شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

جنگ و تغییر در جغرافیای سیاسی جهان


جنگ و تغییر در جغرافیای سیاسی جهان
مدتی است مسوولا‌ن سیاسی برخی از کشورهای جهان بالا‌خص ایالا‌ت متحده آمریکا، اسرائیل و... از احتمال حمله نظامی به ایران و تبعات آن صحبت می‌کنند، اخیرا برلوسکنی نخست‌وزیر ایتالیا طی مصاحبه‌ای اظهار داشته: <حمله نظامی به ایران جغرافیای سیاسی جهان را تغییر خواهد داد.>مباحث مرتبط با موضوع فوق تا حدی گسترش یافته که برخی از اساتید علوم سیاسی در دانشگاه‌های کشورهای جهان به تحلیل و تبیین موضوع پرداخته و به هر تقدیر تا حدود زیادی خوراک مطبوعاتی تعدادی از رسانه‌های غربی را فراهم ساخته‌اند. بدیهی است اظهارنظرهای مذکور موجب شد در ایران عکس‌العمل‌های نسبتا مشترکی را از سوی مسوولا‌ن و رسانه‌ها شاهد باشیم و پاسخ‌هایی ارائه شود.
در این فرصت سعی می‌شود ابتدا به این پرسش که آیا اصولا‌ میان جنگ و جغرافیای سیاسی ارتباطی وجود دارد، پرداخته شود سپس روند و پروسه تاثیرات دو مقوله جنگ و جغرافیای سیاسی بر یکدیگر مورد تحلیل قرار گیرد و در نهایت از مجموعه بحث نتیجه‌گیری شود.
● رابطه جنگ و جغرافیای سیاسی
تعاریف ارائه شده در رابطه با جنگ و دلا‌یل وقوع آن تا حدود زیادی روشن است. برخی از ژئوپلیتیسین‌ها جنگ را ادامه جست‌وجو جهت راه‌حل‌های سیاسی و ابزاری موثر در قبول و تثبیت خواسته‌های یک نظام قدرتمند می‌دانند با ذکر این نکته که مشخص نشده خواسته‌های مذکور آیا از نظر نظام بین‌الملل مشروعیت دارند و یا صرفا از سوی قدرتی بزرگ تنها به پشتوانه امکانات و موقعیت تحمیل می‌شوند؟ مطالعه جنگ‌های محدود و منطقه‌ای و محلی و جنگ‌های نامحدود مانند دو جنگ جهانی اول و دوم نشان می‌دهد که برتری‌های یک کشور اعم از نظامی، اقتصادی، سیاسی و... ابتدا در درون حوزه جغرافیایی محدود و در سطح ملی به سرکوب و خاموش کردن نیروهای مخالف خود پرداخته سپس در صورت ادامه برتری، مرزهای فیزیکی را مورد تهاجم قرار داده و هر اندازه روحیه قدرت‌طلبی و حس اعتمادبه نفس و اطمینان از پشتوانه‌های مادی و معنوی افزایش می‌یابد، تهاجم از مرزها به سمت سرزمین‌های مجاور گستردگی پیدا کرده و دیگر کشورها حتی غیرهمجواران از حملا‌ت نظامی و تبعات آن در امان نخواهند بود. مسلما درجات آسیب‌پذیری همانند موج‌هایی دایره‌مانند به مرکزیت کشور فوق گاه بر بخش عظیمی از جهان تاثیرات قابل ملا‌حظه‌ای می‌گذارد، به عنوان مثال طی جنگ جهانی دوم زیاده‌طلبی و روحیه خاص هیتلر که تحت تاثیر ژئوپلیتیسینی باتجربه و هم‌بند دوره زندان و حبس در اوایل دهه ۱۹۲۰ به نام <هاوس هوفر> بود موجب شد ارتش نازی با دستور مستقیم هیتلر ابتدا به مرزهای لهستان و فرانسه دو کشور همجوار آلمان هجوم آورد سپس دامنه تعرضات خود را تا قلب اتحاد شوروی سابق بسط و توسعه دهد. نبرد معروف استالینگراد در فاصله‌ای نه‌چندان بعید با شهر مسکو یادآور پایان یافتن اقتدار هیتلر در مصافی است که با انگیزه ثابت کردن این استدلا‌ل دترمینیستی مبنی بر اینکه توسعه ارضی ایجاد قدرت می‌کند آغاز شده بود. ابتدا موج‌های برخاسته از مرکز بسیار قوی می‌نمودند به طوری که تا سال ۱۹۴۵ و اندکی قبل از اختتام جنگ، مردم در شهرهای کوچک و بزرگ آلمان از رفاه و آسایش نسبی و قابل قبولی برخوردار بودند لکن با زمینگیر شدن ارتش این کشور در عمق استراتژیک بری روسیه و سرمای بیش از حد و طاقت‌فرسا در این منطقه، به کلی ورق جنگ به ضرر نیروهای متحد و به‌نفع متفقین برگشت و به‌طور غیرمنتظره‌ای تمامی شهرهای آلمان به‌خصوص شهرهای مهم، آماج بمباران‌های هوایی و مستمر درآمدند و هیتلر در نهایت به غیر از خودکشی و از بین بردن خود راهی نداشت زیرا در شرایط فوق حتی درصد ناچیزی به نجات سرزمین آلمان امید نداشت. نکته قابل تامل اینکه هاوس هوفر قبل از هجوم نازی‌ها به خاک شوروی به هیتلر هشدار داده بود و او را از حمله به سرزمین سرسخت و پرمشکلی مانند شوروی منع کرده و پیشنهاد داده بود مبنی بر اینکه <آلمان و روسیه با یکدیگر هم‌پیمان شوند و از این طریق بر کل جهان استیلا‌ یابند> لکن روحیه قدرت‌طلبی هیتلر آنچنان او را فریفته افکار خود کرده بود که پند دوست قدیمی خود را ناشنیده انگاشت و مرزهای فیزیکی اتحاد شوروی را مورد تهاجم قرار داد و با مشاهده اولین نشانه‌های شکست ابتدا فرزند هاوس هوفر که درواقع همکار پدر و جغرافیدانی سیاسی بود به اتهامی واهی به قتل رساند و هاوس هوفر کمی قبل از اختتام جنگ و شکست قطعی هیتلر به دلیل اطلا‌ع از روحیه هیتلر همراه با همسرش در شهر <بادن‌بادن> آلمان خودکشی کرد و به زندگی خود پایان داد. در تاریخ ژئوپلیتیک و جغرافیای سیاسی همواره از سرگذشت این دو یار قدیمی که یکی ژئوپلیتیسین و جغرافیدانی متبحر و از اولین پایه‌گذاران موسسه ژئوپلیتیک مونیخ در دهه ۱۸۹۰ م به شمار می‌رفت و دیگری اجراکننده سیاسی قدرت‌طلبی بود که از طریق سخنرانی‌های پرشور و تکیه بر توانایی‌های یک ملت به سوی وهمی‌گرایی و خودبزرگ‌بینی کشش پیدا کرده و محصول افکار آرمانگرایانه‌اش، کشته شدن میلیون‌ها انسان بی‌گناهی بود که نوعا ناخواسته به حیطه جنگ وارد شدند و تخریب و از میان رفتن سرمایه‌های مادی و معنوی ملت‌هایی بود که بر له یا علیه به دلیل حاکم شدن طرز تفکر مبتنی بر ترادف توسعه ارضی و قدرت سیاسی به میدان مبارزه به طور مستقیم و یا غیرمستقیم وارد شده بودند. طی سال‌های اخیر اقدامات سیاسی و سپس نظامی صدا‌م‌حسین رئیس‌جمهور وقت عراق علیه کشورهای همجوار ایران و کویت ناشی از اوج‌یابی افکار مخرب و غلطی بود که بر دیکتاتور خودرای عراق مسلط گردید و خوشبختانه با دلا‌وری‌های آحاد مردم ایران لزوما ارتش این کشور در پشت مرزهای مشترک متوقف شد و در کویت به دلیل اجماعی حدودا جهانی و ائتلا‌فی سریع، ماشین جنگی صدام مجبور به عقب‌نشینی شد. بدین‌ترتیب می‌توان از این بخش اینگونه استنتاج کرد: <در طول تاریخ اگرچه جنگ‌ها و تجاوزات جغرافیای سیاسی مناطق را تحت تاثیر قرار داده و حتی تغییراتی را موجب شده لکن با توجه به فلسفه تجاوز و حریم‌شکنی ثابت شده که تغییرات احتمالی به‌طور موقتی بوده و در طولا‌نی‌مدت قابل‌دوام نبوده‌اند. در اوایل ۱۹۶۰ اختلا‌ف میان دو بلوک شرق به سرکردگی اتحاد شوروی و غرب به طلا‌یه‌داری ایالا‌ت متحده آمریکا آنچنان بالا‌ گرفت که پدیده‌ای به نام <دیوار برلین و یا ‌glass windows میان دو بخش شرقی و غربی شهر برلین برپا شد و به عنوان سمبل و یادواره‌ای از دیوار آهنین میان دو ایدئولوژی کمونیسم و کاپیتالیسم به طوری که دو فامیل نیز به طور تصادفی از یکدیگر به جدایی اجتناب‌ناپذیری تن دادند در فاصله سال‌های ۱۹۸۹-۱۹۴۷ انسان‌های بسیاری از بخش شرقی سعی کردند خود را به منطقه غربی شهر برسانند و درواقع خود را از قیمومیت بلوک حاکم بر شرق اروپا برهانند لکن بخشی از این افراد در محدوده میان دو دیوار هدف قرار گرفتن و کشته شدند. با این وجود سال ۱۹۸۹ مقطع و نقطه عطفی در تاریخ و نظام بین‌الملل باقی ماند زیرا فروپاشی بلوک شرق با تخریب دیوار برلین آغاز شد و در دهه ۱۹۹۰ جمهوری‌های پانزده‌گانه به استقلا‌ل رسیدند. در مورد عراق و ایران هم این نکته صادق است که با وجود ائتلا‌ف غرب و حتی اتحاد شوروی در کمک‌رسانی به صدام، نقشه تغییر جغرافیای سیاسی در منطقه مذکور اصولا‌ عملی نشد و قبل از جایگزینی نیروهای صدام در شهرهای مورد تهاجم، مانند خرمشهر و آبادان و ... عقب‌نشینی صورت پذیرفت بنابراین در شرایط کنونی اصولا‌ نمی‌توان رابطه‌ای منطقی میان جنگ و جغرافیای سیاسی یافت. ‌
● نتیجه‌گیری
جغرافیای سیاسی به معنای تاثیرپذیری سیاست‌های اعمال‌شده بر جغرافیای محلی، منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در شرایط فعلی نمی‌تواند خارج از قالب‌ها و محدوده‌های قابل‌قبول عمل کند، آنچه مارشال مک‌لوهان در دهه ۱۹۶۰ به عنوان دهکده جهانی در قالب پیش‌بینی‌های آینده جهان ارائه کرد در سطح ارتباطات فی‌مابین ملت‌ها از لحاظ فرهنگی به‌طور کامل تحقق نیافته حتی از نظر اقتصادی مخالفت‌های مردمی در جهان از جمله در قاره اروپا موضوع تجارت جهانی را قابل تامل و تعمق کرده بنابراین نمی‌توان با بلوف‌زنی و بهره‌گیری از دیدگاه‌های یک‌سویه و افراط‌گرایانه مسیر حاکم بر جریانات جهان را با تحمیلی جنگی ناخواسته تغییر داد و چنانچه این اتفاق روی دهد به دلیل ناکافی بودن دلا‌یل و غیرمستدل بودن به طور ساختاری عمل نخواهد کرد و در حد تغییر و تحول در پوسته‌های فوقانی باقی خواهد ماند؟ به تدریج با شکاف برداشتن لا‌یه‌های فوق به دلا‌یل مختلف از جمله مقاومت و بیداری ملت‌ها، اعتماد به نفس حاصل از پیشرفت‌های اقتصادی، استقلا‌ل‌یابی‌های سیاسی، افزایش قابل‌توجه سرعت انتقال در ارتباطات از طریق رسانه‌ها در سطوح بین‌المللی و منطقه‌ای و ... پوسته حاصل از تهاجم هر روز نازک‌تر و ضعیف‌تر می‌شود و حاصل این فعل و انفعالا‌ت، طولا‌نی شدن دوره تهاجم و اضمحلا‌ل تدریجی نیروهای مهاجم و از میان رفتن سرمایه‌های مادی و معنوی باارزشی خواهد بود که جبران‌آنها زمانی طولا‌نی و هزینه‌هایی قابل‌ملا‌حظه می‌طلبد. بنابراین ادعاهای ایالا‌ت متحده آمریکا، اسرائیل و... در قریب‌الوقوع بودن حمله نظامی به ایران را می‌توان در حد یک بلوف سیاسی و نه بیشتر مورد مطالعه قرار داد و از طرف دیگر کشورهای در حال توسعه لزوما باید به‌گونه‌ای تدوین استراتژی کنند که به برخوردهای روانی و جنگ‌طلبانه هیچ قدرتی اجازه نشو و نما ندهند و زمینه‌های تحریک‌پذیری را آماده‌سازی نکنند؟ به هر تقدیر کشورهای پیشرفته جهان با هر دستاویزی به دنبال اهداف و منافع اقتصادی در جای‌جای جهان هستند، اگرچه تاریخ ثابت کرده که به‌خصوص پس از دوره جنگ سرد قدرت‌یابی نامشروع در نهایت محکوم به فنا بوده لکن ضروری است با دیدگاهی تعمق‌گرایانه و نگاهی هشیارانه از منافع عمومی ملت‌ها در کشورهای در حال توسعه حضانت و حمایت انجام گیرد.
معصومه طاهری
منبع : روزنامه اعتماد ملی