یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


قریه ای که بالاخره پایتخت شد


قریه ای که بالاخره پایتخت شد
داستان تهران از زمانی آغاز شد که شاه طهماسب اول (۹۸۴-۹۳۰ هجری قمری) در ۹۴۴ هجری قمری به هنگام گذر از آن باغ و بوستان فراوانش را پسندید و به تعداد سوره های قرآن برای آن برج و بارویی در نظر گرفت که با چهار دروازه به چهار سوی دنیای بیرون راه می یافت. تهران برای شاه مجموعه ای از جذابیت ها و دافعه ها بود چنانچه شاه مجذوب که تصمیم گرفته بود پایتخت را از قزوین به تهران بیاورد، پس از تجربه یک تابستان گرم در این قریه پشیمان شد. پس از وی شاه عباس اول دربخش شمالی برج و باروی شاه طهماسبی، چهارباغ و چنارستانی ساخت که بعدها به صورت کاخ و مقر حکومتی درآمد.
نوه شاه کبیر یعنی شاه عباس دوم نیز به سبب علاقه اش به این شهر تازه جان گرفته کاخ هایی به آن افزود تا در نهایت آنچه به سرسلسله قاجاریان می رسد دیگر نه قریه ای گمنام باشد و نه ییلاقی صرفاً برای جلوس شاهانه. در این دوران تهران دیگر شهری بود استوار که اعتبارش را نه تنها از باغات خود که توامان از مقاومت های دلیرانه اش در برابر افغان ها می گرفت؛ «از معدود شهرهایی بود که به سختی مقاومت کرد و سخت هم آسیب دید.»
در واقع همین مقاومت و نزدیکی به شهرهای شمالی که گاه و بیگاه عرصه تاخت و تاز منازعان قدرت قرار می گرفتند، اعتبار شهر را در قامت یک دژ نظامی دو چندان کرد و آن چنان شد که از چشم هیچ حاکم و منازعی به دور نماند.
بنابراین«کریم خان در تهران یک دست دیوانخانه ساخت که اکنون در محوطه کاخ گلستان باقی و به خلوت خانه کریم خانی معروف است.» کریم خان که مرد روز موعود نیز فرا رسید. عروس گمنام به آن تعبیری که شاه عباس از آن یاد کرده بود به «حجله خواجه تاجدار» درآمد و در روز یکشنبه ۱۱ جمادی الثانی ۱۲۰۰ هجری قمری همزمان با عید نوروز آغامحمدخان قاجار در همان چنارستان شاه عباسی و خلوت خانه کریم خانی تاج سلطنت بر سر گذاشت و به یمن تحقق این آرزوی دیرین تهران را پس از سه قرن حیات شهری به نشان پایتختی ملک ایران زمین برگزید.
اما هنوز زمان زیادی نیاز بود تا پایتخت ایران به گونه یک شهر خود را در برابر تاریخ اصفهان یا شیراز نمایان سازد. این کار نیازمند ابتکاراتی بود تا در مقابل مخالفان پایتختی تهران که معماری اصفهان و تاریخ شیراز را به رخ می کشیدند به کار آید.
این میسر نبود مگر با ترک سنت ایلاتی قاجاریان که بالاخره در دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار رخ داد و شاه همیشه خوشگذران و مسافر در یکی از همین سفرها با مشاهده وضعیت شهرهای «فرنگ» و بررسی چگونگی رسیدگی به آنها به صرافت احداث بلدیه در «پیشانی سلطنت کریمه قاجار در انظار خارجه و داخلی» افتاد تا وضعیت تهران از آنچه شهری با «تیرهای کج و چراغ های با حالتی ناخوشایند و پرخاشگر» توصیف شده است نجات یابد. تهران در این دوره دارای ۸۸۴۹ دستگاه خانه، ۴۶۶۴ باب دکان و ۲۱۱ باب اماکن مذهبی و فرهنگی به علاوه ۴۷۳ بنای متفرقه بود که مهندسی از محصلین فرنگ مسوولیت رسیدگی به آنها را تحت عنوان «وزیر طهران» برعهده گرفت.
عمر این وزارتخانه دیری نپایید اما پایه ای شد برای آنچه مشروطه خواهان در ۱۹ خرداد ۱۲۸۶ (۱۹۰۷ میلادی) در مجلس ملی و با عنوان قانون بلدیه به تصویب رساندند. قانونی مشتمل بر پنج فصل و یکصد و هشت ماده که براساس آن نخستین بلدیه قانونی در کشور پای گرفت، نخست در تبریز و کمی بعدتر در تهران.
و به این ترتیب شهر چنارها میزبان شهردارانی شد که آمدند شهر را «تمیز نگاه دارند» تا «شرافت دولت کریمه ناصری» نزد «عابران خارجه و داخله» حفظ شود. بنابراین پس از میرزاعباس خان، مهندس باشی از جمله اولین محصلین فرنگ رفته تهران که به حکم ناصرالدین شاه (۱۳۰۰ قمری، حدود ۱۲۶۱ شمسی) اداره تهران را برعهده گرفته بود، میرزاآقا اصفهانی ملقب به اسلامبولی، نفتی و اعتمادالملک و دکتر خلیل خان اعلم الدوله ثقفی و ابراهیم خان یمین السلطنه ملقب به نظر آقا شهرداران بعدی تهران تا پایان عصر ناصری لقب گرفتند.
با وقوع کودتای رضاخانی اداره شهر تهران برای اولین و آخرین بار در اختیار یک غیرمسلمان قرار گرفت که با حکم سیدضیاءالدین طباطبایی نخست وزیر دولت کودتا به سمت «شهردار» گماشته شد. «مسیو ایکپیان ارمنی» برای اداره شهر کمیسیونی متشکل از یک فرانسوی، دو انگلیسی و دو ارمنی تشکیل داد.
جایگزینی چراغ های برقی به جای چراغ های نفتی در برخی از معابر و خیابان های شهر، جمع آوری کودکان بی سرپرست، نصب نیمکت در میادین و سنگفرش خیابان ها از جمله اقدامات وی بود. با برکناری سیدضیاءالدین توسط رضاخان مسیو ایکپیان نیز به همراه وی محکوم به تبعید شد. کلید ساختمان «بلدیه طهران» در اختیار «کریم آقا بوذرجمهری» قرار گرفت که از وی به عنوان یکی از نزدیکان رضاخان نام برده می شود.
می گویند رضاخان به دلیل مشارکت فراوان وی در جریان کودتا و همچنین گوش به فرمانی وی پست شهرداری را به وی اعطا کرد و حتی اجازه داد خیابانی در تهران (پانزده خرداد فعلی) به نام وی نامگذاری شود. بوذرجمهری از سال ۱۳۰۲ تا ۱۳۱۲ همزمان با آغاز موج اول توسعه و مدرنیزه کردن تهران ریاست شهرداری را برعهده داشت.
با سفر درمانی بوذرجمهری به اروپا سرهنگ فضل الله بهرامی اداره شهر را تا انتصاب «تیمسار هوشمند» برعهده گرفت. وی پس از چهار سال ریاست به دلیل آنچه توهین به دربار تلقی شد مورد غضب شاه قرار گرفته و به حبس ابد محکوم شد. پس از محاکمه هوشمند بار دیگر فضل الله بهرامی ریاست شهرداری را بر عهده گرفت. تقی خواجه نوری (آذر تا دی ۱۳۱۷)، قاسم صوراسرافیل (۱۳۱۹-۱۳۱۷) و علی اصغر فروزان (شهریور تا مهر ۱۳۲۰- ۱۳۱۹) آخرین شهرداران عهد رضاخانی بودند. تهران در این دوره از بابت کالبدی و خدماتی شاهد تحولات عظیمی بود که مهمترین آنها خیابان کشی و تغییر ساختار معماری تهران از کوچه های بن بست تودرتو به ماتریکسی قابل تردد سواره است.
احداث خیابان های شاهرضا (انقلاب) و پهلوی (ولی عصر) نیز به عنوان محورهای غرب به شرق و جنوب به شمال در این دوره صورت گرفت. سال ۱۳۲۳ به فرمان شاه پسر ابتهاج شهردار تهران شد.
پس از وی محمود نریمان به عنوان هجدهمین شهردار تهران دو ماه تهران را اداره کرد و سپس به دلیل نظر مخالف شاه برکنار شد تا راه بر انتصاب مهدی مشایخی باز شود. مشایخی پس از سه سال مدیریت به دلیل پاره ای از اتهامات از جمله اختلاس به دادگاه فراخوانده شد. محمد خلعتبری، حسام الدین دولت آبادی و محمد مهران نیز جمعاً سه سال اداره شهر را برعهده گرفتند.
مهدی نامدار به عنوان بیست و سومین مدیر شهر تهران نیز به مدت ۸ ماه شهرداری (تیر- فروردین ۱۳۳۰- ۱۳۲۹) را اداره کرد و پس از وی ارسلان خلعتبری به مدت یک ماه، محمد مهران برای دومین بار و به مدت ۱۵ ماه، نصرالله امینی ۱۱ ماه و تیمسار محمدعلی صفاری ریاست شهرداری را برعهده گرفتند. صفاری نیز پس از برکناری از شهرداری مدت زمانی را صرف رفع اتهامات خود کرد.
پس از وی که گفته می شود آرزو کرده ای کاش هیچ وقت مسوولیت شهرداری را نمی پذیرفت نصرت الله منتصر سکان هدایت شهرداری را به دست گرفت و بعد از ۷ ماه به اتهام اختلاس و بی لیاقتی در حفاظت از اموال دولتی به دادگاه فراخوانده شد. محمود دولو نیز از اردیبهشت ماه ۱۳۳۶ تا فروردین ماه ۱۳۳۷ ریاست شهرداری را برعهده گرفت.
پس از او موسی مهام فرماندار سابق تبریز به شهرداری گسیل شد. مهام به شهردار «میدان ها» معروف است. مجله خواندنی ها در نوزدهمین سال انتشار خود وی را این گونه توصیف کرده است؛ «مهام فردی مجرد بود که به همین دلیل از ساعت ۴ صبح تا دیروقت گوشه و کنار شهر تهران را شخصاً بازدید می کرده است.» وی در روز ۱۲ آذرماه ۱۳۴۱ پس از ۴ ساعت بازپرسی در رابطه با عملکردش در شهرداری بازداشت و ذوالفقاری عهده دار ریاست شهرداری شد.
پس از یک سال ذوالفقاری نیز برکنار شده و فتح الله فرود جایگزین وی می شود. فرود نیز پس از ۵ ماه محکوم به حبس شده و مدیریت شهر را به محسن نصر واگذار می کند. احمد نفیسی از خرداد سال ۴۱ رسماً شهردار تهران شد. فعالیت وی در شهرداری مثبت ارزیابی شده است اما در هنگامی که همگان منتظر ارتقای وی به سمت «وزیر دولت» بودند نفیسی به اتهام خرید زمین در رباط کریم به دادگاه فراخوانده شد.
محمدرضاشاه در واکنشی به این ماجرا گفته است؛ «مبارزه با فساد در این مملکت به طور قطع به عمل می آید و هر کسی ولو گذشته درخشانی داشته باشد اگر منحرف شد، تحت تعقیب قرار خواهد گرفت.» علی اکبر توانا، ضیاءالدین شادمان، تقی سرلک، محمدعلی صفاری (برای دومین بار)، منوچهر پیروز و جواد شهرستانی به ترتیب شهرداران بعدی تهران بودند. سرانجام با نظر همسر شاه غلامرضا نیک پی وزیر آبادانی و مسکن هویدا به عنوان شهردار انتخاب شد.
ریاست شهرداری در آخرین ماه های حکومت پهلوی برای دومین بار به جواد شهرستانی واگذار شد. شهرستانی در گیرودار انقلاب اولین مقام دولتی بود که استعفای خود را تقدیم رهبر فقید انقلاب کرد تا عصر شهرداران پهلوی این چنین پایان پذیرد.
محمد توسلی به عنوان اولین شهردار انقلاب ریاست این نهاد را در سال ۵۷ برعهده گرفت. پس از استعفای توسلی مرحوم سیدرضا زواره ای به عنوان سرپرست یک ماه اداره شهر را برعهده گرفت. سیدکمال الدین نیک روش، غلامحسین دلجو، کاظم سیفیان، حسین بنکدار، محمدنبی حبیبی و سید مرتضی طباطبایی پس از توسلی شهرداران تهران شدند تا اینکه با تصمیم عبدالله نوری و تاکید هاشمی رفسنجانی، غلامحسین کرباسچی در بهمن ماه سال ۱۳۶۸ به شهرداری تهران گمارده شد.
کرباسچی در اوایل فروردین سال ۷۷ به اتهام «اختلاس» به پای میز محاکمه کشانده و در نهایت محکوم شد. پس از کرباسچی مرتضی الویری و محمدحسن ملک مدنی شهرداران بعدی تهران شدند و همچنین محمود احمدی نژاد که نه به زندان رفت و نه دادگاه، او به جای اینها شهرداری را به مقصد نهاد ریاست جمهوری ترک کرد و شد اولین شهرداری که رئیس جمهور شد.
پس از وی نیز محمدباقر قالیباف ریاست شهرداری را برعهده گرفت که البته تا به امروز ادامه دارد تا سرنوشت برای او چه در نظر گرفته باشد، ریاست جمهوری یا... در مجموع از ۴۸ شهردار تهران (بدون احتساب سرپرستان و شهردارانی که دو یا سه بار به این سمت دست یافتند) ۱۳ نفر به زندان رفته و یک نفر اعدام شده است. ۲۳ نفر برکنار و ۵ نفر استعفا داده اند، از این میان شهرداری فقط برای ۵ نفر سکوی پرش بوده است.
مهدی افروزمنش
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید