جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

معجزه جورج بوش در آناپولیس چیست؟


معجزه جورج بوش در آناپولیس چیست؟
هشتاد و دو ماه از ریاست‌جمهوری «‌جورج بوش‌» می‌گذرد، اما وی در این مدت هیچ اقدام جدی برای پیگیری روند صلح خاورمیانه انجام نداده است. هم‌اکنون و در حالی که تنها «‌چهارده ماه‌» از عمر ریاست‌جمهوری‌اش بر آمریکا باقی مانده است، می‌خواهد تا کنفرانسی بین‌المللی با حضور «۴۷ میهمان‌» از اسرائیل گرفته تا کشورهای عربی، غربی و طرف‌های بین‌المللی در «‌آناپولیس‌»، مرکز ایالت مریلند در آکادمی نیروی دریایی این کشور برگزار کند.
این در حالی است که پدر وی در سال ۱۹۹۱ کنفرانس مشهور مادرید را برگزار کرد و سپس در سال ۱۹۹۳ پیمان اوسلو بین سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری عرفات و اسرائیل در دوران بیل کلینتون در ۱۳/۹/۱۹۹۳ به امضا رسید و سپس وی کنفرانس شکست خورده کمپ دیوید بین یاسر عرفات و ایهود باراک (‌وزیر دفاع کنونی اسرائیل‌) را در سال ۲۰۰۰ سرپرستی کرد، اما در دوران شش سال و ده ماهه از دوران ریاست‌جمهوری جورج بوش، وی هیچ کار موفقی در این باره انجام نداده ‌و این در حالی است که وی در مقابل، اقداماتی جنگی و خصمانه علیه فلسطینی‌ها و اعراب در این سال‌ها انجام داده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می‌شود:
۱) بوش جنگ علیه عراق و اشغال این کشور در سال ۲۰۰۳ را عملی کرد.
۲) پس از شکست مذاکرات یاسر عرفات با طرف‌های اسرائیلی، در حدود سه سال از محاصره مقر حاکمیت و اقامت یاسر عرفات توسط اسرائیل حمایت کرد تا آن‌که این رهبر فلسطینی، به شکل مرموزی، به دلیل یک مسمومیت مشکوک درگذشت.
۳) در جنگ سی و سه روزه اسرائیل علیه لبنان، با تمام قدرت از اسرائیل حمایت کرد.
۴) از جنگ داخلی بین حماس و فتح تحت پوشش مبارزه با تروریسم فلسطینی و حمایت از دولت محمود عباس، حمایت نمود.
۵) همچنین با دخالت مستقیم در تحولات سیاسی لبنان، درگیری سیاسی بین طرف‌های لبنانی را تا مرز شعله‌ور کردن جنگ داخلی پیش برد.
۶) از تبلیغات و جنگ روانی اسرائیل علیه سوریه به منظور تهاجم به این کشور پس از پایان جنگ سی و سه روزه در لبنان، حمایت کرد.
اما اکنون و در مرحله پایانی اقامتش در کاخ سفید و در حالی که بر پایه نظرسنجی‌های انجام شده در کشورهای عربی، جورج بوش «منفورترین» شخصیت سیاسی جهانی و «‌بدترین رئیس جمهور تاریخ آمریکا‌» به شمار می‌رود، آفتاب از کجا در آمده است که او به دنبال صلح بین اسرائیل و اعراب و حل مناقشه چند دهه‌ای فلسطین برآمده است؟ ما حتی اگر همه امور را به فال نیک بگیریم و بگوییم جورج بوش فردی صادق است و حقیقتا درصدد احقاق حق برآمده و می‌خواهد بخشی از حقوق فلسطینی‌ها را به آنها برگرداند، باز هم او وقت و فرصتی برای این کار ندارد. ادعای ما را قراردادهای سابق و روند سازش بین اعراب و اسرائیل ثابت می‌کند:
▪ انور سادات، رئیس‌جمهور مصر در تاریخ ۱۹/۱۱/۱۹۷۷ از تل آویو بازدید نمود و در پی آن قرارداد «‌صلح کمپ دیوید‌» را در سال ۱۹۷۸ به امضا رساند و از آن روز تاکنون، اعراب و اسرائیل هنوز پشت دروازه این طرح و آن طرح هستند.
▪ از پیمان اوسلو در سال ۱۹۹۳، چهارده سال می‌گذرد و در حالی که قرار بود دوره انتقالی تا تشکیل دولت فلسطین تنها پنج سال باشد. این امر نه تنها تحقق نیافت که از آن تاریخ تاکنون ده‌ها هزار فلسطینی شهید، مجروح، دستگیر، زندانی و از خانه و کاشانه خود آواره شده‌اند.
▪ پنج سال از کنفرانس سران عرب در بیروت در سال ۲۰۰۲ می‌گذرد، کنفرانسی که اعراب در آن طرح روشنی برای سازش با اسرائیل ارایه کردند، اما از آن سال تاکنون اسرائیل حتی یک موضع مثبت و یا نگاه مثبتی به آن نداشته است.
▪ طرح « نقشه راه » بین دولت خودگردان و اسرائیل تحت نظارت آمریکا در ۱۵/۱۰/۲۰۰۲ به امضا رسید تا در مراحل مختلف، برنامه واگذاری امور سرزمینهای اشغالی به خودگردانی عملی شود تا قابلیت های امنیتی خود در حفظ امنیت کرانه غربی و نوار غزه را نشان دهد. به رغم اینکه این قرارداد در مجموع به نفع اسرائیل بود و از خطرات ناشی از عملیات مقاومت در امان قرار می‌گرفت، با این حال در مسیر زمان،به یکی از مصادیق بارز اشعار بدون قافیه آمریکا و اسرائیل در پرونده مذاکرات صلح تبدیل شد . جالب است که یکی از اهداف کنفرانس آناپولیس ، تجدید حیات « نقشه راه » اعلام شده است.
پس این «‌پرسش جدی‌» مطرح می‌شود که جورج بوش چگونه می‌تواند تنها در چهارده ماه «‌بانی یک طرح بزرگ‌» باشد، البته اگر به نگاه مثبت، به او بنگریم؟ آیا او صاحب معجزه‌ای است که جهان از آن بی‌خبر است یا آن که این کنفرانس اهداف دیگری در سر دارد؟ ما پاسخ خود را از کنفرانس‌های دیگر گرفته‌ایم و آن این که جورج بوش، هیچ کار موفقی در خدمت به مصالح و حقوق فلسطینی‌ها در این مدت و با آن کارنامه درخشان در طول دو دوره اخیرش، نمی‌تواند انجام دهد.
اما در سوی دیگر این کنفرانس، دو طرف فلسطینی و اسرائیلی از چه شرایطی برخوردارند؟ آیا محمود عباس رئیس خودگردانی فلسطین با دستانی پر از نقاط قوت و اقتدار در مذاکرات حاضر می‌شود؟ این در حالی است که دولت کنونی و نظام سیاسی خودگردانی فلسطین در هیچ دوره‌ای با این وضعیت بحرانی و تاسفبار روبه رو نبوده است، چون:
ـ دو منطقه نوار غزه و کرانه غربی از یکدیگر جدا شده و عملا دو دولت جداگانه در این دو نقطه هست.
ـ پارلمان این کشور عملا وجود خارجی ندارد و حدود ۲۵ نماینده آن (‌و از جمله رئیس پارلمان‌) وابسته به حماس در زندان‌های اسرائیل است و بقیه اعضا نیز در اختلافات شدید بین فتح و حماس، مکانی حقوقی و قانونی ندارند و دولت محمود عباس عملا آن را منحل کرده است.
ـ محمود عباس پیمان مکه را یک طرف ‌پاره کرد و شریک سیاسی خود «حماس» را به نام کودتا در نوار غزه، به جانبی دیگر راند و در سایه اختلافات شدید داخلی، به رئیسی ضعیف بدل شد که همه آرزوهایش را در تحقق وعده‌های اقتصادی اسرائیل، آمریکا و اروپا برای بازپرداخت «‌حقوق معوقه کارمندان‌» خودگردانی می‌دید.
ـ جنگ داخلی بین فتح و حماس که در آن صدها تن کشته و زخمی شدند، بدنه دولت خودگردان را به شدت ضعیف کرد، به گونه‌ای که نیروهای مقاومت، نه تنها پشتوانه‌ای برای مذاکرات او در آناپولیس نخواهند بود که او چشم امید دارد تا این کنفرانس مرز پایانی برای این مقاومت باشد.
ـ محمود عباس، به رغم همه تلاش‌هایش، تاکنون نتوانسته است سیطره خود را بر نوار غزه تحکیم کند، از همین رو، شایبه نمایندگی نداشتن ملت فلسطین و جناح‌های آن در کنفرانس آناپولیس، به شدت بر وی سایه می‌اندازد.
ـ مذاکرات مقدماتی او با اسرائیلی‌ها برای توافق بر سر برخی امور اساسی پیش از برگزاری کنفرانس آناپولیس، به شکست کشیده شد و او خود به آن اعتراف نمود. به همین دلیل، او هیچ تعهد و قولی را از اسرائیلی‌ها در این کنفرانس ندارد.
همه این عوامل از او، یک نماینده بسیار ضعیف برای فلسطینی‌ها ساخته است که قابلیت مقایسه با هیچ یک از دوران‌های پیشین مذاکرات در زمان مرحوم یاسرعرفات را ندارد. از همین رو، بعید به نظر می‌رسد بتواند در هیکل یک رهبر فلسطینی، امتیاز چندانی از طرف‌های آمریکایی و اسرائیلی بگیرد.
اما طرف اسرائیلی نیز در مذاکرات، هیچ شباهتی به طرفی که در صدد صلح حقیقی با فلسطینی‌ها است، ندارد. اگر از قراردادها و پیمان‌های سابق این رژیم با طرف‌های عربی و فلسطینی در گذشته چشم‌پوشی کنیم و تنها به کارهای او در این دو سال بنگریم، خود کافی است که بگوید اسرائیل در حالی قدم به کنفرانس آناپولیس خواهد گذاشت که از پیش، همه تصمیماتش را گرفته است.
ـ جز برپایی خودگردانی دست و پا بسته، که حتی حقوق کارمندانش، آب و برق و گاز و آردش باید از اسرائیل وارد شود، اسرائیل تا‌کنون هیچ امتیاز حقیقی، پس از قرارداد کمپ دیوید به فلسطینی‌ها نداده است.
اسرائیل با اتکا به سیطره جهانی‌اش بر رسانه‌ها، بر سر مسئله فلسطین با افکار عمومی دنیا و نیز با دادن آب‌نبات‌های مصرف‌دار، با طرف فلسطینی بازی کرده است. اسرائیل هیچ‌گاه و در هیچ لحظه‌ای به طرف فلسطینی به عنوان یک واحد مستقل انسانی که حق تعیین سرنوشت و زندگی دارد، نگاه نکرده است و تاریخ نشان می‌دهد که هرگز چنین نگاهی نمی‌خواهد داشته باشد.
آخرین آب نبات اسرائیلی پیش از برگزاری کنفرانس صلح آناپولیس، موافقت با واگذاری پنجاه زره‌پوش به خودگردانی فلسطین است که برای مقابله با تظاهرات خیابانی مورد استفاده قرار می‌گیرد. پیام آن نیز روشن است: سرکوب مخالفان و به ویژه حماس در کرانه غربی و نوار غزه!
و از سوی دیگر، آزادی چهارصد زندانی فلسطینی از مجموع حدود دوازده هزار اسیر و زندانی فلسطینی! آیا این اقدام اسرائیل، کاری سبک و توهین‌آمیز و به بیانی دیگر، بازی با طرف‌های فلسطینی تلقی نمی‌شود؟ آیا این اقدام، نشان نمی‌دهد که طرف اسرائیلی بر سر اعطای حقوق فلسطینی‌ها هرگز جدی نبوده و نخواهد بود؟
غزه در محاصره کامل ارتش اسرائیل است و هرگاه اسرائیل بخواهد آب و برق را قطع و از ورود کالای دارویی و غذایی جلوگیری می‌کند و برای این ‌کار‌های ضدانسانی خود حتی در آستانه کنفرانس آناپولیس هم، تخفیفی نداده است.
کنیست (‌پارلمان‌) اسرائیل از پیش از برگزاری کنفرانس آناپولیس، موضع خود را اعلام داشت: هر گونه توافق دولت بر سر موضوع قدس، در قالب هر قرارداد و توافقنامه‌ای، باید به تصویب دوسوم اعضای پارلمان برسد، در غیر این صورت، بی‌اعتبار است؛ یعنی نمایندگان اسرائیل در آناپولیس، هیچ‌گونه حقی برای شهر قدس ندارند و موضوع از هم‌اکنون پایان یافته تلقی شده است.
فلسطینی‌های خارج از فلسطین، حق بازگشت به فلسطین را ندارند و مفهوم فلسطینی‌های خارج از وطن از نگاه اسرائیل به فلسطینی‌های مقیم در مرزهای خط سبز (‌محدوده رسمی اسرائیل‌) و آواره‌های موجود در نوار غزه و کرانه غربی اطلاق می‌شود.
واحد‌های مسکونی در شهرک‌های یهودی نشین در کرانه غربی از ۱۱۰ هزار واحد در سال ۱۹۹۳ (‌زمان امضای قرارداد اسلو‌) به ۲۷۰ هزار واحد در سال ۲۰۰۷ افزایش یافته است. ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل نیز هفته گذشته، تأکید کرد: طرح‌های مصوب در این مناطق (‌سرزمین‌های اشغالی ۱۹۶۷) همچنان ادامه دارد و منطقی نیست که متوقف شود. دیوار‌های بتونی ده‌ها کلیومتری نیز در این نواحی، نشان‌ از عزم جدی اسرائیل برای عقب‌نشینی نکردن از این مناطق است؛ بنابراین، آیا این آمار و ارقام و مواضع، نشانی از جدی بودن اسرائیل بر سر سازش با فلسطینی‌ها دارد؟
اسرائیل همین تابستان ۸۵ بود که شدیدترین حملات را به لبنان انجام داد و هزاران کشته و زخمی و میلیاردها دلار خسارت به این کشور تحمیل کرد؛ کشوری که برای انتخاب رئیس‌جمهورش در سه هفته اخیر، همه رؤسای جمهوری پرقدرت دنیا در کنار اتحادیه عرب، نماینده تام‌الاختیار به بیروت فرستادند تا لبنان این مرحله را به سلامت بگذراند.
هم‌اکنون آمریکا از لبنان نیز دعوت کرده است در پشت میز بزرگ کنفرانس در آناپولیس با نماینده اسرائیل خوش و بش کنند.
اسرائیل از تابستان ۸۵ تاکنون، دو بار در بلندی‌های جولان، مانورهای زمستانی و تابستانی برگزار کرده است و احداث خندق‌ها و خاکریزهای نظامی‌اش را همین دو هفته پیش به پایان برد. سایه تهدیدات اسرائیل همچنان بر سر سوریه است و امروز می‌خواهد بر سر بلندی‌های جولان با سوریه در شهر آناپولیس گفت‌وگو کند. خلاصه اگر تنها به یک پرسش، پاسخ داده شود، روشن می‌شود که آیا اسرائیل در مذاکرات با سوریه جدی است یا نه؟ ارتش اسرائیل اکنون با در اختیار داشتن بلندی‌های جولان، دمشق پایتخت سوریه را زیر آتش دارد و اگر اسرائیل، این بلندی‌ها را به سوریه بازگرداند، آن‌گاه این تل آویو و شهرهای شمالی اسرائیل است که زیر آتش توپخانه ارتش سوریه قرار می‌گیرد. آیا اسرائیلی که همه نگاهش به زندگی، حتی زندگی شهروندانش یک نگاه امنیتی است، راضی می‌شود سرزمین اشغالی جولان را به سوریه بازگرداند؟
و اما مهمتر از همه، دولت اسرائیل از خودگردانی فلسطین و دولت‌های عربی خواسته است تا او را به عنوان یک دولت یهودی در منطقه به رسمیت بشناسند؛ معنای این درخواست اسرائیل، پیش از کنفرانس آناپولیس چیست؟
الف) پس از تشکیل دولت فلسطین (‌در هر شکل و اندازه‌ای‌) دولت یهودی اسرائیل، می‌تواند ساکنان عرب فلسطینی را از اسرائیل به مرزهای دولت فرضی فلسطین انتقال دهد و در مقابل، ساکنان یهودی در دولت فلسطین را (‌منظور ساکنان یهودی شهرک‌های یهودی‌نشین در مناطق اشغالی ۱۹۶۷) به سرزمین خود منتقل کند.
ب) اگر ساکنان عرب فلسطینی در محدوده اسرائیل باقی ماندند و بر شرایط جمعیتی و درصد ساکنان تأثیر گذاردند، همچنان دولت حاکم، یک دولت یهودی است و آنها حق هیچ‌گونه تأثیری بر امور اسرائیل را نخواهند داشت، بلکه این اسرائیل است که برای حفظ اصالت دولت یهودی‌اش، اقدامات مناسب را انجام می‌دهد.
و اما با این مواضع و این نگاه‌های نژادپرستانه که از پیش از کنفرانس آناپولیس ترسیم شده، آیا جایی برای عقب‌نشینی اسرائیل از مواضعش و دادن حقوق فلسطینی‌ها دیده می‌شود؟ آیا جورج بوش می‌تواند با معجزه خود، اسرائیلی‌ها را آن هم در چهارده ماه باقی مانده از عمر ریاست‌جمهوری‌اش (‌کاری که جیمی کارتر پس از امضای قرارداد کمپ دیوید در یک دوره سی ساله نتوانست انجام دهد و کلینتون در یک دوره چهارده ساله از آن عاجز ماند‌) متقاعد به اجرای آن کند؟
اسرائیل در حالی در کنفرانس آناپولیس شرکت می‌کند که هیچ‌گاه به طرح صلح اعراب پیشنهادی از سوی عربستان سعودی که در کنفرانس سران عرب در بیروت در سال ۲۰۰۲ و کنفرانس اخیر سران عرب در ریاض ارایه شد، روی خوشی نشان نداد و حتی آن را رد کرد.
او با حمایت اتحادیه آمریکا و اروپا، همچنان خواستار استقرار همیشگی فلسطینی‌های آواره در کشورهای عربی در همان کشورهایی است که اکنون در آن هستند؛ مثلا فلسطینی‌های مقیم در اردوگاه‌های لبنانی، در یک فرایند بین‌المللی و با حمایت اتحادیه عرب، به شهروندان جدید لبنانی در این کشور تبدیل شوند؛ طرحی که تاکنون از سوی اتحادیه عرب و بسیاری از کشورهای عربی رد شده است.
همه موارد یادشده، حاکی از آن است که اسرائیل با اندیشه‌ای روشن که عبارت از عقب‌نشینی نکردن از مواضع استراتژیک امنیتی‌اش است، در مذاکرات شرکت می‌کند، اما در آن سو، مجموعه کشورهای عربی و فلسطین، هیچ طرح ثابت و واکنش‌داری در برابر مواضع اسرائیل در مذاکرات ندارند. مثلا اعراب نگفته‌اند که اگر اسرائیل مواضع آنها را نپذیرفت، آن گاه دست به چه اقدام متقابلی می‌زنند؟! دست‌کم این اقدامات می‌تواند قطع روابط سیاسی مصر، اردن و خودگردانی فلسطین با اسرائیل و یا توقف کامل مذاکرات از سوی همه طرف‌های عربی و فلسطینی با اسرائیل و آمریکا در زمینه صلح باشد که بی‌شک، می‌تواند آمریکا را در فشار فزاینده‌ای قرار دهد تا تأثیرات آن در مواضع اسرائیل نمایان شود، اما اعراب هیچ یک از این برنامه‌ها را ندارند و بیشتر همچون برای مشارکت در سفر تفریح ـ سیاحتی عازم آناپولیس می‌شوند. هرچند آنها از هم‌اکنون تأکید کرده و وعده داده‌اند که با هیچ یک از اعضای هیأت اسرائیلی دست نخواهند داد و همدیگر را در آغوش نخواهند کشید تا مبادا اسرائیلی‌ها از آن سوءاستفاده کنند. در این میان، حضور سوریه در مذاکرات بیش از دیگر هیأت‌های عربی در کنفرانس خودنمایی می‌کند. هرچند سوریه با درخواست روسیه و بنا بر مبانی سابق حضور در کنفرانس‌های صلح مادرید، در این کنفرانس شرکت می‌کند، اما بعید به نظر می‌رسد بر سر بلندی‌های جولان چیزی عایدش شود. روسیه که حامی حضور سوریه در کنفرانس است، اعلام نموده که پس از این کنفرانس، تلاش خواهد کرد تا اسرائیل و سوریه را در مسکو گرد هم آورد تا موضوع بلندی‌های جولان را به سرانجامی برساند. این مسائل از الکساندر سلطانف، معاون وزیر خارجه روسیه نقل شده است. روسیه به حضور دمشق در مذاکرات آناپولیس به عنوان یک «‌وزنه سنگین هم‌پیمان‌» در میان کشورهای شرکت کننده عربی نگاه می‌کند.
به خوبی روشن است که آمریکا، اهداف مستقیم و مصلحت‌جویانه‌ای برای فلسطینی‌ها و اعراب در کنفرانس آناپولیس ندارد. دولت جورج بوش و دستگاه دیپلماسی وی با توجه به کارنامه بسیار منفی که در شش سال و ده ماه اخیر خود بر جای گذارده‌اند، «‌صلاحیت میانجیگری‌» در مناقشه اعراب و اسرائیل را ندارند، زیرا خود «‌یک طرف دعوا‌» در این مناقشات هستند. اگر فرض بر این باشد که روزی جنگی بین مثلا سوریه و اسرائیل روی دهد، رئیس‌جمهور آمریکا، هرگز به فکر میانجیگری برای پایان جنگ نمی‌افتد، بلکه فرمان حمله نیروی هوایی و دریایی‌اش را به سوریه صادر می‌کند تا با همه وجود از اسرائیل حمایت کند. با این حال، آیا می‌توان به دستاوردهای کنفرانس «‌آناپولیس جورج بوش‌» خوشبین بود؟
کنفرانس آناپولیس برای سیاست خارجی جورج بوش بدون دستاورد نیست و بی‌دلیل نیست که بخش مهمی از نمایندگان سیاسی دولت‌های جهان و طرف‌های بین‌المللی از سوی جورج بوش به شهر آناپولیس دعوت شده‌اند.
همچنین در ادامه سیاست «مبارزه با تروریسم در خاورمیانه»، آمریکا درصدد است از جزر و مد اسلامی مستقل از سیاست‌های آمریکا، با همکاری دیگر کشورهای منطقه، جلوگیری کند. نیز تلاش می‌‌کند با تمرکز بر تحولات عراق و اتهام‌های دایمی به ایران و تلاش بر جنگ روانی تشدید نگرانی‌ها از برنامه هسته‌ای ایران، حمایت ضمنی کشورها و طرف‌های حاضر در کنفرانس برای تشدید تحریم‌ها علیه ایران را به دست آورد تا در صورت هر گونه تصمیمی بر برخورد نظامی با ایران، از پیش مقدمات بین‌المللی و منطقه‌ای آن را ایجاد کرده باشد.
آمریکا با نگاهی مطالعه شده از پیش، درصدد است تا تئوری روابط استراتژیک ایران و سوریه را بر هم زند و از بروز هرگونه واکنشی از سوی سوریه در صورت برخورد نظامی با ایران، جلوگیری کند. وارد ساختن سوریه به مذاکرات صلح با اسرائیل و گفت‌وگو بر سر جولان، از نگاه آمریکا و اسرائیل، کمترین تأثیرش آن است که قدرت تصمیم‌گیری سریع سوریه در قبال حمایت از ایران را از بین می‌برد و این فرصت کافی برای آمریکا و اسرائیل است تا با سوریه نیز برخورد کنند. این در حالی است که نفس مذاکرات از دید آمریکا، موجبات سستی روابط تهران و دمشق را فراهم می‌کند.
مذاکرات کنفرانس آناپولیس، قدرت دولت خودگردان فلسطین به ریاست محمود عباس را تقویت و مقاومت اسلامی را به انزوا وادار می‌کند و عوامل لازم برای سرکوب مقاومت توسط دولت فلسطین را به محمود عباس می‌دهد.
با نگاه حاکم آمریکایی در آناپولیس، اسرائیل به یک دشمن درجه دوم تبدیل و ایران جای آن را در بین اعراب می‌گیرد.
کنفرانس آناپولیس فرصتی است تا آمریکا صفوف هم‌پیمان خود را در لبنان مستحکمتر کند و از حداکثر عوامل فشار بر نیروهای مخالف استفاده کند و سرانجام فردی به ریاست‌جمهوری رسد که با سیاست‌های واشنگتن از همراهی بیشتری برخوردار باشد. اگر مبنای قضاوت درباره کنفرانس آناپولیس که قرار است ششم آذر ماه جاری برگزار شود، هرگز مبتنی بر نگاه بدبینانه به این کنفرانس نیست، بلکه بنا بر شواهد و قراین، پیشینه دولت آمریکا در قراردادها و پیمان‌ها بین طرف‌های عربی و اسرائیلی، سیاست‌های مطلق و جانبدارانه از اسرائیل، حمله نظامی و اشغال در خاورمیانه و سرکوب مقاومت در خاورمیانه است؛ سیاست‌هایی که در عصر جورج بوش به اوج خود رسیده است؛ نقطه اوجی که هرگونه امید به سیاست آمریکا برای احقاق حقوق مسلم فلسطینی‌ها را در این دوران از تاریخ معاصر از بین برده است.
علی منتظری
منبع : سایت بصیرت