یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


گستا و ایفل


گستا و ایفل
گستا و ایفل (۱۹۲۳-۱۸۳۲)از اهالی بوروگندی ،زادگاه مهندسان بزرگ بسیار بود. وی عالی ترین تحصیلات ممکن را در مدرسه ی پلی تکنیک و مدرسه ی سانترال فرانسه کرد.
● برج ایفل:
برج ۳۰۰ متری ایفل که برای نمایشگاه سال ۱۸۸۹ پاریس ساخته شد, جامع تمام تجربیات ایفل بود, تجربیاتی که تاثیر خصوصیات خاک و فشار باد را بر پی ها و پایه ها به وی آموخته بود. حتی خود ایفل نخست بیمناک بود که بر پا داشتن این برج فاقد هر گونه تزیین معمول زمان در قلب پاریس سبب سکته ی «سلیقه رایج» شود! اما معاون و رئیس «دفتر مطالعات» وی مهندس جوان سوئیسی موسوم به «موریس کشلن» (۱۹۴۶ – ۱۸۵۶) که محاسبات پل «گارابیت» نیز از او بود, بدین کار اصرار کرد.
ایفل در ذوق هنری خود فرزند حقیقی عصر خویش بود. خانه ی شخصی وی – به نقل قول از «بلزساندرار» شاعری از معاصرین او – پر از «مشتی کارهای شلوغ بسیار زشت نقاشی بود.» چنانکه می دانیم حتی شخصیت های خلاقه عصر ما هنوز از حدایی نحوه های فکری و روش های احساس رنجورند. در این نکته تفاوتی بین ایفل و دیگر سازندگان بزرگ عصر ما مانند «فریسینه» و «مایار» نبود.
از نظر ساختمانی, ایفل این برج را به شیوه پایه های پل های خود ساخت. ولی ابعاد آن نسبت به این پایه ها بسیار بیشتر است. این ابعاد بزرگ ایجاب می کرد که برج از چهار پایه ی عظیم ساخته شود. این چهار پایه به شکل هرمی ناقص در فضا بالا می روند و هر پایه بر پی جداگانه ای استوار است. برای ساختن پی ها ایفل به شیوه ی معمول خود در ساختن پل ها (پس از ۱۸۵۸) از پرس های هیدرولیکی استفاده کرد. در این برج سه سکو ساخته شده وآسانسورهائی در داخل برج تاسکوی سوم به ارتفاع ۲۷۱ متر بالا می رود.
چهار هلالی که پایه ها را به هم متصل می کنند. بیشتر تزیینی هستند و در پایداری برج سهم موثری ندارند. ایفل نخست قصد داشت این برج را بر چهار پایه ی هلالی بسازد و این هلالی ها در واقع نمودار قصد نخستین ایفل اند.
حالتی از سبکی و پرواز که در بالای برج ایفل احساس می شود این برج همتای زمینی هواپیما می کند.
جالب توجه است که در آمد حاصل از فروش بلیط ورودی به این برج پس از موفقیت عظیم نمایشگاه سال ۱۸۸۹ مرتب نزول کرد تا به سال ۱۹۰۴ که پرواز هواپیما توجه ی عموم را به خود خواند و این در آمد دوباره قوس صعودی پیمود.
پرواز نمایشی و بسیار جالب توجه «سانتوس – دومونت» مهندس و هوا نورد برزیلی به دور این برج نیز شاهدی دیگر بر این حقیقیت است.
فضای داخل این برج با فضای خارج به میزانی که قبلاً ناشناخته بود در هم می آمیزد. این تاثیر تنها در پائین آمدن از راس برج می تواند با احساس آید. به هنگام پائین آمدن از پله های مارپیچی این برج به نظر می رسد میله های برج مناظر پائین : درختان, خانه ها, کلیساها ورود مارپیچی سن را قطع می کند و در هم آمیختگی مناظر که ناشی از تغییر نقطه دید ناظر متحرک است, تجربه ای از احساس بعد چهارم برای وی به وجود می آورد.
● احساس هنرمندان از برج ایفل:
محتوای احساسی این برج سالها بر کسی آشکار نبود. تازه در حدود سال ۱۹۱۰ قدر آن شناخته شد و از آن چون تاجی بر رأس پاریس یاد شد. قبل از آن به دیده ی کهنه پرستان تهدیدی بر زیبایی پاریس و شرمی بر پیکر این شهر بود! در فوریه سال ۱۸۸۷ یک ماه بعد از آن که ایفل با حکومت فرانسه و شهر پاریس برای ساختن این برج قرار داد بست اعتراض نامه ای معروف به رئیس کمیته ی نمایشگاه نوشته شد: «ما نویسندگان, نقاشان, مجسمه سازان و معماران, به نام هنر فرانسه و به دلیل اینکه تاریخ فرانسه مورد تهدید قرار گرفته است عدم رضایت شدید خود را با این برج هیولا و غیر لازم که قرار است ایفل نامی آن را در پایتخت بر پا دارد اعلام می کنیم.» اما خوشبختانه رئیس کمیته, مهندس و معماری منظره ساز موسوم به «آلفان» که به آینده چشمی بینا داشت به این اعتراض توجهی نکرد.
بیست سال بعد «انقلابی بصری» به وجود آمد که نحوه ی قضاوت منجمد دوره ی رنسانس را به یک سو نهاد و محتوی احساسی برج ایفل را ناگهان آشکار کرد. از این پس دیگر برج ایفل سمبل «عروس جهان» شد و به گفته ی شاعری « این نام با این برج عظیم که از آن در آسمان شب امواج آبی تلگراف منتشر می شد معنای حقیقی خود را یافت.برج ایفل سبب الهام هنرمندانه ی بسیاری از نقاشان و شعرا شد. فی المثل نقاش پاریسی «ربردلونه» (۱۸۸۵ – ۱۹۴۷) از سال ۱۹۱۰ تا پایان عمر خود به آن دلبسته بود.
منبع : سایت معماری


همچنین مشاهده کنید