصر ایران ( مجموعه مقالات )، ج ۷، تهران ،‌بنیاد مستضعفان، ۱۳۷۶
-۴ خسرو باقری، تربیت دینی در برابرچالش قرن بیست ویکم،‌مجموعه مقالات تربیت اسلامی، ج۳، قم مرکز تربیت اسلامی ۱۳۷۹
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید