جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


ضرورت رهبری فکری روحانیت برای خلق آثار هنری دینی


ضرورت رهبری فکری روحانیت برای خلق آثار هنری دینی
«اگر یک انقلاب و یک فرهنگ، یک تمدن و یک حقیقت به میدان هنر راه نیابد و از شیوه های هنری برای مطرح شدن بهره گیری نکند، آن انقلاب، فرهنگ و تمدن در جامعه رشد نخواهد کرد.» این جمله را مقام معظم رهبری در مورد هنر دینی بیان داشته اند. جالب اینکه با توجه به تأکیدهای ایشان مبنی بر بهره گیری از هنر در عرصه فرهنگ دینی، هنوز در این راستا به توفیقات مورد انتظار نرسیده ایم. هر چند در این بین مدیران یقه هنرمندان را می گیرند و هنرمندان یقه مدیران را و زمانی که این دو با هم به گفتگو می نشینند مردم را مقصر می دانند که در تقاضای هنر دینی اصرار میل و انگیزه نمی کنند! شاید یکی از ابعاد نامگذاری سال جاری با عنوان «نوآوری و شکوفایی» به تدبیر مقام معظم رهبری، بررسی این مشکلات و یافتن راه حلهای آن باشد. هر چند هر بار هم که با داعیه رفع معضلات وارد میدان شدیم و شدند، به واقع نپذیرفتیم و نپذیرفتند که در قصور و تقصیر خواسته و ناخواسته سهمی و نقشی داریم و دارند.
دکتر حسن بنیانیان، رئیس حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی در گفتگو با «قدس» نه به بهانه حل این معضلات و نه به بهانه مشخص کردن مقصران اظهار نظراتش را مطرح کرده، بلکه به بهانه یادآوری برخی مشکلات در «به خدمت گرفتن هنر برای عرصه فرهنگ دینی» به سراغ این موضوع رفتیم. این گفتگو در ادامه می آید:
▪ آقای بنیانیان سخن از به خدمت گرفتن هنر در عرضه فرهنگ دینی است با توجه به مسائل نامگذاری سال نوآوری و شکوفایی چه تعبیری از این مقوله دارید؟
ـ بحث نوآوری، به خلق روشهای جدید برای رسیدن به اهداف تعبیر می شود. طبیعتاً جامعه ای که به دنبال افزایش سرعت پیشرفت خود است، در همه فعالیتهای خود باید نوآوری داشته باشد. در فعالیتهای فرهنگی انتظار می رود تحولاتی در شیوه مدیریت فرهنگی به وجود آید که در حال حاضر در قالب مهندسی فرهنگی پیگیری می شود. البته در بحث مدیریت، سطوح مختلف مطرح می شود.
سؤالی که باید به آن جواب داد این است که آیا دراین شیوه با وجود مداخلات دولتها می توان نوآوری داشت؟!
▪ ببخشید، در تکمیل این سؤال، تاکنون دولتهای ما چه شیوه ای را پیش رو گرفته بودند که در بحث مهندسی فرهنگی توفیق نداشتیم؟!
ـ ما به جای اینکه توده های مردم و بویژه جوانان را عناصر فعال فرهنگی بسازیم، چون نیروها، نیروهای اجرایی بودند و نه مدیریتی، خود کار اجرایی را به دست گرفتیم و این مداخلات، دولت را از سطوح نظارت و سیاستگذاری برای رفع موانع و حضور فعالان فرهنگی در بخشهای مردمی، کنار زد. به جای اینکه دولت بستر را برای حضور مردم درعرصه فرهنگ آماده کند، خودش وارد عمل شده است و هنوز هم ادامه دارد.
▪ یعنی دولت به مردم اعتماد ندارد که در عرصه فرهنگی، کار را به خود مردم واگذار کند؟
ـ این بحث کلان دولت نیست. نیروها ، مدیران و کارشناسانی که وارد دستگاه های فرهنگی می شوند، چون در موقعیت خود، شرایطی را نمی بینند که بتوانند در سطح کلان جامعه نقش ایفا کنند و نیروهای متعهد و دلسوزی هستند، با تأسیس یک فرهنگسرا مستقیماً کار فرهنگی می کنند، این در حالی است که در شرایط موجود، دولت باید تمهیداتی را بیندیشد که خود مردم برای راه اندازی فرهنگسرا وارد عمل شوند؛ این گونه که پایگاه فرهنگی و مردمی راه می افتد و اعمال نظارت دولتی در این فرهنگسرا از طریق کمک و حمایت باشد.
▪ پس دولت باید مدیر باشد و مردم مجری؟
ـ بله، اگر دولت همه کارها را به دست بگیرد، انگیزه والدین برای سرمایه گذاری در عرصه های فرهنگی فرزندانشان کم می شود و نقش خود را ناخودآگاه به دولتها واگذار می کنند در بحث فرهنگی هم طوری عمل می کنیم که بتدریج چنین اتفاقی بیفتد.
▪ آقای بنیانیان، به شیوه های دیگر نوآوری در عرصه فرهنگ اشاره کنید؟
ـ در متن فعالیتهای فرهنگی هم باید نوآوری داشت. ما عادت کردیم که در حوزه فرهنگ، فرایندها را کنترل نمی کنیم، بلکه قسمتهایی از فرایند که به دست آمد آن را تمام شده می انگاریم، لذا اثر بخشی کم می شود.
برای مثال، اگر در یک نشست خطابه، روشهای علمی لحاظ شود و نوع مخاطب و نیازهای او موضوع بحث قرار گیرد، با آمارگیری و اعمال نظرها و انتقادهای مخاطبان، می توان طی نسلهای آینده، بازخورد علمی آن را مشاهده کرد که قطعاً تأثیرهای پایداری خواهد داشت.
هنوز این روشها در حوزه فرهنگ ما وارد نشده که اثر بخشی فعالیتهای فرهنگی را به صورت علمی مشخص کنیم. معمولاً در عرصه فرهنگی، شاخصها به صورت کلی مورد ارزیابی قرار نمی گیرد.
▪ آقای بنیانیان، ما در شاخصهای فرهنگی هم تعریف درستی داریم؟!
ـ من موافقم که در این مورد هم تعریف درستی نداریم، دلیل آن هم این است که از علم و فناوریهایی نوین در عرصه فرهنگی استفاده نمی کنیم که نقاط ضعف برجسته شود. در واقع، وجهه ای از نوآوری، اثر بخش کردن فرآوری در فعالیتهای فرهنگی است. اگر این بحث به درستی تعقیب شود، خود به خود تقاضا برای استفاده از هنر ایجاد می شود که در حال حاضر به طور جدی تقاضای فعالیتهای هنری در عرصه فرهنگ دینی و مذهبی را نداریم. یکی از معضلات، نبود تقاضاست.
اگر عرضه ای هم باشد، متناسب آن تقاضایی برای عرضه وجود ندارد.
▪ مشکل چیست، که تقاضا و عرضه با هم تناسب ندارد؟
ـ عوامل مختلفی در این مورد دخیل است؛ نخست اینکه اساساً هنر مدرن از غرب آمده و به آن نگرش منفی وجود دارد. بدنه اصلی روحانیت، هنوز با هنر آشتی نکرده است و عده محدودی از روحانیون که ظرفیت و اثربخشی هنر را درک کرده اند، طرفدار بهره گیری از ظرفیتهای هنری در جهت تعمیق و ترویج باورهای دینی هستند. سال گذشته مقام معظم رهبری با اهالی سینما نشست صمیمی داشتند، انتظار این بود که بسیاری از ائمه جمعه استانها و روحانیون هم چنین حرکتی را آغاز کنند تا نقطه عطفی در پیوند روحانیت و هنرمندان شود که در حال حاضر به شدت به آن نیازمندیم زیرا برای خلق آثار هنری دینی، رهبری فکری روحانیت از ضرورتهاست و این مهم با پیوند میان این دو قشر محقق می شود. این ارتباط میان هنرمندان و مقام معظم رهبری ایجاد شد، اما در سطوح دیگر روحانیت شاهد این پیوند نبودیم. این جاست که سؤالهای این دو قشر از هم برای پاسخگویی مطرح نمی شود که جوابی هم بگیرد. بخشی از فرار بدنه روحانیت از جامعه هنرمندی، ریشه تاریخی دارد که به قبل انقلاب برمی گردد. بخشی دیگر هم به هنرمندان برمی گردد که نمی خواهند با قشر مؤثر روحانیون در عرصه فرهنگی، ارتباط برقرار کنند.
▪ پس مشکل دو طرفه است؛ هم از سوی هنرمندان و هم از سوی روحانیون؟
ـ بله، این مشکلاتی است که خواسته و ناخواسته هنوز برای رفع آن وارد میدان نشده ایم.
▪ آقای بنیانیان !به عرضه هنر در جامعه دینی ایران اشاره ای داشتید دلیل تناسب نداشتن عرضه و تقاضا، از سوی مردم است که چنین تقاضایی را برای دریافت هنر ندارند یا هنرمندان که هنر عرضه دینی را ندارند؟
ـ طیف غالب هنرمندان ما، در قالبهای تحمیلی به خودشان اسیر شده اند، بخصوص وقتی هنرهای مؤفق جهانی را که متعلق به فرهنگ دیگری است، به عنوان بهترین آثار هنری می پذیریم. از سوی دیگر، یارانه ها ی دولت برای حمایت از هنر، موجب تولید مجموعه آثاری شده که با توده مردم ارتباط برقرار نمی کند. اقلیتی آن را می پسندد و آنان هم به هنرمندانی تبدیل شده اند که اگر دولت باشد، می توانند ادامه حیات دهند. برای مثال، اگر هنرمندی با یارانه های دولتی تئاتری را روی صحنه ببرد و به اصطلاح بر مبنای نگاه روشنفکرانه خود آن را ساخته باشد، تا زمانی روی صحنه است که با یارانه دولت اجرا شود در غیر این صورت مردم برای دیدن آن بلیت نمی خرند، چون بر اساس نیاز آنان تولید نشده است.
هنری در جامعه ما دوام می آورد که اگر دولت بستر تولید آن را فراهم کرد، مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. در حال حاضر، ما هنری نداریم که سه وجه نیازهای مردم، چارچوبهای ارزشی و استقلال اقتصادی خود را تأمین کند.
▪ منشأ این نقصها چیست؟
ـ بخشی از این نقصها در مدیران، بخشی دیگر در هنرمندان و قسمتی از آن هم شاید در سلیقه های توده مردم باشد تا معضل خود را نمایان کند. تا زمانی که مدیران، هنرمندان را متهم کنند و هنرمندان هم مدیران را و هر دو با هم به این نتیجه برسند که مردم نمی فهمند(!) معضل حل نمی شود.
مشکلات زمانی حل می شود که در مراکز پژوهشی، برنامه ها و فعالیتها ساماندهی و سازماندهی شود. در کشور ما، هر زمان که قرار است معضلات را حل کنیم، چون غیر علمی و غیر منطقی با آن برخورد می کنیم، سعی داریم معضل را از گروه خودمان به گروه مقابل منتقل کنیم. برای همین است که معضلات هیچ گاه حل نمی شود و همیشه مهر اتهام را به دیگری زده ایم. نقاط ضعف را شناسایی نمی کنیم.
▪ بحثی که مطرح می شود این است که آیا این عدم تحول و تحرک در عرصه هنر، از حرکتها و روشهای سنتی در این حوزه است؟
ـ یکی از مشکلات دیگر ما این است که در عرصه هنر و فرهنگ، همچنان سنتی می اندیشیم و سنتی اقدام به تولید می کنیم، در حالی که در بخشهای دیگر، حضور علم و فناوری را پذیرفته ایم . در معضلات فرهنگی که به مراتب پیچیده تر از حوزه های دیگر است، شاهد استفاده از روشهای علمی و تخصصی نیستیم و بسیار سطحی و گذرا به آن نگاه می کنیم. اگر قرار باشد حق فرهنگی را ادا کنیم و تمدن تاریخی خود را به مرحله ای برسانیم که کالاهای فرهنگی و هنری ما به سراسر دنیا صادر شود، نقش دولتها باید بسترسازی برای تزریق علم و فناوری در جهت نوآوری در عرصه فرهنگ و هنر باشد. در بحث عرضه و تقاضا هم باید مردم و هنرمندان به پاسخی روشن برسند. لذا، باید در دستگاه های فرهنگی و هنری، بستری را فراهم آوریم که دسترسی هنرمندان به منابع فکری و علمی آسان شود. در واقع، یارانه های مستقیم دولت به کارهای موردی است و زمانی که کارها موردی باشد، بقیه هنرمندان گلایه مند می شوند.
▪ جالب است که بسیاری از هنرمندان از نبود حمایتهای دولت گلایه دارند؛ بویژه در بحث صادرات آثار هنری و ادبی؟!
ـ خب، در حال حاضر به نقطه عطف بحث رسیدیم که پاسخ این سؤال را مورد بررسی قرار دهیم و در این جا نوآوری را خرج کنیم. اینکه، بهترین روشن تزریق یارانه در عرصه هنر چیست؟ اصل شرایط این است که دولت باید به هنر یارانه بدهد، اما اینکه بهترین روش تزریق یارانه در عرصه هنر چیست، می تواند در سال نوآوری و شکوفایی، موضوع بحث برای برگزاری نشستهای علمی و تخصصی در این مورد باشد.
اینکه نه مردم، نه هنرمندان و نه مدیران راضی نیستند؛ وضع خوبی نیست، خود این عرصه نوآوری است که باید امسال با همکاری دستگاه های متولی، بررسی و تحلیل شود. البته حوزه هنری یک دستگاه اجرایی است و امیدواریم این مسائل در سطح سیاستگذاری و مدیریتی مطرح و حل شود.
زهرا کهندل
منبع : روزنامه قدس