یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


کلاسیک


کلاسیک
۱) سالهاست به دیدن چهرهاش در زمان پخش اخبار از تلویزیون عادت کردهایم. لیسانس علوم سیاسی دارد و تازه وارد دهه پنجم زندگیاش شده.
۲) به خاطر سبک خبرگویی و چهرهای که تا به حال از او دیدهایم، در نظر اول امکان دارد که هر کسی فکر بکند با یک آدم کاملاً جدی و خشک روبهروست، اما وقتی روبه رویم مینشیند با یک آدم کاملتر از آن چیزی که انتظار دارم روبه رو میشوم. آدمی مهربان، بذلهگو، خندان و به دور از افه های خیلی از همکاران همطرازش.
۳) میگوید به خاطر عشقی که به هنر و مخصوصاً سینما داشته وارد این رشته شده و بعدش به این طرف کشیده شده. عاشق فیلمهای قدیمی و کلاسیک سینماست و اعتقاد دارد هنوز بعد از سالیان دراز فیلمی مثل «خوشه های خشم» تولید نشده که بتواند در حد و اندازههای آن باشد. سینمای امروز دنیا را زیاد نمیپسندد و معتقد است عاری از جنبه های هنری و انسانی است.
۴) کارش را با گویندگی رادیو شروع کرده و حتی در نمایشنامه های رادیویی هم حرف زده. میگوید جوانهای نسل خودشان با حوصله تر بودهاند و به همین خاطر هم پیشرفت کردهاند، اما امروزیها خیلی عجولند و زود جا میزنند.
۵) هنوز هم که هنوز است بخش خبری ۲۱ و محمدرضا حیاتی پرطرفدارترین خبر و خبرگوی تلویزیون در بین مردم جامعه هستند به سراغ او رفتیم.
▪ از اول گوینده خبر بودید؟
ـ نه، من ابتدا گوینده یک برنامه رادیویی بودم، اما بعدها به خاطر جوی که در حوزه خبر و آن حال و هوایش دیدم، با شخصیت خودم بیشتر سازگاری داشت.
▪ آن موقع امتحان و گزینش خاصی هم برای ورود به این عرصه وجود داشت؟
ـ بله، طبق معمول آزمونی میگرفتند، البته خب چون آن موقع گویندگان قبل از انقلاب رفته بودند و در واقع صدا و سیما خالی مانده بود و عملاً کسی نبود، سختگیریها کمتر بود. آزمونی گرفتند و ما هم جذب شدیم.
▪ اما باز هم فکر کنم جذب گوینده بهتر از الان بود؟
ـ بله، شاید بشود گفت ما کمی راحتتر آمدیم چون نیاز بود، اما من همیشه گفتهام آنهایی که اول انقلاب آمدند شاید دیگر بعدها کسی مثل آنها نیامد. نسل ما در سال ۶۰-۵۹ وارد صدا و سیما شدیم، بعد از آن خیلیها آمدند و رفتند. خیلیها. مخصوصاً از دهه ۷۰ به این طرف، ولی نتوانستند در این جایگاه ماندگار شوند. نیروهایی که اول انقلاب آمدند واقعاً عاشق این کار بودند و فقط عشق به صدا و تصویر و این جور چیزها نبود. اصلاً در این وادی نبودیم که فقط معروف و مشهور بشویم، زیاد این چیزها هم نبود که مصاحبه مطبوعاتی و عکس روی جلد و از این جور حرفها باشد.
▪ به هر حال کار شما شهرتی را هم به همراه دارد. یعنی شما اصلاً از این شهرت خوشتان نمیآید؟ اذیتتان میکند؟
ـ ببینید این دو جنبه دارد. نمیشود گفت کاملاً اذیت میکند. به هر حال انسان یک موجود علاقهمند به جلب توجه کردن و شناخته شدن است و طبعاً این جنبه مثبتش است، ولی از طرف دیگر شاید بشود گفت ۶۰ درصدش دست و پاگیر است، به ضرر آدم میشود و تو را از لحاظ اجتماعی محدود میکند. خیلی چیزها را باید رعایت کنی که یک آدم معمولی که چهرهتلویزیونی و معروفی نیست لزومی به رعایت کردنش ندارد؛ خیلی چیزهایی که شرعی و قانونی است. این مخصوصاً برای کسی که گوینده خبر هست و از این نظر فراتر از یک چهره معمولی تلویزیونی به حساب میآید، بیشتر صدق میکند.
▪ الان سوای دسته بندی خبر به دو شیوه کلاسیک و مدرن، خیلیها در خبرگویی، شما را از سه چهره شاخص یاد میکنند: سبک شما، آقای بابان و آقای افشار. نظر شما چیست؟
ـ سبک گویندگی خبر به صورت آن چیزی که در دنیا شاخص و مرسوم است، فکر میکنم همین سبکی است که همه دارند گویندگی میکنند که به سبک خبری کلاسیک معروف است.
یک مدل دیگر هم هست که چند سالی است در ایران باب شده، بحث مجله خبری است. حالا این سبک خبری که شاید به اسم ما تمام شده، فکر میکنم ارتباطی با من یا آقای افشار ندارد. هر گوینده دیگری هم که حالا دارد مجله یا شوی خبری را اجرا میکند، اگر بیاید در این بخش خبری ما بنشیند، لاجرم باید مثل ما اجرا بکند و نمیتواند طور دیگری این کار را انجام بدهد و اگر ما هم برویم آنجا طبیعتاً ما باید آن طور اجرا بکنیم. چون اصلاً آن فرمت خبری با فرمت خبری ساعت ۲۱ فرق میکند. مثلاً بخش خبری ۳۰/۲۰ شبکه دو هم نوع نگارشش فرق میکند، هم مخاطبش فرق میکند و هم خبرهایی که ارائه میدهد اصلاً فرق میکند. یعنی خبرهای رسمی کلاسیک سیاسی نیست اینجا. خبرهایی که خیلی از آنها ممکن است شایعه باشد یا مسائل پشت پرده هست که نوع نگارششان هم فرق میکند. محاورهای نوشته میشود و از کلمات معمول مردم در آن استفاده میشود که در گفتار مصطلح تلویزیونی رایج نیست. گاهی اوقات خود من واقعاً از این حصار و چهارچوب خسته میشوم، اما هیچ چارهای ندارم، چون میبینم اگر بخواهم آن را بشکنم خیلی چیزهای دیگر هم باید شکسته شود و این کار گوینده تنها نیست. ساختار خبر ۲۱ اصلاً این طور تعریف شده و شاید مسئولان و مردم هم دوست دارند این خبر همینطوری اجرا بشود.
در دنیا معمولاً سبک خبری که به صورت خاص ما در خبر ۲۱ داریم، بیشتر قابل استناد است، یعنی مردم بیشتر به این خبرها استناد میکنند.
▪ تا همین چند سال پیش در اخبار تلویزیون زیاد به دکور توجه نمیکردند، اما الان باب شده که دکورهای متفاوتی برای اخبار داریم. به نظر شما تأثیر اینها روی اقبال خبر چگونه است؟
ـ کار تلویزیونی از بخشهای مختلفی شکل میگیرد که یکی از آنها دکور است. شاید بشود گفت ما همیشه یک مقدار از این لحاظ از دنیا عقب بودهایم. یعنی الان که ما داریم زیاد به دکور اهمیت میدهیم دیگر در تلویزیونهای مهم دنیا دکور باب نیست و بیشتر کارهای مجازی انجام میدهند. بالاخره دنیا دنیای رایانه و از این جور چیزهاست. این طور است که الان در دنیا دیگر برای دکور زیاد هزینه نمیشود ولی خب ما الان پس از سالها تازه به این رسیدهایم و داریم هزینههای آنچنانی برای آن صرف میکنیم.
▪ بهترین و بدترین خبری را که در طول این سالها گفته اید یادتان میآید؟ چیزی که دل خودتان را هم تکان داده باشد.
ـ در این ۲۸-۲۷ سال این قدر خبر خواندهام که زیاد چیزی در ذهنم نمانده. خیلی از خبرها بوده که من به عنوان گویندهاش از ته دل شاد شدهام. من در این سالیان ۹۰ درصد خبرهای مهم بعد از انقلاب را چه داخلی و چه خارجی، برای اولین بار گوینده شان بودهام. خب انتخاب بین اینها برایم کار سختی است. اما تلخترین و دشوارترین خبری که خواندهام خبر رحلت امام بود که واقعاً اجرا و گویندگی این خبر و پیامی که برایش ارائه شده بود برایم سنگین و دشوار بود.
▪ تا حالا وسوسه نشدهاید که کار مجله خبری بکنید و از این فرم کلاسیک دور بشوید؟
شاید مردم ما را در این قالب شناختهاند و بیشتر دوست داشته باشند خبرهای مهم و حساس را در این سبک از زبان ما بشنوند، ولی برای من فرقی نمیکند. من میتوانم قالب خودم را بشکنم و در آن سبک هم اجرا بکنم. کمااینکه در این سالیان برنامههای مختلفی اجرا کردهام که قالب خبری هم نداشته؛ شعر خواندهام، برنامهرادیویی داشتهام و حتی نمایشنامه بازی کردهام. توانایی این کار را دارم.
▪ علاوه بر کار گویندگی خبر کار دیگری هم میکنید؟
ـ الان که بیشتر کار گویندگی خبر را انجام میدهم. سالیان دراز هم هست که کار تبلیغاتی هم در کنارش انجام میدهم.
▪ درآمد یک گوینده خبر چقدر است؟
ـ یک گوینده که استخدام رسمی سازمان است طبعاً بر اساس یک اشل حقوقی که بر پایه نظام هماهنگ پرداخت است حقوق خودش را دریافت میکند و آن هم مشخص است. مثلاً یک لیسانسیهای که ۲۰ سال هم کار کرده در مملکت ما چقدر حقوق میگیرد. این درآمد و این حقوق اکتفای زندگی این فرد را نمیدهد، ولی خب کار ما طوری است که میتوانیم برنامههای اضافه بگیریم و آنها به ما کمک میکند.
▪ یعنی مبلغش مشخص نیست؟ اینکه مثلاً برای هر اجرا فلان تومان بگیرید؟
ـ چرا، به همین صورت است. ما که الان گوینده رسمی سازمان هستیم یک فیش حقوقی داریم که ۵۰۰ تا ۶۰۰ تومان میشود. و اضافه بر آن را به صورت برنامهای حساب میکنند.
▪ در کار تبلیغاتی که میکنید خودتان چه بخشی از ماجرا را بر عهده دارید؟
ـ نویسندگی را بیشتر در فیلمهای صنعتی بر عهده دارم. گاهی هم نریشنها را خودم میخوانم. بیشتر این کارها مربوط به شرکتهای خودروسازی و تولیدی بود.
▪ آدم شوخطبعی هستید؟ چقدر روحیه طنز دارید؟
ـ یک زمانی اهل شوخی بودم، اما به قول یکی از دوستان که میگفت شغل آدم روحیهاش را تغییر میدهد، من هم عوض شدم. شاید اگر من وارد یک کار طنز شده بودم الان برای خودم طنزپرداز بزرگی بودم، اما خب وارد یک کار جدی و سیاسی شدم و این طور شد که روحیهام یک مقدار تغییر کرد و کاراکتر شوخم جدیتر شد.
▪ تا حالا شده تپقی زده باشید یا همکاری تپقی زده باشد که روی آنتن خندهتان بگیرد؟
ـ خیلی سال پیش فکر میکنم دهه ۶۰ بود در رادیو، خبر ساعت ۱۴ رادیو که خیلی هم خبر مهمی بود. یک خبر به من دادند که در آن اسم یک مسئول خارجی که به کشور ما آمده بودند وجود داشت که خیلی اسم عجیب و غریبی بود. اسمی که برای ما خیلی خنده دار بود. مثلاً فکر کنید وزیر خارجهای اسمش چغندر باشد. یکهو این خبر را به من دادند و شروع کردم به خواندن، وقتی رسیدم به اسم آقای چغندر یکهو زدم زیر خنده و نمیتوانستم خودم را کنترل کنم.
همکار خانمی هم که در استودیو کنار من بود خندهاش گرفت و از استودیو رفت بیرون. خندهام گرفته بود و روی آنتن هم نمیشد کاری کرد. فقط صدابردار یک لحظه صدا را گرفت تا من بتوانم به خودم بیایم، اما اثرش تا پنج شش دقیقه در وجودم بود.
▪ با همکاران شوخی هم میکنید؟ مثلاً اینکه خبری را دستکاری کنید و...
ـ این خیلی کار خطرناکی است. گاهی اوقات پیش آمده، البته در خبرهای ورزشی که حساسیت کمتری دارد، بچه ها با هم شوخی میکنند. مثلاً یکی از دوستان استقلالی است برای اینکه اذیتش کنند خبری به او دادند که استقلال چند تا گل خورد، اما خب در ویرایش خبر هم این چیزها حل میشود و چیزی روی آنتن معمولاً نمیرود.
▪ آخرش هم میخواهم نظرتان را درباره این جوانهایی که کارشان را تازه شروع کردهاند بدانم.
ـ الان سر کلاسهایی که برای گویندگان جدید گذاشته میشود مثلاً به طرف میگوییم شما سه ماه باید در تحریریه بنشینی و کار یاد بگیری. ماه اول که تمام میشود، ماه دوم خسته میشوند و میگویند آقا من تا کی باید اینجا بنشینم! این طوری است.
من یادم هست موقعی که کارم را شروع کردم، سه ماه فقط میرفتم در یک اتاق کوچک مینشستم و کارکنان قدیمی آن موقع رادیو هم اصلاً به ما محل نمیگذاشتند و حتی جواب سلام ما را هم نمیدادند و اگر موقعی سری برایمان تکان میدادند خوشحال میشدیم و میگفتیم فلانی جواب سلام ما را داد. تازه بعد از اینها بود که یک چیز کوچک در یک نمایشنامه رادیویی به من دادند که بگویم؛ چیزی در حدود پنج شش کلمه. همین که کنار کسانی مثل آقای اسماعیلی و منوچهر آذری باشم برایم خیلی جذابیت داشت. اما الان جوانها کم طاقت شده اند و اینطوری هم به هیچ نتیجهای نمیرسند.
نویسنده : سهیل سلیمانی
منبع : چلچراغ


همچنین مشاهده کنید