شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

برنامه ریزی و مدیریت شرایط اضطراری ناشی از جنگ


برنامه ریزی و مدیریت شرایط اضطراری ناشی از جنگ
برنامه ریزی در آماده سازی جامعه برای مواجهه منطقی با انواع بحرانها و در سطوح مختلف نقش مهم و بسزایی دارد. در این میان برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده برنامه ریزی شرایط اضطراری مطرح می‌شود که چرخه این فرایند از طریق مشاوره، تجهیز، آموزش و مانورها کامل می‌گردد.
اهمیت برنامه ریزی رسمی در جوامع به دلایل زیر می‌باشد:
۱)آسیب‌پذیری به وضوح تعریف و چگونگی آن مونیتور می شود.
۲) تاکتیکها و استراتژیهای مقابله تثبیت می‌گردند.
۳)حیطه مسئولیتهای آژانسهای داخلی و خارجی تعریف می‌شوند.
در نتیجه:
۱) احتمال موفقیت سیستمهای ایمنی پشتیبان افزایش می یابد.
۲) احتمال شکست سیستم به دلیل غفلت کاهش می یابد.
۳) احتمال موفقیت در فاز مقابله افزایش می‌یابد.
فرآیند برنامه‌ریزی به دلیل تغییر در تهدیدهای طبیعی، محیطی، جنگی و نیز ابزارهای مدیریت تهدیدات هرگز در حالت سکون باقی نمی ماند و با تشخیص آسیب پذیریهای جدید ادامه می‌یابد. حتی یک فرآیند برنامه ریزی موثر، تغییرات در آسیب‌پذیریهای قدیمی را نیز شامل شده و تغییرات در تکنولوژی و یافته ها را مونیتور می کند که در نهایت این تغییرات، مقابله با شرایط اضطراری بحرانهای جنگی را ارتقا می‌دهد.
در راستای این فرایند دو مقوله دارای اهمیت ویژه ای است:
مدیریت شرایط اضطراری ناشی از جنگ که اهداف، ساختار و استراتژیهایی را که در ارتباط با جنگهای شدید باعث خسارت میشوند را تعریف میکند.
برنامه ریزی شرایط اضطراری ناشی از جنگ که راه های جمع آوری منابع و راه های کنترل رفتار جامعه در راستای کاهش ریسک را تبیین می‌کند.
در این مقاله بر آنیم که به تفاوتهای شرایط اضطراری ناشی از جنگ با بلایا و فاجعه پرداخته و در ادامه ارتباط بین بحث برنامه ریزی شرایط اضطراری و مدیریت شرایط اضطراری ناشی از جنگ در راستای فازهای پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی را مورد بررسی قرار دهیم.
۱) مقدمه
مدیریت جامع شرایط اضطراری )CEM( فرآیند کاربرد وظایف شرایط اضطراری در همه فازها برای حوادث می باشد. فازهای آن عبارتند از پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی. عاملان حادثه نیز می‌توانند در محدوده ای از حوادث طبیعی تا حوادث تکنولوژیک و حتی تروریستی و جنگی قرار گیرند. مدیریت جامع شرایط اضطراری از طریق سیستم مدیریت یکپارچه شرایط اضطراری اجرا می‌شود که یک فرآیند هماهنگی بین فعالیتها و منابع دولتها و سازمانهای خصوصی برای دستیابی به اهداف می‌باشد. برنامه ریز در موفقیت مدیریت جامع شرایط اضطراری نقش مهم و حیاتی دارد. برنامه ریزان شرایط اضطراری، با بررسی و مطالعه آسیب‌پذیریها، استراتژیهای مناسب برای کاهش آسیب پذیریها را تدوین می‌کنند. سپس برنامهای تدوین میکنند که برای مدیریت همه فازها و تمام مخاطرات قابل اجرا باشد. در مقاله حاضر در پی بیان هر مطلب جهت تفهیم موضوع، مستقیما” به نمونه موردی خواهیم پرداخت.
۲) شرایط اضطراریEmergency
متخصصان سه نوع از حوادث را از هم تمییز می‌دهند: شرایط اضطراری، بلایا)Disasters( و فاجعه.)Catastrophe( شرایط اضطراری به دو صورت مختلف تعریف می‌شود. شرایط اضطراری به حوادث غیرمنتظره ولی قابل پیشبینی اطلاق می‌گردد. حوادثی با وسعت کم که بطور منظم اتفاق می‌افتند، نظیر آتش سوزی خانه ها، تصادفات وسایل نقلیه، بحرانهای دارویی و درمانی، و رهاشدن مواد خطرناک در مقیاس کم و در مقابله با آنها آتشنشانی، پلیس، اورژانس و کارمندان کارهای شهری از طریق روندهای عملیاتی استاندارد به این وقایع پاسخ می‌دهند. مقوله شرایط اضطراری همچنین در مورد حوادثی که در آینده سبب خسارات و خرابی‌های معنادار با گستردگی بالا می‌شود به‌کار می‌رود. ازآنجایی که می‌دانیم در طول فصول خاص حوادث و اثرات گوناگونی به وقوع خواهد پیوست، پس ما با یک شرایط اضطراری مواجه هستیم. مکان وقوع آنها به‌طور دقیق مشخص نشده است، اما خسارات بیشتری بوجود خواهند آورد. این نوع از شرایط اضطراری با نیاز به هوشیاری و آمادگی، مونیتور دقیق و انتظار خسارت بالا تشخیص داده می‌شود.
بلایا به عنوان یکسری وقایع ناگهانی تعریف می‌شوند که در زمان و فضای جامعه اتفاق افتاده و بطور جدی روال عادی جامعه را مختل کرده و ارزشهای اجتماعی را به خطر می‌اندازد. بلایا کمتر از شرایط اضطراری اتفاق افتاده و از طریق تلفات انسانی، خسارت به اموال و اختلالات شدید اجتماعی شناخته می شوند. زلزله، فوران آتشفشان و سیل بلا نیستند مگر آنکه بطور مستقیم بر روی افراد یا تاسیسات مورد استفاده آنها به طریقی تاثیر گذارند. هنگام وقوع بلا، هدف مدیریت جامع شرایط اضطراری ایجاد مکانیزم های انتخاب است که بتواند بین زمانیکه قطع سیستمها را داریم و زمانیکه سیستمها در حدی از پاسخگویی هستند، ارتباط برقرار کند.
فاجعه نیز بصورت ناگهانی رخ داده و محدوده وسیعی را تحت تاثیر قرار می‌دهد که چندین اجتماع با آن مواجه می شوند، خسارات و اختلالات اجتماعی گستردهای به وجود می آورد و بصورت شدید و یکجا شریانهای حیاتی و ارتباطاتی را مختل می‌کند. به عنوان نمونه، در پی وقوع سونامی ۲۰۰۴ اندونزی، بیش از ۹۰ درصد پرسنل پزشکی در چندین شهرکشته شدند.
مدیران شرایط اضطراری باید برای برخورد با شرایط اضطراری، بلایا و فجایع برنامه ریزی کنند. شرایط اضطراری نظیر تصادفات وسایل نقلیه و آتش‌سوزی منازل، فقط در بعضی موارد از اهداف برنامه ریزان میباشد. برنامه‌ریزی برای اینگونه وقایع معمولا” به‌طور مستقیم توسط آتشنشانی یا پلیس انجام می‌شود. برنامه ریز بر روی بلایا و فجایع تمرکز می‌نماید. وقایع گسترده و پرتاثیر نظیر فجایع، محدوده وسیعی از فعالیت های مدیریت شرایط اضطراری را طلب می‌کند.
۳) مدیریت شرایط اضطراری
وظیفه مدیریت شرایط اضطراری چهار فاز پیشگیری، آمادگی، مقابله و بازسازی کوتاه مدت و بلندمدت مخاطرات طبیعی می‌باشد. هر کدام از این مخاطرات در هنگام وقوع می تواند یک موقعیت اضطراری، بلایا فاجعه بوجود آورد. مردم برای سالها برروی گسلها زندگی می‌کنند، اما ممکن است به‌طور ناگهانی یک زلزله به وقوع بپیوندد که جان و اموال آنها را به خطر می اندازد. مدیران شرایط اضطراری فعالیتهای آمادگی و پیشگیری را حتی هنگامیکه یک حادثه قریب الوقوع نیست، نظیر جنگ، هدایت می‌کنند. فعالیتهای مقابله و بازسازی زمانی انجام میشوند که یک حادثه خاص اتفاق افتاده باشد.
چهار فاز ذکر شده، مبهم و بهم وابسته هستند. آنها مبهم هستند چون شروع و پایان قطعی برای هر دوره وجود ندارد و به هم وابسته هستند زیرا فعالیتهایی که در یک فاز انجام می‌شود، نوع و محدوده فعالیتهایی که می‌توانند در دیگری اجرا شوند را تحت تاثیر قرار می دهند. برنامه ریزی اساسا” بر آمادگی تمرکز میکند، ولی برنامه ریزان باید تمام چهار فاز را بشناسند. با بررسی هر کدام از این فازها، می توانیم تصویری از نقش و وظایف برنامه ریزان شرایط اضطراری را ارائه دهیم. همچنین می‌توانیم استراتژیهای پایه و تاکتیکهای موجود برای برنامه ریزان را بررسی کنیم.
▪ نمونه موردی:
اگر در شرایط جنگی علاوه بر ویرانیهای حاصل از جنگ، به‌صورت همزمان، صدها ماده خطرناک رها شده به دلیل قطارهای خارج شده از ریل و لوله های شکسته شده حامل گاز طبیعی و مواد نفتی و مواد شیمیایی خطرناک رهاشده در بیمارستانها و کارخانجات صنعتی استفاده پدید آید، دولت محلی نیز صرفا برای مقابله با جنگ برنامه داشته باشد و وقوع دو حادثه به‌صورت همزمان در نظر نگرفته باشد، به دلیل اینکه هر حادثهای تقاضاهای مقابله مختلفی خواهد داشت، اغلب پرسنل و تجهیزات دچار همپوشانی کاری و زمانی خواهند شد و پیشرفت در مقابله بطور مشخصی کند می‌شود. بنابراین دو فرآیند برنامه ریزی موثر با عملیات و عملکردهای مستقل، برنامه های ناکارآمدی را سبب میشود.
۴) تشخیص برنامه ریزی شرایط اضطراری از عملیات شرایط اضطراری
برنامه ریزی، آمادگی قبل از وقوع حادثه است و شامل دوره های آموزشی و تشخیص و کسب منابع می‌باشد. برنامه ریزی شرایط اضطراری با ارزیابی آسیب‌پذیری جوامع شروع می‌شود و وقایعی که باید مدیریت بشوند را تشخیص میدهد. برنامه ریزی تقاضاهای بوجود آمده از عاملان حادثه و تقاضاهای بوجود آمده از عملیات مقابله را تشخیص می‌دهد، منابع موجود را بررسی می‌کند و استراتژیها و تاکتیکها را برای جوابگویی به تقاضاها بوجود می‌آورد.
عملیات مقابله باشرایط اضطراری دربرگیرنده فعالیت‌هایی است که بوسیله مسئولین مقابله ومدیران شرایط اضطراری اجرا می‌شود. فرآیند برنامه ریزی، چارچوبی برای تصمیم گیری درمقابله با شرایط اضطراری و ساختارهای انتخابی برای تصمیم گیری درمورد راههای مقابله عملی بوجود می آورد. برنامه ریزان شرایط اضطراری فعالیتهای گسترده ای را در زمانهایی که حوادث جامعه را تهدید نمی کنند انجام میدهند تا بتوانند تصمیمات مقابله را درطول حوادث پشتیبانی کنند. سیاستها برروی برنامه ریزی برای حوادث و عملیاتهای مقابله اثر می گذارند. مدیریت شرایط اضطراری در یک فضای سیاسی اتفاق می افتد که شامل شهرداریها (شهرها و روستاها) و سطوح حکومتی می‌باشد. درطول عملیات، تصمیماتی راجع به قرنطیه و دستورالعملهای تخلیه گرفته میشود که به شدت از سیاستها متاثر می شوند. هرگونه تلاشی در مدیریت شرایط اضطراری بدون آگاهی از زمینه های سیاستگذاری شکست میخورد و پذیرفته نمی شود. و بالاخره اینکه باید گفت، برنامه ریزی نقش اساسی و مهمی را در همه فازهای شرایط اضطراری ایفا می کند.
▪ نمونه موردی
هنگام وقوع جنگ، شهروندانی که به وسایل حمل و نقل دسترسی دارند، قبل از حادثه از منطقه تخلیه می شوند. از جمله کوتاهی ها که ممکن است سبب افزایش چالشهای مقابله و انسانهای تحت تاثیر شود، کمبود آمادگی کافی برای تخلیه شهروندان است.
۵) برنامه ریزی شرایط اضطراری
بسیاری معتقدند که برنامه های نوشته شده، آمادگی را تعیین می کنند، اما نباید آمادگی را با برنامه یکسان درنظر گرفت. آمادگی یک حالت دینامیکی و پویاست و برنامهریزی نیز یک فرآیند مستمر می باشد. فرآیند برنامه ریزی، تنها مسیر برای آمادگی اجتماع است. یک برنامه نوشته شده، وجود آنالیزهای آسیب‌پذیری خطر، مونیتور کردن مداوم، آموزش پرسنل و مانور را تضمین نمی کند. فرآیند برنامه ریزی از مونیتور کردن مداوم تهدیدهای محیطی و تکنولوژی ناشی می‌شود. آسیب‌پذیری، منابع و ساختارهای سازمانی به مرور زمان تغییر می‌کنند و مهارتهای اجرایی زمانیکه مانور و آموزش نباشد، از بین می رود و ناپدید می‌شود.
برنامه ریزی شرایط اضطراری دو هدف را دنبال می‌کند: ارزیابی خطر و کاهش ریسک.
در ارزیابی خطر، تهدیدهای شناخته شده و ثبت شده و همچنین تهدیدهای جدید را در نظر می گیریم. هنگامیکه از سطح ملی به سطح محلی حرکت می‌کنیم، به‌طور کلی منابع انسانی و تکنولوژی کاهش و دانش در مورد ریسکهای محلی و منابع افزایش می یابد. ارزیابی خطر، شامل یک مطالعه تکنیکی در مورد اثرات مخاطره بر فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی، اموال، سلامت، امنیت اجتماع و همچنین شامل اطلاعاتی در مورد احتمال وقوع می باشد. به عنوان مثال، نقشه های سیل، محدوده تحت تاثیر در دورههای بازگشت مختلف را در یک منطقه نشان می دهد. (”سیل ۱۰۰ ساله”)
آنالیز کاهش ریسک، فعالیتهای ضروری و منابع مورد نیاز برای کاهش سطوح شناخته شده خطر را مشخص می کند. به دلیل کمبود منابع کافی برای حذف تمام ریسک ها، سطح ریسک قابل قبول تعریف می شود. ریسک قابل قبول، مقدار ظهور ریسک است که افراد، سازمانها و یا حوزه ها قادر به تحمل آن هستند و باید توسط ساختار محلی تعیین شود. اقدامات ارزیابی خطر، ریسکها را ارزیابی و پایش می کنند و کاهش ریسک، بین نتایج حاصل از ریسک و تکنولوژی و منابعی که می تواند برای کاهش استفاده شوند، تعادل برقرار می کند.
محمدرضا فرزاد بهتاش
محمدتقی آقابابایی
منبع : روزنامه رسالت